eitaa logo
ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
14.6هزار دنبال‌کننده
428 عکس
174 ویدیو
25 فایل
پندیات/اشعارترحیم وروضه ازابتداتاانتهای مجلس ختم مادحین گرامی برای ارسال صوت مجالس خوددرکانال به این آیدی ارسال بفرمایید 👇 @khadeem110 @khatmkhanimajma #ترحیم_خوانی_مجمع_الذاکرین
مشاهده در ایتا
دانلود
Rasool Najafian - Rasme Zamoone (320).mp3
11.27M
آهنگ میرن آدما رسول نجفیان عجب رسمیه؛ رسمِ زمونه… قصه ی برگ وُ باد خزونه…●♪♫ میرن آدما… از اونا فقط؛ خاطره هاشون به جا می مونه●♪♫ کجاست، اون کوچه؟ چی شد اون خونه؟●♪♫ آدماش کجان؟●♪♫ خدا می دونه…●♪♫ بوته ی یاسِ بابا جون هنوز؛ گوشه ی باغچه توی گلدونه●♪♫ عطرش پیچیده؛ تا هفتا خونه…●♪♫ خودش کجاهاست؟ خدا می دونه…●♪♫ میرن آدما… از اونا فقط؛ خاطره هاشون به جا می مونه●♪♫ تسبیح وُ مهرِ بی بی جون هنوز؛ گوشه ی طاقچه توی ایوونه…●♪♫ خودش کجاهاست؟ خدا می دونه…●♪♫ خودش کجاهاست؟ خدا می دونه…●♪♫ میرن آدما… از اونا فقط؛ خاطره هاشون به جا می مونه●♪♫ پرسید زیرِ لب؛ یکی با حسرت… پرسید زیرِ لب؛ یکی با حسرت…●♪♫ از ماها؛ بعد‌ها چه یادگاری می خواد بمونه؟ خدا می‌دونه…●♪♫ میرن آدما… از اونا فقط؛ خاطره هاشون به جا می مونه…●♪♫ میرن آدما… از اونا فقط؛ خاطره هاشون به جا می مونه…●♪♫ خاطره هاشون به جا می مونه…●♪♫ میرن آدما… از اونا فقط؛ خاطره هاشون به جا می مونه…●♪♫ پرسید زیرِ لب؛ یکی با حسرت…●♪♫ از ماها؛ بعد‌ها چه یادگاری می خواد بمونه؟ خدا می‌دونه…●♪♫ میرن آدما… از اونا فقط؛ خاطره هاشون به جا می مونه●♪♫ کجاست، اون کوچه؟ چی شد اون خونه؟●♪♫ آدماش کجان؟●♪♫ خدا می دونه…●♪♫ ندونستُم موُ؛ قدرش در کنارُم… ولی.. ولی حالا که رفته؛ بی قراروُم…●♪♫ نخندیدوُم دمی؛ بر روی ماهش… چه سود اکنون؛ به خاکش، اشک بارون؟●♪♫ برس! برس بر دادم؛ ای پروردگارُم!●♪♫ ندید از من خوشی… من هم پس از اون ندیدم؛ خوشی در روزگارُم●♪♫ برس! برس بر دادم؛ ای پروردگارُم!●♪♫ شدم تنها؛ به غربت ها فراموش… خدا! رحمی بکن؛ بر حالِ زارُم…●♪♫ رح
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
{بسم رب الشهداء والصدیقین} «هدیه به تمامی مادران گرامی شهدا» 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ قصــــهٔ داغِ  یک  شقــــایق را مــادر یک شهیــد می فهمــــد انتـــــظار و تـبِ  دقــــایــق را اشکِ چشمِ سفید می فهمــــد دیــده بودم که مــادری ، روزی لالــه اش را قـدم قـدم بوسیـد ردّ ِ پــاهـــای  آسمـــانـــی  را بر زمیــن ، بعدِ رفتنــش بویید دیده بودم چگــونه با حســرت بوســـه بر گـــونهٔ پســر می زد بعد از آن کار او فقـــط این بود بر مـــزاری مُـــدام ســر می زد چشم او چشــمه سار جاری بود از لبش نغمــــهٔ غزل می ریخت عطـــر ناب گـــلاب کاشـــان را روی سنگی بغل بغل می ریخت نذر تسبیــح می زد او هر بار نغمـــهٔ ذکرهــاش دل می برد گوهر چشــم خویش را انگار دانه دانه به رشتــه می آورد سالهــا رفتـــه از همــان ایــام حال،مادر در آن حوالی نیست گرچه مــادر ، نمــی رود امــا روی سنگ مزار، خالی نیست آسـمان ، سایه بر سرش دارد بـاد ، عطــر گـلاب می ریــزد جــای چشمــان خستهٔ مادر ابر ، بــاران نــاب می ریــزد بی خبــر نیستــم از آن مادر گاه سر می زنم به چشمانش اشک هـایــی گِــرِه زده  دارد روی گلبــرگ هـای دامــانــش بغض و فریادهــای تلــخش را پیش ما جای گریه ، می خندد راه هـــر گــونه ناسپـــاسی را بر دلش خاشـــعانه می بنـدد بر خطوطِ عمیقِ صـورتِ او ردّ ِ اشــک زلال جــــا مـانده بر تَــرَک های روی لبهـــایش آهِ ســــرد مــلال جـــا مانده پینـــهٔ دستهـــای ایـن مــادر لایــقِ بوســـهٔ کبـــوترهاست قامتش گرچه خَم شده ، اما زیر پایش همه صنوبرهاست گفتمـــش توی آخــرین دیدار در نمــازت کمی ، دعـایـم کن با دل عاشق و شکســتهٔ خود آرزوی خــوشـــی برایــم کـن مادرم ! آرزوی من این است تا خدا خواهد و شهید شوم لااقل با همـــه ، سیــاهیهـــام زیر پـای تو ، رو سفیـــد شوم از شهیــدت بخــواه در دنیــا "کیمیـــا"ی سعـــادت مـــا را در بهشــت خــدا کند امضــا پــای برگ شفـــاعت مـــا را 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ✍ رقیه سعیدی(کیمیا) ۱۴۰۱/۱۰/۱۷ @khatmkhanimajma
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رفتے زدستم بے خبراے مهربانم,اے عزیزم دردفراق توزده به استخوانم,اے عزیزم یادش بخیرآن خنده هاے دلنشینت, دادوبیداد دیگربه لب آمدزهجران توجانم, اے عزیزم رفتے زدستم درجوانے آتشم زد٢ آن خنده هاآن مهربانے آتشم زد٢ باورنمے ڪردم نمانے یادگارم,اے عزیزم رنگ خزان دارددگرفصل بهارم,اے عزیزم افتاده ام ازپادگرازاین مصیبت,از فراقت بے توچگونه سرنمایم روزگارم,اے عزیزم داغ تواے رعناجوانم آتشم زد٢ سوزانده مغزاستخوانم آتشم زد٢ رفتے ندیدے ناله ڪردم ناله ڪردم,اے عزیزم بارفتنت شدتازه زخم داغ ودردم,اے عزیزم بودے بهارم بے توچون پاییز زردم,اے عزیزم این بے شڪیبے غم نصیبے آتشم زد بعدازتواحساس غریبے آتشم زد٢ روضه قربان مظلومیتت فرزندزهرا,اے حسین جان درپیش چشمت اڪبرت شداِرباًاربا, اے حسین جان آقاشنیدم دست وپازد درڪنارت, من بمیرم مرگ ازخداڪردے طلب درموج غمها, اے حسین جان خندیدن وهوهوے لشڪرآتشت زد٢ در اوج غربت داغ اڪبر آتشت زد ٢ 🔸️شاعر: «مداح» @khatmkhanimajma
پند// ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖✔️✔️✔️🌺🌺 مقصد ما همه معلوم وبه کس مستور نیست مرگ به نزدیکی ماست چون رگ گردن دور نیست هرکه آید به جهان مرگ وفنا محکوم است هرچه بنوشته قضا بهر بشر محتوم است به خداوند اجل بندِ حیاتت بدرد عاقبت مرگ ترا جانب گورت ببرد عزّت وشأن تو محشر چو به زیبائی نیست پارتی بازی و به فامیلی دنیایی نیست روز محشر سبب قرب شما ایمان است این نه حرف من است گفته ائی از قرآن است مؤمن آن نیست پیشانی او زخم شود یا که در جمع محافل چهره پر اخم شود به خداوند جهان طالب دین مجبور نیست گفت لا اکراه فی الدین بدان با زور نیست دین ظاهر که به تسبیح ومحاسن دین نیست مؤمن واقعی هرگز ظالم و خودبین نیست دین کجا گفته چو کبکی ببری سردر برف آبروی مؤمنی را ببر از نیش حرف دین نگفت است که انبار کن از نام خدا مال اندوزی کن از راه حرام یا که ربا دین کجا گفته بساز مسجدی با خشت طلا مال مردم بخور و خیر بکن بهر ریا ما مسلمانیم ولی دین خدا نشناختیم هر چه داشتیم بر این دوز و کلکها باختیم همهٔ دلخوشی این است که مسلمان هستیم پیرو احمد وهم قاری قرآن هستیم پس کجا رفته برادر عمل وایمانت خاک نشسته روی طاقچه به روی قرآنت همه اعمال من وتو ریائی شده است کل پروندهٔ اعمال سیاهی شده است هرچه در فکر تو باشد به نمازت پیداست جسم محراب و دلت بر سرکار و دنیاست زین عبادت بخدا دل خدائی نشود اینچنین دل به مرامش ولائی نشود این رهی ما می رویم نی که ره ایمان است مقصد واقعی این نیست به ترکستان است نام دین داریم و بر دین چه جفاها کردیم آبرو بردیم و از دین چه خطاها کردیم هرچه کردیم زخطا گرده دین نگذاریم اشتباهات زخود را به زمین بگذاریم در حقیقت به سوی دین خدا بر گردیم مؤمن واقعی یعنی همچو حیدر گردیم دست بیچاره گرفتی به خداوند مردی خود بگو بهر ستمدیده چه کاری کردی در دل قبر رسد آن عمل خیر دادت نرسد جز به عمل هیچ کسی فریادت آنچه گفته است و(صفا) از سر دلسوزی هست چون که نفس من وتو دشمن مرموزی هست شاعر قاسم جناتیان قادیکلائی 🌹🥀🌹🥀🌹
🌺 امام علی (علیه السلام): 🍁 اگر سه چیز را در زندگیتان اصلاح کنید ,خداوند سه چیز  دیگر را برای شما اصلاح میکند 1️⃣ باطنت را اصلاح کن خداوند ظاهرت را اصلاح میکند و خوبی ات را سر زبانها می اندازد . 2️⃣ رابطه ات را با خدا اصلاح کن ,خداوند رابطه ات را با مردم اصلاح میکند و باعث احترام خلق به تو میشود . 3️⃣ آخرتت را اصلاح کن , خداوند امر دنیای تو را اصلاح میکند. 📗 خصال شیخ صدوق
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پندیات فارس مجلس ختم خوانی در مسجد و در کعبه به دنبال خداییم از حس خدا در دلمان دور و جداییم هم مسجدو هم کعبه وهم قبله بهانه است دقت بکنی نور خدا داخل خانه است در مسجد و در کعبه به دنبال چه هستی؟ اول تو ببین قلب کسی را نشکستی؟ اینگونه چرا در پی اثبات خداییم؟ همسایه ی ما گشنه و ما سیر بخوابیم در خلقت ما راز و معمای خدا چیست؟ انسان خودش آیینه یک کعبه مگر نیست؟ برخیز و کمی کعبه ی آمال خودت باش چنگی به نقابت بزن و مال خودت باش تصویر خدا پشت همین کهنه نقاب است تصویرخداواضح وچشمان توخواب است شاید که بتی در وسط ذهن من و توست باید بت خود ، با نم باران خدا شست گویی که خدا در بدن و در تنمان هست نزدیکتر از خون و رگ گردنمان هست در پیله ی پروانه مگر دست خدا نیست؟ پیدایش پروانه بگو معجزه کیست؟ احساس خدا جزر و مد آبی دریاست آنجا که نفس در بدن ماهی دریاست آنجا که نهنگی پی ماهی سر جنگ است تدبیر خدا در سر و افکار نهنگ است باید که خدا را به دل کوه ببینیم در جسم وتن و در نفس و روح ببینیم در ذهن خود اینگونه نگوییم خدا کیست خورشید مگر باعث اثبات خدا نیست؟ دستان خدا در تنه ی خشک درخت است آیاتو بگو درک خدا مشکل و سخت است؟ باید که در آیینه کمی هم به خود آییم ما جلوه ای از خلقت زیبای خداییم گر خوب شناسی تو اگر خالق خود را سالم برسانی به هدف قایق خود را صحبت بکنم گر، به خدا حرف زیاد است افسوس قلم سمت مسیری ست که باد است
امام باقر (ع) می فرماید: هر وقت انسانی را در حال جان دادن دیدی، کلمات فرج را به او تلقین کن؛ لا اِله اِلاّ اللهُ الحَلیمُ الکَریم لا اِله اِلاّ اللهُ العَلیُّ العَظیم، سُبحانَ اللهِ رَبِّ السَّموات السَّبع وَ رَبِّ الاَرَضینَ السَّبع، وَ ما فیهِنَّ وَ ما بَینَهُنَّ وَ رَبِّ العَرشِ العَظیم، وَ الحَمدُللهِ رَبِّ العالَمین. همچنین آمده است در زمان پیامبر خدا مردی از اهل مدینه بر اثر بیماریی که منجر به وفات او شد، زبانش بند آمده بود، رسول خدا (ص) بر او وارد شده و فرمودند: بگو: لا اله الاّ الله. اما او نتواست بگوید. بار دیگر فرمودند، باز هم نتوانست. زنی بر بالای سر آن مرد ایستاده بود. به او فرمودند: آیا این مرد مادر دارد؟ عرض کرد: آری، ای رسول خدا! من مادر او هستم. حضرت فرمودند: آیا تو از او خشنودی؟ گفت: نه، بر او خشمگینم. حضرت فرمودند: من دوست می دارم از او راضی شوی. عرض کرد: به خاطر خشنودی شما از او خشنود و راضی گردیدم. سپس رسول خدا (ص) به آن مرد فرمود: بگو؛ لا اله الاّ الله. گفت: لا اله الاّ الله. فرمود: بگو؛ «یا مَن یَقبَلُ الیَسیر، وَ یَعفُوا عَنِ الکَثیرِ، اِقبَل مِنَّی الیَسیر، وَاعفُ عَنِّی الکَثیر؛ اِنَّکَ اَنتَ العَفوُّ الغَفُور». آن مرد این دعا را خواند. پس پیامبر (ص) به او فرمودند: چه می بینی؟ گفت: دو موجود سیاه می بینم که به سراغ من می آیند. پیامبر (ص) فرمودند: دعا را تکرار کن! سپس به او فرمودند: چه می بینی؟ گفت: آن دو سیاه از من دور شدند و دو سپیدرو بر من درآمده و هم اکنون به من نزدیک شده اند تا جانم را بگیرن، و او در همان لحظه مرد. 4- به محل نمازِ خود منتقل شود! مستحب است کسی را که سخت جان می دهد، اگر ناراحت نمی شود به جایی که نماز می خوانده است، ببرند. چنان که امام صادق (ع) می فرماید: وقتی مرگ و جان دادن بر میّت سخت شد، او را به سوی مصلّایی که آن جا نماز می خوانده ببرید؛ و نیز امام زین العابدین (ع) فرموده است: ابو سعید خدری یکی از یاران رسول الله (ص) بود که سه روز جان دادنش طول کشید. خانواده اش او را غسل دادند، سپس به مصلایش بردند و در آن جا مرد. 5- خواندن سوره ی «صافات» و «یس» و... مستحب است برای راحت شدن محتضر بر بالین او سوره ی مبارکه ی یس و صافات و احزاب و آیةالکرسی و آیه پنجاه و چهارم سوره ی اعراف و سه آیه آخر سوره ی بقره، بلکه هر چه از قرآن ممکن است، بخوانند. سلیمان جعفری گوید: امام کاظم (ع) را دیدم که به پسرش قاسم می فرمود: پسرم برخیز و بالای سر برادرت سوره ی صافات را بخوان تا آن را تمام کنی. پس او خواند و چون به این آیه رسید «اَهُم اَشَدَّ خَلقاً اَمَّن خَلَقنا»، جوان از دنیا رفت. پس روی او را با پارچه پوشانیدیم و خارج شدیم. یعقوب بن جعفر خدمت حضرت رفت و عرض کرد: ما وقتی به بالین محتضر حاضر می شویم «یس و القرآن الحکیم» می خوانیم. در صورتی که شما فرمودید «صافات» بخوانیم. حضرت فرمودند: [خواندن کدامین سوره تفاوتی نمی کند] همانا در نزد مصیبت دیده قرآن تلاوت نمی کنی، مگر این که خداوند در راحت شدن او تعجیل می نماید.   منابع: 1- حرعاملی. وسائل الشیعه، ج 2: 662، 664- 670. 2- کلینی، کافی، ج 3: 122. 3- فیض کاشانی. کحجه البیضاء، ج 8: 246. * رجالی تهرانی. قبض روح: 120.
در این دنیا کسی چون مُرد بس محبوب می‎گردد اگر بد بود در دوران عمرش خوب می‎گردد نبود از بهر کالایش خریداری اگر دیروز ولی بعد از وفاتش جنس او مرغوب می‎گردد همه مُرده پرستیم ای خدا عشق و محبّت کو چرا مهر و وفا از قهر ما مغلوب می‎گردد نمی‎خندیم تا هستیم با هم، لیک بعد از مرگ ز گریه چشم ما چون دیدۀ یعقوب می‎گردد چرا در روزگار خوش سراغِ هم نمی‎گیریم زمانی باخبر گردیم که آشوب می‎گردد وفا و همدلی و عشق دل را می‎کند آباد ولی با کینه قلب از جنس سنگ و چوب می‎گردد برو «لاطف» سراغ از دوستان و بستگانت گیر که هر کس غافل از اقوام شد مغضوب می‎گردد 🥀🖤🥀
نمیداند کسی مرگش کجا ی این جهان باشد چه حالی میرود زاینجا چه وقتی از زمان باشد دم مرگش کسی گیرد سرش را بر سر زانو ویا تنها بمیرد مردن او در نهان باشد بوقت رفتن از دنیا بود ایمان او کامل ویا بیدین بمیرد مردنش چون کافران باشد در این عالم بگیرد خو به علم معرفت آیا؟ ویا در ظلمت عقلانی اش چون جاهلان باشد به دنیا درپی شرّبود ویا عبدِ درِ خالق ؟ به فردا در صف خوبان ویا از عاصیان باشد ولی آنقدر یقین دارم اجل گیرد گریبانم رسد روزی تنم همچون درختی در خزان باشد بشر گردد سلیمان و شود انگشترش دستش اسیر مرگ میگردد به قصرش گر نهان باشد چو در قبرش بگذارند و بر رویش لحد چینند در آندم طعمهٔ مور و به دفعش ناتوان باشد نباشد همرهش مالی ویا فرشی شود بستر اگر همچو تهمتن یا سلیمان جهان باشد رسد روزی گزار او به پای میز عدل حق در آنجا شاهدان دست وسروپا وزبان باشد خوشا آنکس کند کاری زبهر روز عقبایش در آن روزی که وانفساست نجات او از آن باشد چه کردی ای (صفا) آن دم بکار آید به روز سخت در آن روزی که وانفساست بداد تو همان. 🔸️شاعر: 🥀🕊🥀🕊🥀