سیره عملے #شهیدهمت☺️👇
#حاجهمّت پيش از آن كه يك فرمانده نظامى باشد✌️، يك عنصر ايمانى و فرهنگى بود.👌
#حاجى معتقد بود كه جنگ ما بر اساس اعتقاد بوده🍃 و اگر بنا است بين آموزش نظامی و عقيدتى به يكى بيشتر ارزش بدهيم آن آموزش عقيدتى است.👌 قبل از عمليات والفجر 4، وقتى لشكر در اردوگاه شهيد بروجردى بود🍃، به من مىگفت: »حاج آقا! بچهها را جمع كنيد☺️ و برايشان كلاس عقيدتى بگذاريد😊.« يكبار ديگر به من گفت:«من در اين عمليات روى آموزش عقيدتى بيشتر از آموزش نظامى حساب مىكنم.»😉✌️
واقعيت اين بود كه در عمليات والفجر 4، تنها چيزى كه مىتوانست بچهها را به
بالاى ارتفاعات «كانى مانگا» برساند،☝️ اعتقاد و ايمان آنان بود👌☺️. دشمن در بالاى كوه، استحكامات قوى و وسايل زرهى داشت و ما بايد با دست خالى بر آنان غلبه
مىكرديم☹️. در آن عمليات، كارهاى سختتر بر عهده گردانهايى گذاشته شده بود🙂
كه از نظر روحى وضعيت بهترى داشتند (مثلاً بيشتر نيروهايشان اهل نماز شب
بودند)☺️ اين سياست ايشان موفقيتآميز بود و توانستيم ارتفاعات كانىمانگا را بادست خالى بگيريم.✌️😍
خلاصه آن كه او اوّل يك نيروى عقيدتى و فرهنگى بود تا يك فرمانده نظامى.☺️❤️
#شهیدمحمدابراهیمهمت❤️
@kheiybar
اَز اِبراهیمهمت تا خُدا❤
#شهیدمحمدابراهیمهمت در قامت يك همسر در آيینه کلام ژيلا بديهیان☺️❤️👇 #قسمتهفتم طعم شيرین پدر شدن
#شهیدمحمدابراهیمهمت در قامت يك همسر در آيینه کلام
ژيلا بديهیان☺️❤️👇
#قسمتهشتم
#ادامه طعم شیرین پدر شدن
وقتی هم آمد بسیار خسته بود😞. حال حرف زدن نداشت😣. می گفت پنج، شش جا سخنرانی داشته است.🎤 بلافاصله مهدی را برداشتیم👦 و روانه درمانگاه شدیم🍃. زمانی که مهدی را روی دست گرفته بود🙂، نگاهی به چهره اش انداخت و به من گفت: به نظر تو خدا این بچّه رو برای ما نگه می دارد، یا نه؟..😒. این جمله را که می گفت بغض گلویش را گرفته
بود🙁. به درمانگاه رسیدیم. دکتر حال مهدی را مناسب تشخیص داد🙂. هر دو خوشحال به خانه بازگشتیم☺️ و همان روز عصر #حاجی بار دیگر راهی جنوب شد.😊
چهل روز از تولد مهدی می گذشت🍃. دوری از #حاجی برایم سخت شده بود.😔 وقتی برای سرکشی به ما می آمد، نشستم و با او حرف زدم😢: نبودن تورو، خودم تحمل می کنم😔، اما دلم می خواد لااقل تا زمانی که زنده هستی🙁، سایه ی پدر بالای سر بچّه ام باشه.😓
#حاجی همان موقع تصمیم گرفت من و مهدی را در سفر بعدی با خود ببرد☺️. این بار نیز مقصد ما خوزستان بود. یک راست به سمت اهواز رفتیم🙂. روزهای آخر آذرماه بود و هوا بسیار سرد❄️. از طرفی هم شهر دائم در معرض حملات هوایی و موشکی دشمن بود🚀. عموی #حاجی، همراه با خانواده اش، در اهواز سکونت داشتند😊. این شد که رفتیم و چند روزی را، در منزل آن ها سپری کردیم. »☺️❤️
راوے:همسرشهید
#محمدابراهیمهمتـ❤️
#ادامهدارد...
@kheiybar
شب را
خبری نیست
مگر آه دلِ ما💔
تا کِے ز فراقش
به خفا
زار بگریم .😔😭...
#یا_ایها_العزیز
#سهشنبههایےکه_به_خیر_مےگذرد✋
@emame_zamanam