هدایت شده از نشر وقایع عاشورا
« #شهادت مردان خاندان #رسالت »
و چون با آن حضرت کسی جز خانواده نماند ، علی بن حسین علیه السلام ( علی اکبر) که زیباترین و خوش خلق ترین بود پیش آمد و از پدر اذن جنگ خواست. حضرت نیز اذن داد، سپس نگاهی مأیوسانه به او انداخته چشمانش را به زیر انداخت و گریست ، سپس فرمودند: خداوندا شاهد باش : پسری به جنگ آنان می رود که در صورت و سیرت و گفتار، شبیه ترین مردم به رسول تو بود. سپس فرباد کشید فرمودند : ای پسر سعد! خدا نسل تو را قطع کند ، همان گونه که نسل من ( از جانب علی اکبر را قطع کردی). علی اکبر به سوی دشمن رفت ، و به شدت جنگید، و جمع بسیاری را کشت، سپس به سوی پدرش بازگشت و عزض کرد: تشنگی مرا کشته و سنگینی سلاح آهنین مرا به رنج افکنده آیا برای نوشیدن جرعه ای آب راهی هست؟ حسین علیه السلام گریست و فرمودند: ای امان ،فرزندم از کجا آب بیاورم؟ قدری دیگر بجنگ، به زودی جدت را ملاقات می کنی و از آبی سرشار تو را سیراب خواهد کرد که پس از آن هرگز تشنه نشوی.
✍برگرفتهازڪتاب #لهوف
#قسمتپنجاه نشردهید 🏴
#صلوات #شهادت
.