خشتـــ بهشتـــ
#زندانالرشید 😍🍃 #عاقبتبهخیریوعاقبتبهشری ☺️ #قسمتدهم🌈✨ این سرنوشت ما شده بود؛ نه راه پس دا
#زندانالرشید🙃🌿
#عاقبتبهخیریوعاقبتبهشری😍🍂
#قسمت11 😇☘
مهمان تازه وارد، همین طور که از زندگی ننگینش می گفت، یک مرتبه بلندبلند گریست. مثل مادر بچه مرده فریاد می زد:"#پاسدارها، شما مرد هستید. شما افتخار ایران هستید. ولی من چه؟ من و امثال من از سال 1357 زندگی سگی داشته ایم. مزدور عراقی ها بوده ایم. به کشور و مملکتمان پشت کردیم و حاضر شدیم به هر کاری تن بدهيم. شما کی شنیدید #مرد برای زنده ماندن #خودفروشی کند! ببین ما تا کجا در باتلاق فرو رفتیم. آیا زندگی که در آن گوشت #سگ خوردن و #تن_فروشی باشد زندگی است؟ ما بمیریم بهتر است تا اینطور زندگی کنیم. ما آینده ای نداریم. مثل همان سگهای ولگرد در گوشه ای می میریم و بدنمان طعمه همان سگ ها می شود."
تازه وارد حدود ده دقیقه گریه کرد. وقتی آرام شد به او گفتم:"خوب داریوش، الان نظرت راجع به سپاه پاسداران و انقلاب اسلامی چیست؟"
_چه بگویم؟
_نظرت را بگو.
_حال و حوصله ندارم.
_نظرت را بگو کسی با تو کاری ندارد.
_من از اسم #آخوند و #پاسدار بدم می آید. متنفرم و حالم به هم می خورد. هنوز بعد از ده سال که از سقوط رژیم پهلوی می گذرد اعلی حضرت شاهنشاه آریامهر را دوست دارم و به او وفادارم. اگر او الان هم برگردد، باز هم در خدمتش خواهم بود. ای کاش الان #شاه بود و ما بر این #عراقی_های کثافت و مفت خور حاکم می شدیم! حیف شد #شاه رفت! اگر او بود این ها اینقدر قلدری نمی کردند. چرا زمان شاه جرأت حمله به ایران را نداشتند؟ با تمام این حرفها، حقیقتی را باید اعتراف کنم و آن اینکه در عراق هر وقت اسم شما پاسدارها به هر دلیل به میان کشیده می شد، به طرز عجیبی عراقی ها به هم می ریختند و وحشت می کردند. فکر کنم عراقی ها به اندازه ای که از شما سپاهی ها متنفرند و می ترسند از هیچ موجود دیگری ترس نداشته باشند.
⌛️ #ادامه دارد...
@marefat_ir Ⅱ✿
خشتـــ بهشتـــ
#زندانالرشید 😍🍃 #عاقبتبهخیریوعاقبتبهشری ☺️ #قسمت12🌈✨ همیشه با خودم فکر می کردم چه چیزی سبب ش
#زندان_الرشید
#عاقبت_به_خیری_و_عاقبت_به_شری
#قسمت_پایانی
- چه چیزی؟
- این که #پاسدارها آدمهای قَصیُّالْقَلبی هستند و به آدم رحم نمیکنند. حالا که اینقدر به من محبّت میکنید،میفهمم چقدر در مورد شما اشتباه کردهام. #خدا_به_من_مرگ_بدهد ! اگر پیش دوستانم در کمپ برگردم، حتماً وصف شما را خواهم کرد و به آنها خواهم گفت که شما چه آدمهای محترمی هستید. به آنها خواهم گفت که شما با افتخار به عراقیها میگویید؛ #ما_پاسداریم و از گفتن واژهٔ #پاسدار ، ترس و خوفی ندارید.
هر بار که نگهبان میآمد و درِ سلول را باز میکرد، #داریوش پشت پنجره میایستاد و میدید که نگهبان عراقی، چگونه با ما با احترام برخورد میکند. ولی #داریوش نمیدانست پدر ما را درآوردهاند و حالا اینگونه با ما برخورد میکنند. او از کتکها و شکنجههای ما خبر نداشت و فقط لحظهٔ کنونی را مشاهده میکرد.
به هر حال، او در آن چند روز طوری به ما عادت کرده بود که خودمان هم باورمان نمیشد.
دو روز پس از گفتگو با #داریوش ، ساعت دهِ صبح، نگهبان او را از سلول بیرون آورد و گفت؛ آمادهٔ رفتن باش. #داریوش دلش نمیآمد برود. به نگهبان گفت؛ اجازه میدهی با #علی خداحافظی کنم؟
نگهبان گفت؛ بله، ولی سریع.
نگهبان درِ سلول ما را باز کرد. #داریوش مرا بغل کرد و گفت؛ من در این چند روز عوض شدم. من دیگر آن #داریوش قبلی نیستم.
با هم خداحافظی کردیم و او همراهِ نگهبان از درِ اصلیِ زندان خارج شد. وقتی او رفت به عبّاس گفتم؛ راستی راستی! آمدن این #ساواکی از نشانههای خدا بود.
- یعنی؛ چه؟
- یعنی؛ #خدا او را فرستاد تا به ما قوّت قلب بدهد که با مقاومتها و تحمّل سختیها چقدر اصالتمان را حفظ کردهایم! #خدا میخواست و میخواهد #عاقبت_به_خیری و #عاقبت_به_شری را به ما نشان بدهد.
🔴 #پایان
📚 #زندان_الرشید، خاطرات رئیس ستاد سپاه ششم نیروی زمینی سپاه، سردار #علی_اصغر_گرجی_زاده، صفحات ۳۷۵ تا ۳۸۶
من به جوان گفتم: «حالا سیلی میزنی بزن👋، ولی چرا با دست چپ زدی! یادش آوردی که در کوچهها #مادرش را زدند😭 درحالیکه او فقط یک نوجوان ۱۸ساله بود.
این جوان حیرتزده به #کمیل نگاه میکرد.😱 نمیدانست چه کند! روی زانوهایش افتاد و از #کمیل عذرخواهی🙏 کرد.
کمیل او را در آغوش گرفت و هر دو شروع به گریه کردند😭😭😭.
کمیل به او گفت: «تو رو خدا دیگر کاری نکن آن خاطرات دوباره زنده شود😭. از همسرت بخواه که همیشه با چادر باشد.»
آن جوان گفت: «قول میدهم🙏 که هیچوقت دیگر چنین چیزی تکرار نشود.» چند سالی گذشت. #کمیل #شهید شد و الان تشیع جنازه #کمیل است. همچنان که دم در خانه #شهید ایستاده بودم، دیدم که همان جوان میآید، ولی نشناختمش پیش من آمد و گفت:«کمیل چه شده است؟ تصادف کرده؟» گفتم: «#شهید شده است.»
گفت: کجا؟
گفتم: #سوریه
گفت: «مگر میگذارند کسی برود؟»
گفتم:« بله #پاسدارها میروند.»
گفت: «مگر او #پاسدار بود؟»
گفتم: «بله او حدود ۴ سال است که پاسدار است.»
گفت: «#سوریه بوده؟»
گفتم:« بله »
و ناگهان ناخواسته گفتم:« #سوریه #حرم_حضرت_زینب_(سلام_الله_علیها) دختر همان کسی که در #کوچهها #سیلی خورده؛ گریهاش گرفت😭😭 و با کندههای زانو افتاد روی زمین؛ خیرهخیره بهعکس #شهید نگاه میکرد و گفت: «#کمیل من به قول خودم عمل کردهام تو رو خدا کمکم کن مثل تو شهید شوم.»
#یادشان_با_صلوات
||•🇮🇷 @marefat_ir
||•🌐 https://www.instagram.com/marefat_ir
خشتـــ بهشتـــ
🍃«إنا للّه و إنا إليه راجعون
سردار حاج #محمد_ناظری به یاران شهیدش پیوست.»
.
🍃خبری کوتاه که آتش به جان همه انداخت ، باورش سخت بود و شاید برای بچه های #فرمانده که هرکدام با حاجی خاطراتی داشتند سخت تر..
.
🍃قرار بود قسمت آخر مستند_مسابقه_فرمانده پخش شود که فرمانده، همه را با #پروازش غافلگیر کرد.
.
🍃حالا بچه های فرمانده از گوشه و کنار آمده بودند تا برای بار آخر با فرمانده خود وداع کنند. خیلی هایشان نمیتوانستند حاجی را با آن هیبت نظامی در #تابوت تصور کنند. غم نبودن حاج محمد روی دلشان سنگینی میکرد ، در و دیوار شهر پر بود از بنر هایی با #عکس حاجی و دو کلمه که داغ دل همه را تازه میکرد: #خداحافظ_فرمانده...
.
🍃چهارشنبه ۲۲ اردیبهشت ساعت ۱۹ بود که همه در فرودگاه مهرآباد به انتظار نشسته بودند ، به انتظار آمدن فرمانده.
ولی برای هیچکس این استقبال خوشایند نبود.
.
🍃حضور حاج قاسم سلیمانی در خانه ناظری ها #قوت_قلبی بود برای اعضای خانواده و حرف هایش آبی بود بر آتش قلبشان .
.
🍃حاج قاسم میگفت و اطرافیان به گوش دل می سپرند: "حاج محمد ناظری سی ساله که #شهیده ، ما سر سفره #شهید_ناظری بزرگ شدیم ، از سال ۵۸ که من نیروی آموزشی ایشان بودم تا به حال به یاد ندارم که تغییری کرده باشن تو این سالها همون روحیه پر کار و سخت کوشی و حفظ کردن."
.
🍃پنجشنبه سوم شعبان تولد پسر #حضرت_زهرا و روز #پاسدار بود که پیکرش تشییع شد و چه جمعیتی آمده بود تا او را به سمت خانه ابدیاش ، #امامزاده_علی_اکبر_چیذر بدرقه کند.
.
🍃شاید خانوادهاش و عوامل مسابقه فرمانده منتظر بودند تا روز پاسدار را به این پاسدار همیشه در صحنه تبریک بگویند اما خبر نداشتند باید آن روز #شهادتش را هم تبریک بگویند.
.
🍃امروز ،سه سال از آن روز گذشته و سومین سالگرد آسمانی شدن اوست.
سه سال گذشته و اکنون چند ماهی ست که حاج قاسم سلیمانی هم به یاران شهیدش پیوسته است .
.
🍃 به قول خودش سر سفره حاج محمد بزرگ شده است و کسی که سر سفره این مرد بزرگ شود بعید است راهی جز #سعادت انتخاب کند ، شهادت رسم این مردان بی ادعاست...
.
🍃سالگرد #آسمانی_شدنت مبارک حاج محمد...
.
✍نویسنده: #مهدیه_نادعلی
.
🥀به مناسبت سالگرد شهادت #شهید_محمد_ناظری
.
📅تاریخ تولد :۶ خرداد ۱۳۳۴
.
📅تاریخ شهادت : ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۵
.
🥀مزار : علی اکبر چیذر
•┈┈••••✾•🌸•✾•••┈┈•
@shohadae_sho
•┈┈••••✾•🌸•✾•••┈┈•
#شهدایی_شو 💚••👆🏻
#شهیدعلیخلیلے 🌹•••
بہ هر بہانہای بہ یادت مےافتم
میلاد ابے عبداللہ و روز #پاسدار
یہ بزرگۍ میگفت #پاسدار نیاز نیست فقط لباس سبز تنش باشد تا بہش بگن #پاسدار، نہ ❗️
پاسدار میشہ اون جوونے باشہ ڪہ بخاطر خدا از دینش پاسدارے میڪنہ
پاسدار اون جوونیہ ڪہ بخاطر رگ غیرت تو دل این شہر ڪبود نخشڪہ میره و از #ناموس این شہر #دفاع میڪنہ
#شهادتتمبارڪ 💛
#استادشهید ♥️
🌸[ @shohadae_sho ]🌸
#شهدایی_شو 💜👆
#ڪلام_شهید 🕊🌿
🌼•• تولـدتمبارڪـ فرمانده••🌼
♥️🌿••| روزۍ را نزدیڪ خواهیم ڪرد ڪه #اسرائیل چنان بترسد و در فڪر این باشد ڪه مبادا از لوله سلاح هاۍ ما به جای گلوله #پاسدار بیرون بیاید .
🌸•| تاریخ ربودهشدن: ۱۴ تیر۱۳۶۱لبنان
🌸•| تاریخ تولد : ۱۵فروردین۱۳۳۲تهران
🌼•| مزار شهید : نامعلوم
#شهیددفاعمقدس 🌸🌿
#شهید_احمد_متوسلیان 💔
#بایادشصلوات 💛••
#گاندو 🇮🇷
🌸[ @shohadae_sho ]🌸
#شهدایی_شو 💜👆