چون جاده به زخم رفتن آراست مرا
یک سینه تپش نفسنفس کاست مرا
این بود تـمــــام مـــاجـــرای من و او
میخواستمش ولی نمیخواست مرا...
#رباعی
#ایرج_زبردست
تا عشق ترانهخوان چشمان غم است
راه من و تو همیشه پرپیچوخم است
ای حسرت روزهای بی برگشتم
صدبار که عاشقت شوم باز کم است
#رباعی
#ایرج_زبردست
در خواب چراغ تا سحر دستم بود
در خواب کلید هرچه در دستم بود
زیباتر از این خواب ندیدم خوابی
بیدار شدم دست تو در دستم بود
#رباعی
#ایرج_زبردست
آن روز، هوا هوای بیصبری شد
خورشید اسیر ظلمتی جبری شد
روزی که دلم هوای باریدن داشت
تا آه کشیدم آسمان ابری شد
#رباعی
#ایرج_زبردست