با زمزمۀ خدا خدا میبردند
تابوت تو را فرشتهها میبردند
از تکتک قطرهها بپرسید آن روز
دریای علوم را کجا میبردند؟
#عباس_شاهزیدی
مهربانی چشمت
چون حلقه دوست، روح تو را در میان گرفت
شأنت زمین نبود، تو را آسمان گرفت
دیشب به مهربانی چشمت گریستم
امشب دلم از این شب نامهربان گرفت
یکباره چهرهها همه خاکستری شدند
یک دفعه شهر، صورت آتشفشان گرفت...
بس داغها که بود به دلهای ما ولی
این داغ از تمامی دلها امان گرفت...
بردند شانه شانه تو را روی دوشها
تا جا به عرش، طائر عرش آشیان گرفت
تو رفته رفته دور شدی از نگاهها
آری همای عشق، رهِ لامکان گرفت...
رفتی و روزگار، سیه شد به چشم ما
این دفعه چرخ، داغ دل از خاکیان گرفت...
تاریخ هم ندیده به چشمان خویشتن
این گریهها که داغ تو از این و آن گرفت
#امام_خمینی 🏴
استاد #عباس_شاهزیدی
هجران
که مینَهد مرهم، داغ سوگواران را؟
که جمع میکند این خاطر پریشان را؟
کدام دست شفابخش میبرد دیگر
به یک اشارۀ خود التهاب یاران را؟
برای من که افول ستاره بیمعناست
مگو عزیز که باور نمیکنم آن را...
آهای ابر بهاری! هنوز خرداد است
ببار بر منِ آتشگرفته، باران را...
کجاست جلوۀ سرو رهای گلشن من
که غنچه میدرد از دوریاش گریبان را
چگونه باید باور کنم در این ظلمت
غروب مهر درخشندۀ جماران را
چگونه طی کنم این راه سخت را بیتو
چگونه سر کنم این شام تلخ هجران را...
#امام_خمینی 🏴
#عباس_شاهزیدی
#عید_غدیر 💚
یـک نگـاهم کـن و مجـابم کن
من غریبم، خودی حـسابم کن
یا عـلـی بـین این هـمه شـاعر
قــدّ یـک بــیت انـتـخـابـم کن
چه بهشتی است آتش عشقت
در هـمین شـعلـهها کـبـابم کن
به ضریحت چقدر انگور است
کاسـهای مست این شرابم کن
ای جـهـانی خـراب چـشمـانت
غـــزلـی بیـشـتر خـــرابـم کـن
یا رب از آبــروی ایـن درگـاه
خـــاک پـای ابــوتــرابــم کـن
#عبّاس_شاهزیدی
از کتاب «به افق باران»
شهیدِ گوشۀ چشمت تلف نخواهد شد
بهشت هم بِبَرَندَم نجف نخواهد شد
#عبّاس_شاهزیدی
ما هشت بهار با خزان جنگیدیم
با دست تهی پیر و جوان جنگیدیم
روزیکه جهان پشتبهپشت آمده بود
ما پشتبهپشت با جهان جنگیدیم
#رباعی
#عباس_شاهزیدی
با ننگ سکوت جا به دشمن ندهیم
با این خفگی هوا به دشمن ندهیم
وقت است که شاعران روشن باشیم
با خاموشی گرا به دشمن ندهیم
#رباعی
#وعده_صادق
#عباس_شاهزیدی
آب میگرید برای لعل عطشانت هنوز
خـاک مینالد بـرای جسم بیپیراهنت
#امام_حسین
#عباس_شاهزیدی
17.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برای مادرم ایران چقدر غیرتیام
کسی که مادر خود را نخواست ناخلف است
استاد #عباس_شاهزیدی
47.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فیلم با کیفیت از زاویهای دیگر
#عباس_شاهزیدی
چشم تو را چقدر به این در گذاشتند؟
گفتی پدر، مقابل تو سر گذاشتند
تنها به این بسنده نکردند شامیان
پا را از این که بود فراتر گذاشتند
بگذار عمۀ تو بگوید که بر دلش
یک روز داغ چند برادر گذاشتند؟
آن آتشی که سوخت درِ خانۀ علی
بر جان لالههای پیمبر گذاشتند
دستان کوچک تو به پهلوست، پیش از این
این درد را به پهلوی مادر گذاشتند
ای دختر سهساله تو هم مثل مادری
این ارث را برای تو دختر گذاشتند
داغ تو ابرهای جهان را بهانه داد
داغی که تا سپیدۀ محشر گذاشتند
آن شب فرشتهها همه از عرش آمدند
بر زانوان کوچک تو سر گذاشتند
سهم تو گریه بود و همین گریههای تو
چشمان شهرهای مرا تر گذاشتند
از انتقام گفتم و شعرم تمام شد
این فصل را به نوبت دیگر گذاشتند
#حضرت_رقیه
#عباس_شاهزیدی