eitaa logo
خوبان پارسی‌گو
981 دنبال‌کننده
239 عکس
51 ویدیو
7 فایل
حافظ سعدی فردوسی صائب تبریزی وحشی بافقی خاقانی مولوی بیدل دهلوی باباطاهر خیام حسین منزوی فروغ فرخزاد نیما یوشیج فاضل نظری حامد عسکری حسین دهلوی قیصر امین پور سهراب سپهری فریدون مشیری شهریار @javadmd14
مشاهده در ایتا
دانلود
مناز این همه ای مدعی به صحبت یار که پیش آن گل نورسته خار را مانی
نشود فاشِ كسی آنچه ميان من و توست تا اشارات نظر نامه‌رسان من و توست گوش كن با لب خاموش سخن می‌گويم پاسخم گو به نگاهی كه زبان من و توست روزگاری شد و كس مرد ره عشق نديد حاليا چشم جهانی نگران من و توست گرچه در خلوت راز دل ما كس نرسيد همه‌جا زمزمهٔ عشق نهان من و توست گو بهار دل و جان باش و خزان باش، ار نه ای بسا باغ و بهاران كه خزان من و توست اين همه قصهٔ فردوس و تمنای بهشت گفتگویی و خيالی ز جهان من و توست نقش ما گو ننگارند به ديباچهٔ عقل هر كجا نامهٔ عشق است، نشان من و توست سايه ز آتشكدهٔ ماست فروغ مه و مهر وه از اين آتش روشن كه به جان من و توست
جفا ز بخت بد خویش می‌کشم من زار وگرنه یار به من از وفا دریغ نکرد
دل خراب من دگر خراب‌تر نمی‌شود که خنجر غمت ازاین خراب‌تر نمی‌زند
جام جهان ز خون دل عاشقان پر است حرمت نگاه دار اگرش نوش می‌کنی
تو را به آینه‌داران چه التفات بُوَد؟ چنین که شیفتهٔ حسن خویشتن باشی
تیر غم دنیا به دل ما نرسد زخم دل عاشق از کمانی دگر است
دلم ز نازکی خود شکست در غم عشق وگرنه از تو نیاید که دلشکن باشی
قصه پیداست ز خاکستر خاموشی ما خرمن سوختگان را به سخن حاجت نیست
انتظار خیال آمدنت دیشبم به سر می‌زد  نیامدی که ببینی دلم چه پر می‌زد به خواب رفتم و نیلوفری بر آب شکفت  خیال روی تو نقشی به چشم تر می‌زد شراب لعل تو می‌دیدم و دلم می‌خواست  هزار وسوسه‌ام چنگ در جگر می‌زد زهی امید که کامی از آن دهان می‌جست  زهی خیال که دستی در آن کمر می‌زد دریچه‌ای به تماشای باغ وا می‌شد  دلم چو مرغ گرفتار بال و پر می‌زد         تمام شب به خیال تو رفت و می‌دیدم  که پشت پردهٔ اشکم سپیده سر می‌زد!
قصور عقل کجا و قیاس قامت عشق تو هر قبا که بدوزی به قدر ادراک است
ز دوست آنچه کشیدم سزای دشمن بود فغان ز دوست که در دشمنی چه بی‌باک است