از خَمِ ابرویِ توام، هیچ گشایشی نشد
وَه که در این خیالِ کَج، عمرِ عزیز شد تلف
#حافظ
دنیا مجال بند زدن را نمیدهد
با این همه دلی که شکستی چه میکنی؟
#حسین_زحمتکش
مَوّاج و دلفریب و پریشان و بیکران
از موی تو نوشتم و دریا به خود گرفت
#صادق_داوری
خوش آن زمان که نکویان کنند غارت شهر
مرا تو گیری و گویی که این اسیر من است
#شهیدی_قمی
یا درد و غَمی که دادهای بازش گیر
یا جان و دلی که بُردهای بازم دِه
#رهی_معیری
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینکه روزا رو میشمُرَم بیتو
#امیرحسین_پورعزیز
گویی دلت چرا نشد از هجر من غمین
آنقدر تنگ شد که در او جای غم نماند
#قاآنی
دنیا به کام ما که نبوده است تاکنون
مِن بعد هم به کام شما، ما نخواستیم
#حسین_شهریاری
دو عاشقیم ولی در دو داستان جدا
بههم رسیدن ما خوب بود، اگر میشد
#سجاد_سامانی
از هواداران به این روز سیاه افتادهام
در ترقی بود کارم تا حسودی داشتم
#صائب_تبریزی
بازیچهٔ خود ساختی موی سیاهم را
بُردی به هرجا خواستی با خود نگاهم را
در شهر خود من بایزید کوچکی بودم
از من گرفتی خانهام را، خانقاهم را
بیآشیانم کردی ای طوفان بیهنگام!
انداختی تنها درخت تکیهگاهم را
حالا در این باران کجا باید بخوابانم
گنجشکهای زخمی بیسرپناهم را؟
من مطمئن بودم تو در خورجین خود داری
هر آنچه امکان دارد از دنیا بخواهم را
اما تو هم برداشتی ای باد پاییزی!
مثل تمام همسفرهایم، کلاهم را
حالا کجا؟ حالا کجا باید بخوابانم
گنجشکها... گنجشکهای بیگناهم را
📘 روزهای آخر آبان
✏️ #پانتهآ_صفایی