eitaa logo
خُذْنیِ مَعَکْ 🕊 مرا با خودت ببر🇵🇸
802 دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
3.3هزار ویدیو
74 فایل
«بسم رب المهدی» 💚امام صادق علیه السلام: لَوْ أدْرَکْتُهُ لَخَدَمْتُهُ أیّامَ حَیاتِی. •✓مهدویت، •✓جهاد_تبیین •✓دلی_خدایی 📍کپی با ذکر صلوات «وقف امام زمان عج» تأسیس:1400/1/25
مشاهده در ایتا
دانلود
•°{🍃🌻💞}°• ❤️ با شُهدا صحبَت کُنید آنها صِدای شُما را به خوبی می‌شِنوند و بَرایتان دُعا میکُنند.. دوستی با شُهدا دو طَرفه است..:) ══•°🌹°•══ برای شادی روحش صلوات♥️
~🕊 🌿💌 می‌گفت : اگر میگویید الگویتان حضرت زهرا(س)💚 است باید کاری کنید ایشان از شما راضی باشند و حجاب شما فاطمی باشد🧕 ♥️🕊
سلام_بر_ابراهیم_1.pdf
3.54M
🌸کتاب سلام بر ابراهیم🌸 این کتاب را تا زمانی که شهید اذن ندهد نمیتوانید بخوانید .
خُذْنیِ مَعَکْ 🕊 مرا با خودت ببر🇵🇸
🌸کتاب سلام بر ابراهیم🌸 این کتاب را تا زمانی که شهید اذن ندهد نمیتوانید بخوانید . #شهید_ابراهیم_هادی
# ناشناسی سلام 🌸کتاب سلام بر ابراهیم🌸 این کتاب را تا زمانی که شهید اذن ندهد نمیتوانید بخوانید . اذن ندهد یعنی چه؟ _________ سلام علیکم منظورش این هست اینکه هرکس این کتاب رو بخونه متحول میشه! مورد عنایت شهید قرار میگیره🌹 🕊🌸
🥀 . . قبل از مسابقات دو رڪعت نماز میخوند ... پرسیدم چه نمازی میخونی ؟! گفت:دو رڪعت نماز میخونم از خدا میخوام یه ‌وقت توی مسابقه حــالِ کسی رو نگیرم !! 🌱 . .
🏴ابراهيــم در مورد مداحی حرف های جالبی ميزد. ميگفت:مداح بايد آبروی اهل بيت را درخواندنش حفظ كند، هر حرفی نزند. اگر در مجلسی شرايط مهيا نبود روضه نخواند. ابراهيم هيچ وقت خودش را مداح حـساب نميكرد.ولی هر جا كه ميخواند شور و حال عجيبی را ايجاد می كرد.ذكر شهدا را هيچ وقت فراموش نميكرد. 🌷
🥀 یکبار پس از هیئت نشسته بودیم و داشتیم با بچه‌ها حرف🗣می‌زدیم.ابراهیم توی اتاق دیگه تنها نشسته بود.وقتی بچه‌ها رفتن اومدم پیشش،هنوز متوجه حضور من نشده بود.با تعجب دیدم😳هر چند لحظه یکبار سوزنی📍را به صورتش و به پشت پلک یک چشمش میزنه.یکدفعه گفتم:چیکار می‌کنی داش ابرام⁉️انگار تازه متوجه حضور من شده باشه از جا پرید واز حال خودش خارج شد.بعد مکثی کرد و گفت:هیچی هیچی ،چیزی نیست😶گفتم :به جون داش ابرام ولت نمیکنم.باید بگی برا چی سوزن تو صورتت میزدی.مکثی کرد و خیلی آرام مثل آدمهایی که بغض کرده اند گفت:سزای چشمی که به نامحرم بیوفته همینه💔
چند سالی هست. با او آشنا شدم. درهای زیادی به برکتش برویم باز شد. به راستی ابراهیم هادی است.😍😍😊 (الحمدالله) خواستم این هدیه بزرگ خداوند را به همه معرفی کنم. تا همه مسیر درست زندگیشان پیدا کنن آن هم با اشنا کنم.😍🌸 https://eitaa.com/joinchat/3293446147Ce2b08b67ed 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 کتاب سلام برابراهیم۱ دوبار بارگذاری شده است. کتاب ، ...😍😍 🌸 فایل صوتی: 🌸🌱🌸 پویش هرشب راس ساعت ۹ 🌸🌱🌸🌱 هروز یک صفحه و صوتی در کانال بارگذاری شده است. مطمئن باش دعوت از طرف شهداست.😊🌷 https://eitaa.com/joinchat/3293446147Ce2b08b67ed خوش آمدید
| کلام شـهــید | حــــجـــاب یادگار حضرت زهــــــراست ایــــمان زن وقتی کـــامل میشود کـه حــجابش را کامـل رعــــایت کند... 🍃 🍃 کانال خٌذْنیِ مَعَكْ🕊 @khodaaa112
در عملیات، بیسم چی‌ مجروح عراقی را اسیر می گیرند.دوستانش می گویند بگذار خلاصش کنیم.اما ابراهیم می گوید:این اسیر است،باید اورا به عقب برگردانیم. ابراهیم چند کیلومتر او را روی دوش می گیرد و در راه با او صحبت می‌کند. اسیر وقتی حقیقت ایمان ابراهیم را می بیند،تمام اطلاعات و رمز بی سیم دشمن را فاش می‌کند و زمینه پیروزی رزمندگان را فراهم می کند. کانال خٌذْنیِ مَعَكْ🕊 @khodaaa112
••• می‌گفت: در‌ زندگی آدمی‌ موفق‌تر‌ است کہ‌ در‌برابر‌ عصبانیت‌ دیگران‌ صبور‌ باشد ‌و‌ ڪار‌ بی‌منطق‌ انجام‌ ندهد! و‌ این‌ رمز‌ موفقیت‌ او‌ در‌ بر‌خورد‌هایش‌ بود..🍃" اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🦋🌱 __🌱🦋🌱_____________ @khodaaa112 ____🌱🦋🌱________________
آخر آذرماه بود. با ابراهیم برگشتیم تهران. در عین خستگی خیلی خوشحال بود.  می گفت: هیچ شهیدی یا مجروحی در منطقه دشمن نبود، هرچه بود آوردیم. بعد گفت: امشب چقدر چشم های منتظر را خوشحال کردیم، مادر هرکدام از این شهدا سر قبر فرزندش برود، ثوابش برای ما هم هست. من بلافاصله از موقعیت استفاده کردم و گفتم: آقا ابرام پس چرا خود دعا می کنی که گمنام باشی!؟ منتظر این سوال نبود. لحظه ای سکوت کرد و گفت: من مادرم رو آماده کردم، گفتم منتظر من نباشه، حتی گفتم دعا کنه که گمنام شهید بشم! ولی باز جوابی که می خواستم نگفت. راویان: علی صادقی، علی مقدم اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🦋🌱 __🌱🦋🌱_____________ @khodaaa112 ____🌱🦋🌱________________
ب نیت داداش ابراهیم (: بریم ببینیم تا خدا چی میخواد🌿 🐵💖 فرصتی که بهت داده شده؛⇦یه نمایش تمرینی و مقدماتی نیست؛ خودِ زندگیه، پس بازی کن!👊🏻😻🤓 3صلوات به نیت شهید و امام محمد باقر، امام جعفرصادق ،امام سجاد بخونیم بریم برای کسب موفقیت😎 برای آشنایی بهتر با شهید می تونید کتاب های سلام بر ابراهیم 1و2رو بخونید✔️ 『خٌذْنیِ مَعَكْ』 [✾@khodaaa112✾]
بین خودمان بماند گاهی دلمان می خواهد دل شما هم برای ما تنگ شود... 🕊 『خٌذْنیِ مَعَكْ』 [✾@khodaaa112✾]
🕊 نام: ابراهیم هادی نام پدر: محمد حسین متولد: اول اردیبهشت ۱۳۳۶ زادگاه: محله شهید سعیدی حوالی میدان خراسان در شهر تهران شهادت:۲۲ بهمن ۱۳۶۱ نحوه شهادت : جنگ تن با تانک این شهید والامقام جاویدالاثر است. 🍃🌺 『خٌذْنیِ مَعَكْ』 [✾@khodaaa112✾]
هیچ زمان! آدم هایی که شما را به خدا نزدیک می کند، رها نکنید بودن انها یعنی خدا هنوز حواسش بهت هست(:💚" 💛
همیشه بهش میگُفتیم چرا کار میکنی می گفت ای بابا همیشه کاری کن که اگه خدا تو رو دیدخوشش بیاد نه مردم 『خٌذْنیِ مَعَكْ』 [✾@khodaaa112✾]
🌹خاطرات شهدا🌹 ▪️مهدي حسن قمي یکی از دوستان شهید_ابراهيم_هادی مي گفت: يادم هست ابراهيم به ساندويچ الويه علاقه داشت. اما هر جايي براي ساندويچ نمي رفت. يك ساندويچ فروشي در١٧ شهريور بود كه به فروشنده اش آقاشيخ مي گفتند. يعني آدم موجه و مسجدي بود. ابراهيم هميشه پيش او مي رفت. حساب دفتري پيش او داشت. مي دانست توي الويه؛ كالباس نمي ريزد وفقط از مرغ استفاده مي كند. ابراهيم سوسيس و همبرگر و ...هرگز استفاده نمي كرد. اينگونه به ما درس مي داد كه هرچيزي نخوريم و هرجايي براي غذا نرويم. مي دانست كه اين فروشنده به حلال و حرام خيلي دقت دارد، براي همين آنجا مي رفت. چرا كه دستور مي دهد: انسان به غذايي كه ميخورد توجه داشته باشد. 📚 كتاب سلام بر ابراهيم ٢ 『خٌذْنیِ مَعَكْ』 [✾@khodaaa112✾]
تولد ، آن که صدای اذانش قلب‌ها را تسخیر می‌کرد و مادرش سفارشش به مداحی کرد، مبارک باد. نسل جوانانی مثل افزون باد.
برای رفع گرفتاریها تسبیحات حضرت زهرا سلام الله علیها رابا دقت بگویید...🖤🖤 «خٌذْنیِ مَعَكْ🌱 «@khodaaa112»
حسین الله کرم در خاطره‌ای از شهید ابراهیم هادی می‌گوید: «سیدحسین طحامی، کشتی‌گیر قهرمان جهان، به زورخانه ما آمده بود و با بچه‌ها ورزش می‌کرد، هر چند مدتی بود که سید به مسابقات قهرمانی نمی‌رفت، اما هنوز بدنی بسیار ورزیده و قوی داشت. بعد از پایان ورزش رو کرد به حاج حسن و گفت: «حاجی کسی هست با من کشتی بگیرد؟ حاج حسن نگاهی به بچه‌ها کرد و گفت: ابراهیم. بعد هم اشاره کرد برو وسط. معمولاً در کشتی پهلوانی حریفی که زمین بخورد یا خاک شود، می‌بازد. کشتی شروع شد همه ما تماشا می‌کردیم. مدتی طولانی دو کشتی‌گیر درگیر بودند اما هیچ‌کدام زمین نخوردند؛ فشار زیادی به هر دو نفرشان آمد، اما هیچ‌کدام نتوانست حریفش را مغلوب کند، این کشتی پیروز نداشت. بعد از کشتی سیدحسین بلند بلند می‌گفت: بارک الله، بارک الله، چه جوان شجاعی، ماشاءالله پهلوان. «خٌذْنیِ مَعَكْ🌱 «@khodaaa112»
آخر آذرماه بود. با ابراهیم برگشتیم تهران. در عین خستگی خیلی خوشحال بود. می گفت: هیچ شهیدی یا مجروحی در منطقه دشمن نبود، هرچه بود آوردیم. بعد گفت: امشب چقدر چشم های منتظر را خوشحال کردیم، مادر هرکدام از این شهدا سر قبر فرزندش برود، ثوابش برای ما هم هست. من بلافاصله از موقعیت استفاده کردم و گفتم: آقا ابرام پس چرا خود دعا می کنی که گمنام باشی!؟ منتظر این سوال نبود. لحظه ای سکوت کرد و گفت: من مادرم رو آماده کردم، گفتم منتظر من نباشه، حتی گفتم دعا کنه که گمنام شهید بشم! ولی باز جوابی که می خواستم نگفت.  «خٌذْنیِ مَعَكْ🌱 «@khodaaa112»
«سیدحسین طحامی، کشتی‌گیر قهرمان جهان، به زورخانه ما آمده بود و با بچه‌ها ورزش می‌کرد، هر چند مدتی بود که سید به مسابقات قهرمانی نمی‌رفت، اما هنوز بدنی بسیار ورزیده و قوی داشت. بعد از پایان ورزش رو کرد به حاج حسن و گفت: «حاجی کسی هست با من کشتی بگیرد؟ حاج حسن نگاهی به بچه‌ها کرد و گفت: ابراهیم. بعد هم اشاره کرد برو وسط. معمولاً در کشتی پهلوانی حریفی که زمین بخورد یا خاک شود، می‌بازد. کشتی شروع شد همه ما تماشا می‌کردیم. مدتی طولانی دو کشتی‌گیر درگیر بودند اما هیچ‌کدام زمین نخوردند؛ فشار زیادی به هر دو نفرشان آمد، اما هیچ‌کدام نتوانست حریفش را مغلوب کند، این کشتی پیروز نداشت. بعد از کشتی سیدحسین بلند بلند می‌گفت: بارک الله، بارک الله، چه جوان شجاعی، ماشاءالله پهلوان. «خٌذْنیِ مَعَكْ🌱 «@khodaaa112»
🌱 ماجرای کشتی با قهرمان جهان: «سیدحسین طحامی، کشتی‌گیر قهرمان جهان، به زورخانه ما آمده بود و با بچه‌ها ورزش می‌کرد، هر چند مدتی بود که سید به مسابقات قهرمانی نمی‌رفت، اما هنوز بدنی بسیار ورزیده و قوی داشت. بعد از پایان ورزش رو کرد به حاج حسن و گفت: «حاجی کسی هست با من کشتی بگیرد؟ حاج حسن نگاهی به بچه‌ها کرد و گفت: ابراهیم. بعد هم اشاره کرد برو وسط. معمولاً در کشتی پهلوانی حریفی که زمین بخورد یا خاک شود، می‌بازد. کشتی شروع شد همه ما تماشا می‌کردیم. مدتی طولانی دو کشتی‌گیر درگیر بودند اما هیچ‌کدام زمین نخوردند؛ فشار زیادی به هر دو نفرشان آمد، اما هیچ‌کدام نتوانست حریفش را مغلوب کند، این کشتی پیروز نداشت. بعد از کشتی سیدحسین بلند بلند می‌گفت: بارک الله، بارک الله، چه جوان شجاعی، ماشاءالله پهلوان. «خٌذْنیِ مَعَكْ🕊✨ «@khodaaa112»
🌱🖤 «سیدحسین طحامی، کشتی‌گیر قهرمان جهان، به زورخانه ما آمده بود و با بچه‌ها ورزش می‌کرد، هر چند مدتی بود که سید به مسابقات قهرمانی نمی‌رفت، اما هنوز بدنی بسیار ورزیده و قوی داشت. بعد از پایان ورزش رو کرد به حاج حسن و گفت: «حاجی کسی هست با من کشتی بگیرد؟ حاج حسن نگاهی به بچه‌ها کرد و گفت: ابراهیم. بعد هم اشاره کرد برو وسط. معمولاً در کشتی پهلوانی حریفی که زمین بخورد یا خاک شود، می‌بازد. کشتی شروع شد همه ما تماشا می‌کردیم. مدتی طولانی دو کشتی‌گیر درگیر بودند اما هیچ‌کدام زمین نخوردند؛ فشار زیادی به هر دو نفرشان آمد، اما هیچ‌کدام نتوانست حریفش را مغلوب کند، این کشتی پیروز نداشت. بعد از کشتی سیدحسین بلند بلند می‌گفت: بارک الله، بارک الله، چه جوان شجاعی، ماشاءالله پهلوان.  به روایت: حسین الله کرم «خٌذْنیِ مَعَكْ🕊✨                          «@khodaaa112»