eitaa logo
کانال ܟܿࡐ‌ܢܚ݅ܢ̣ܟܿࡅ߳ܨ
1.9هزار دنبال‌کننده
16.3هزار عکس
4.7هزار ویدیو
85 فایل
خوشبختی یافتنی نیست ساختنی است پس بکوشیم بسازیم ✅برداشت با صلوات حلال ♥️ما را بدیگران معرفی کنید @khoshbghkt @GAFKTH 👫انتخاب عقلانی =زندگی عاشقانه
مشاهده در ایتا
دانلود
⁉️ احترام به شخصیت افراد یا داریی آن‌ها ✍️ همواره سعی کنید احترامتان به دیگران به‌خاطر ایمان و شخصیتشان باشد، نه دارایی‌های آن‌ها مثل مدل ماشین یا نوع خانه‌شان و ... . این‌ها چیزهایی است که می‌تواند «یک شبِ» به دست آید و در یک شب نیز از دست برود؛ آنچه ما واقعاً مالک آن هستیم و برایمان ماندگار است، ایمان و شخصیت ماست نه دارایی و اموال ما. 🌸⃟💕჻࿐✰💌 @khoshbghkt
🍂❤ شوهرانی که عشق را در زندگی می کُشند... چند دسته از همسران هستند که بنا به ساختار شخصیتی و خانوادگی، و خواستگاه اجتماعی شان، متاسفانه عشق را در زندگی مشترک ناخواسته از بین می برند ... ۱) شوهرهایی که تعصب بی جا را با غیرت اشتباه گرفته اند. ۲) شوهرهای سلطه جو، زورگو و کنترل کننده ۳) شوهران بی مسئولیت. ۴) شوهران بی احساس و سخت کوش ۵) شوهران وابسته و غیر مستقل ۶) شوهران کمالگرا و خسیس 🌸⃟💕჻࿐✰💌 @khoshbghkt
✅✅حق طلاق چیست؟ ❌حق طلاق به دست مرد است، اما مرد می‌تواند اجرای حق خود در طلاق را به همسرش یا هر شخص دیگری وکالت دهد. 🔷 بر طبق ماده ۱۱۳۳ قانون مدنی و شرع، حق طلاق به دست مرد است. اما مرد می‌تواند اجرای حق خود در طلاق را به همسرش یا هر شخص دیگری وکالت دهد؛ و این توضیح ساده اصطلاح حق طلاق است 🔶اگر زوج (مرد) به زوجه (زن) وکالتنامه بلاعزل طلاق داده باشد حق طلاق مرد هنوز پابرجاست و شوهر هم می‌تواند برای طلاق از طرف مرد اقدام کندوکالت حق طلاق یا همان گرفتن حق طلاق به دو صورت است👇👇 🔷اول این که به صورت شرط ضمن عقد در سند نکاحیه نوشته شود (نمونه شرط وکالت طلاق ضمن عقد نکاح) 🔶دوم این که زوج (مرد) به یکی از دفاتر اسناد رسمی مراجعه می‌کند و وکالت در طلاق به همسرش یا دیگری بدهد. اگر زوج خارج از کشور باشد می‌تواند به سفارت یا کنسولگری ایران مراجعه کند و حق طلاق را به هر کس که تمایل داشته باشد اعطا کند. اما مورد شایع این است که مرد به همسرش وکالت در طلاق می‌دهد. ولی همانطور که گفته شد زوج می‌تواند این وکالت طلاق را به هر کس که بخواهد فرضا پدرش، دوستش و یا همسرش واگذار کندوکالت طلاق بایستی حتما محضری باشد. ✅داشتن حق طلاق و گرفتن مهریه👈آنچه که در حق طلاق برای زن اهمیت دارد حدود اختیارات است. به عنوان مثال مرد می‌تواند از سردفتر بخواهد که در وکالت قید کند طلاق در قبال بذل (بخشیدن) تمام مهریه باشد و یا نه می‌تواند وکالت در طلاق را با بذل هر مقدار از مهریه یا غیر آن قرار دهد؛ لذا در خصوص این پرسش که اگر حق طلاق با زن باشد مهریه تعلق می‌گیرد؟ باید گفت که بستگی به حدود اختیارات وکیل در وکالت زن در طلاق دارد. وکالت برای طلاق اگر در ضمن عقد نکاح (سند ازدواج) شرط شده باشد، غیر قابل عزل از جانب مرد است و اگر اعطای وکالت در طلاق در دفترخانه داده شده باشد، می‌تواند بلا عزل و یا قابل عزل و یا مدت دار باشد که همه این موارد بستگی به مرد دارد که چه نوع وکالت در طلاقی بخواهد اعطا کند 🌸⃟💕჻࿐✰💌 @khoshbghkt
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگر بخواهید دائم در مورد انسان ها قضاوت کنید هرگز فرصت دوست داشتن آنهارا نخواهید داشت. پس بجای قضاوت همدیگر را دوست داشته باشید 🌸⃟💕჻࿐✰💌 @khoshbghkt
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗فرشته ای برای نجات💗 قسمت42 با گروه دخترایی که دورتادور نازی رو گرفته بودن، مواجه شدم و سر به زیر اخممو بیشتر کردم. اما اونا از کنایه انداختن دست بردار نبودن. --وااا حامد، مگه عصا قورت دادی؟ --بمیرم واسه نازی ناراحتی؟ --آخیییی چقدر رنگت پریده؟ با صدای بلندی داد زدم --میشه برید بیرون؟ من با نازنین خانم کار دارم. بعد از اینکه رفتن، روی صندلی کنار تخت نشستم. --ببینید نازنین خانم، من از قبل هم بهتون گفته بودم، الانم میگم. من از روز اولی که شمارو دیدم، نه علاقه ای بهتون داشته و نه دارم. این کاریم که شما با خودتون کردین، خیلی... صداشو بالا برد و شروع کرد داد زدن --خیلی چی؟ هاااان؟ نه بگوووو؟ اصلا کی بهت گفته بیای اینجا؟ تو غلط کردی اومدی! همینطور که داد میزد، بلند بلند گریه میکرد. یهو در اتاق باز شد همه دوستاش ریختن تو. یکی از همون دخترا که اسمش میترا بود نازی رو بغل کرد و شروع کرد دلداری دادن. از اینکه نازی به خودش اجازه داده بود سرم داد بزنه، خیلی عصبانی بودم، اما نمیخواستم عصبانیتمو بروز بدم. از روی صندلی بلند شدم وهولش دادم عقب، که باعث شد صدای بلند و خشنی ایجاد شه. میترا از ترس جیغ خفیفی کشید و عقب رفت، ایستادم روبه روی نازی و همینجور که سعی در کنترل صدام داشتم، داد زدم --ببینید خانم محترم، بین من و شما هیچی نبوده و نیست، امیدوارم که معنای حرفم رو خوب فهمیده باشین. برگشتم طرف در اتاق و همین که خواستم در رو باز کن صدایی متوقفم کرد --حامد! برگشتم وبا دیدن نازی که در فاصله چند سانتی متریم ایستادبود تعجب کردم. اما همین که دو قدم عقب رفتم چسبیدم به در اتاق و دیگه هیچ راهی نداشتم. همین گه خواست دستمو بگیره، چشمامو بستم و دستمو گرفتم بالا --خواهش میکنم از من فاصله بگیرید! دوباره صداشو برد بالا --بگیرید، بفهمید، باشید، حامد نمیفهممت، واقعا نمیفهممت! چرا بامن اینجوری میکنی؟ حامد.....من! حامد....من! حامد من دوست دارم! این جملش همراه شد با افتادنش روی زمین. تو اون لحظه داشتم دیدن اون دختر و دیدن نازی رو مقایسه میکردم، اما هیچ حسی جز خشم و عصبانیت در من نبود. در اتاقو باز کردم و با شدت کوبیدم به هم. به سرعت از بخش خارج شدم و رفتم طرف ماشین. همین که نشستم توی ماشین، عرق سرد روی پیشونیمو پاک کردم و سرمو گذاشتم روی فرمون. اون لحظه از شنیدن این جمله توسط نازی، عصبانی بودم! اما انگار دلم میخواست اون جمله رو از زبون یه نفر دیگه میشنیدم. رفتم خونه و ماشینو بردم توی حیاط. در هال رو باز کردم و رفتم تو خونه. سعی در کنترل عصبانیتی که کمتر شده بود داشتم و رفتم آشپزخونه و آب خوردم. روی صندلی میز ناهار خوری نشستم و سرمو گذاشتم روی دستام. بعد از چند دقیقه مامانم نشست روی صندلی کنار من. --عه حامد، اومدی مامان جان. چرا انقدر دیر کردی؟ سرمو از روی دستام برداشتم و لبخند کمرنگی زدم. --سلام مامان جان. با ساسان بودم. با ناباوری هینی کشید --حامد خوبی مامان؟ --اره مامان فقط یکم سرم درد میکنه. --وا چرا صورتت رنگ گچ شده؟ از دست کسی عصبانی شدی؟ با ساسان دعوات شده؟ حالمو فهمیده بود و این منوخوشحال میکرد. دستاشو گرفتم و لبخند زدم. --نه مامان جان چیزی نیست. --باشه. نمیخوای بگی لا اقل دروغ نگو. شام خوردی؟ --نه مامان میل ندارم. --نه دیگه میل ندارم و این حرفا رو بزار کنار، پاشو واست غذا بکشم بخور بعد بخواب. دستامو شستم و نشستم سر میز. --حامد. --بله مامان. غذارو گذاشت روی میز و خودشم نشست روی صندلی، با صدای آرومی حرف میزد --حامد جان، راجب موضوعی که بهت گفتم فکر کردی؟ --بله مامان میرم باغ. --وااای مامان جان، الهی خیر ببینی. این مادر و پسرم یه چند روزی میتونن راحت باشن، تا ببینیم خدا چی میخواد. یه تیکه مرغ بزرگ و با چنگال برداشتم و گذاشتم توی دهنم. در همون حالت میخواستم حرف بزنم که یدفعه پرید تو گلوم. مامانم دستپاچه شدو لیوان آبو گرفت جلوی دهنم و خودش بهم آب داد. --حامد جان، خب یکم کمتر. با صدایی که میخواست من نشنوم زیر لب گفت --حالا خوبه آقا میل نداشتن. از این حرفش مثل بم خنده منفجر شدم و شروع کردم به خندیدن. مامانمم خندش گرفته بود. همون موقع آرمان اومد توی آشپزخونه و با دیدن من با ذوق اومد طرفم. --سلااام داداشی. --سلااااام آرمان جون. لپشو کشیدم و ادامه دادم --چطوری تو؟ --خوب خوبم راستی من امروز با کامپیوترت یکم بازی کردم. سرشو انداخت پایین --اشکالی نداره؟ --نه دیگه شما که بازی کردی حالا خجالت واسه چیه؟ ظرفارو گذاشتم توی سینک و با آرمان رفتیم توی اتاقم..... 🍁 نویسنده حلما🍁 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
نشانه های گرم مزاجی و سرد مزاجی«جنسی».mp3
8.64M
💫✨پاسخ استاد کاظمیان«کارشناس ارشد مشاور خانواده» 💫✨پرسش موضوع : راههای تشخیص سرد مزاجی و گرم مزاجی«جنسی» سلام استاد گرامی دیروز توی کلاس مرکز شهید ... بین درس به سردی و گرمی زن و مرد اشاره نمودید حالا باید ار کجا و چطوری مزاج سرد و گرم را تشخیص دهیم لطفا راهنمایی بفرمائید با تشکر 🌸⃟💕჻࿐✰💌 @khoshbghkt
💢معایب ازدواج فامیلی _یکی از مشکلات ازدواج‌های فامیلی عدم تحقیق درباره طرف مقابله. متاسفانه خیلی از مواقع خانواده‌ها تصور می‌کنن که چون سال‌ها همدیگر رو می‌شناسن؛ خانواده خوبی هستن و نیازی به تحقیق ندارن. _احتمال دخالت اطرافیان در زندگی بیشتره. _یکی دیگه از مهمترین معایب این نوع ازدواج، بیماری های ناشی از ازدواج فامیلی مثل احتمال مشکلات ژنتیکی در فرزندان هستش. _خطراتی برای زوجین به همراه داره؛ مثل سقط جنین و مرده زایی. 🌸⃟💕჻࿐✰💌 @khoshbghkt
⭕از ابتدای ازدواج و آشنایی با خانواده همسر، احترامشون از جمله خواهر شوهرتون رو حفظ کنید. ⭕بدون چشم داشت و حس طلبکارانه بهم محبت کنید. ⭕از همسرتون در مقابل خواهر شوهرتون انتقاد نکنید. ⭕اگه با خواهر شوهرتون مشکل دارید، بدگوییش رو پیش مادر شوهرتون نکنید و ازش نخواید بین شما قضاوت کنه. ⭕رازهای شخصی و خصوصیتون رو به خواهر شوهرتون نگید. ⭕سعی کنید در برخی مناسبت‌ها برای خواهر شوهر هدیه‌ای بخرید. ⭕حرف‌های خواهر شوهر رو به همسرتون منتقل نکنید، چرا که فقط مشکلات رو بزرگ‌تر می‌کنه. 🌸⃟💕჻࿐✰💌 @khoshbghkt
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‍ تصمیم بگیر... تصمیم بگیر که زندگیت رو خودت بسازی تصمیم بگیر که تو تعیین کننده این باشی که در آینده چگونه زندگی کنی ؛ تصمیم بگیر که ثابت کنی ارزش تو زیاده و باید به زندگی هم به اندازه ارزشت برداشت کنی ؛ تصمیم بگیر از امروز تا ساختن یه زندگے (آنطوری که خودت می خواهی) دست از تلاش برنداری و با تمام وجود برای آنچه که می خواهی به دست آوری "بپاخیزی" شبتون بخیر 🌸⃟💕჻࿐✰💌 @khoshbghkt
سبدی از پر طاووس سفید خرمنی سبز به پهنای جهان گنجی انباشته از عشق نهان دسته گلی از رنگ نیاز همه تقدیم شما دلتون شاد و لبتون پر خنده سلام دوستان خوبم✋ صبحتون بخیر و شادی🌸 🌸⃟💕჻࿐✰💌 @khoshbghkt
این دو تعریف را به خاطر بسپارید: ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ ﯾﻌﻨﯽ: ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﮐﯿﻨﻪ ﯾﻌﻨﯽ: ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ حالا با درک این دو تعریف از امروز به بعد رو زیباتر زندگی کنید... 🌸⃟💕჻࿐✰💌 @khoshbghkt
لذت آنچه را که امروز داری با آرزوی آنچه نداری خراب نکن روزهایی که می روند دیگر باز نمی گردند یک روز بـدون خنـده یک روز تلف شده است 🌸⃟💕჻࿐✰💌 @khoshbghkt
غمهای قدیمی همه را دور بریــــزیم در خنده ی گل، مستی انگور بریزیم با شور و صفا پنجـره ها را بگشاییم صبح آمده در آینه ها نـــــور بریزیم شهراد میدری 🌸⃟💕჻࿐✰💌 @khoshbghkt
🌷✨اول هفته تون گلباران ❄️✨یک سلام صمیمی ☃️✨يك دنيا ارادت 🌷✨يك جام شفق ❄️✨تقدیم ⛄️✨به دوستانی 🌷✨که بهانه مهر ❄️✨و سرآمد ِعشقند‌ ⛄️✨وجودتان سبـز و 🌷✨روزتون پراز خیر و برکت
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗فرشته ای برای نجات💗 قسمت43 لباسامو عوض کردم و نشستم روی تخت. با لبخند دستشو گرفتم --اینجا راحتی؟ --آره، خیلی ممنون. --خواهش میکنم. خب بگو ببینم چه بازیایی کردی؟ همونجور که اسم بازیارو میگفت، ساکت شد و به صورتم خیره شد. پقی زد زیر خنده و شروع کرد خندیدن. با تعجب بهش نگاه میکردم و از خندش خندم گرفته بود. --میشه بگی چیشده آرمان؟ میون خنده هاش بریده بریده --وااای....حامد....قیافت شبیه یکی از همون.... شخصیت های بازیه زولاس.... بلند شدم و تو آینه به خودم نگاه کردم. مثل همیشه بود اما وقتی دقت کردم، موهام و ریشای صورتم یکم بلند تر شده بود. با یه لبخند شیطانی آروم آروم رفتم طرف آرمان و قلقلکش دادم. یدفعه در اتاق باز شد و مامان آرمان توی چهارچوب در داشت با تعجب به من و آرمان نگاه میکرد. سرمو تا جایی که ممکن بود انداختم پایین و از روی تخت بلند شدم. از خجالت نمی تونستم حرفی بزنم. --ببخشید داشتم با آرمان بازی میکردم. --نه اشکالی نداره. فقط ببخشید من در اتاقتون رو یه دفعه باز کردم، آخه هرچی در زدم جواب ندادین. --نه خواهش میکنم این چه حرفیه. بعد از اینکه ارمان و مامانش رفتن بیرون، ولو شدم رو تختم و پلک ها گرم شد و خوابم برد..... با صدای موبایلم از خواب بیدار شدم. --الو حامد؟ --الو سلام. --سلام. ته چاهی؟ --چی؟ نه بابا خواب بودم. --واقعا که! لنگ ظهره آقا هنوز خوابیدن. پاشو لباس بپوش بریم بیرون. --وااای ساسان توام گیریا، من حالشو ندارم. --من الان سرکوچتونم، زود بپوش بیا بیرون. --از دست تو! --پاشو دیگه لوس بازی در نیار. --باشه..... از اتاقم رفتم بیرون و با دیدن مامان آرمان دوباره خجالتم گل کرد. --سلام صبح بخیر. --سلام صبح شماهم بخیر. همون موقع مامانم از آشپزخونه اومد بیرون --عه حامد جان بیدار شدی مامان. --سلام مامان جون بله. ساسان زنگ زده بریم بیرون. --عه پس اگه میشه من و کتی جون و ببرین تا دم بیمارستان. مامان آرمان خجالت زده سرشو انداخت پایین --شرمنده بخدا. نمیدونم چجوری زحمتاتون رو جبران کنم. مامانم با لبخند جواب داد --وا کتی جون این چه حرفیه. روبه من گفت --وا حامد، چرا اینجایی، خب بیابرو حاضر شو دیگه. --چشم مامان. ساسان که اول فکر میکرد مامانم تنهاس، باهاش سلام و تعارف کرد اما بعد با دیدن مامان آرمان، با تعجب و حس غریبگی جواب سلامشو داد. مامانم به ساسان اشاره کرد --کتی جون ساسان دوست حامد. و بعد به مامان آرمان اشاره کرد --کتایون خانم مادر آقا آرمان. و بعد به آرمان --اینم آقا آرمان دوست حامد. ساسان --از آشنایی باهاتون خوشوقتم. ساسان و آرمان، از همون اول از همدیگه خوششون اومد و گرم صحبت شدن. --مامان جان، واسه چی میری بیمارستان؟ --واسه دست این بچه دیگه. --واااای یادم نبود.چرا بهم نگفتین؟ --خب میخوای تو آرمانو ببر بیمارستان، من و کتایون جون هم میریم بازار یکم کار داریم. --بله موافقم. چشم. به ساسان نگاه کردم که با چشماش تایید کرد...... روبه روی بیمارستان ماشینو پارک کردیم و سه تایی رفتیم بخش اورژانس. همون موقع دکتر آرمان ازمون خواست تا بریم اتاق معاینه. --به به بابای مهربون. --سلام آقای دکتر. نگاهم به ساسان که چشماش از تعجب چهارتا شده بود افتاد. دستمو جلوی بینیم گذاشتم و ملتمس نگاهش کردم. --میخواستیم دست آرمانو معاینه کنید. --بله حتما. ظاهراً به توصیه های من به خوبی عمل کردین. --بله وظیفس. دکتر بعد از معاینه دست آرمان گفت باید بریم رادیولوژی از دستش عکس بگیریم. وقتی من و ساسان اومدیم بیرون کتفمو کشید و کشوند طرف صندلی..... آرمانو بردیم پیش دکتر و اونم گفت باید کچ دستش باز بشه. به خواست آرمان من و ساسان از اتاق اومدیم بیرون تا راحت باشه. --به به. چشمم روشن. کی شما بابا شدی ما نفهمیدیم؟ --ساسان ببین، تو الان باید یه چند دقیقه دهنتو ببندی تا کارمون تموم شه. --خب بگو ببینم --ببین ساسان، یادته که بهت گفتم آرمان زخمی و خونی اومد پیشم؟ --خب آره. --هیچی دیگه واسه رضایت عمل باید پدر یا مادر حضو داشتن که منم هیچ کدومش نبودم. --یعنی تو دروغ گفتی؟ --آره. دستشو زد به پیشونیش --حامد تو عقلت کمه ها! --واسه چی؟ --خب آقای باهوش اگه بفهمن تو بابای آرمان نیستی که بد بختی! تازه بحث حراست و پلیس میاد وسط که دیگه بدتر......... 🍁نویسنده حلما🍁 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺🍃خوشبختی از آن کسی است، که در فضای " شکرگزاری " زندگی کند!🤲 🌏چه دنیا به کامش باشد و چه نباشد... 🏃‍♂چه آن زمان که می دود و نمیرسد... ✅و چه آن زمان که گامی برنداشته، خود را در مقصد می بیند... ✍چرا که خوشبختی چیزی جز آرامش و رسیدن به مقام رضا نیست...! 🌸⃟💕჻࿐✰💌 @khoshbghkt
✅✅حق طلاق چیست؟ ❌حق طلاق به دست مرد است، اما مرد می‌تواند اجرای حق خود در طلاق را به همسرش یا هر شخص دیگری وکالت دهد. 🔷 بر طبق ماده ۱۱۳۳ قانون مدنی و شرع، حق طلاق به دست مرد است. اما مرد می‌تواند اجرای حق خود در طلاق را به همسرش یا هر شخص دیگری وکالت دهد؛ و این توضیح ساده اصطلاح حق طلاق است 🔶اگر زوج (مرد) به زوجه (زن) وکالتنامه بلاعزل طلاق داده باشد حق طلاق مرد هنوز پابرجاست و شوهر هم می‌تواند برای طلاق از طرف مرد اقدام کندوکالت حق طلاق یا همان گرفتن حق طلاق به دو صورت است👇👇 🔷اول این که به صورت شرط ضمن عقد در سند نکاحیه نوشته شود (نمونه شرط وکالت طلاق ضمن عقد نکاح) 🔶دوم این که زوج (مرد) به یکی از دفاتر اسناد رسمی مراجعه می‌کند و وکالت در طلاق به همسرش یا دیگری بدهد. اگر زوج خارج از کشور باشد می‌تواند به سفارت یا کنسولگری ایران مراجعه کند و حق طلاق را به هر کس که تمایل داشته باشد اعطا کند. اما مورد شایع این است که مرد به همسرش وکالت در طلاق می‌دهد. ولی همانطور که گفته شد زوج می‌تواند این وکالت طلاق را به هر کس که بخواهد فرضا پدرش، دوستش و یا همسرش واگذار کندوکالت طلاق بایستی حتما محضری باشد. ✅داشتن حق طلاق و گرفتن مهریه👈آنچه که در حق طلاق برای زن اهمیت دارد حدود اختیارات است. به عنوان مثال مرد می‌تواند از سردفتر بخواهد که در وکالت قید کند طلاق در قبال بذل (بخشیدن) تمام مهریه باشد و یا نه می‌تواند وکالت در طلاق را با بذل هر مقدار از مهریه یا غیر آن قرار دهد؛ لذا در خصوص این پرسش که اگر حق طلاق با زن باشد مهریه تعلق می‌گیرد؟ باید گفت که بستگی به حدود اختیارات وکیل در وکالت زن در طلاق دارد. وکالت برای طلاق اگر در ضمن عقد نکاح (سند ازدواج) شرط شده باشد، غیر قابل عزل از جانب مرد است و اگر اعطای وکالت در طلاق در دفترخانه داده شده باشد، می‌تواند بلا عزل و یا قابل عزل و یا مدت دار باشد که همه این موارد بستگی به مرد دارد که چه نوع وکالت در طلاقی بخواهد اعطا کند 🌸⃟💕჻࿐✰💌 @khoshbghkt
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☸️ شش مهارتِ مدیریت تعارضات در زندگی مشترک: 1️⃣ تمرین خود-آرام بخشی: هنگامی که تعارض شدیدی در حال وقوع است، یک مهلتی بدهید. بروید قدم بزنید، دوش بگیرید، کتاب بخوانید، هرکاری می خواهید بکنید تا چند نفس عمیق بگیرید، آرام شوید، و با چارچوب ذهنی بهتر بازگردید. 2️⃣ شروع آرامِ گفتگو: دقت کنید که، مکالمات معمولاً به نقطه ای منتهی می شوند که از آن شروع شده اند، در نتیجه با لحنی آرام بحث را آغاز کنید. انتقاد و سرزنش نکنید. از جملات "من" استفاده کنید. واقعه را توصیف کنید و مؤدبانه صحبت کنید. 3️⃣ تعمیرِ رابطه و تشنج زدایی از تعارض: از عباراتی نظیر "بزار دوباره تلاش کنم"، "متأسفم" برای کمک به تشنج زدایی از تعارض و تعمیر رابطه استفاده کنید. 4️⃣ گوش دادن به احساسات و آرزوهای اساسیِ شریک زندگی تان: شما بایستی از دو جهت روی این مقوله کار کنید. از یک طرف به گفتگوهایتان وضوح بیشتری بدهید و احساسات و خواسته هایتان را شفاف و دقيق بیان کنید. از طرف دیگر، شنوندۀ بهتری باشید و سعی کنید خواسته های اساسی شریک عاطفی تان را کشف کنید. 5️⃣ نسبت به شریک عاطفی تان نفوذپذیر باشید: نظرات و ایده های شریک عاطفی تان را مهم تلقی کنید و به آنها احترام بگذارید. 6️⃣ مذاکره و مصالحه: مصالحه یک هنر است. در مصالحه هر دو طرف بایستی احساسِ احترام، درک و حمایت بکنند. هر طرف چیزی به دست می آورد و چیزی از دست می دهد، در نتیجه هر دو برنده اند. 🌸⃟💕჻࿐✰💌 @khoshbghkt