eitaa logo
(◡‿◡✿)ݪځظهــــــــ هــــــــــاۍخۅࢪشـیڍخانهــــــــ
147 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
551 ویدیو
51 فایل
⬅️وابسته به کانال راه @raahcenter_ir ✍من یه مادر دهه هفتادی ام با سه تا شاخه گل، یه دخترخانم ناز ۱۰ساله ،دوتا آقا پسرمهربون ۶ و۴ساله همسرم طلبه هستن و یه زندگی ساده طلبگی و...... اینجا کلی آموزش و تکنیک در انتظارتونه آیدی ادمین @admein_onlain
مشاهده در ایتا
دانلود
یابن الحسن... روز ظهور تو،چه سرافکنده می‌شوند آنان که در دعای فرج کم گذاشتند.. امشب رو زمزمه کردیم ان شاالله گشایشی در فرج حاصل بشه به خاطر دستای کوچولوهامون که بالا می برن🤲 🤲 🤲 موقع زمزمه دعا (◡‿◡✿)ݪځظهــــــــ هــــــــــاۍخۅࢪشـیڍخانهــــــــ ┏━━☀️┓ ༅𖣔@khrshidkhane_ideas𖣔༅ ┗☀️━━┛
107571_760.mp3
3.62M
الھی عظم البلا (◡‿◡✿)ݪځظهــــــــ هــــــــــاۍخۅࢪشـیڍخانهــــــــ ┏━━☀️┓ ༅𖣔@khrshidkhane_ideas𖣔༅ ┗☀️━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صبح یعنی آغاز و آغاز یعنی لبخندهایی که از ته دل باشد... صبح روز دوشنبتون بخیر🌤☕️ خب... روزِ دو نور دیدهٔ پیامبر شده 🤩 امروز بیاین خواهرانه هامون رو بریزیم به پای برادرها 😍 و ان شاالله ثوابش رو هدیه کنیم به این دو برادر عزیز چطوره؟؟! (◡‿◡✿)ݪځظهــــــــ هــــــــــاۍخۅࢪشـیڍخانهــــــــ ┏━━☀️┓ ༅𖣔@khrshidkhane_ideas𖣔༅ ┗☀️━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آخ‌ تنها دلیلِ ذوقِ علمدار تولدت‌ مبارکه بانو ♥️ ³¹⁵:))) ۲۳شعبان ولادت حضرت رقیه دختر ارباب مبارک باشه😍 (◡‿◡✿)ݪځظهــــــــ هــــــــــاۍخۅࢪشـیڍخانهــــــــ ┏━━☀️┓ ༅𖣔@khrshidkhane_ideas𖣔༅ ┗☀️━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بندگی یعنی در کوچه پس کوچه های زندگی دست کسی را بگیری…! ۱۴ اسفند روز احسان و نیکوکاری مبارک❤️ (◡‿◡✿)ݪځظهــــــــ هــــــــــاۍخۅࢪشـیڍخانهــــــــ ┏━━☀️┓ ༅𖣔@khrshidkhane_ideas𖣔༅ ┗☀️━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ بارالها...💝 وقت اذان است ،دستانم را در دستانت میگزارم و تو را سپاس میگویم برای تمام داده ها و نداده هایت که اگر داده ای همه از لطف و عطوفتت بوده و نداده هایت همه از حکمت و معرفتت 🕌 (◡‿◡✿)ݪځظهــــــــ هــــــــــاۍخۅࢪشـیڍخانهــــــــ ┏━━☀️┓ ༅𖣔@khrshidkhane_ideas𖣔༅ ┗☀️━━┛
رفقای عزیزم حتماً مطالب رو از اول دنبال کنید تاکید میکنم از اول ممنون❤️ بریم برای بحث امروزمون👌
اعضای خانوادمون 👨‍👩‍👧‍👦در مقابل احساس اسارتی❤️‍🩹 که در برابر رفتار ما درشخصیتشون شکل می گیره چه رفتاری نشون میدن؟؟ خب...مشخصه که این اسیر بودن رو نمی پذیرن یعنی روح انسان به هیچ وجه در هر رده سنی پذیرای این مسئله نیست. خب چیکار می کنن: ۱)یا در مقابل، هیچ رفتاری از خودشون بروز نمی دهند. چرا؟؟! چون که یااز ما می ترسن،یاملاحظمون رو می کنن،یاحدس می زنن نتیجه بهتری می گیرن. و این به معنی پذیرش رفتار ما نیست❌❌❌ ادامه دارد..... ۵ (◡‿◡✿)ݪځظهــــــــ هــــــــــاۍخۅࢪشـیڍخانهــــــــ ┏━━☀️┓ ༅𖣔@khrshidkhane_ideas𖣔༅ ┗☀️━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(◡‿◡✿)ݪځظهــــــــ هــــــــــاۍخۅࢪشـیڍخانهــــــــ
برای دلم #برگ۳۲ 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 که مامان با گریه میگفت من هیچوقت خواب هام غلط نیست، مامانم بعد مدتهاـاوم
برای دلم 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 پاهام که چیزی نبود، حاضرم سرم رو هم برای خوشبختیش از دست بدم وچیزی کم نزارم. وقتی صحبت هاشون به اینجا رسید با خودم دل دل میکردم که بیرون برم یا نه،استرس عجیبی داشتم. پاهام سست شده بود… ولی آخه ریحانه از چی میترسی؟! مرگ یه بار شیون هم یه بار…! مگه این همه دعا نخوندی که سالم برگرده از سوریه؟! خوب الان برگشته و پشت در خونت وایساده، چرا این دست و اون دست میکنی. اگه دلش بشکنه و دیگه بر نگرده چی؟! آب دهنمو قورت دادم و در رو اروم باز کردم… آقا سید وسط حرفاش بود، یهو بابام گفت: -تو چرا اومدی دختر -بابا منم یه حرف هایی دارم. -برو توی خونه شب میام حرف میزنیم. -نه…میخوام ایشونم بشنون. -گفتم برو توی خونه. که اقا سید گفت: اقای تهرانی، همونجور که گفتم امروز اومدم فقط نظر ایشونو بشنوم و نظر هیچکسی به جز ایشون برام مهم نیست.پس بهتره حرفشونو بزنن. -نظر ایشون نظر پدرشه -بابا… نه… -چی گفتی؟! -بابا من نمی دونم توی ذهنتون از این آقا چی ساختید، کسی ساختید که دنبال پول شماست یا هر چیز دیگه،نمی دونم دربارشون چه فکری میکنید و نظرتون چیه. حتما فکر میکنید فقط این آقا خواستار ازدواج با من هست و یکی هست مثل بقیه خواستگارام، اما باید بهتون بگم که منم… تو تمام اون دقایقی که احسان خواستگاریم اومده بود و من جواب رد دادم من توی فکرم این آقا بود، علت عوض شدن و تغییر پوشش و ظاهرم دلیل شروعش این اقا بود. اصلا اول من به ایشون… سید سرشو پایین انداخته بود و هیچی نمی گفت و بابا هم هر دیقه تعجبش بیشترمیشد. -بابا جان… فکر کنم با این حرفهام فهمیده باشین نظر من و شما یکی نیست. یه ببخشید گفتم و سریع اومدم توی خونه. نمی دونم چرا بغضم گرفته بود، تمام بدنم می لرزید و سرم گیج می رفت. رفتم تو اتاقم و تا می تونستم گریه کردم. اومدم تو اتاق نفهمیدم دیگه چه حرفی بین بابا و سید رد و بدل شد، بعد چند دقیقه بابا اومد خونه و دیگه بیرون نرفت. صدای پرت کردن کیفش روی میز رو می شنیدم، خیلی سر سنگین و سرد بود. رو به مامانم کرد و گفت : -خوشم باشه، تحویل بگیر خانم.دختر بزرگ کردیم عین یه دسته گل، اونوقت دادیم تحویل دانشگاه های این مملکت نمی دونم چی یادشون میدن که تو روی باباش وایمیسه از عاشق شدنش صحبت میکنه! اونم جلوی یه پسر غریبه! توی اتاق از شدت ترس به خودم می لرزیدم… مامانم گفت: -حالا که چیزی نشده، چرا شلوغش میکنی. ولی این بار دیگه قضیه رو مثل آرش و سحر نکنیا. پسرم تک و تنها افتاده تو کشور غربت و دیگه هیچ علاقه ای به ازدواج نداره. -چیزی نشده؟! دیگه چی میخواستی بشه؟! تو قضیه آرش هم مقصر شما بودی که کار به جاهای باریک داشت کشیده میشد. ولی نه، اینبار دیگه قضیه رو کش نباید داد. با آبروی چندین و چندساله من داره بازی میشه، آدم صد تا پسر داشته باشه ولی دختر نداشته باشه! -نا شکری نکن آقا. حالا میخوای چیکار کنی؟! میبینی که دخترت هم دوستش داره. -اخه من نمیفهمم از چیه این پسره خوشش اومده. چند روز دیگه زنگ بزن که بیان برای خواستگاری و این آبرو ریزی تموم بشه. پسره ی پر رو میگه اگه جوابمو ندین تا جلوی شرکتتونم میام. کم اینجا آبرومون رفت، می خواد اونجا هم ابرومونو ببره. بگو بیان خواستگاری من اونجا حرفامو میزنم برای آخرین بار، اونجا شرط هامو میگم. از توی اتاق اینا رو شنیدم ولی نمیدونستم خوشحال باشم یا ناراحت، ولی خوب همین که اجازه داد بیان خواستگاری هم یه قدم مثبت بود… مامان زنگ زد خونه آقا سید اینا و گفت اگه باز مایلن برای اخر هفته بیان خواستگاری. توی هفته خیلی استرس داشتم، همش فکر میکردم که بابام چی میخواد بگه. هرچی دعا و ذکر بلد بودم تا اخر هفته خوندم که همه چی ختم بخیر بشه… یاد حرف سید افتادم، گفته بود هر وقت دلت گرفته قرآن رو باز کن و با خدا حرف بزن، خدایا خودت میدونی حال دلم رو… خودت کمکم کن. اگه نشه چی ؟! اگه بابام این بار بیشتر تحقیرشون کنه چی؟! خدایا خودت کمکم کن… یا فاطمه زهرا خودت گفتی که آقا سید نوه ی شماست، پس خانم جان خودت یه کاری بکن منم عروستون بشم… قرآن رو برداشتم و آروم باز کردم، سوره نوراومد. شروع کردم به خوندن معنیش تا رسیدم به آیه ۲۶ سوره، فکر کنم جواب من همین آیه بود. ادامه دارد.... (◡‿◡✿)ݪځظهــــــــ هــــــــــاۍخۅࢪشـیڍخانهــــــــ ┏━━☀️┓ ༅𖣔@khrshidkhane_ideas𖣔༅ ┗☀️━━┛
بِخوٰان﴿ دُعآ؎ فَـــــرج ۔۔𔘓﴾ را، کِہ با شِکستہ دلٰان... نَسیـــــم لُطف خُــᰔـــدٰا ، اُنسِ بیشتَر دٰارد امشب رو میخونی التماس دعا 🤲 (◡‿◡✿)ݪځظهــــــــ هــــــــــاۍخۅࢪشـیڍخانهــــــــ ┏━━☀️┓ ༅𖣔@khrshidkhane_ideas𖣔༅ ┗☀️━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هر روز آغازی دوباره است... مُشتی امید در جیب‌هایت بریز و زندگی را دوباره از سَر بگیر..! سلام صبح بخیر ☀️ روز ائمه بقیع رسید😍 همه قدمهامون به نیت ائمهٔ بدون بارگاه😔 (◡‿◡✿)ݪځظهــــــــ هــــــــــاۍخۅࢪشـیڍخانهــــــــ ┏━━☀️┓ ༅𖣔@khrshidkhane_ideas𖣔༅ ┗☀️━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
برای درخشان کردن ظروف چینی، اونا رو چند ساعت توی محلولی از سرکه و جوش شیرین قرار بدین و بعد آبکشی کنین. ❤️💛💚 (◡‿◡✿)ݪځظهــــــــ هــــــــــاۍخۅࢪشـیڍخانهــــــــ ┏━━☀️┓ ༅𖣔@khrshidkhane_ideas𖣔༅ ┗☀️━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕌 ❣التماس دعا (◡‿◡✿)ݪځظهــــــــ هــــــــــاۍخۅࢪشـیڍخانهــــــــ ┏━━☀️┓ ༅𖣔@khrshidkhane_ideas𖣔༅ ┗☀️━━┛
🤵‍♂👰 انتخاب همسر، مهمترین انتخاب انسان در زندگی است. 💞 چون انتخاب یک شریک دائمی در تمام امور زندگی است؛ 💍 انتخاب شایسته و با معیارهای صحیح بسیار مهم و ارزشمند است 👌 و در مقابل خسارت‌های ناشی از انتــخاب عجولانه و بر اساس ملاک‌های غلط و گاهــی غیر قابل جبران است‼️ (◡‿◡✿)ݪځظهــــــــ هــــــــــاۍخۅࢪشـیڍخانهــــــــ ┏━━☀️┓ ༅𖣔@khrshidkhane_ideas𖣔༅ ┗☀️━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا