eitaa logo
(◡‿◡✿)ݪځظهــــــــ هــــــــــاۍخۅࢪشـیڍخانهــــــــ
145 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
551 ویدیو
51 فایل
⬅️وابسته به کانال راه @raahcenter_ir ✍من یه مادر دهه هفتادی ام با سه تا شاخه گل، یه دخترخانم ناز ۱۰ساله ،دوتا آقا پسرمهربون ۶ و۴ساله همسرم طلبه هستن و یه زندگی ساده طلبگی و...... اینجا کلی آموزش و تکنیک در انتظارتونه آیدی ادمین @admein_onlain
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(◡‿◡✿)ݪځظهــــــــ هــــــــــاۍخۅࢪشـیڍخانهــــــــ
چشم های تو بهشت من است 💝 💞💝 💝💞💝 #برگ‌44 -چته تو؟ -هیچی بریم. شانه ای بالا انداخته و کنار هم به سمت
چشم های تو بهشت من است 💝 💞💝 💝💞💝 اختلاف سنی مان یک سال بیشتر نبود و میتوانستیم دوستهای خوبی برای هم باشیم اما این اخلاق زشت و ذات خرابش باعث شد از همان کودکی دور او را یک خط قرمز بکشم. وارد راهروی اتاقها شده و خواستم اول لباس هایم را عوض کنم و بعد برای سلام کردن به پذیرایی بروم که با صدای مبین سرجایم ایستادم. -سلام حديث. حرصی پلک بستم و با لبخندی کاملا ساختگی به سمتش برگشتم مبین از من و مبینا بزرگتر بود و برعکس خواهرش همیشه سعی میکرد هوای مرا داشته باشد. برای همین در برابر او سعی میکردم رفتار بهتری داشته باشم. -سلام خوش اومدید. با صدای ما عمه و مامان از آشپزخانه خارج شدند و عمه با دیدنم با همان محبت های ظاهری و دروغینش لبخندی زده و گفت: -سلام عمه جان چه عجب بالاخره اومدی. اولین تیر کنایه اش را در همان جمله اولش زد در کمال خونسردی با نیشخندی جوابش رادادم: -دیگه مامان گفت شما قراره بیاید برای همین امشب زودتر اومدم. مامان چشم غره ای حواله ام کرد و عمه با پوزخندی خیره ام شد. -این اگر زوده عمه جان خدا دیر اومدنت رو به خیر کنه. بدون توجه به حرف عمه لبی کج کرده و گفتم: -برم لباسم رو عوض کنم میام. دیگر نایستادم تا به زخم زبانهای عمه که هنوز نرسیده شروع کرده بود گوش کنم. به سمت اتاق رفته و بعد از داخل شدنم در را پشت سرم بستم و پوف حرصی کشیده و پلک بستم . ادامه دارد.... 💝💞💝 💞💝 💝 (◡‿◡✿)ݪځظهــــــــ هــــــــــاۍخۅࢪشـیڍخانهــــــــ ┏━━☀️┓ ༅𖣔@khrshidkhane_ideas𖣔༅ ┗☀️━━┛
(◡‿◡✿)ݪځظهــــــــ هــــــــــاۍخۅࢪشـیڍخانهــــــــ
چشم های تو بهشت من است 💝 💞💝 💝💞💝 #برگ‌45 اختلاف سنی مان یک سال بیشتر نبود و میتوانستیم دوستهای خوبی ب
چشم های تو بهشت من است 💝 💞💝 💝💞💝 هیچ وقت عمه را دوست نداشتم رفتارش با من همیشه خصمانه و پر از کینه بود. دلیل این همه بد بودنش برمیگشت به محبت های زیادی که آقاجون و مادرجون نسبت به من داشتند. من تنها نوه ی پسری شان بودم و با وجود دختر بودنم جایگاه ویژه ای میانشان باز کرده بودم. برای همین بین من و فرزندان عمه تفاوت های واضحی قائل میشدند که باعث رنجش او میشد اما من این وسط هیچ تقصیری نداشتم و بعد از فوت آقاجون و مادرجون بی گناه، هدف عقده های عمه قرار گرفتم البته که سکوتهای مامان و عمو سهراب در میدان دادن به عمه و زخم زبان هایش هم بی تاثیرنبود. با نهایت آرامش و در کمترین سرعت لباس هایم را عوض کردم.هیچ اشتیاقی به بیرون رفتن نداشتم و تنها برای کمتر موردشماتت قرار گرفتن توسط مامان میخواستم در جمع بروم چند تقه ای به در کوبیده شد و مبینا بدون اینکه اجازه دهم داخل آمد. -چیکار میکنی یک ساعته؟ -چیه؟ دلت برام تنگ شده؟ نیشخندی زده و با کنایه گفت: -من که نه ولی داداشم چشماش خشک شد از بس به در نگاه کرد. اشاره ای به تونیک و شلواری که پوشیده بودم کرده و با لحن تلخی ادامه داد: -خوشگلم که کردی. میدانستم مبین نسبت به من حسهایی دارد و از صحبتهای مامان با عمو هم فهمیده بودم که حتی این حسش را برای عمه مطرح کرده وبا مخالفت شدیداو و مبینا مواجه شده گرچه اگر عمه هم راضایت می‌داد من صدساله سیاه هم حاضر نبودم تن به این ازدواج دهم. ادامه دارد..... 💝💞💝 💞💝 💝 (◡‿◡✿)ݪځظهــــــــ هــــــــــاۍخۅࢪشـیڍخانهــــــــ ┏━━☀️┓ ༅𖣔@khrshidkhane_ideas𖣔༅ ┗☀️━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
_ دردم‌این‌است ‌که‌من‌بی‌تو‌دگر _ ازجهان‌دورم‌و بی‌خویشتنم . .💔" قرار شبانه فرج فراموش نشه خورشید خونه (◡‿◡✿)ݪځظهــــــــ هــــــــــاۍخۅࢪشـیڍخانهــــــــ @khrshidkhane_ideas🌞
بریم برای سلام دادن به امام زمانمون😍 ˝الـسـَّـلـامــ ُ عَــلَــیڪ یـاٰاَبــاٰصــالـــِحَ الــمَــہــدے (عَـج)“
گاهے‌وقتا‌آدم‌سࢪنوشتش‌ࢪو🐣 درست‌تو‌همون‌مسیرے‌پیدا‌میڪنہ🚙 ڪہ‌داࢪه‌ازش‌فࢪار‌میڪنہ🏃🏻‍♀ ܢ݆ߺܚࡍ ܥܼߊ ࡅ߭ܝ̇‌ࡍ߭🙂💙 سلامممممممممممممم 😍 🌤 (◡‿◡✿)ݪځظهــــــــ هــــــــــاۍخۅࢪشـیڍخانهــــــــ @khrshidkhane_ideas🌞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از چله گفتیم براے صبورے تمرین ڪن جلوے خودت بایستی! ❌اما تو موفق نمیشی؛ مگر اینڪه انرژے لازمِ اینڪار رو، تأمین ڪنی! انرژی اش فقط با دوچیز بدست میاد: ✨خود شناسی ✨خلوت با خدا (◡‿◡✿)ݪځظهــــــــ هــــــــــاۍخۅࢪشـیڍخانهــــــــ @khrshidkhane_ideas🌞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"در این دقایق زیبای نزدیک اذان دعا می‌کنم هر چه در این لحظه‌ها از دلتـان می‌گذرد به نسیم لطافتِ خدا بر شما روا گردد و جانتان معطر به زندگی باشد🌱" (◡‿◡✿)ݪځظهــــــــ هــــــــــاۍخۅࢪشـیڍخانهــــــــ @khrshidkhane_ideas🌞