eitaa logo
(◡‿◡✿)ݪځظهــــــــ هــــــــــاۍخۅࢪشـیڍخانهــــــــ
145 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
551 ویدیو
51 فایل
⬅️وابسته به کانال راه @raahcenter_ir ✍من یه مادر دهه هفتادی ام با سه تا شاخه گل، یه دخترخانم ناز ۱۰ساله ،دوتا آقا پسرمهربون ۶ و۴ساله همسرم طلبه هستن و یه زندگی ساده طلبگی و...... اینجا کلی آموزش و تکنیک در انتظارتونه آیدی ادمین @admein_onlain
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خانم های گل کانال یه نکته بگم خدمتتون↪️ ❇️ برای جذب آقایون: نه زیاد خودتون رو مستقل نشون بدین ، نه زیاد خودتون رو وابسته نشون بدین !! یعنی چی؟؟؟🤔 بگم براتون که...... ✨وقتی خودتون رو زیاد مستقل نشون میدین، انگاری نیازی به تکیه گاه ندارین، اینطوری مرد بی انگیزه میشه و......... ✨زمانی که خودتون رو وابسته نشون میدین، انگاری ناتوانین، اینطوری ارزشتون برای مردها کم میشه و...... پس مواظب این مورد هم باشین بانو های نمونه😍 ❥❀━•—°⊰🍃🌸⊱°—•━❀❥ 🆔 @khrshidkhane_ideas زندگیتو زیبا بساز با دستان قدرتمندخودت💪 ❥❀━•—°⊰🍃🌸⊱°—•━❀❥
💠 ماه رمضان و چالش بازی با بچه ها 😊 ماه قشنگ رمضان مون که عالیه ولی احتمالا برای ها یکم چالشی باشه 😥 خیلی از دوستان دغدغه مندمون هم انواع کتاب و بازی برای ماه مبارک تدارک دیدن ولی بیشترشون مامانا هم باید بچه ها رو همراهی کنن و بعضی هاشون هم هزینه شون مناسب نیست ⭕️ دنبال راهکار های ساده ای هستم که بچه ها خودشون سرگرم شن و من بتونم راحت بخوابم و هزینه زیادی هم نکنم 😁 در ادامه چند پيشنهاد تقدیم تون می‌شود 😍🙏 همراه ما باشید و برای مامان ها بفرستید ☀️با چون خورشید بدرخشید ╲\╭┓ 🔆🌱 @khrshidkhane ┗╯\╲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•°⊰🌼⊱°• خوراک مرغ سیر و سیب زمینی یه خوشمزه ی عالی👌 مواد لازم: 5-6 تکه مرغ ران یا سینه 2_3 سیب زمینی 7_10 حبه سیر 2 قاشق غذاخوری روغن 2_3 قاشق غذاخوری لیمو 4-5 برگ بو 1 لیوان آب مرغ(آب جوش و پودر عصاره مرغ) زردچوبه زیره،ادویه کاری،نمک، فلفل سیاه و قرمز به میزان لازم طرز تهیه: ابتدا سیب زمینی را پوست گرفته و به صورت حلقه ای خرد کنید،سپس سیر ها را هم ریز خرد کنید، و در یک کاسه ی جدا سیر خرد شده،تمام ادویه ها،آبلیمو و روغن را کامل با هم مخلوط کنید و سپس نیمی از آن را روی سیب زمینی ها بریزید و با دست هم بزنید و سیب زمینی ها را کف ظرف پخت بچینید،باقیمانده سس را روی تکه های مرغ بریزید و با دست حسابی ماساژ دهید تا همه تکه های مرغ به سس ادویه آغشته شود سپس مرغ ها روی سیب زمینی گذاشته،چند برگ بو و آبگوشت را اضافه کنید و خوراک را در فر از قبل گرم شده با دمای 180 برای حدود 50 تا 60 دقیقه بپزید( روي ظرف را فويل بكشيد و ‌‎روي فويل رو با چنگال چند سوراخ كنيد وقتي پخت فويل رو برداريد و گريل رو روشن كنيد‌‎ تا روي مرغ ها طلایی و برشته شود)سپس با جعفری خرد سرو کنید. حتما امتحان کنید 👌😋 🎀~✲⊱♥️ ❥❀━•—°⊰🍃🌸⊱°—•━❀❥ 🆔 @khrshidkhane_ideas زندگیتو زیبا بساز با دستان قدرتمندخودت💪 ❥❀━•—°⊰🍃🌸⊱°—•━❀❥
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌‌.🦋🍃 عاشقی را چه نیاز است ، به توجیه و دلیل......🌱 که تو ای عشق ....... همان پرسش بی زیرایی❤️ ♥️ ‌‌•⟦ ᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤഽ💞 ❥❀━•—°⊰🍃🌸⊱°—•━❀❥ 🆔 @khrshidkhane_ideas زندگیتو زیبا بساز با دستان قدرتمندخودت💪 ❥❀━•—°⊰🍃🌸⊱°—•━❀❥
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🐐🌿بزی ها🌿🐐 پسرک زد زیر توپ. توپ رفت و رفت تا به خانه خانم بزی رسید. خانم بزی کنار در ایستاده بود و به بچه هایش می گفت: شَنگول من، مَنگول من، حبه انگور من. می روم برای شما علف تازه بچینم و بیاورم، مبادا وقتی گرگ آمد در خانه را برایش باز کنید! شنگول و منگول و حبه انگور توی را دیدند و به مامان بزی گفتند: ما با این توپ بازی می کنیم تا شما برگردید. مامان بزی گفت: بازی تو کوچه؟ نه نمی شود. می ترسم گرگ.... شنگول گفت: مامان بزی، اصلاً امروز علف تازه نمی خواهیم، بیایید بازی کنیم. خانم بزی قبول کرد و مشغول بازی با بچه هایش شد. گرگ ناقلا لا به لای بوته ها قایم شده بود. منتظر بود تا خانم بزی برای آوردن علف برود و بزغاله ها تنها بمانند. اما هرچی صبر کرد، خانم بزی نرفت. با خودش گفت: کاش یکی، توپ را به این طرف بیندازد! آن وقت من آن بزغاله را بگیرم و ببرم. دهان گرگ ناقلا آب افتاده بود، اما مگر خانم بزی می گذاشت بچه هایش از او دور بشوند. گرگ ناقلا کم کم کلافه شد. با خودش گفت: این توپ دیگر از کجا پیدایش شد؟ اگر دستم به این توپ برسد، می دانم چه کارش کنم. آخر بازی، خانم بزی لگدی به توپ زد. توپ رفت و رفت و خورد به کله گرگ ناقلا. گرگ ناقلا تِلو تِلو خورد و افتاد وسط بوته ها. خانم بزی و بزغاله ها شاد و خندان برگشتند به خانه و در را محکم بستند. کمی که گذشت حال گرگ ناقلا خوب شد. نگاهی به دور و برش انداخت و گفت: این چی بود خورد وسط کله من؟ چشمش به توپ افتاد. آن طرف تر را نگاه کرد و دید ای وای! خانم بزی و شنگول و منگول و حبه انگور رفته اند توی خانه. گرگ ناقلا عصبانی شد و محکم زیر توپ زد. توپ رفت و رفت تا به پسرک رسید. توپ که به پسرک رسید، قصه ما هم به سر رسید. 🐐 🌿🐐 🐐🌿🐐 ❥❀━•—°⊰🍃🌸⊱°—•━❀❥ 🆔 @khrshidkhane_ideas زندگیتو زیبا بساز با دستان قدرتمندخودت💪 ❥❀━•—°⊰🍃🌸⊱°—•━❀❥
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا