فلسفه زبان اسلامی
اگر پروندمون رو برای آخرت بازتر نکنند در این زمینه کارگروه فلسفه دبیرخانه معاونت پژوهشی حوزه، دوستان عزیز و استاد ارجمند رو به چالش گفتگو و شفاف سازی فرا می خوانم
چه تعداد موضوع مصوب کردید؟ در چه موضوعاتی بوده است؟ از چه اشخاصی بوده است؟ ناظر پروژه ها چه کسانی بوده اند؟
بنده هم مشروح و مضمون گفتگوی خودم را با دبیرخانه مذکور در طی سه مرحله منتشر می کنم
فلسفه زبان اسلامی
پاسخ دکتر علیرضا قایمی نیا:
سلام علیکم. بنده سویه متافیزیکی را کمرنگ نکردم فقط به دو نکته اشاره کردم: یکی محدودیتهای دینداری متافیزیکی در فضای سایبر و دیگر، عدم اهمیت این دینداری بدون دینداری وجودی
بسمه تعالی
✍️دلنوشتهها (۱)
علیرضا قائمی نیا
🔸به یاد دارم زمانی که «مجله نقد و نظر» تازه داشت منتشر میشد یکی به مزاح میگفت این آقایان نمیخوانند و نقد میکنند و بعد نظر میدهند. این مزاح برخورد جامعه علمی! ایران، اعم از حوزه و دانشگاه، با مقولات علمی را منعکس میسازد؛ نخوانده و ندیده شروع به نقد میکنند. شاید اقتضای جناحبندیهای سیاسی در ایران و عدم استقلال نهاد علم از سیاستزدگی همین باشد. این ماجرا در واقع ماجرای خیلی از نقدهایی است که بر «الهیات سایبر» میشود و یا پیشتر از این بر مباحث بیولوژی نص و معناشناسی شناختی و.. میشد.
🔸باز به یاد دارم ک سالهای نخستی که مباحث معناشناسی را به طور جدی مطرح میکردم با انبوهی از دانشجویان و طلاب رو به رو میشدم که به این مباحث هجوم میآوردند و حتا رساله میخواستند بنویسند. اما مراکز مختلف و اساتید بزرگوار، که نمیخواهم نامی از آنها ببرم و همواره دعایشان کردهام به شدت از هر راهی میتوانستند مخالفت میکردند، و چه بسا زبان به تکفیر میگشودند. یا با ضعف اندوختهای که داشتند، مقاله در نقد مبانی زبانشناسی شناختی مینوشتند. اما به تدریج کار به جایی رسید که روی به معناشناسی آوردند و خود را جزو سران این دانش دانستند و با نوشتن آثاری که مملو از خطاهاست دنبال وجاهتی در این زمینه شدند. با این که به خود زحمت مطالعه مطالب نوشته شده را نمیدادند و تلاش میکردند با منطق «التقاط فکری» این مباحث پربرکت را از سر سفرة اهل علم کنار بزنند. همینها که میشناسیم اعیان ثابته در همه مراکز علمی شدهاند و هر جایزهای برسد باید سهمی داشته باشند، با همه ضعف علمی که دارند. و شاید در طول عمر یک منبع خارجی را به زبان اصلی نخوانده و نمیتوانند بخوانند. آثاری که بسیار مضحک و باید در دورة انقلاب اسلامی عصر مجازی فاخر به شمار آیند! فارغ از این که اسلام چه میخواهد و انقلاب چه میخواهد، منطق آنان این شد که چه میخواهیم.
♦️امروز هم سخن بر سر الهیات سایبر همین است. هنوز منتشر نشده هزاران نقد شده است؛ چرا که به طور ضمنی خود عنوان نشان میدهد فلسفه اسلامی دچار رکود شده است. اساتید فلسفه هزاران بحث در باره کتابهای مشهور فلسفی حوزوی دارند و هر روز بر جزئیاتی در این میان میافزایند. درس خارج اسفار و نهایه و فصوص و غیره دارند که جای بسی خوشحالی است، اما این فلسفه کی باید به فضای مجازی؛ به تکنولوژی، و به صدها محصول عصر جدید بپردازد. مقام معظم رهبری بعد از بازدید از نمایشگاه کتاب که در آن با کتاب «فلسفه فوتبال» رو به رو شده بودند، فرمودند غربیها با امتداد فلسفههای خودشان مسایل سیاسی، اجتماعی و حکومتی خود را حل کردهاند (۲۳اردیبهشت ۹۷).
♦️آری فلسفه ما هنوز مشکلات آسمان را حل میکند، ولی از حل مشکلات انسان امروزی باز مانده است. امروز باید حوزه درس خارج فلسفه فضای سایبر، درس خارج پدیدارشناسی، هوش مصنوعی و صدها چیز دیگر باشد. این سخن بدین معنا نیست که تراث خود را کنار بگذاریم. بلکه بدین معناست که نباید همچون کرم ابریشم بر دور خود بتنیم و از عالم خارج بیخبر باشم. آیا علامه طباطبایی امروز زنده بود باز دنبال حل مسأله شهود و اتصال حسی بود و ادراکات بود؟ آیا برای شهید مطهری، اگر امروز زنده بود، هوش مصنوعی مسأله فلسفی مهم نبود، یا درس خارج منظومه میگفت و با همان اصالت وجود و بحث از ماهیت و هیولی و صورت خوش میکرد؟
https://eitaa.com/hekmatebalge
طبق اطلاع از دوستان انتشارات کتابخانه مجلس:
سلام علیکم چاپ نشدن کتاب به علت نداشتن کاغذ و مشکل مالی کتابخانه مجلس بود و تا آنجا که بنده اطلاع دارم تنها این کتاب با این مشکل رو به رو نشده و کتابهای برخی از اساتید مانند کتاب دکتر خسروپناه نیز همین وضعیت را دارد و انشاالله بزودی چاپ خواهد شد. دوستان کتابخانه و موزه مجلس پیگیر نشر این کتاب ها خواهند بود
🔹مسئله ی دوم که آقایان مطرح کردید، مسئله ی چشم انداز است. خیلی خوب است که شما به فکر چشم انداز ده ساله و بیست ساله و پنجاه ساله باشید. به نظر من آن چشم انداز بلند مدت - حالا چه فرض کنیم که این بلند مدت، به قول شما پنجاه سال است، یا سی سال است، یا بیست سال است - باید گسترش گفتمان فلسفه ی اسلامی در دنیا باشد؛ این را هدف قرار دهید.
🔺 امروز مطلقاً اینجور نیست، بلکه بعکس است. یعنی امروز در ایران مثلاً در محیطهای دانشگاهی و علمی ما فلسفه ی کانت بمراتب رائجتر و شناخته شده تر است از فلسفه ی بوعلی سینا. یعنی ابن سینای با این عظمت که همه ی تاریخ بشر، از هزار سال پیش به این طرف، با اسم او درگیر است، در مجامع دانشگاهی ما حکمت و فکر فلسفی اش شناخته شده نیست به آن اندازه ای که کتاب فکر فلسفىِ مثلاً کانت شناخته شده است. این یک مسئله ی مهمی است. ما باید عکس این را عمل کنیم. یعنی باید هدف را این قرار بدهیم که تفکر فلسفه ی اسلامی - حالا با همان مشخصاتی که دارد؛ که خود این، جای بحث و گفتگو دارد که فلسفه ی اسلامی چیست - در دنیا به عنوان گفتمان فلسفی شناخته شود، در دانشگاهها رواج پیدا کند، متفکرین عالم از آنها مطلع باشند، روی آنها بحث کنند، نقد و انتقاد کنند، در مجلات علمی شان منعکس شود. خب، این کار طبعاً متوقف به این است که شما کارهای بین المللی داشته باشید؛
دیدار با اعضا مجمع عالی حکمت، 23- 11-1391
————-
#فلسفه_بین_المللی
#مجمع_عالی_حکمت
#الهیات_سایبر
#چشماندار_فلسفی
#گفتمان_فلسفه
🔶 کانال " فلسفه زبان اسلامی" دریچه ای است برای تأملات شما در باب زبان
————
👈 در ایتا
🆔@projectsystem
🌐@kiamojtabaphd
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قائمینیا در گفتوگو با تسنیم، از آزادی دیجیتال و تمامیتخواهی شرکتهای چندملیتی در این فضا سخن گفته است که فیلم آن را در بالا میبینید:
#فلسفه_بین_المللی
#مجمع_عالی_حکمت
#الهیات_سایبر
#چشماندار_فلسفی
#گفتمان_فلسفه
🔶 کانال " فلسفه زبان اسلامی" دریچه ای است برای تأملات شما در باب زبان
————
👈 در ایتا
🆔@projectsystem
🌐@kiamojtabaphd
✅طراحی فقه اجتماعی بر محوریت مهدویت
به پاس خدمات مرجعیت بیدار حضرت آیت الله صافی گلپایگانی
✍️مجتبی رستمی کیا
🔶تجربیات سترگ این مرجع عظیم القدر در فقه شیعه و شاگردی بزرگانی همچون آیت الله بروجردی از وی شخصیتی بی بدیل ساخته است که در عین تحفظ بر حفظ فقه سنتی ـ و مخالفت با فقه پویا ـ در عرصه سیاست و حکمرانی نیز ورود قابل توجهی داشته است؛ اما یادداشت من نه از سر قدردانی از زحمات وی در زمینه فقه سنتی و نه حتی از سر تلاش های وی در حکمرانی نظام فقهی در جمهوری اسلامی است
🔸بلکه لایه ای از طراحی فقه را مد نظر دارم که می تواند آیت الله صافی را در زمره طراحان نظامات جای دهد. نظامواره های حکمرانی دین ( دینداری) همواره قائم به هسته های مرکزی است که این هسته مرکزی و کانونی، دال های شناوری را در اطراف خود تولید می کند، برخی از فقهیان هسته مرکزی شان سیاست، برخی ولایت، برخی بازگشت به سنت، برخی ظاهرلفظ و برخی همچون مرحوم صافی بر مفهوم جدیدی در طراحی تحت عنوان « مهدویت» تاکید کرده اند،
🔶 مهدویت هسته مرکزی طراحی نظامواره فقهی و عرصه حکمرانی دینداری در دیدگاه ایشان بوده است، و اگر با چیزی موافقت کرده و اگر با چیزی مخالفت ورزیده است از سر تعهد و سر سپردن به مفهوم کلیدی مهدویت است، اگر با فلسفه و عرفان مخالفت می کند نه از روی تحجر، نه از روی دگم اندیشی، نه از روی ظاهرگرایی بلکه بواسطه دوری این دانش ها از مفهوم مرکزی « مهدویت» است.
👈مهدویت در ضمن اینکه مفهوم ولایت، حرکت و مقاومت را در اندیشه شیعی با خود می کشد نگاهی آینده پژوهانه نیز به قلمرو حکومت شیعی دارد که می تواند کلیت فقه و طراحی آن را دستخوش تغییر کند، و این از هوشمندی های این فقیه انقلابی است. شاید این حلقه مفقوده فهم آیت الله صافی است که می تواند برای برساخت یک فقه اجتماعی مناسب ایده و راه جدیدی را پیشنهاد دهد.
خدایش بیامرزد و با اولیای الهی محشور؛
#طراحی
#نظام_فقهی
#طرح_کلی
——-
🔶 کانال " فلسفه زبان اسلامی" دریچه ای است برای تأملات شما در باب زبان
————
👈 در ایتا
🆔@projectsystem
🌐@kiamojtabaphd
May 11
💡موضوع: تبیین سند اخلاق هوش مصنوعی یونسکو
🤖هوش مصنوعی در کنار فواید خود، ارزش های اخلاقی انسان را نیز تهدید میکند. به همین دلیل یونسکو سندی را تصویب کرده و از کشورهای عضو - از جلمه ایران- خواسته به نحوی این سند را در جوامع خود اجرا کنند.
در این نشست بدین موضوعات می پردازیم:🔰🔰🔰
✅اخلاق هوش مصنوعی و رویکردهای قوی و ضعیف در هوش مصنوعی به چه معناست؟
✅ آیا مبانی و اصول اخلاقی این سند با مبانی نظریه اخلاقی اسلام سازگاری دارد؟
✅تیم متخصص متن اولیه این سند چه کسانی هستند؟ از آمریکا، روسیه و چین ، حتی از عربستان و امارات کارشناس هست ولی از ایران...
📅زمان: چهارشنبه 13 بهمن 1400 ساعت 15
🌐لینک مجازی: aparat.com/itsetad/live
اینستاگرام: ainews_ir
👌به راستی چه رابطهای بین امور ذهنی (ذهن) با امور جسمی (مغز) وجود دارد؟
👌 آیا نوروساینس (Neuroscience) میتواند به امور ذهنی دست پیدا کند؟
👌 آیا میتوانیم با استدلالهای تجربی و آزمایشگاه🔬🌡 وجود بعد غیر فیزیکی را در انسان به اثبات برسانیم؟
🧐 به راستی آیا ما روح داریم یا همه ابعاد ما را صرفا فیزیکی است؟💀
شما تنها با صرف 4 ساعت و 6 دقیقه می توانید اشراف لازم برای آشنایی و نیز ورود به فلسفه ذهن پیدا کنید لینک مستقیم صفحه دانلود فیلم ها و پاورپوینت را در ذیل تقدیم می کنیم : https://faradars.org/fvphl102
کانال فلسفه دین اسلامی
@Islamic_Philosophy_of_Religio
——-
🔶 کانال " فلسفه زبان اسلامی" دریچه ای است برای تأملات شما در باب زبان
————
👈 در ایتا
🆔@projectsystem
🌐@kiamojtabaphd
306.3K
✅شرکت در همایش ها چه فایده ای خواهد داشت؟
✅در چه صورت مطمئن باشیم همایش ها دارای مجوز هستند؟
🎙 مجتبی رستمی کیا
🔶 کانال " فلسفه زبان اسلامی" دریچه ای است برای تأملات شما در باب زبان
————
👈 در ایتا
🆔@projectsystem
🌐@kiamojtabaphd
#همایش
#علوم_شناختی
🔺به همت گروه #معرفت_شناسی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی:
🔷 فراخوان مقاله همایش بینالمللی #قرآن_و_علوم_شناختی منتشر شد
📌 محورهای همایش:
✅ هوش مصنوعی و قرآن
✅ فلسفه ذهن و قرآن
✅ انسانشناسی شناختی و قرآن
✅ روانشناسی شناختی و قرآن
✅ عصبشناسی شناختی و قرآن
✅ زبانشناسی شناختی و قرآن
✅ علوم رایانهای و قرآن
✅ زبانشناسی رایانشی و قرآن
📅 مهلت ارسال مقاله به این همایش تا پایان اردیبهشت ماه ۱۴۰۱ تمدید شد
📱کسب اطلاعات بیشتر : 09139426068 (دکتر رستمی کیا)
🆔 @iictchannel
______
انشالله به زودی گرید ISC همایش اخذ و مقالات برگزیده در مجلات علمی پژوهشی پژوهشگاه به چاپ خواهد رسید
سلام علیکم استاد عزیز، یک سوال داشتم از خدمت جنابعالی، چند جلسه از دروس فلسفه زبان را اجمالاً گوش دادم ( منظورم این است که بدون نوشتن و تفکر)،
تقریبا در سه جلسه، یک استدلال مطرح نشده است.
میخواستم بدونم آیا فلسفه زبان استدلال ندارد ؟ فقط مدعایی مطرح میشود، یا نه قیاسی پشت مدعاست.؟
چرا بطور مختصر از هر فیلسوف یک استدلال را مطرح نمیفرمایید؟
چرا ارتباط تاریخی بین دو فیلسوف مهم است، اما مقدماتی که به فلان مدعا میرسند مهم نیست و بازگو نمیگردد؟
با تشکر فراوان از زحمات جنابعالی 🙏 🌸
——————-
پاسخ: سلام و احترام،
دو نکته رو عرض می کنم:
1️⃣ این درس به عنوان سطح آشنایی تعریف شده است و در سطح آشنایی، هدف اصلی درس آشنایی با مدعاهای کلی و خطوط کلی خواهد بود؛ اما در سطح پیشرفته تر که فهم و یا تسلط باشد در دوره های بعدی استدلال این افراد نیز بررسی خواهد شد؛
2️⃣ ذات معناشناسی و فلسفه زبان، سنخ استدلالش بیشتر به سمت تحلیل است ( روش ملازم به ملازم) ـ به غیر از زبان استاندارد که قائل به منطق سفت و سخت است ـ بقیه چه در تحلیلی ها و چه در قاره ای از روش های تحلیلی ( تحلیل متن، تحلیل وجود، تحلیل تاریخ و ...) بیشتر بهره می برند که شبیه به روش های تراکمی در برخی علوم اسلامی همچون فقه و روش تحقیقات کیفی در علوم اجتماعی است
———————
🔶 کانال " فلسفه زبان اسلامی" دریچه ای است برای تأملات شما در باب زبان
————
👈 در ایتا
🆔@projectsystem
🌐@kiamojtabaphd
هدایت شده از علی ایلیا
سلام علیکم،
ممنونم استاد.
اما در مورد اول، شاید در ایران این روش عمومیت بیشتری دارد، اما به معنای روش برتر نیست، همانطور که خودتان بهتر میدانید در کتابهای اولیه آموزش فلسفه، در کنار بحث تاریخی، ایده ها و استدلالهای فیلسوف مورد نظر اجمالاً بیان میشود. 👇(
شمای نوعی در اینجا، در هر درس، میتوانید مثلا 10 تا قیاس حملی و شرطی را از طرف فیلسوف بیان کنید، تا دانش آموزی مثل بنده، کم کم، تفکر کردن را بياموزد)
هدایت شده از علی ایلیا
در مورد دوم، زیاد متوجه نشدم، چطوری از ملازم به ملازم میتوان کسب علم کرد. حدس؟ مکاشفه؟
در کنار استقراء و قیاس، روش سومی هست برای کسب علم.؟
آيا منظورتان انسجام گرایی است؟
ارزشیابی تراکمی بعنوان یک روش ارزشیابی منظورتان است؟
شما کد بدهید، میروم دنبالش،
با هم تشکر می کنم از زحمات جنابعالی
هدایت شده از Dr rostamikia
ببینید " تبار شناسی" روش معتبری است که بدانیم چه شد این مسئله، مسئله شده است؟ چه شده است که مثلا بعد از کانت ما دو نوع فلسفه داریم؟ چرا یکی را تحلیلی می دانیم و دیگری رو قاره ای؟ چرا سیر تطور این دانش به این صورت شکل گرفته است؟ کلیت جریان اندیشه را وقتی ترسیم کردید؛ مرحله بعدی نوبت به این می رسد که سوالات ذیل مطرح شود:
1. چرا فلسفه زبان بر نوعی تفکر کانتی بنا شده است؟ آیا نمی توان در تفکرات ما قبل کانت از چرخش زبان شناختی نام برد؟ چرا زبان شناسی سنتی نمی تواند مبنایی مناسبی را برای مباحث زبانی فراهم کند؟ آیا سنت فلسفی ما در اسلام یا در علوم اسلامی مثل اصول فقه ظرفیت این پشتیبانی از اصول فقه را دارد؟
2. چرا فلسفه تحلیلی زبان شاخه زبان استاندارد از منطق صوری به جای منطق مادی استفاده کرده است؟ تفاوت های منطق صوری و مادی در چیست؟ آیا ارتباط تولیدی میان منطق صوری و منطق مادی وجود دارد؟ و...
3. چرا در فلسفه تحلیلی زبان متعارف مفهوم بازی های زبانی و متعارف بودن به عنوان دال مرکزی این روش ها بکار برده شده است؟ آیا استدلال سر ل و ویت متاخر بر این مطالب صحیح است؟ بر واقعیت نهادی چه استدلالی شده است؟ چه میزان واقعیت نهادی با مبحث اعتباریات ما ارتباط برقرار می کند؟ چه ارتباطی میان حیث التفاتی و قصدگرایی وجود دارد؟
4. چرا در فلسفه قاره ای زبان ( هرمنوتیک)، انسان شناسی از جایگاه خاصی برخوردار است؟ چرا وجود انسانی نقطه شروع مباحث زبانی در فلسفه قاره ای بوده است؟ بازسازی تاریخی شخصیت مؤلف چه جایگاهی در شناخت افکار و زبان متکلم دارد؟ و...
5. ارتباطات مکاتب ساختگرا، نقش گرا، زایشی، شناختی با یکدیگر چیست؟ چه فرقی میان فلسفه زبان و زبان شناسی و معناشناسی وجود دارد؟ انتقادات اصلی نوا م چامسکی ( زایشی) به ساختگرا ها و نقش گراها چه بوده است؟ اصول لی زبان شناسی شناختی چیست و چه نسبتی ببا بدنمندی پیدا می کند؟
هدایت شده از Dr rostamikia
علامه طباطبایی در ابتدای نهایه روش فلسفه اسلامی را هم برهان ان از ملازم به ملازم می داند؛ در روش ملازم به ملازم معمولا از ترکیب قیاس های مباشر استدلالی به صورت زنچیره ای استفاده می شود، اما چون با علوم اعتباری سر و کله می زنید، پس نمی توانید از حد وسط های حقیقی صحبت کنید، لاجرم به دنبال حد وسط های اعتباری هستید و به نوعی ارتباط تولیدی را به شکل مباشر در اعتباریات اجرا کرده اید؛ همانطور که از وجود به ویژگی هایی مثل اصالت، وحدت، تشکیک و ... می رسید.
در علوم اعتباری دیگر ما که مبنا پایه نیستند مثل فقه و اصول فقه، روشی شبیه به استقراء و افتراض ( برهان خلف) استفاده می شود؛ مرحوم شهید صدر سعی کرده است روش های مورد استفاده در علوم اسلامی را بر استقراء مبتنی کند، چون استقراء هم در امور اعتباری صورت می پذیرد نام قیاس از راه بهترین تبیین، بیزگرایی و یا « روش از روبنا به زیر بنا» را می توان نام برد؛ شیخ انصاری استاد استفاده از روش های تراکمی در مکاسب است.
برای مطالعه در خصوص روش های اجتماعی و تراکمی می توانید روش زمینه بنیاد یا گراندد تئوری رو مطالعه کنید، این روش با استفاده از تحلیل محیطی دانش و روش های کدگذاری، محیط دانش را شناسایی کرده و بر طبق روش های تحلیل متنی ملازمت هایی رو کشف می کند که اکثرا به طریق ان در طریق استدلال واقع می شوند
هدایت شده از علی ایلیا
فرمایش شما متین تمام این چرایی ها میتواند تفکیک به دو دسته اعتباری و حقیقی شود.
فرض کنید ویتگنشتاین از نتیجه برهان کانت، بعنوان مقدمه یکی از استدلال های خود استفاده کرده، میتوان بصورت قیاس نشان داد، بدون اینکه ساعتها بحث تاریخی شود که چرا فلانی چکار کرد و نکرد،
یک دانشجو یا طلبه میتواند تا سطح اسفار هم برسد، بدون اینکه بداند چرا فخر رازی فلان اشکال را کرد، سهروردی در چه زمانی میزیسته، صدرا و میرداماد چه تناقضات فکری داشتند و سایر تطورات تاریخی.
به هر حال شاگردی مبتدی هستم و شاید این انتقادها به تاریخ فلسفه خوانی، بجای فلسفه خوانی و دانی، از روی بیسوادی و خامی بنده است. خود بنده به شخصه، میخواهم مسئله فلسفي را یادبگیرم، درست مثل اینکه میخواهم، مسئله ریاضی را حل کنم، یعنی باید دفتر چرک نویس باشد و مشغول حساب و کتاب با ضروب قیاسات و کشف حدود وسطا ووو
بعنوان مثال 👇
هدایت شده از علی ایلیا
⭕️ اثبات ذهن (وجود ذهنی)
==========
اگر ادراك و علم، يك اشاره عقلى به معلوم باشد، پس تصور يك شىء در واقع اشاره عقلى به آن شىء است،
اما ادراك و علم، يك اشاره عقلى به معلوم است.
تصور يك شىء در واقع اشاره عقلى به آن شىء است،
➖➖➖➖➖➖➖
تصور یک شیء، اشاره عقلی به آن است.
هر اشاره عقلی ، منوط به وجود مشار اليه [همان امر متصوّر] است.
⛬ هر تصوری ، منوط به وجود مشار اليه [همان امر متصوّر] است.
===== یا =======
اشاره در جايى امكانپذير است كه چيزى كه به آن اشاره مىشود (مشاراليه) وجود داشته باشد.
ادراك و علم، يك اشاره عقلى به معلوم است.
⛬ ادراك و علم ، در جايى امكانپذير است كه ، معلوم ، وجود داشته باشد
➖➖➖➖➖➖
اگر معدوم بتواند مشار إليه واقع گردد ، پس معدوم دارای اثر میباشد
اما معدوم دارای اثر نیست.
⛬ معدوم نمیتواند مشار إليه واقع گردد
==== یا =====
اگر اشاره در جايى امكانپذير باشد، كه چيزى كه به آن اشاره مىشود (مشاراليه) وجود داشته باشد ، پس به معدوم مطلق هرگز نمىتوان اشاره كرد.
اما اشاره در جايى امكانپذير است كه چيزى كه به آن اشاره مىشود (مشاراليه) وجود داشته باشد
⛬ به معدوم مطلق هرگز نمىتوان اشاره كرد.
➖➖➖➖➖➖
اگر امر كلى را تصور مىكنيم، پس مشار اليه ما یا در خارج موجود است و یا در خارج موجود نیست.
اما چنین نیست که امر كلى در خارج موجود باشد.
⛬ اگر امر كلى را تصور مىكنيم، پس مشار اليه ما در خارج موجود نیست.
➖➖➖➖➖➖➖
همه مفاهیم کلی، قابل انطباق بر امور متعدد مىباشند.
هیچ کدام از موجودات خارجى ،قابل انطباق بر امور متعدد نمىباشند.
⛬ هیچ کدام از موجودات خارجى، از مفاهیم کلی نیستند.
#شکل_دوم_ضرب_دوم
➖➖➖➖➖
اگر كلى نمىتواند در خارج موجود باشد، پس به هنگام تصور يك امر كلى، آن امر بايد در موطنى غير از خارج موجود باشد.
اما كلى نمىتواند در خارج موجود باشد.
⛬ به هنگام تصور يك امر كلى، آن امر بايد در موطنى غير از خارج موجود باشد. ( و آن موطن همان ذهن است.)
====یا ======
اگر كلى از آن جهت كه كلى است، در خارج وجود ندارد، پس بايد در محل ديگرى موجود باشد.
اما كلى از آن جهت كه كلى است، در خارج وجود ندارد.
⛬ کلی بايد در محل ديگرى موجود باشد. ( که آن را ذهن مینامند )
➖➖➖➖➖➖
https://t.me/Borhan_11011
#اشاره_عقلى #تصور #معلوم #امر_متصور
#مشاراليه #اشاره #ذهن #وجود_ذهنی
#علم #ادراک #ممتنع #مکشوف #كاشف_خارج #کاشفیت_علم
#معدوم #معدوم_مطلق #اشاره_پذیر #تشخص
#اشاره_ناپذیر #انطباق_علم_با_معلوم #كاشف_خارج #کاشفیت_علم #بيروننما
#حکایتگری_علم #بيروننمایی_علم #بيروننمایی
#فلسفه_ذهن #فلسفه_زبان
هدایت شده از علی ایلیا
هر چند بافتنی هایم خام است، ولی اینجا سعی کردم، از زنجیره براهین استفاده کنم ، و یک ذره فکر کنم و مقلد نباشم!، 👆
البته ماده برهان از بزرگان است، تقریر و بافتن و نقائص اینها از بنده است
هدایت شده از علی ایلیا
اگر فلسفه زبان چنین باشد، بسیار تمایل دارم برای یادگیری آن، اگر خدا توفیق دهد. جزاک الله خیر الجزاء
هدایت شده از Dr rostamikia
شما فیلسوف اثبات گرایی خوبی می شوید، آنهم از نوع زبان استانداردش؛ زبان را حاکی از واقع می دانید، به جهان ما قبل کانت نزدیک هستید؛ استدلال های شما دارای قوت است...
اما
فیلسوفان قاره ای و تحلیلی به خصوص در شاخه های زبان تعارف سلب کانت را قوی تر از همه اثبات های شما دانسته اند؛ به درست یا غلط تحلیل کانت و رویکرد او را پذیرفته اید. و خود از زبان اثباتی و جزم گرا فاصله گرفته اند؛
به جای" عقل نظری" که بر آن تکیه می کنید فلسفه جدید به دنبال "نظریه فعل" است، سنخ رفتارشناسی و فعل شناسی اش هم رفتارگرایی و یا پراگماتیستی محض نیست مبتنی بر اصولی همچون " تناسب" و " عدم تناسب" است نه " صحیح" و " غلط"، مبتنی بر اصولی همچون " بازی های زبانی" و " شباهت های خانوادگی" است؛ رسالت فیلسوف را نه بیان هستی بلکه نشان دادن هر آنجه نیست و هر آنچه هست ولی نمی شود گفت است، در برخی از این فلسفه ها به خصوص ویت متاخر تاکید بر عدم ساختار است، تکلیف منطق ساختاری صوری این وسط چه می شود؟ وظیفه فلسفه از نظر ویت نشان دادن راه خروج از بطری به مگس است. این رسالت را مقایسه کنید با رسالت فلسفه های اثباتی یا متافیزیک های سنگین فلسفی، وقتی خیلی اثباتی به بحث نگاه می کنید و سیر تطور افکار را نمی بینید، تبار فکر مشخص نمی شود.
از این مطلع نمی شوید که چه شد اصالت ماهیت و وجود، اگزیستنسیالیسم و کانت و دکارت و فلسفه تحلیلی و قاره ای به وجود آمده؟ مسئله این فلسفه ها این قدر متنوع است و اینقدر روش شناسی شان متفاوت است که نتوان با یک روش واحد ان ها را به سنجه آورد. پیشنهادم این است که انشالله فرصتی بگذارید و بخشی از پژوهش های فلسفی ویت را بخوانید تا کلیت تفکرات فیلسوفان زبان تحلیلی برای شما فارغ از اثبات گرایی روشن شود. البته پیشنهادم این است که از فیلسوفانی مثل سرل بیشتر استفاده کنید که کاملا مسئله محور عمل کرده اند
در همه این مطالعات به چندچیز تامل کنید:
مسئله های فلسفی چه بوده اند؟
موضع گیری فلاسفه نسبت به آنعا چیست؟
روش شناسی ایشان در اتخاذ و شناخت مسئله، در استدلال شناسی و در پیامد سنجی چه بوده است؟
پاسخ احتمالی من به عنوان یک فیلسوف غیر مقلد به این مسئله چیست و بر اساس چه روشی؟
در اهمیت مطالعات جریانی و تاریخی فلسفه شما این چهار مهم را به سرانجام می رسانید؛ معتقدم که مسائل فلسفی از بافت تاریخی شان جدا نیستند
هدایت شده از علی ایلیا
خیلی ممنونم از راهنمایی جنابعالی 🙏.
فعلا که به قول مرحوم پدرم، فرق الف از دسته بیل را نمیدانم!
بنده بخاطر این فلسفه زبان یا منطق ریاضی را دوست دارم بخوانم که کمک به کشف واقع کند،
این نه بلانسبت جنابعالی، از روی غرب_شیفتگی است و نه مثل بعضی غرب _ستیزی،
به هر حال فیلسوف زبان یک سری ادعا دارد یا ندارد. اگر ندارد، پس اینهمه کتاب و شاگرد و تبلیغ برای چیست؟
اگر هم مدعا دارد، یا پشت هر مدعایی استدلال هست و یا نیست.. در هر دو صورت قابل نقد و استفاده است.
، بقول آن کلام معروف بنده چاکر استدلالم،..
یکی از اساتید بزرگوار، جایی انتقاد میکرد از منطق دو ارزشی و اینکه انسان را صفر و یکی بار میآورد و ووو
حالا کاری نداریم که ایشان، سعی کرده بود، از شکل اول برای رد منطق دو ارزشی استفاده کند! ، و یا مغالطه مسموم کردن چاه و..
اما اینطور نیست که انسان صفر و یکی شود.
P ∨ Q
تا ابد معنای نمیدانم میدهد! ، مگر اینکه یک طرف غلبه کند، آنگاه میشود قیاس،
ثانیاً، نباید بین عقل عملی و نظری خلط کرد، انسان کافر و مؤمن، شیطان یا پیغمبر، گزاره ای را میگویند،
مثلآ : دو خط موازی یکدیگر را قطع نمیکنند.
یک موضوع و یک محمول دارد. یا صادق است و یا کاذب.
کفر و ایمان و غرض و مرض گوینده ربطی به گزاره او ندارد، یک میلیون سال بعد و قبل هم، تغییری در ماهیت گزاره ایجاد نمیکند...
به هر حال، خیلی ممنونم از راهنمایی جنابعالی ، و امیدوارم از محضرتان کسب فیض کنم.