📖 برشی از کتاب:
امروز بیست و هفتم اردیبهشت 1395
سه روز است که بیمارستان میدانی عامر را تحویل گرفته ام.
مشکلات زیاد است، اما من تقریبا مشکلی ندارم. چون برایم اهمیتی ندارد که روی خاک بخوابم یا روی تشک ابری، حتی اهمیتی ندارد که بخوابم یا نخوابم.
شاید دلیل اینکه معمولا مسئول راه اندازی بیمارستان های میدانی هستم، همین است.
برای ذائقه من جای راحت، مناسب نیست.
چند وقتی است فکر میکنم ای کاش تیر نخورم، ای کاش صدمه ای به من وارد نشود.
نه برای اینکه از جانم ترس دارم یا... نه، برای اینکه دشمنی که مرا میکشد خوشحال خواهد شد.
دوست دارم شهید شوم ولی نه با گلوله، دوست دارم اینقدر در راه اسلام زحمت بکشم که بمیرم.
#برشی_از_کتاب
#دلم_پرواز_میخواهد
@tadavomehamsaran