eitaa logo
کیمیای سعادت (خانواده)
1.8هزار دنبال‌کننده
11.4هزار عکس
3.8هزار ویدیو
211 فایل
☘ارتباط با ادمین☘ ↘️ @Kimia_admin انتقادات و پیشنهادات: @AMINNIMA101⬅️
مشاهده در ایتا
دانلود
📖برشی از کتاب دکتر ژاپنی مدام با دستش در هوا چیزی می‏‌نوشت و می‏‌گفت: «جور درنمی‏‌آید.» از خانم بابایی خواستم به او بگوید ما در ایران دکتر‏هایی داریم که شفا می‏‌دهند. دکتر بهمن و سروش گفتند: «این‏‌طور نگو. این مردم آدم‏‌های استدلال و علم و منطق هستند. متوجه نمی‏‌شوند چه می‏‌گویی.» اصرار کردم تا حتماً حرفم را بگویم. بعد، از آن‏‌ها خواستم به ایران بیایند تا ببرمشان خودشان دکتر‏های ما را ببینند. همکاری بین دو انجمن ایران و ژاپن بیشتر شد تا بتوانند از تجربهٔ یکدیگر در زمینهٔ آسیب‏‌های شیمیایی و اتمی استفاده کنند. با دعوت انجمن ایران، دکتر‏ها و چند نفر از فعالان انجمن ژاپن به ایران آمدند. یک روز تماس گرفتند که «علی ‏جلالی، بیا آن‏‌ها می‏‌خواهند دکتر‏هایی را که شفا می‏‌دهند ببینند.» با مهین خانم به تهران رفتیم. پی‌گیری کردم تا بتوانم آن‏‌ها را مشهد ببرم. ولی جور نشد. مانده بودم چه کار کنم. شنیده بودم گروه پانزده نفری از مجروحان شیمیایی، که طلبه بودند، در قم هستند. با آن‌‏ها هماهنگ کردم و گروه ژاپنی را به قم بردم. . تصمیم گرفتم آن‏‌ها را به حرم هم ببرم. با دفتر حرم هماهنگ نکرده بودم. فقط با دفتر آقای نوری همدانی تماس تلفنی گرفتیم. گفت که ژاپنی‏‌ها فقط می‏‌توانند تا حیاط بیایند. داخل حرم جایز نیست. خیلی تلفن زدم تا بلکه هماهنگ کنم و بتوانم ژاپنی‏‌ها را به حرم ببرم؛ ولی جور نشد. به خدا توکل کردم و راهی حرم شدیم. زنجیر جلوی در باز شد و به حیاط حرم رفتیم. مسئولان حرم از خانم‏‌های ژاپنی خواستند چادر سر کنند. ولی ژاپنی‏‌ها فکر می‏‌کردند با آن‏‌ها سلام و علیک می‏‌کنند. با محبت و لبخند جواب می‏‌دادند. بالاخره چادر رنگی سرشان کردند. همهٔ آن‏‌ها خیلی مؤدب و با احترام و به صف راه می‏‌رفتند. هم‏‌زمان صوت دلنشین قرآن از بلندگوی حرم پخش شد. درست چهل و پنج دقیقه در ایوان طلا‏ی حرم روبه‏‌روی ضریح نشستند و زیر لب چیز‏هایی ‏گفتند و از جایشان تکان نخوردند. با اصرار و اینکه پروازشان را از دست می‏‌دهند بلند شدند. بعد در اتوبوس گفتند تا به حال چنین انرژی‏‌درمانی‏‌ای ندیده بودند. @tadavomehamsaran