eitaa logo
کیمیای سعادت (همسران)
1.6هزار دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
3.1هزار ویدیو
193 فایل
☘ارتباط با ادمین☘ ↙️ @Kimia_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺آمیخای استین خبرنگار شبکه کان رژیم صهیونیستی مدعی شد: افسر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که امروز در تهران ترور شد، اخیراً از سوریه بازگشته بود و قبلاً به عنوان یکی از دستیاران [شهید] قاسم سلیمانی، فرمانده سابق نیروی قدس، تا زمان ترور وی توسط آمریکا خدمت می کرد. روزنامه معاریو اسرائیل ملعون : ترور سردار خدایاری ربطی به برنامه اتمی ایران ندارد و پاسخ ارتش اسرائیل به آن جداگانه است این ترور مربوط به حضور ایران در سوریه است و پیام مستقیم اسرائیل به ایران است.‌‌ کانال ۱۳ عبری: پاسدار ترور شده در تهران، مسئول انتقال فناوری موشک به حزب الله لبنان بود. @kimiayesaadat1
⚠️ دست‌نوشته و سفارش ویژهٔ حاج محمود به کودکان و نوجوانان برای برنامه روز پنجشنبه؛ 📝 بِسْمِ الله الرَّحْمَٰن الرَّحيمِ کودکان و نوجوانان ؛ سلام علیکم. رفقا اگر من جای شما بودم، به جای شرکت در جلسهٔ پنجشنبه هیئت، برای اجرای سرود به ورزشگاه آزادی می‌رفتم. @kimiayesaadat1
😔 امروزه زمان کافی برای استراحت نداریم!! تفریحات سالم و نشاط آور دستِ کمی از داروهای معجزه‌آسا ندارند. @kimiayesaadat1
❌عوارض استفاده از گوشی پیش از خواب ❇️استفاده از سرمه اثمد هنگام خواب مناسب است. @kimiayesaadat1
قسمت پنجاه و نهم کار حضرت فیل بود این حرف‌ها را در دلم بند کنم، اما به سختی‌اش می‌ارزید. می‌گفت افغانستانی‌ها شیعه واقعی هستند و از مردانگی‌هایشان تعریف می‌کرد. از لا به لای صحبت‌هایش دستگیرم می‌شد پاکستانی‌ها و عراقی‌ها خیلی دوستش دارند. برایش نامه نوشته بودند، عطر، تسبیح و انگشتر بهش هدیه داده بودند. خودش هم اگر در محرم و صفر مأموریت می‌رفت، یک عالمه کتیبه و پرچم و اینطور چیزها می‌خرید و می‌برد. می‌گفت حتی سنی‌ها هم با ما اونجا عزاداری می‌کنن یا می‌گفت من عربی خوندم و با من سینه زدن. جو هیأت خیلی بهش چسبیده بود. از این روحیه‌اش خیلی خوشم می‌آمد که در هر موقعیتی برای خودش هیأت راه می‌انداخت. کم می‌خوابید من هم شب‌ها بیدار بودم. اگر می‌دانستم مثلا برای کاری رفته تا برگردد، بیدار می‌ماندم تا از نتیجه کارش مطلع شوم. وقتی می‌گفت می‌خوایم بریم یه کاری بکنیم و برگردیم، می‌دانستم که یعنی در تدارکات عملیات هستند. زمانی که برای عملیات می‌رفتند، پیش می‌آمد تا ۴۸ساعت هیچ خبری نداشتم. یکدفعه که دیر آنلاین شد، شاکی شدم که چرا در دسترس نیستی. دلم هزار راه رفت. نوشت، گیر افتاده بودم. بعد از شهادتش فهمیدم که در محاصره افتاده بودند. فکر می‌کردم لنگ لوازم شده است. یادم نمی‌رود که نوشت تایم من با تایم هیأت رفتن تو یکی شده، اونجا رفتی برای منم دعا کن. ادامه دارد... ❤️ روایت زندگے شهید محمد حسین محمد خانے🥀 بہ روایت همسر ✍️ و قلم محمد علی جعفری @kimiayesaadat1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠این محمد بن مهزیار که این روزها در سرود زیبای «سلام فرمانده» بر سر زبان میلیون‌ها کودک و نوجوان ایرانی تکرار می‌شود کیست⁉️ @kimiayesaadat1
‼️راهنمای منتظران در این پست، خود امام زمان عج‌الله تعالی فرجه‌الشریف با شما صحبت می‌کند. 😊 #یاد_امام_زمان_در_هر_زمان @kimiayesaadat1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قسمت شصت گاهی که سرش خلوت می‌شد، طولانی با هم چت می‌کردیم. می‌گفت اونجا اگه اخلاص داشته باشی کار یه دفعه انجام می‌شه. پرسیدم چطور مگه. گفت اون طرف یه عالمه آدم بودن و ما این‌طرف ده نفر، ولی خدا و امام زمان جوری رقم زدن که قضیه جمع شد. بعد نوشت خیلی سخته اون لحظات. وقتی طرف می‌خواد شهید بشه خدا ازش می‌پرسه ببرمت یا نبرمت؟ کنده می‌شی از دنیا؟ اون وقته که تمام لحظات شیرین زندگیت مثل فیلم از جلوی چشمات رد میشه. متوجه منظورش نمی‌شدم. گفت وقتی از زن و بچت بگذری و جونت رو بگیری کف دستت دیگه حله. ماه رمضان پارسال تلویزیون فیلمی را از جنگ ۳۳روزه پخش می‌کرد. در آشپزخانه دستم بند بود که صدا زد بیا باهات کار دارم. گفتم چی‌کار داری. گفت این‌که می‌گی کندن رو درک نمیکنی اینجا معلومه. سکانسی بود که یک رزمنده لبنانی می‌خواست برود برای عملیات استشهادی. اطرافش را اسرائیلی‌ها گرفته بودند. خانمش باردار بود و آن لحظات می‌آمد جلوی چشمانش. وقتی خواست ضامن را بکشد دستش می‌لرزید. تازه بعد از آن، مأموریت رفتنش برایم ترسناک شده بود. ولی باز با خودم می‌گفتم اگه رفتنی باشه میره اگه موندنی باشه می‌مونه. به تحلیل آقای پناهیان که رجوع می‌کردم که «تا پیمونت پر نشه تو را نمی‌برند». این جمله افکارم را راحت می‌کرد. شنیده بودم جهاد باعث مرگ نمی‌شود و باید پیمانه عمرت پر شود، اگر زمانش برسد هرکجا باشی تمام می‌شود. اولین بار که رفته بود خط مقدم، روی پایش بند نبود. ادامه دارد... ❤️ روایت زندگے شهید محمد حسین محمد خانے🥀 بہ روایت همسر ✍️ و قلم محمد علی جعفری @kimiayesaadat1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
طنین "سلام فرمانده" از جشن تولد یک دهه نودی😘😘😘 فقط اونجا که میگه: "من به چشم تو بیام"😊😍😘 @kimiayesaadat1
قسمت شصت و یکم می‌گفت من رو هم بازی دادن. متوجه نشدم چه می‌گوید. بعد که آمد و توضیح داد که چه گذشته، تازه ترس افتاد به جونم. می‌خواستم بگویم نرو، نیازی به قهر و دعوا هم نبود. می‌توانستم با زبان خوش از رفتن منصرفش کنم. باز حرف‌های آقای پناهیان تسکینم می‌داد. می‌گفت مادری تنها پسرش می‌خواست بره جبهه، به‌زور راضی می‌شه. وقتی پسرش دفعه اول اعزام می‌شه و برمی‌گرده دیگه اجازه نمی‌ده بره. یه روز پسر می‌ره برای خرید نون، ماشین می‌زنه بهش و کشته می‌شه. این نکته آقای پناهیان در گوشم بود، با خودم می‌گفتم اگه پیمونه عمرش پر بشه و با مریضی یا تصادف و اینا بره، من مانع رفتن هستم. از اول قول دادم مانع نشم. وقتی از سوریه برمی‌گشت بهش می‌گفتم حاجی گیرینف شدی، هنوز لیاقت شهادت رو پیدا نکردی☺️. در جوابم فقط می‌خندید. این اواخر دوتا پلاک می‌انداخت گردنش. می‌گفتم فکر می‌کنی اگه دوتا پلاک بندازی زودتر شهید می‌شی. میلی به شهادتش نداشتم، بیشتر قصد سر به سر گذاشتنش را داشتم. می‌گفت بابا این پلاک‌ها هر کدوم مال یه مأموریته. تمام مدت مأموریتش خانه پدرم بودم و آنها باید اخم و تخم‌هایم را به جان می‌خریدند. دلم از جای دیگر پر بود، غرش را سر آنها می‌زدم. مثل بچه‌ها که بهانه مادرشان را می‌گیرند، احساس دلتنگی می‌کردم. پدرم از بیرون زنگ می‌زد خانه که اگه کسی چیزی نیاز داره براش بخرم. بعد می‌گفت گوشی رو بدید به مرجان وقتی ازم می‌پرسید سفارشی چیزی نداری، می‌گفتم... ادامه دارد ... ❤️ روایت زندگے شهید محمد حسین محمد خانے🥀 بہ روایت همسر ✍️ و قلم محمد علی جعفری @kimiayesaadat1
💑 همسـرتان را بخاطـر شغل و تلاشش تشویق کنــید! 🔸مردها دوست دارند بدانند که شغل و فعالیت روزانه‌ی آنها تاثیر مثبتی بر جای می‌گذارد و از با رضایتِ کاری است که آنها انرژی و اعتماد به نفس خود را به دست می‌آورند. 🔸وظیفه‌ی شما این است که هم در داخل و هم خارج از منزل، او را برای کاری که انجام می‌دهد و برای تلاشی که می‌کند تشویق کنید. 🔸این کار، مرد را در کار خود با انگیزه کرده و ابهت و اقتدار او را تقویت می‌کند. مطمئن باشید بازتابِ حفظ ابهت مرد، شیرین و لذت‌بخش است. @kimiayesaadat1
💞 مهارت‌های ارتباطی یعنی : ❣وقتی بحثی داره بالا می‌گیره، بگی: ''می‌شه یه زمان دیگه ای بحث کنیم؟ چون ممکنه توی عصبانیت حرفی بزنم که اصلا منظورم نیست'' ❣حس بدی بهم دست میده وقتی بهم میگی ''تو حساسی" یا " تو زیادی بدبینی " ❣می‌دونی که خیلی دوستت دارم ولی الان برام مقدور نیست این کار رو برات انجام بدم،چون خیلی کار دارم. ❣اگه بخوای تحقیر یا توهین کنی دیگه بحث رو ادامه نمیدم! ❣می‌ترسم این عصبانیت تو باعث بشه رفتار خشونت آمیزی ازت سر بزنه، بزار یکم آروم شی بعد حرف بزنیم. ❣الان اصلا حوصله شنیدن نصیحت ندارم : ببین، من خوب می‌دونم که تو اون رفتار رو مرتکب شدی، حالا اگه نمی‌خوای زیر بار بری میل خودته! لطفا سعی کن اشتباه خودت رو توجیه نکنی. @kimiayesaadat1
14.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍️ عصبانیت شدید لندن نشین‌ها از سلام فرمانده 👌 هر زمان در مناطق جنگی راه را گم کردید، نگاه کنید، آتش دشمن کدام سمت را می‌کوبد همان جبهه خودی است. شهیدمحمدابراهیم 🌐 در آستانه برگزاری اجتماع بزرگ سلام فرمانده در ورزشگاه آزادی تهران، رسانه‌های دشمن به شدت از اقبال مردمی به این سرود عصبانی شده‌اند و در بخش‌های مختلف خبری و تحلیلی به این اتفاق می‌پردازند. 📌 @kimiayesaadat1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دلم هوای بقیع دارد و غم صادق @kimiayesaadat1
قسمت شصت و دوم هزینه همه جا تقریبا در یک سطح بود. راستش قبل از ازدواج می‌گفتم با آدم کور و شل ازدواج می‌کنم، ولی به ازدواج با آدم کچل تن نمی‌دم. دوستانم می‌گفتن اگه بعدا کچل شد چی؟ گفتم اگه به موهای پشت سر پدر و عموی دوماد نگاه کنید متوجه می‌شید. با دلی که از من برد کم‌مویی‌اش را ندیدم. با این قضیه همیشه یاد غاده، همسر شهید چمران می‌افتادم. باورم نمی‌شد. می‌خندیدم که این را بلوف زده، مگه می‌شود کسی کچلی شوهرش را نبیند. جالب اینجا بود که ریالی هم پول نداشت. هزینه مو کاشتن شش میلیون تومان می‌شد. بعد که شامپو و خرت و پرت‌هایش هم خرید، شد هفت میلیون. گفتم از کجا می‌خوای این همه پول رو دربیاری. گفت از مامانم می‌گیرم. پول رو که گرفتم یا مو می‌کارم یا به یه زخمی می‌زنم. می‌گفت می‌رم مو می‌کارم بعد به همه می‌گم تو دوست داشتی. گفتم توپ رو بنداز تو زمین من ولی به شرط حق السکوت. گفتم من رو باید تو ثواب جبهه‌هایی که می‌ری شریک کنی. سوریه و کاظمین و بیابان‌هایی که می‌رفتیم برای آموزش. خندید که همین؟ اینا چه بخوای چه نخوای همش مال توئه..‌ ادامه دارد... ❤️ روایت زندگے شهید محمد حسین محمد خانے🥀 بہ روایت همسر ✍️ و قلم محمد علی جعفری @kimiayesaadat1
آیا لایک عکس افراد بی‌حجاب در شبکه‌های اجتماعی جایز است؟ @kimiayesaadat1