eitaa logo
کیمیای سعادت (همسران)
1.6هزار دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
3هزار ویدیو
190 فایل
☘ارتباط با ادمین☘ ↙️ @Kimia_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 معجزه نمی‌شود... 💠 آن روزی که ان‌شاءالله تعالی مصلح کل ظهور نماید، گمان نکنید که یک معجزه شود و یک روزه عالم اصلاح شود؛ بلکه با کوشش‌ها و فداکاری‌ها ستمکاران سرکوب و منزوی می‌شوند. و اگر نظر شماها مثل نظر بعض عامی‌های منحرف، آن است که برای ظهور آن بزرگوار باید کوشش در تحقق کفر و ظلم کرد تا عالم را ظلم فرا گیرد و مقدمات ظهور فراهم شود، فإنّا للَّه و إنّا إلیه راجعون. امام خمینی (ره) | وصیتنامه سیاسی-الهی @kimiayesaadat1
قسمت هفتاد البته زیاد با امیرحسین سر و کله می‌زدم، تازه یاد پدرش می‌افتادم و اوضاع برایم سخت تر می‌شد. زمان‌هایی که برای امیرحسین مشکلی پیش می‌آمد، مثلا سرماخوردگی، تب و لرز و مریضی‌های معمولی، حسابی به هم می‌ریختم. هم نگرانی امیرحسین را داشتم و هم نمی‌خواستم بهش اطلاع دهم. چون می‌دانستم ذهنش درگیر و از نظر روحی خسته می‌شود. می‌گذاشتم تا بهتر شود، آن موقع می‌گفتم امیر حسین سرما خورده بود حالا خوب شده. امیرحسین سه ماه و نیم بود که از سوریه برگشت. می‌خواست ببیند امیرحسین اورا می‌شناسد یا نه. دستش را دراز کرد که برود بغلش، خوشحال شده بود که خون خون رو می‌کشه. وقتی دید موهای دور سر بچه دارد می‌ریزد، راضی شد که با ماشین کوتاه کند. خیلی ناز و نوازشش می‌کرد، از بوسیدن گذشته بود، صورتش را لیس می‌زد. می‌گفتم یه وقت نخوریش. همش می‌گفت من و بابام و پسرم خوبیم. بی‌نهایت پدرش را دوست داشت. تا در خانه بود خودش همه کارهای امیرحسین را انجام می‌داد، از پوشک عوض کردن و حمام بردن تا دادن شیر کمکی و گرفتن آروغش. چپ و راست گوشی‌اش را می‌گرفت جلویم که ببین این کلیپ رو. زنی لبنانی بالای سر پسر شهیدش قرص و محکم ایستاده بود و رجز می‌خواند. ادامه دارد... ❤️ روایت زندگے شهید محمد حسین محمد خانے🥀 بہ روایت همسر ✍️ و قلم محمد علی جعفری @kimiayesaadat1
حاج‌مهدی_رسولی_ولی_والا_ولی_والا_ولی_والا_رضا_.mp3
7.44M
🔊 | 📝 ولی والا ولی والا ولی والا رضا... 👤 حاج‌مهدی 🌺 ایام ولادت
(گروه اول / نفرات برتر) ۱. سرکارخانم خدایی بیات / زنجان ۲. سرکارخانم گل‌محمدی / تهران ۳. سرکارخانم رستمی / مشهد ۴. سرکارخانم دهنوی / کرمانشاه ۵. سرکارخانم فتحی / کرمانشاه ۶. سرکارخانم دهقانی / شیراز ۷. سرکارخانم میرمجیدی / تهران ۸. سرکارخانم کریمی / زنجان ۹. سرکارخانم حبیبی / زنجان (گروه دوم) ۱. سرکارخانم جوانمردی / شیراز ۲. سرکارخانم علیپور / تهران ۳. سرکارخانم طاهری/ مازندران ۴. سرکارخانم یاوری / تهران ۵. سرکارخانم نوروزی / تهران ۶. سرکارخانم اسلامی / ساری ۷. سرکارخانم محمدی / شیراز ۸. سرکارخانم صالح‌زاده / تهران ۹. سرکارخانم توخان بیگی / تهران ۱۰. سرکارخانم ف.رضایی / تهران ۱۱. سرکارخانم تات / تهران ۱۲. سرکارخانم همتی / تهران ۱۳. سرکارخانم صریحی/ تهران ۱۴. سرکارخانم شیخ‌زاده / تهران ۱۵. سرکارخانم عبداللهی / شیراز (گروه سوم) ۱. سرکارخانم رنجبر / شیراز ۲. سرکارخانم کارخانه / تهران ۳. سرکارخانم فتح‌اللهی / ایلام ۴. سرکارخانم درخشان / تهران ۵. سرکارخانم جواهری / کرمانشاه لازم به ذکر است صرفا اسامی برندگان مشخص گردیده و جوایز عزیزان متعاقبا اعلام می‌گردد. @kimiayesaadat1
ضمن تقدیر و تشکر از همه شرکت‌کنندگان در اسامی برندگان به قید قرعه از افرادی که به ۱۰ سوال مسابقه به طور کامل جواب دادند، انتخاب شده است. ‼️اطلاعیه دریافت جوایز متعاقبا اعلام خواهد شد. @kimiayesaadat1
قسمت هفتاد و یکم می‌گفت اگه عمودی رفتم افقی برگشتم گریه زاری نکن مثل این زن محکم باش. آن قدر این نماهنگ را نشانم داد که بهش آلرژی پیدا کردم. آخری‌ها از دستش کفری می‌شدم، بهش می‌گفتم شهادت مگه الکیه، باشه تو برو شهید شو قول میدم محکم باشم. نصیحت می‌کرد بعد از من چطور رفتار کن و با چه کسانی ارتباط داشته باش. به فکر شهادت بود و برای آن هم برنامه خودش را تنظیم کرده بود. در قالب شوخی بعضی وقت‌ها هم تاحدی حرف‌هایش را می‌زد. می‌گفت اینکه این‌قدر توی سوریه موندم یا کم زنگ می‌زنم، برای اینه که هم شما راحت‌تر دل بکنین هم من. بعد از تشییع دوستانش می‌آمد و می‌گفت فلانی شهید شده و بچه سه ماهه‌اش را گذاشتند روی تابوت. بعدش می‌گفت اگر من شهید شدم تو بچه را نذار روی تابوت بزار روی سینه‌ام. حتی گاهی نمایش تشییع جنازه خودش را هم بازی می‌کردیم. وسط حال دراز به دراز می‌خوابید که مثلا شهید شده، بعد هم می‌گفت محکم باش و سفارش می‌کرد چه کارهایی انجام دهم. گوش به حرف‌هایش نمی‌دادم و الکی گریه زاری می‌کردم که دیگر از این کارها نکند. ادامه دارد... ❤️ روایت زندگے شهید محمد حسین محمد خانے🥀 بہ روایت همسر ✍️ و قلم محمد علی جعفری @kimiayesaadat1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱 احساس در آغوش خدا بودن چگونه است؟ 🔻چرا باید همیشه بگوییم "ان‌شالله"؟ 👈🏻 از این مسیر می‌شود به خدا نزدیک شد ... استاد پناهیان @kimiayesaadat1
حاج‌سیدمجید_بنی‌فاطمه_ای_جان_دلم_جانان_دلم_.mp3
2.64M
🔊 | 📝 ای جان دلم جانان دلم... 👤 حاج‌‌سیدمجید 🌺 ایام ولادت
قسمت هفتاد و دوم رسول خلیلی و اسماعیل حیدری را خیلی دوست داشت. وقتی شهید شده بودند، تا چند وقت عکس و تیزر و بنر و اینها برایشان طراحی می‌کرد. برای بچه‌های محل کارش که شهید شده بودن نماهنگ‌های قشنگی می‌ساخت. تا نصف شب می‌نشست پای این کارها. عکس‌های خودش را هم، همان‌هایی که دوست داشت بعدا در تشییع جنازه‌اش و یادواره‌هایش استفاده شود، روی یک فایل در کامپیوتر جدا کرده بود. یکی سرش پایین بود و با شال سبز و عینک، یکی هم نیم‌رخ. اذیتش می‌کردم و می‌گفتم پوستر خودت رو هم طراحی کن دیگه. در کنار همه کارهای هنری‌اش، خوش‌خط هم بود. ثلث و نستعلیق و شکسته را قشنگ می‌نوشت. این خوش‌خطی در دوران دانشجویی و در اردوها بیشتر نمود پیدا می‌کرد. پارچه جلوی اتوبوس، روی درهای ورودی و دیوارهای حسینیه و مسجد. وقتی از شهادت صحبت می‌کرد، هرچند شوخی و مسخره‌بازی بود ولی گاهی اشکم را درمی‌آورد. به قول خودش فیلم هندی می‌شد و جمعش می‌کرد. گاهی برای اینکه لجم را دربیاورد می‌گفت همسر شهید محمد خانی. من هم حسابی می‌افتادم روی دنده لج که از خر شیطان پیاده شود. همه چیز را تعطیل می‌کردم. وقتی می‌رفتیم بیرون به‌خاطر این حرفش می‌نشستم سر جایم و تکان نمی‌خوردم. حسابی از خجالتش در آمدم تا دیگر از زبانش افتاد که بگوید همسر شهید محمدخانی. روزی از محل کارش خانواده‌ها را دعوت کردند برای جشن. ناسازگاری‌ام گل کرد که: این چه جشنی بود این همه نشستیم که همسران شهدا بیان روی صحنه و یک پتو از شما هدیه بگیرند. این شد شوهر برای این زن. اون الان محتاج پتوی شما بود. آهنگ سلام آخر خواجه امیری رو گذاشتین و اشک مردم اومد که چی. همه چی عادی شد؟ باید می‌رفتیم روی جایگاه و هدیه می‌گرفتیم که من نرفتم. فردایش داده بودن خودش آورده بود خونه. گفت چرا نرفتی بگیری. آتش گرفتم. با غیظ گفتم ملت رو مثل نونوایی صف کرده بودند که برن یکی یکی کارت هدیه بگیرن. برم جلو بگم من همسر فلانی‌ام و جلوی اسمت رو امضا کنم؟ محتاج چندرغاز پولشون نبودم. گمان کردم قانع شد که دیگر من را نبرد سر کارش. حتی گفت اگه شهید هم شدم نرو. ادامه دارد... ❤️ روایت زندگے شهید محمد حسین محمد خانے🥀 بہ روایت همسر ✍️ و قلم محمد علی جعفری @kimiayesaadat1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ صحبت‌های فوق‌العاده استاد حسن عباسی درباره جشنواره عنکبوت کن!!! @kimiayesaadat1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺 میلاد باسعادت امام رضا علیه‌السلام بر شما و خانواده محترم‌تان تبریک و تهنیت باد. @kimiayesaadat1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حاج‌محمود_کریمی_آی_جونم_وای_عمرم_بی‌تابم_برای_دیدارت_.mp3
12.1M
🔊 | 📝 آی جونم وای عمرم بی‌تابم برای دیدارت... 👤 حاج‌محمود 🌺 ویژهٔ ولادت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قابل تأمل ⚠️ واقعیت‌هایی تلخ درباره 😔 @kimiayesaadat1