eitaa logo
کودک بهشتی من
2.7هزار دنبال‌کننده
937 عکس
361 ویدیو
9 فایل
🟠مرکز تخصصی کودک بهشت زندگی🟠 نوبت گیری و مشاوره با شماره :۰۹۰۴۴۴۶۰۹۱۶ ارتباط با ادمین کانال : @kodak_beheshti1 ⬇️ https://eitaa.com/kodak_beheshtezendegi
مشاهده در ایتا
دانلود
نشسته‌ایم وسط زندگی صبور ،امیدوار، ادامه دهنده…. ۰۰۰۰ (: ۰۰۰۰۰ سلام🙋🏻‍♀️ روزبخیر ☀️ .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
توضیحات‌کارگاه‌مادر‌وکودک👆🏻😍
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
دیروز توی کلاس آفتاب گردان چه خبر بووووووووووده؟؟ 😱😱😱😱😱😱 شیر و پلنگ و موش چیه دیگه؟ 🦁🐯🐭 ۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰〰️〰️〰️۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰ ❌ اگه بعد از دیدن این فیلم شماهم خواستی حافظه و سرعت عمل فرزندت رو تقویت کنی جهت ثبت‌نام با شماره زیر تماس‌بگیر👇🏻 09044460916 .
۰۰۰۰۰۰۰۰۰〰️〰️〰️۰۰۰۰۰۰۰۰۰ پسرامون به دور از گوشی و فضای مجازی و…… برای توجه و تمرکز بیشتر حسابی تمرین کردن و قوی شدن 💙🦋💙 و همینطور بهشون خوش گذشت🤩🥳 ۰۰۰۰۰۰۰۰〰️〰️〰️۰۰۰۰۰۰۰۰ ☎️ثبت‌نام☎️ ۰۹۰۴۴۴۶۰۹۱۶ .
ثبت‌نام‌دور‌دوم‌آفتاب‌گردان😍😱👆🏻
امروز میخوام داستان قشقرق‌های نازنین رو براتون تعریف کنم 😡☠️🤧
😵‍💫😵قشقرق‌های نازنین🤧😵‍💫 نازنین دختر کوچولوی چهارساله‌ای بود که همه چیزش بامزه و دلبرانه بود…😍👧🏻 جز وقتی که وقت خرید می‌شد.🤑💵 هر بار که مامان نازنین می‌خواست باهاش بره سوپرمارکت یا پاساژ، آخرش به گریه و جیغ و زمین‌کوبی ختم می‌شد. 🧕🏻🥴🤧 توی مغازه‌ها بلند جیغ می‌زد😵‍💫، خودش رو می‌نداخت زمین، می‌خواست اسباب‌بازی یا خوراکی‌هایی که براش ضرر داشتن رو بخرن. اگه نه، غوغا به پا می‌کرد. 😡😡😡😡😡 حتی چند بار فروشنده‌ها با تعجب گفتن: «خانم چیزی شده؟»🙁😮🫢 یا بعضی‌ها پچ‌پچ می‌کردن که «بچه‌ت تربیت نداره؟»😒😒 .
مامانش، لیلا، توی دلش می‌سوخت. 😢 یه طرف نگاه‌های مردم👀، یه طرف خستگی‌های خودش، 🤕و یه طرف حس گناهی که مدام زمزمه می‌کرد: “نکنه من مادر خوبی نیستم؟” 😭😭😭😭😭😭 بابای نازنین👨🏻، آرش، که بیشتر وقتا سر کار بود، یکی دو بار که باهاشون اومد بیرون، با دلخوری گفت: – لیلا، این بچه چرا اینطوریه؟ ما که لوسش نکردیم.🥴😬 لیلا بغضش گرفت. 😪خودش هم نمی‌فهمید چرا نازنین این‌جوری می‌شه.🥴🥴🥴 همه راه‌ها رو امتحان کرده بود. 😓😓 تهدید، تشویق، نادیده گرفتن، گاهی حتی خریدن اون چیزی که می‌خواست فقط برای اینکه زود ساکت بشه. ولی انگار بدتر می‌شد.😰😰😰 تا اینکه یه روز، دیگه مامان صبرش تمام شد و دست نازنین رو گرفت و اومد به کلینیک ما Ÿ🧕🏻👧🏻👨Ÿ