eitaa logo
نکات اخلاقی، تربیتی نوجوانان و جوانان🌸
1هزار دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
8.1هزار ویدیو
247 فایل
عشق یعنی دعای خیر امام زمانت همراهت باشه 🌸شعر 💮داستان های مذهبی و کودکانه ⚘کلیپ های صوتی و تصویری 💐و کلی مطالب آموزنده و زیبا ارتباط با مدیر بصورت ناشناس❤ https://daigo.ir/secret/9432599130 التمـــــ🌸ـــــآس دعا
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحیٖم حکایتی بسیار زیبا و خواندنی 🌷※◁روزی امام رضا علیه السلام از کوچه رد می‌شدند که جوانی از ایشان سوال کرد: شما گناه نمی‌توانید بکنید یا دوست ندارید؟ 🌷※◁حضرت حرکت کردند و به خانه‌ای رسیدند که چاه فاضلاب خود به بیرون می‌کشیدند. 🌷※◁حضرت از آن جوان سوال کردند: آیا تو گرسنه که می شوی حتی فکر میکنی که کمی از این نجاست ها میل کنی؟ جوان گفت: هرگز. 🌷※◁امام فرمودند: گناه مانند آن نجاست است. اگر بر نجس ‌بودن گناه علم پیدا کنیم٬ آن‌ گاه هرگز خودمان سمت گناه نمی‌رویم و نیازی نیست کسی مانع ما شود 🍃🌺 @kodak_novjavan1399
💠▫️سنگ حسرت 📝⇦•گروهی در حال عبور از غار تاریکی بودند که سنگهایی را زیر پایشان احساس کردند. بزرگشان گفت: اینها سنگ حسرتند. هرکس بردارد حسرت می خورد، هر کس هم برندارد باز هم حسرت می خورد. برخی گفتند پس چرا بارمان را سنگین کنیم؟ برخی هم گفتند ضرر که ندارد مقداری را برای سوغاتی بر می داریم. 📝⇦•وقتی از غار بیرون آمدند فهمیدند که غار پر بوده از سنگهای قیمتی و الماس. آنهایی که برنداشته بودند حسرت خوردند و بقیه هم حسرت خوردند که چرا کم برداشتند. 📝⇦•زندگی هم بدین شکل است، اگر از لحظات استفاده نکینم حسرت می خوریم و اگر استفاده کنیم باز هم حسرت میخوریم که چرا کم. پس تلاشمان را بکنیم که هرچه بیشتر از این لحظات استفاده کنیم. 📝⇦•کسی که در دنیا صلوات زیاد بفرستد در قیامت جزو کسانی است که حسرت کمتر می خورد. 🍃🌺 @kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💐سلام به همه علم آموزان عزیز و والدین محترم 🔶 🌹 🌸 🔴تصاویر به صورت سه بعدی بوده و میتونین 360 درجه بچرخونید 🔵با کلیک بر روی علامت قرمز که در هر تصویر مشاهده می شود به حرکت خود ادامه داده تا وارد کربلا شوید. 🔻 با کلیک بر روی لینک آبی زیر👇👇 ✅👈 لینک سفر اربعین 🤲التماس دعا 🌷با نیت وارد شوید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱🌸 اِی آرزوی جانم از ما سلام بادت😍❤️ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا عَيْنَ اللَّهِ فِي خَلْقِهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا نُورَ اللَّهِ الَّذِي يَهْتَدِي بِهِ الْمُهْتَدُونَ سلام بر تو اي ديده خدا در ميان مخلوقاتش، سلام بر تو اي نور خدا كه رهجويان به آن نور ره مي يابند 🇮🇷🍃ــــــــــــــــــــــــــــــــــ دلم هرروز پی آمدن توست... پس چرا نمی‌آیی؟↑🌿🍁 @kodak_novjavan1399
📜 ❤️قال امـام علی علیه السلام: در آغاز سردی هوا خود را از سرما کنید و در پایان آن از آن استقبال کنید؛ زیرا سرما با بدن‌ها همان می کند که بادرختان میکند در آغاز برگ درختان را میسوزاند و در پایان می رویاند. 📚حکمت ۱۲۸ نهج البلاغه @kodak_novjavan1399
🌷 ماجراهای نوّاب قسمت ۲۲ 🌷 🇮🇷 نواب به حسن و مرتضی رو کرد و گفت : 🌸 نمی دونم دنبال چی باید بگردیم 🌸 فقط می دونم یه چیزی اینجا هست 🌸 که مقدسه . 🌸 چیزی که می تونه در برابر شاهنشاه ، 🌸 به ما کمک کنه و ما رو پیروز کنه . 🇮🇷 سپس نواب ، چشمانش را بست و آرام گفت : 👈 اللهم اهدنی صراط المستقیم 🇮🇷 ناگهان حسن داد زد : 🌹 از اونجا ، یه نوری داره چشمک می زنه 🇮🇷 نواب ، چشمانش را باز کرد 🇮🇷 و به نقطه ای که حسن اشاره می کرد ، 🇮🇷 نگاهی انداخت و گفت : 🌸 آره خودشه ، بزن بریم 🇮🇷 نواب و دوستانش به طرف نور رفتند . 🇮🇷 نور ، روی نوک هرم قرار داشت . 🇮🇷 هیچ دری در هرم نیز ، وجود نداشت . 🇮🇷 نواب و دوستانش ، به سختی از هرم ، بالا رفتند . 🇮🇷 حسن گفت : 🌟 نواب جون ، هنوز نرسیدیم ؟ 🌟 بابا خسته شدیم . 🇮🇷 نواب گفت : 🌸 فکر کنم باید تا نوک هرم ، بالا بریم . 🇮🇷 حسن و مرتضی ، برای استراحت نشستند . 🇮🇷 و نواب به تنهایی ، تا نوک هرم بالا رفت . 🇮🇷 ناگهان نور ، ناپدید شد . 🇮🇷 و نواب دیگر نمی دانست که چکار باید بکند . 🇮🇷 با یک دست ، نوک هرم را گرفته بود . 🇮🇷 و با دست دیگر ، به دنبال راه و سوراخ و علامت و نشانه ای روی دیوارهای هرم بود . 🇮🇷 که ناگهان پای نواب لیز خورد ؛ 🇮🇷 و دست دومش را نیز ؛ روی نوک هرم گذاشت . 🇮🇷 بدنش در حال تکان خوردن بود . 🇮🇷 که باعث شد نوک هرم نیز تکان بخورد . 🇮🇷 نواب فهمید که نوک هرم ، متحرک است . 🇮🇷 آرام نوک هرم را چرخاند . 🇮🇷 ناگهان مرتضی صدا زد : 🌟 نواب بیا پایین ؛ اینجا یه اتفاقی داره میفته 🌟 ادامه دارد ...🌟 📚 نویسنده : حامد طرفی @kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🍀🌸🍀🌸✨ قسمت اول زندگینامه حضرت لوط (ع ) ______________ 🌸✨ابراهیم خلیل پس از استقرار در سرزمین فلسطین ، رفته رفته دارای اغنام و احشام فراوان شد و بدلیل محدود بودن چراگاهها ، برادرزاده اش لوط ، به یکی از روستاهای آن منطقه بنام ( سدوم ) مهاجرت کرد .🌸✨ ______________ 🌸✨اهالی روستا ، مردمی منحرف بودند که گناهان گوناگون و آلودگی های فراوان در میان آنها رواج داشت 🌸✨. مردم آزاری ، دزدی ، غارتگری و در یک کلام مردمی شرور و درنده خو بودند . ______________ 🌸✨اگر ناشناسی دوره گرد یا پیله وری غریب به آن سرزمین قدم میگذاشت ، دورش را میگرفتند و هر کدام مقداری از کالاها و اموال او را میخوردند یا میبردند و او را بینوا و درمانده رها می کردند . آه و ناله او هم در دل سیاه آنها اثر نمیگذاشت و با قهقه های مستانه او را بمسخره میگرفتند .✨🌸 -___________________________ ✨🌸کنار معابر می نشستند و سنگریزه هائی در میان انگشتان خود میگذاشتند و هر ناشناسی از آنجا میگذشت ، او را هدف قرار میدادند و آزارش می کردند و باو میخندیدند . 💥نارواترین کاری که در آنها رایج بود و قرآن کریم شدیدترین انتقاد را نسبت بآن انجام داده ، لواط یا همجنس گرائی بود . 🌸✨کاری که آثار نامطلوب فراوان دارد . خانواده ها را از هم میپاشد و در دراز مدت ، به انقراض نسل بشر می انجامد . ✨🌸لوط از جانب خدا ماءموریت یافت تا آن قوم را بسوی پاکی و تقوا دعوت کند و با مفاسد و زشتیها بمبارزه برخیزد . ادامه داستان در قسمت بعد ... 🍃 🌼🍃 @kodak_novjavan1399