فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 کارتون زیبای جوانمردان
🇮🇷 این قسمت : خنجر زهرآگین
🇮🇷 رده سنی : نوجوان و جوان
@kodak_novjavan1399
Ziyarat Ashora.apk
2.55M
نرم افزار رایگان زیارت عاشورا با صوت ۳ مداح دلنشین
🔺️ علی فانی
🔺️ سماواتی
🔺️ استاد فرهمند
♻️ امکانات برنامه⤵️
❤ گرافیک زیبا
💛 اسکرول خودکار متن + صوت
💚 حجم کم: ۲ مگ
💜 دارای فونتهای زیبا
نصب در کافه بازار رو لینک ضربه بزنید👇
http://cafebazaar.ir/app/?id=ziarat.ashora.bidar&ref=share
🌸@kodak_novjavan1399🌸
✨﷽✨
🌼حکایت ذوالنون و دختر زیباروی
✍ذوالنون مصري که از عرفاي بزرگ است، گفت:
روزي به کنار رودي رسيدم، قصري ديدم در نزديکي آب. از آب طهارتي کردم؛ چون فارغ شدم، چشمم بر بام قصر افتاد که دختري بسيار زيبا بر آن ايستاده بود. خواستم او را بشناسم.
گفتم: اي دختر، تو که هستي؟
گفت: اي ذوالنون ، چون از دور تو را ديدم، فکر کردم ديوانهاي، چون طهارت کردي و به نزديک آمدي، فکر کردم عالمي، و چون نزديک تر آمدي، فکر کردم عارفي. و اکنون به حقيقت نگاه ميکنم ميبينم نه ديوانهاي، نه عالمي و نه عارف.
گفتم: چطور؟
گفت: اگر ديوانه بودي، طهارت نکردي و اگر عالم بودي، به زني نگاه نميکردي و اگر عارف بودي، دل تو به غير حق به کسي ميل نميکرد و غير از حق را نميديد.
اين را بگفت و ناپديد شد. فهميدم که او انسان نبود، بلکه فرشتهاي بود براي تنبيه من که آتش در جان من اندازد...
@kodak_novjavan1399
✨﷽✨
🔴مورچه نَر بود یا ماده
✍شیخ احمـد جامی بر بالای منبر گفت: مردم هرچه می خواهید از من سوال کنید. زنی از میان جمعیت فریاد زد ای مـرد ادعا ی بیهـوده نکن ، خداوند رسـوایت خواهـد کرد ، هیچ کس جز علی علیه السلام نمی تواند بگوید که پاسخ تمام سؤالات را میداند
شیخ گفت اگر سؤال داری بپرس. زن سـوال کرد مورچه ای که بر سر راه سلیمان نبی آمد نر بود یا ماده؟ شیخ گفت سؤال دیگر نداشتی!؟ این دیگر چه سؤالی است؟ من که نبودم ببینم نر بوده یا ماده.
زن گفت نیاز نبود که آنجا باشی ، اگر کمی با قـرآن آشنا بودی می دانستی. درسوره نمل آمده است که قالت نمله مشخص می شـود مورچه ماده بوده
مردم هم به جهل شیخ وزیرکی زن خندیدند. شیخ با عصبانیت گفت: ای زن با اجازه شوهـرت در اینجا هستی یا بدون اجازه؟ اگر با اجازه آمـده ای که خدا شوهرت را لعن کند و اگر بی اجازه آمدهای، خدا خودت را لعن کند
زن پرسید: ای شیخ بگو بدانیم آیا آن زن بااجازه پیامبر به جنگ امام زمان خود ، علی علیه السلام رفته بود و یا بدون اجـازه؟ شیخ بیچـاره نتوانست جواب گوید.
📚 الغدیر ، علامه امینی
✅ @kodak_novjavan1399
✍پیامبر اکرم(ص)
خداوند فرمود: «... هرگاه بنده بگويد: بسم اللّه الرحمن الرحيم، خداى متعال مى گويد: بنده من با نام من آغاز كرد. بر من است كه كارهايش را به انجام رسانم و او را در همه حال، بركت دهم».
📚 عيون اخبار الرضا ج 1، ص 300،
@kodak_novjavan1399
#داستانهای_قرآنی
قسمت هفتم و پایانی داستان حضرت عیسی و مریم (ع)
در چنان موقعیت بسیار خطرناک که دشنمنان پیرامون او را احاطه کرده و قصد جانش را داشتند و خونش را ریخته شده می دیدند ، دست حضرت حق برای نجات عیسی دراز شد و او رااز دار اعدام خلاصی بخشیده به سوی خود ( به آسمان ) بالایش برده و زنده باقی است ( در تفسیر آیه مربوطه بین مفسرین اختلاف وجود دارد )
✨ تا آنگاه که به اذن خدا دوازدهمین وصی و جانشین پغیمبر اسلام یعنی امام زمان ( ع ) برای نجات جهانیان و بسط عدل و داد و نشر قانون مقدس اسلام ، طبق نوید پیغمبر اسلام ( ص ) ظاهر گردد .
✨ در آن وقت ، عیسی ( ع ) به زمین نزول فرموده و به دوازدهمین پیشوای مسلمین جهان ، امام زمان به جماعت نماز خواهد گزارد .
✨ از آنجا که دست انتقام در میان است و دیر یازود مجرمین بایستی به کیفر عمل خود برسند ، آن مرد خائن که بجای تقدیر از معلم بزرگ ، برای دریافت پولی اندک یا نوید عطیه ای ، استاد خود و استاد تمامی مردان حقیقت جو را به پای دار اعدام فرستاد ، چون شباهت صوری با آن حضرت داشت ، دست انتقام او را به جای مسیح ( ع ) گرفتار پای دار کرد و در چاهی که برای عیسی کنده بود خود گرفتار گردید .
🌷 نشر دین عیسی ( ع )
✨ مسیحیان ، مبداء تاریخ را از تولد عیسی ( ع ) می گیرند . سی و سه سال از سن شریف آن حضرت گذشته بود به آسمان صعود نمود و پس از آن حواریون بنا به وصیت عیسی ، به اطراف جهان به نشر آئین و اخلاق او پرداختند .
✨ در آن وقت اکثر اروپا و مقداری از آقریقا و آسیا در تصرف پادشاهان روم بود و آنان که معمولا یهودی بودند ، هر یک از پیروان عیسی را می یافتند ، آزار می کردند . لیکن با شکنجه ها و آزارهایی که گروندگان به مسیح می دیدند ، دست از آئین خود بر نداشته ، به علاوه در نهانی به دعوت دیگران نیز می پرداختند .
✨ با این ترتیب سیصد سال گذشت . در سال 313 میلادی ، قسطنطین کبیر امپراطور روم جون کثرت مسیحیان و شیوع این دین را دین آئین عیسی را اختیار نمود به نشر دین عیسی موفق گشت . از آن به بعد رفته رفته دین مسیح با سرعت بیشتر انتشار یافت و پس از امپراطور سلاطین دیگر نیز چنین نمودند و دین عیسی قوت گرفت .
🍃
🌼🍃 @kodak_novjavan1399
#تلنگـــر
شیطان میگه:همین یڪ بار #گناه ڪن،
بعدش دیگه خوب شو!
یوسف/9
خــدا میگه:با همین یڪ گناه،ممکنه
#دلت بمیره و هرگز توبه نکنی،
و تا ابد جهنمی بشی...!!
بقره/81
#حواستهست؟
❌کار شیطان وسوسه است نه اجبار
@kodak_novjavan1399
─═इई 🍃🌸🍃ईइ═─
#داستانک
شخصی بر سفره امیری مهمان بود، دید که در میان سفره، دو کبک بریان قرار دارد، پس با دیدن کبک ها شروع به خندیدن کرد.
امیر علت این خنده را پرسید.
مرد پاسخ گفت: در ایام جوانی به کار راهزنی مشغول بودم.
روزی راه بر کسی بستم آن بینوا التماس کرد که پولش را بگیرم و از جانش در گذرم اما من مصمم به کشتن او بودم.
در آخر آن بیچاره به دو کبک که در بیابان بود رو کرد و گفت: شما شاهد باشید که این مرد، مرا بی گناه کشته است!!
اکنون که این دو کبک را در سفره شما دیدم یاد کار ابلهانه آن مرد افتادم...
امیر پس از شنیدن داستان، رو به مرد میکند و میگوید: کبکها شهادت خودشان را دادند.
پس از این گفته، امیر دستور داد: سر آن مرد را بزنند.
#کشکول_شیخبهایی
🍃
🌺🍃 @kodak_novjavan1399
✨﷽✨
✅#چرابایدخداراعبادت_کنیم_بااینکه_ازمابی_نیازاست؟
✍روزی جوانی نزد حضرت موسی علیه السلام آمد و گفت: ای موسی خدا را از عبادت من چه سودی می رسد که چنین امر و اصرار بر عبادتش دارد؟ حضرت موسی علیه السلام فرمود: یاد دارم در نوجوانی از گوسفندان شعیب نبی چوپانی می کردم. روزی بز ضعیفی بالای صخره ای رفت که خطرناک بود و ممکن بود در پایین آمدن از آن صخره اتفاقی برایش بیفتد.
با هزار مصیبت و سختی خودم را به صخره رساندم و بز را در آغوش گرفتم و در گوشش گفتم: ای بز ! خدا داند این همه دویدن من دنبال تو وصدا کردنت برای برگشتن به سوی من، به خاطر سکه ای نقره نیست که از فروش تو در جیب من می رود. می دانی موسی از سکه ای نقره که بهای نگهداری و فروش تو است، بی نیاز است. دویدن من به دنبال تو و صدا کردنت به خاطر خطر گرگی است که تو نمی بینی و نمی شناسی و او هر لحظه اگر دور از من باشی به دنبال شکار توست.
🌟ای جوان بدان که خدا را هم از عبادت من و تو سود و زیانی نمی رسد، بلکه با عبادت می خواهد از او دور نشویم تا شیطان بر ما احاطه پیدا نکند و در دام حیله های شیطان نیفتیم... "وَ مَنْ يَعْشُ عَنْ ذِکْرِ الرَّحْمٰنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطَاناً فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ " و هر کس از یاد خدا رویگردان شود شیطان را به سراغ او میفرستیم پس همواره قرین اوست (زخرف 36)
📚الانوار النعمانیه
【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】
🍃
🌸🍃 @kodak_novjavan1399
#داستانهای_قرآنی
قسمت اول داستان قرآنی اصحاب کهف
🌸💠🌸💠🌸💠
✨ پادشاهی رعیت پرور و عدالت گستر ، در سرزمین روم زمامدار بود . سالیانی دراز رهبری مردم را بکف با کفایت خود گرفته و سعادت و ملک و ملت را تاءمین نموده بود .
✨ چون عمر او بسر رسید و چشم از جهان فرو بست ، در میان ملت او اختلافی پدید آمد که موجب بد بختی آنها گشت و پادشاه کشور همسایه ( دقیوس ) بر آنها تاخب و زمام آنان را به دست گرفت و بر تخت سلطنت تکیه زد .
✨ شش نفر جوان خردمند و شایسته انتخاب کرد و آنان را وزرای خود گردانید و مردم را به پرستش خود دعوت کرد .
✨ مردم بی خرد و ملت نادان،طبق الوهیت او را به گردن نهادند و تن به عبودیت او دادند . همه در مقابل او به خاک می افتادند و او را خدای بزرگ خود می خواندند .
✨ روزگاری به این ترتیب گذشت . روز عید ملی آنها فرا رسید و تمام طبقات مردم و همچنین شاه و درباریان در مراسم عید شرکت جستند . در آن حال که شاه و مردم سرگرم عیش و نوش بودند ، قاصدی وارد شد و نامه ای به دست شاه داد .
✨ شاه نامه را خواند و رنگش زرد شد . حالش منقلب و آتار اضطراب در او نمایان گشت . زیرا در آن نامه گزارش داده شده بود که سپاه فارس از مرزهای کشور گذشته و قدم به خاک روم گذاشته اند و مرتب مشغول پیشروی هستند .
✨ این نگرانی و اضطراب شاه ، در دل یکی از وزراء ششگانه اثر عجیبی گذاشت . او نگاه پر معنائی به رفقای خود کرد و آنها هم با نیروی چشم به او پاسخ گفتند و در همین در همین نگاهها مطالب مهمی میان آن شش نفر رد و بدل شد و همین نگاهها مقدمه یک حادثه بزرگ تاریخی گردید .
#ادامه دارد...
🍃
🌸🍃 @kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 کارتون دانشمندان بزرگ
🇮🇷 قسمت دوم : ابن مقفع
@kodak_novjavan1399
#داستانهای_قرآنی
قسمت دوم داستان قرآنی اصحاب کهف
🌸💠🌸💠🌸💠
مراسم عید پایان یافت و هر کس به خانه خود بازگشت . وزرا هم که همه روزه جلسات انسی در خانه های خود داشتند همه با هم به خانه رفتند .
✨ چون مجلس انس تشکیل شد ، گفتگوی آنها در اطراف همان نگاهها بود . یکی از آنها گفت : رففا ! شما امروز حال شاه و اضطراب و نگرانی او را دیدید .
✨ او می گوید من خدای مردمم و مردم بنده منند ، اگر او براستی خدا می بود از یک خبر ناگوار اینگونه ناراحت نمی شد و خود را نمی باخت . این عچز و نا توانی او مرا به شک و تردید انداخته و در وضع عجیبی گرفتارم نموده است
✨ رفقا ! این زندگی ما با این ذلت و ننگ که بنده دقیوس باشیم قابل دوام نیست . بیائید از لذتهای زودگذر دنیا چشم بپوشیم و پشت پا به ریاست دنیا بزنیم و به درگاه خدا رویم و از لرزشهای گذشته استغفار کنیم .
✨ این بیانات ، از زبان آن مرد خردمند چنان با هیجان ادا شد که رفقا را تحت تاءثیر قرار داد و همه تصمیم گرفتند از آن کشور بت پرست و از آن وضع ناراحت کننده فرار کنند و در یکی از دورثرین نقاط پیابان ، زندگی ساده و بی آلایشی ترتیب دهند و عمر خود را به پرستش خدای یگانه بگذرانند .
✨ روز بعد آن شش نفر دوست صمیمی ، مخفیانه از شهر خارج شدند و راه بیابان را در پیش گرفتند . چند فرسخی که از شهر دور شدند چوپانی را دیدند که گوسفندان خود را در بیابان می چرانید .
✨ از آن چوپان آب خواستند . چوپان گفت من در چهره و سیمای شما آثار بزرگی جلال می بینم شما کیستید و کجا میروید ؟
✨ گفتند ما شش نفر از وزرا پادشاهیم که از ریاست و وزارت گذشته ایم و می رویم در گوشه ای به عبادت خدایکتا مشغول شویم . زیرا پرستش ( دقیوس ) وجدان ما راسرشکسته و ناراحت و در یک عذاب روحی گرفتار ساخته است .
#ادامه دارد ..
🍃
🌺🍃 @kodak_novjavan1399
35.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 کارتون سینمایی حضرت زهرا
🇮🇷 قسمت دوم ( آخر )
🔮 @kodak_novjavan1399
🏴 🕋 🏴
🌸 ام البنین کیست ⁉️
☀️ مادر حضرت عباس علیه السلام است
☀️ که پس از شهادت حضرت زهرا علیهاالسلام ،
👈 با امام علی علیه السلام ازدواج کرد .
☀️ و صاحب چهار پسر شد
☀️ به نام عباس ، جعفر ، عبدالله و عثمان .
👈 که همه آنها در کربلا شهید شدند .
☀️ اسم واقعی ام البنین ، فاطمه بود .
☀️ امالبنین ، به معنی مادر پسران است .
☀️ او از قبیله بنی کلاب بود .
@kodak_novjavan1399
🌷 شعر بلند ام البنین 🌷
🌸 ای مایه ی فخر جهان … ام البنین
🌸 نور زمین و آسمان … ام البنین
🌸 ای نور جمع قدسیان … ام البنین
🌸 دست کرم در هر زمان … ام البنین
🌸 ای دستگیر مستمندان جهان
🌸 ای ماهتاب روشن کون و مکان
🌸 تو جانشین حضرت زهرا شدی
🌸 تو بعد زهرا ، همسر مولا شدی
🌸 تو سفره دار خانه ی سقا شدی
🌸 تو روضه خوان داغ عاشورا شدی
🌸 جانم بگیر و سایه ات را کم مکن
🌸 آتش بزن بر جان من ، خاکم مکن
🌸 زهرا نهاده چادرش را بر سرت
🌸 جانم به قربان تو و آب آورت
🌸 زینب شده هم یاور و هم دخترت
🌸 لرزه فتاده از چه رو بر پیکرت؟
🌸 از غربت ارباب بر سر میزنی
🌸 با دیده ی پر آب بر سر میزنی
🌸 تا روضه میخواندی ، دل آتش میگرفت
🌸 هر دشمن ناقابل آتش میگرفت
🌸 تو در مدینه گفتی از داغ حسین
🌸 با سوز سینه گفتی از داغ حسین
🌸 از ظلم و کینه گفتی از داغ حسین
🌸 تو بی قرینه گفتی از داغ حسین
🌸 گفتی حسین و… شهر ، عاشورا شده
🌸 گفتی حسین و… خانه ای غوغا شده
🌸 گفتی حسین و… مستمع زهرا شده
🌸 زینب دوباره از غم او “ تا ” شده
🌸 گریه کن و این شهر را ویرانه کن
🌸 ما را بگیر و محرم این خانه کن
🌸 چشم گنه کار من و دست کرم
🌸 حسرت به دل مانده ، نداری یک حرم
🌸 افکنده ای چادر سیاهت بر سرم
🌸 نامادری بچه های مادرم
🌸 برگ براتی دست این نوکر بده
🌸 قول شفاعت در صف محشر بده
@kodak_novjavan1399
🌷 داستان ام البنین ، بانوی نازنین 🌷
🌷 قسمت اولین 🌷
🌸 نام ام البنین ، فاطمه کلابیه بود .
🌸 که پس از ازدواج با حضرت علی علیه السلام
👈 به امُّ البنین ( یعنی مادر پسران ) معروف شد
🌸 پدر و مادرش ، از خاندان بنی کلاب ،
🌸 و از اجداد بزرگ حضرت محمد ،
👈 صلی الله علیه و آله ، بودند .
🌸 حزام بن خالد ، پدر ام البنین است .
🌸 او مردی شجاع و دلیر و راستگو بود .
🌸 که شجاعت از صفات ویژه اوست .
🌸 حزام ، در میان عرب ، به شرافت معروف بود
🌸 و در بخشش ، مهمان نوازى ، دلاورى ،
🌸 رادمردى و منطق قوی ، مشهور بود .
🌸 مادر بزرگوار #ام_البنین نیز ،
🌸 ثمامه ( یا لیلی) ، دختر سهیل بن عامر بود .
🌸 که اجداد او نیز ،
👈 اجداد رسول خدا و امیرالمومنین ، بودند .
🌸 ثمامه ، در تربیت فرزندانش کوشا بوده ،
🌸 و دارای بینش عمیقی بود .
🌸 به شدت عاشق اهل بیت بود .
🌸 و همیشه در کنار وظیفه مهم مادری ،
🌸 سعی می کرد تا با فرزندانش ، دوست باشد .
🌸 و مثل معلمی دلسوز ،
🌸 باورهای اعتقادی ، مسائل همسرداری ،
🌸 و آداب معاشرت با دیگران را ،
🌸 به آنان بیاموزد .
🌸 قبیله ام البنین ،
🌸 به دلیرى و بزرگی و دستگیرى و شرافت ،
🌸 معروف بودند .
🌸 و در شجاعت ، کرم ، اخلاق ، هنر ،
🌸 و وجاهت اجتماعی و بزرگواری ،
🌸 پس از قریش ، سرآمد قبایل عرب بودند .
🌸 آنان از سوارکاران شجاع عرب بوده ،
🌸 و شرافت و آقایی ( و سیادت ) آنها ،
🌸 به حدی بوده است که حتی پادشاهان نیز ،
🌸 به آن اذعان داشته اند .
🌹 ادامه دارد ... 🌹
@kodak_novjavan1399
🌷 داستان ام البنین ، بانوی نازنین 🌷
🌷 قسمت دومین 🌷
🌸 حَزام بن خالد ، پدر ام البنین ،
🌸 به همراه جمعی از قبیله بنی کلاب ،
🌸 به سفر رفته بود .
🌸 در یکی از شب ها ، به خواب فرو رفت
🌸 و در عالم رؤیا دید
🌸 که در زمین سرسبزی نشسته بود
🌸 و ناگهان مروارید درخشان و زیبایی ،
🌸 بر دستان او نشست .
🌸 حَزام ، از زیبایی آن ، تعجب کرد .
🌸 سپس از دور مردی را دید
🌸 که از طرف بلندی ، به سوی او می آید .
🌸 آن مرد غریبه کنار حَزام ایستاد و سلام کرد
🌸 حزام نیز ، جواب سلام او را داد .
🌸 آن مرد به حَزام گفت :
☀️ این مروارید را به چه قیمت می فروشی ؟
🌸 حَزام ، به آن دُرّ زیبایی که در دستانش بود ،
🌸 نگاهی کرد و گفت :
🍎 من قیمت این دُرّ را نمی دانم
🍎 شما آن را به چه قیمت می خرید ؟
☀️ مرد گفت : من نیز قیمت او را نمی دانم
☀️ ولی این هدیه ای است که یکی از پادشاهان ،
☀️ به تو عطا کرده است .
☀️ و من در عوض آن برای تو ضامنم
☀️ تا چیزی بهتر و بالاتر از درهم و دینار ،
☀️ به تو عطا کنم .
🍎 حَزام گفت : آن چیز چیست ؟
☀️ مرد گفت :
☀️ تضمین می کنم که او ،
☀️ شرافت و سیادت ابدی دارد
☀️ و بهره و بزرگی از او ، نصیب تو می شود .
🍎 حزام گفت :
🍎 آیا این را برایم ضمانت می کنی ؟
☀️ و مرد پاسخ داد : آری .
🌸 ناگهان در بین گفتگویش با آن مرد غریبه ،
🌸 حَزام از خواب بیدار شد .
🌸 و رؤیای خود را برای دوستانش ، تعریف کرد
🌸 و خواستار تعبیر آن شد .
🌸 یکی از خاندان او گفت :
🍂 اگر رؤیای صادقه باشد
🍂 دختری روزی تو خواهد شد
🍂 که یکی از بزرگان ، او را عقد خواهد کرد
🍂 و به سبب این دختر ،
🍂 مجد و شرافت و آقایی ،
🍂 نصیب تو خواهد شد .
🌹 ادامه دارد ... 🌹
@kodak_novjavan1399
📋متن #زیارت حضرت ام البنین سلام الله علیها
🗓13 جمادی الثانی روز شهادت حضرت ام البنین (س) و روز تکریم مادران و همسران شهدا گرامیباد.
⚫️ @kodak_novjavan1399
فاطمه ثانی - استاد رائفی پور.mp3
1.83M
🔮 « فاطمهی ثانی؛ #حضرت_ام_البنین(س) »
🎤سخنرانی: وفات #حضرت_امالبنین(س)
🔊 #صوتی
👤استاد #رائفی_پور
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
🔘 @kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📺 #نماهنگ تصویری سفره ام البنین
🎤 محمد حسین #پویانفر
🍃 پیشنهاد ویژه برای دانلود
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
🔘 @kodak_novjavan1399