eitaa logo
نکات اخلاقی، تربیتی نوجوانان و جوانان🌸
1.1هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
8.4هزار ویدیو
250 فایل
عشق یعنی دعای خیر امام زمانت همراهت باشه 🌸شعر 💮داستان های مذهبی و کودکانه ⚘کلیپ های صوتی و تصویری 💐و کلی مطالب آموزنده و زیبا ارتباط با مدیر بصورت ناشناس❤ https://daigo.ir/secret/9432599130 التمـــــ🌸ـــــآس دعا
مشاهده در ایتا
دانلود
47.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 فیلم سینمایی تنهاترین سردار 🇮🇷 در مورد امام حسن مجتبی 🇮🇷 قسمت دوم @kodak_novjavan1399
49.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 فیلم سینمایی تنهاترین سردار 🇮🇷 در مورد امام حسن مجتبی 🇮🇷 قسمت سوم @kodak_novjavan1399
🌹 داستان امام حسن مجتبی علیه السلام 🌹 قسمت دوم ☀️ امام حسن علیه السلام ، ☀️ از جهت صورت و اخلاق و پیكر و بزرگوارى ، ☀️ خیلی شبیه رسول اكرم بود . ☀️ صورتش سفید آمیخته به اندكى سرخى ، ☀️ چشمانش سیاه ، ریش و گیسوانش پر ، ☀️ اندامى متناسب ، شانه ای عریض ، ☀️ قد ایشان ، نه چندان بلند و نه چندان كوتاه ، ☀️ استخوانش درشت ، سیمایش نمكین ، ☀️ و زیباترین و جذاب ترین چهره ها را داشتند . ☀️ پیامبر اکرم ، او را خیلی دوست می داشت ☀️ گاهى او را بر دوش خود سوار مى كرد ☀️ و زیاد او را مى بوسید و مى بویید . ☀️ امام حسن ، در تمام عمرش ، ☀️ ۲۵ بار ، پیاده به حج رفت . ☀️ با اینکه می توانست ☀️ بهترین اسب ها را سوار شود . ☀️ امام حسن ، هیچ وقت اهل گناه نبود ☀️ و به شدت به مرگ و قیامت و جهنم ، ☀️ اعتقاد داشت . ☀️ و در روز چندین بار ، ☀️ به مرگ و دنیای پس از مرگ ، می اندیشید . ☀️ هرگاه از مرگ یاد مى كرد ، گریه می کرد ☀️ و هرگاه از قبر یاد مى كرد ، گریه می کرد ☀️ هرگاه به یاد ایستادن به پاى حساب مى افتاد ☀️ آن چنان نعره ای مى زد كه بیهوش مى شد ☀️ و چون به یاد بهشت و دوزخ مى افتاد ؛ ☀️ همچون مار گزیده به خود مى پیچید . ☀️ همیشه ، از خداوند طلب بهشت مى كرد ☀️ و از آتش جهنم ، به خداوند پناه مى برد . ☀️ هر وقت وضو مى گرفت و به نماز مى ایستاد ☀️ بدنش به لرزه مى افتاد و رنگش زرد مى شد . ☀️ در تمام عمرش ، ☀️ سه بار دارائی و اموالش را ، ☀️ با خدا و فقرا ، تقسیم كرد ☀️ و دو بار ، تمام مال خود را ، ☀️ براى خدا و فقرا داد . ☀️ امام حسن ، در زمان خودش ، ☀️ عابدترین مردم بود ☀️ و نسبت به زیور و زینت و مال دنیا ، ☀️ بى اعتناترین مردم بود . ☀️ امام حسن ، در بین دوست و دشمن ، ☀️ قدر و منزلت بالایی داشت ، ☀️ و خیلی مهربان و با تواضع بود . @kodak_novjavan1399
🌹 داستان امام حسن مجتبی علیه السلام 🌹 قسمت سوم ☀️ روزى امام حسن مجتبی ، ☀️ در حال عبور بودند . ☀️ عده اى فقیر را دیدند ، ☀️ که چند تکه نان را ، بر زمین گذاشته ، ☀️ و خود نیز ، روى زمین نشسته بودند ☀️ و از آن نان ها مى خوردند . ☀️ وقتی امام حسن را دیدند ، ☀️ به او سلام کردند و گفتند : 🌹 اى پسر رسول خدا 🌹 بیا با ما هم غذا شو . ☀️ امام حسن ، فورا به طرف آنها آمد و گفت : 👈 خدا متكبران را دوست ندارد . ☀️ سپس با آن فقیران ، ☀️ به غذا خوردن مشغول شد . ☀️ آنگاه آنها را به میهمانى خود دعوت نمود ☀️ و هم غذا به آنان داد و هم پوشاک . ☀️ همین روش زندگى امام حسن ، ☀️ و کرامت و بخشش ایشان ، ☀️ در دوران اقامتش در كوفه ، ☀️ او را محبوب دلها و مایه امید مردم ، نمود . ☀️ روز شهادت امام علی علیه السلام ، ☀️ یعنى در ۲۱ رمضان ، سال چهل هجری ، ☀️ مردم كوفه ، بصره ، مدائن ، عراق ، ☀️ و همچنین مردم حجاز و یمن ، ☀️ همه با میل و رغبت خود ، ☀️ با حسن بن على بیعت كردند . ☀️ امام حسن ، كارها را نظم داد ☀️و والیانى براى شهرها تعیین فرمود ☀️ و نظم و انتظام امور را بدست گرفت . ☀️ وقتی مردم ، امام حسن را ، ☀️ در اجراى عدالت و احكام و حدود اسلامى ، ☀️ او را مانند پدرش ، قاطع دیدند . ☀️ عده زیادى از ثروتمندان با نفوذ ، ☀️ با همکاری خوارج ، ☀️ به توطئه هاى پنهانى علیه امام دست زدند ☀️ و حتى در نهان ، به معاویه نامه نوشتند ☀️ و او را به آمدن به كوفه تحریک کردند ، ☀️ و حتی به معاویه ضمانت دادند ☀️ كه اگر به اردوگاه حسن بن علی ، حمله کند ☀️ حسن را دست بسته تسلیم او می كنند ☀️ یا ناگهانی او را بكشند . ☀️ بدین ترتیب ، ☀️ دشمنى و سركشى از طرف معاویه شروع شد ☀️ و او بود كه با امام زمانش ، ☀️ به جنگ برخاست . ☀️ معاویه با خریدن عده ای از افراد امام حسن ☀️ و با منتشر کردن انواع دروغ ☀️ و با انتشار مطالبی که موجب می شد ☀️ روحیه مردم سست ایمان کاهش می یافت ، ☀️ زمینه را به نفع خود فراهم مى كرد . @kodak_novjavan1399
37.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 کارتون سینمایی مامان آهو کجایی 🇮🇷 داستان ضامن آهو 🇮🇷 @kodak_novjavan1399
🔻شاهدانِ اعمال🔻 ✍ شخصی به نام عبدالله بن أَبان الزّیّات، نقل می‌کند: به امام رضا (ع) گفتم: ای پسر پیامبر!! برای من و خانواده‌ام دعائی بفرمائید. حضرت فرمودند: ⚡️ أَوَ لَسْتُ أَفْعَلُ؟! وَاللهِ إِنَّ أَعْمَالَکُمْ لَتُعْرَضُ عَلَیَّ فِی کُلِّ یَوْمٍ وَ لَیْلَةٍ. ⁉️ مگر من دعا نمی‌کنم؟! به خدا قسم، شما، هر شب و روز بر من عرضه می‌شود، و من برای شما دعا می‌کنم.☝️ راوی میگوید: قبولِ این سخن برای من سنگین به نظر آمد.😳 ⁉️ که چطور اعمالِ ما هر شب و روز بر امام عرضه میشود؟!🤔 امام متوجّه من شد و به من فرمود: ⚡️ أَمَا تَقْرَأُ کِتَابَ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ؟! ⁉️ آیا کتاب خدا قرآن، را نمی‌خوانی؟! آنجا که می‌فرماید:👇 🕋 قُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَی اللهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ (توبه/۱۰۵) 💢 ای رسولِ ما! به این مردم بگو: «هر عملی که می‌خواهید، انجام بدهید! امّا مراقب باشید که خدا، پیامبر و مؤمنان، در حال مشاهده‌ی شما هستند!» بعد امام فرمودند: ☝️ به خدا قسم، منظور از مؤمنان در این آیه، علی بن ابی طالب و امامانِ از نسل او هستند. یعنی ما اعمال شما را می‌بینیم. 📚 اصول کافی، ج۱، ص۱۷۱ (باب عرضه‌ی اعمال بر پیامبر و ائمه). ✨✨✨✨✨ ✍طبق این آیه قرآن، و روایتِ امام رضا(ع)، هر عملی که ما انجام میدیم، هم می‌بینه، هم (ص)، و هم گروهی از مؤمنینِ خاص، که طبقِ این روایت و روایاتِ فراوانِ دیگه، (ع) هستند.😰 ☝️ به این عقیده‌ی میگن: «عرضه‌ی اعمال» بر اولیای خدا. 👈 اعتقاد داره که، همه ما بصورت روزانه، یا هفتگی، یا ماهانه، یا... بر اولیای خدا (پیامبر اکرم و امامانِ معصوم) عرضه میشه.😨 ✅️ اگر ما خوب باشه، اونها خوشحال میشن😌 ❌ و اگر بد باشه، نگران و اندوهگین میشن😔 امام باقر (ع) فرمود: 👈 تمام شما، هر عصر پنجشنبه، بر پیامبرتان عرضه می‌شود... بنابراین باید از اینکه عمل زشتی از شما بر پیامبر عرضه شود، شرم کنید.😔 📚 تفسیر برهان، ج۲، ص۱۵۸. و امام صادق (ع) فرمود: 👈 ای مردم! با خود، رسول خدا را ناراحت نکنید.😔 📚 تفسیر کنز الدقائق. 📣 و و ، از تمام خلوتهای ما خبر دارند..💔 ✔ موقع حواسمون باشه، که داره ما رو می‌بینه...😔 @kodak_novjavan1399
▪️ ذکر صالحین ▪️ 👌در حلال و حرام وسواس باشید اما در نجاست و طهارت نه!! اگر کسے مےخواهد یڪ نمـاز با حال بخواند، باید غذای شبهه ناڪ نخورد و لااقل به این مهمانےهایی ڪه خمس نمےدهند و اهل رشوه و ربا هستند نرود 🍁 مثل گربه نباشید. گربه را دیده اید؟ چقدر احتیاط مےکند؟ توے کوچہ های قدیم اگر کمے آب جمع میشد ، گربه با احتیاط می گذشت تا خیس نشود، ولی همین گربه وقتی میخواست ماهی بگیرد نصف بدنش را توی آب می کرد 🌸 حالا خیلی ها اینجور هستند هی دستشان را آب می کشند اما وقتِ حلال و حرام هیچ چیز حالیشان نیست، مال صغیر را می خورند، وقتی می گوییم: آقا این چلوکبابی که داری مےخوری مال صغیره! می گوید ما علم نداریم پس اشکالی ندارد! 🍁 چطور وقتی که دستت را می شویی و آب می کشی، نمی گویی ما علم نداریم، وسواس هستی! اما در حلال و حرام همه چیز را با گفتن یک «ان شاءالله حلال است» درست می کنی؟! 🌸 این موعظه ای بود که به شما کردم در حلال و حرام وسواسی باشید ، اگر زیاد هم بخواهید مقدس شوید و وسواس بازی در آورید، شب باید سر گرسنه بر زمین بگذاری! 🍁 پس زیاد نه اما جاهایی که واقعاً می دانید که مال شبهه ناک است دست نگه دارید.✋ "از بیانات آیت الله مجتهدی تهرانی (ره)‌" @kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️ ✅ امام علی علیه السلام: بدترین شما سخن چینان و تفرقه اندازان میان دوستان اند. 📙 کافی ج 2 ص 369 @kodak_novjavan1399
💌 🔔 عاشق خدا 🌹شهید ابراهیم هادی: خدایا، ای معبودم و معشوقم و همه کس و کارم، نمیدانم در برابر عظمت تو چگونه ستایش کنم ولی همین قدر میدانم که هر کس تو را شناخت، عاشقت شد و هر کس عاشقت شد، دست از همه چیر شسته و به سوی تو می شتابد و این را به خوبی در خود احساس کردم و می‌کنم. @kodak_novjavan1399
🌹 داستان امام حسن مجتبی علیه السلام 🌹 قسمت چهارم ☀️ در لشكر امام حسن علیه السلام ، ☀️ هم شیعیان با ایمان ، مانند حجر بن عدى ، ☀️ ابو ایوب انصارى ، عدى بن حاتم و... ☀️ كه به تعبیر امام ، یک تن از آنان ، ☀️ برتر از یک لشكر هستند ، وجود داشت ☀️ هم افراد سست عنصر و تنبل و ترسو ، ☀️ كه جنگ را با گریز جواب مى دادند ، ☀️ و زود فریب زر و زیور دنیا مى شدند . ☀️ در لشکر امام حسن ، وجود داشت . ☀️ امام حسن ، این را می دانست ☀️ و از این نفاق و دورویی و ناهماهنگى ، ☀️ در بین لشکرش ، بیمناک بود .   ☀️ امام حسن ، در برابر معاویه ، ☀️ اعلان جهاد نمود ☀️ و در مسجد جامع كوفه ، ☀️ سپاهیان را به این امر تشویق فرمود . ☀️ عدى بن حاتم ، نخستین كسى بود ☀️ كه فرمان امام را اطاعت كرد . ☀️ عبیداللّه بن عباس ، ☀️ از خویشان امام و از نخستین افرادى بود ☀️ كه مردم را به بیعت با امام تشویق نمود ، ☀️ امام نیز ، به او اعتماد زیادی داشت ☀️دبه خاطر همین ، به او مقام فرمانده را داد ☀️ و با دوازده هزار نفر ، ☀️ او را به شمالى ترین نقطه عراق ، اعزام کرد . ☀️ اما معاویه ، با وسوسه هاى شیطانی اش ، ☀️ عبیدالله را فریب داد ☀️ و او را به یک میلیون درم خرید . ☀️ عبیدالله نیز با ۸ هزار نفر از آن ۱۲ هزار نفر ، ☀️ به اردوگاه معاویه ، فرار کردند ☀️ و دین و ایمان خود را ، به دنیا فروختند . ☀️ و امام حسن را تنها گذاشتند . ☀️ پس از عبیداللّه بن عباس ، ☀️ قیس بن سعد ، فرمانده لشکر امام شد ☀️ اما دوستان معاویه و منافقان ، ☀️ شایعه درست کردند که قیس ، کشته شد . ☀️ و با این شایعه می خواستند ☀️ روحیه سپاه امام حسن را ، ضعیف کنند . ☀️ همچنین به دستور معاویه ، ☀️ عده اى از كارگزارانش ، برای مذاکره ، ☀️ نزد امام حسن آمدند . ☀️ اما مذاکره آنان ، بی نتیجه بود ☀️ ولی به دروغ ، بین مردم شایعه کردند ☀️ که امام حسن ، صلح معاویه را پذیرفتند . ☀️ از طرف دیگر ، ☀️ یكى از خوارج بدجنس ، ☀️ نیزه اى بر ران امام حسن زد ، ☀️ به حدى كه استخوان ران آن حضرت ، ☀️ آسیب دید و جراحتى سخت ، پدید آمد . ☀️ چنان وضعى براى امام حسن پیش آمد ☀️ كه جز صلح با معاویه ، ☀️ راه حل دیگرى برای امام حسن نمانده بود . @kodak_novjavan1399
4_5980857593084513346.mp3
3.98M
🎧 بشنویم | می‌دونی یاری امام زمان(ع) یعنی چی⁉️ ⚜ ولی‌عصر(عج) همین الان هم یار می‌گیرند! 🔸ای شاهد هر مجلسی و آرام جان هر کسی 🔹گر دوستان داری بسی ما نیز هم بد نیستیم 🤲🏻 @kodak_novjavan1399
✍🏻حاج اسماعیل دولابی ( معلم اخلاق شهید_ابراهیم_هادی ) می گفت: خدا یک تار، یک تور و یک تیر دارد. با تار، تیر و تور خودش، آدمها را جذب می کند. مجذوب خودش می کند. 💠 تار خدا، قرآن است .نغمه های آسمانی است . خیلی ها را از طریق قرآن جذب خودش می کند. 💠 خیلی ها را با تور خودش جذب می کند. مثل مراسم اعتکاف و مراسم ماه رمضان و شب قدر 💠 تیر خدا همان بارهای مشکلات است . غالب آدمها را از این طریق مجذوب خودش می کند . اولیاء خدا برای این مشکلات لحظه شماری می کردند . 💠 شیخ بهایی می گوید: شد دلم آسوده چون تیرم زدی، ای سرت گردم چرا دیرم زدی. از وقتی بلا و مصیبت به زندگی ام آمد ، فهمیدم من ارزش دارم. ولی گلایه دارم که چرا من را زودتر گرفتار نکردی. 💠 سعدی هم می گوید: بزن سیلی و رویم را قفا کن. خدایا من را بزن چون زدن های تو ارزش دارد. پنبه را وقتی می زنند، باز می شود و سفید می شود و ارزش پیدا می کند. 💠 اگر کسی به گرفتاری ها چنین نگاهی داشته باشد، دیگر جای ناامیدی برایش باقی نمی ماند.این گرفتاری ها باید زمینه امید ما را فراهم بکند. 💠 گرفتاری ها باید زمینه نشاط ما را فراهم کند ولی چون ما با شیوه تربیتی خدا آشنا نیستیم، تا مصیبتی می رسد، ناراحت می شویم. این شیوه خداست! 📚کتاب مصباح الهدی(سخنان مرحوم حاج اسماعیل دولابی رضوان الله تعالی علیه) @kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 کارتون یکی بود یکی نبود 🇮🇷 رده سنی : خردسال ، کودک و نوجوان 🇮🇷 شهید شاهرخ ضرغام @kodak_novjavan1399
☀️ داستان دختر شگفت انگیز ☀️ ☀️☀️☀️ قسمت سوم ☀️☀️☀️ 🌸 بچه ، گریان و بی تاب ، 🌸 به سینه زهرا نگاه می کرد . 🌸 گریه های زهرا شدیدتر شد . 🌸 و با حسرت به بچه نگاه می کرد . 🌸 زهرا با گریه به بچه می گفت : 🇮🇷 آروم باش عزیزم 🇮🇷 تو رو خدا گریه نکن 🇮🇷 الآن عمو میاد برات شیشه میاره 🌸 اما بچه ، دستش را روی سینه زهرا می زند 🌸 و گریه و زاری می کند 🌸 زهرا از دیدن این صحنه دلش آتیش گرفت 🌸 و از خدا خواست تا کمکش کند 🌸 جعفر با عجله وارد خانه شد 🌸 به طرف آشپزخانه رفت 🌸 و مشغول آماده کردن شیشه شیر شد 🌸 صدای گریه های زهرا ، 🌸 که داشت با بچه حرف می زد ، 🌸 تا آشپزخانه می رسید . 🌸 چشمان جعفر نیز ، پر از اشک شدند . 🌸 به سرعت شیشه را آماده کرد و برای زهرا برد 🌸 اما باز بچه ، شیشه را قبول نکرد 🌸 جعفر ، بچه را گرفت . 🌸 و سعی کرد تا هم او را آرام کند ، 🌸 و هم شیشه را در دهان او بگذارد . 🌸 همه تلاش خود را کرد 🌸 اما عاقبت نه آرام شد و نه شیشه را گرفت . 🌸 بچه مدام ، به سینه زهرا نگاه می کند . 🌸 زهرا ، دوباره بچه را گرفت . 🌸 و با گریه گفت : 🇮🇷 آخه تو چی می خوای بچه ؟! 🇮🇷 چرا ساکت نمی شی ؟! 🇮🇷 چرا دلمو به درد میاری ؟! 🇮🇷 چرا اذیتم می کنی ؟! 🇮🇷 بس کن دیگه 🇮🇷 تو رو خدا بس کن دیگه 🌸 دست بچه ، همچنان روی سینه زهرا بود 🌸 ناگهان ، 🌸 زهرا احساس سنگینی در سینه اش کرد 🌸 حس کرد ، که از سینه او ، 🌸 شیر دارد خارج می شود . 🌸 بچه را روی سینه اش گذاشت 🌸 بچه ، با عجله ، پستان زهرا را در دهان گرفت 🌸 سپس آرام شد و شروع به مکیدن کرد . 🌸 گریه های زهرا بیشتر شد و بُغضش ترکید 🌸 همان بُغضی که سالها ، 🌸 به خاطر نداشتن بچه ، 🌸 در گلویش جمع شده بود . 🌸 و برای اولین بار ، احساس مادر شدن کرد 🌸 و با گریه و خوشحالی ، به جعفر گفت : 🇮🇷 آقا جعفر می بینی ؟! من مادر شدم 🇮🇷 من دارم به بچه ام شیر میدم . 🌸 جعفر با تعجب گفت : 🌹 چی داری میگی زن ، مگه شوخیت گرفته ؟! 🌹 تو واقعاً داری به بچه شیر میدی ؟! 🌸 زهرا با چشم گریان و لب خندان گفت : 🇮🇷 آره ، احساسش می کنم 🌸 جعفر گفت : 🌹 آخه چطور ممکنه ؟! 🌹 مگه تو شیر داری ؟! ☀️ ادامه دارد ... ☀️ ✍ نویسنده : حامد طرفی @kodak_novjavan1399
☀️ داستان دختر شگفت انگیز ☀️ ☀️☀️☀️ قسمت چهارم ☀️☀️☀️ 🌸 جعفر و زهرا تصمیم گرفتند 🌸 تا بچه را تحویل پلیس دهند . 🌸 منتظر شدند تا صبح شود . 🌸 همراه با بچه ، سحری خوردند 🌸 نماز صبح و دعای عهد خواندند 🌸 سپس جعفر ، قرآن می خواند 🌸 و زهرا و بچه ، گوش می کردند . 🌸 تا صبح شد . 🌸 جعفر ، تشت و بچه را برداشت 🌸 زهرا در حال پوشیدن چادرش ، گفت : 🇮🇷 وایسا عزیزم منم میام 🌸 جعفر گفت : 🌹 خانمی شما خسته ای 🌹 همه‌ی شب رو نخوابیدی 🌹 شما بمون استراحت کن من می برمش 🌸 زهرا گفت : 🇮🇷 عزیزم ! 🇮🇷 من خوبم 🇮🇷 دوست دارم باهات بیام 🌸 هر دو به طرف کلانتری حرکت کردند . 🌸 در طول مسیر ، بچه در بغل زهرا بود . 🌸 زهرا دوست نداشت بچه را تحویل دهد 🌸 اما به فکر مادر بچه بود 🌸 که حتما نگران بچه اش شده . 🌸 بچه را به پلیس تحویل دادند . 🌸 و از کلانتری ، بیرون آمدند . 🌸 اشک ، آرام آرام ، 🌸 از چشمان جعفر و زهرا ، پایین می آمد . 🌸 کنار پارک ایستادند و روی نیمکت نشستند . 🌸 زهرا ، شعری را آرام با خود زمزمه می کرد : 🇮🇷 بچه ، یکی یه دونه ، عزیزِ هر دومونه 🇮🇷 بچه ، چراغ خونه ، ماهه تو آسمونه 🇮🇷 بچه ، مثلِ یه غنچه ، گلِ زیبای باغچه 🇮🇷 بچه ، شادیِ کوچه ، خنده‌ی لبهامونه 🇮🇷 بچه ، امیدِ مادر ، هم بازیِ برادر 🇮🇷 همدم و یارِ خواهر ، عصای مردِ خونه 🌸 زهرا ، وسطای شعر خواندنش ، 🌸 دیگر نتوانست تحمل کند . 🌸 چادر را جلوی صورتش گذاشت . 🌸 و شروع به گریه کرد . 🌸 جعفر ، دیگر نتوانست جلوی خود را بگیرد 🌸 خودش نیز به گریه افتاد 🌸 و دوباره از خداوند ، درخواست بچه کرد 🌸 پس از اینکه آرام شدند ، 🌸 در پارک ، بستنی خوردند و به خانه برگشتند 🌸 در را باز کردند 🌸 ناگهان صدای گریه بچه ای را شنیدند 🌸 صدا از درون خانه آنها بود . 🌸 با سرعت داخل خانه شدند . 🌸 ناگهان با تعجب ، 🌸 همان بچه را ، با همان تشت ، دیدند . ☀️ ادامه دارد ... ☀️ ✍ نویسنده : حامد طرفی @kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️ ✅ امیرالمؤمنین امام علی عليه السلام: اگر از آنچه گذشته است عبرت مى گرفتى، آنچه را مانده است قدر مى دانستى 📙 ميزان الحكمه ج 7 ص 39 @kodak_novjavan1399
▪️ ذکر صالحین ▪️ 🔱لطف و مهربانی وسيع خداوند ✳️جمعي از فقيرهاي مدينه به حضور رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آمدند و گفتند: ♦️ اي رسول خدا! ثروتمندان با ثروت خود بردگان را آزاد مي كنند و به ثوابش مي رسند، ما براي چنين كاري توان مالي نداريم. 🔹آنها براي انجام حج، سفر مي كنند، ما به خاطر نداشتن توان مالي از آن محروم هستيم. 🔹 آنها صدقه مي دهند، ما چيزي نداريم كه صدقه بدهيم و به ثوابش برسيم. 🔹آنها اموال خود رادر راه جهاد مصرف مي كنند و به ثوابش مي رسند، چنين كاري از عهده ما بر نمي آيد و به آن ثوابها نمي رسيم، پس چه كنيم؟ 🌹پيامبر (ص) فرمود: ✨اگر كسي صد بار تكبير (الله اكبر) بگويد بهتر از آزاد كردن صد برده است ✨و اگر كسي صدبار تسبيح (سبحان الله) بگويد، بهتر از راندن صد شتر (براي قرباني در حج است) ✨و اگر كسي صد بار حمد (الحمد الله) بگويد، بهتر از فرستادن صد اسب با زين و دهنه و سوار آن (براي جهاد) در راه خدا است، ✨واگر كسي كه صد بار (لا اله الا الله) بگويد در آن روز از نظر عمل بهترين انسانها - جز كسي كه زيادتر گفته باشد- مي باشد. 💥بعد از مدتی فقراء به حضور پيامبر (ص) باز گشتند و عرض كردند: اين دستور شما را ثروتمندان شنيديد و انجام مي دهندو هر دو ثواب را مي برند. 🌸رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: اين فضل خداست كه به هر كه خواهد بدهد.. 🌺💮🌺💮🌺💮🌺💮🌺💮 📚اصول کافی، باب التسبيح و التهليل و التكبير، حديث 1، ص 505- ج 2. @kodak_novjavan1399
20.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 کارتون زیبای قصه های آسمانی 🇮🇷 این قسمت : ارزش معلم @kodak_novjavan1399
49.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 فیلم سینمایی تنهاترین سردار 🇮🇷 در مورد امام حسن مجتبی 🇮🇷 قسمت چهارم ( آخر ) @kodak_novjavan1399
‍ 🌿🍁🌿🍁🌿🍁🌿🍁🌿🍁 ⚪آیت الله مجتهدی تهرانی (ره): 💠 حدیث داریم که پیامبر (ص)فرمودند : « اَشرافُ أُمَّتی أصحاب اللّیل » ؛ « اشراف امت من نـماز شب خـوان ها هستند 🔘در دنـیا اشـراف چـه کـسانی هستند؟ آنهایی که خانه ی دو هزار متری دارند و ریاست و ماشین چه و چه ... به اینها می گویند اشراف مملکت ، 💠 اما در قیامت ، اشراف آن کسانی هستند که نماز شب خوان هستند. الان شب ها بلند است خودتان را عادت بدهید که شب ها زودتر استراحت کنید تا سحرها بلند شوید . 💮می گویند : در زمان قدیم استادی از شاگردش پرسید : « سحرها کی بلند می شوی ؟» 💮 شاگرد گفت : « دوساعت مانده به اذان » استاد فرمود : « کم است ! » قدیم این طور بودند . 💮 حالا ما اگر نیم ساعت یا سه ربع پیش از اذان هم بلند شویم خوب است . 《هر که سحر ندارد از خود خبر ندارد》 @kodak_novjavan1399