eitaa logo
دنیای شاد کودکان
2.9هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
4.2هزار ویدیو
75 فایل
🌸 کمک یار مربیان و پدرومادرهای عزیز 🌸 ◀️ کارتون ◀️ قصه ◀️لالایی های شبانه ◀️ کلّی کلیپ شاد ◀️ یادداشت های تربیتی 😍✌️😍✌️😍✌️ ارتباط با ادمین 👇👇 @zendegiiii تبلیغات: @tabligh_ita
مشاهده در ایتا
دانلود
🎁 یه کیکِ خوشگل پخته مامانم لباسی زیبا می‌کنم تنم از راه می‌رسن مهمونا کم کم یه جشن می‌گیریم همگی باهم باباجونِ من خبر نداره اخه اون هنوز مشغولِ کاره وقتی که بابا برسه خونه دورش می‌گردم من بی بهونه این جشنِ کوچیک برای باباست مامان میگه او هدیه خداست😍 🆔 @kodakane
🌈کوکوی حبوبات🌈 خوشمزه و پرخاصیت حبوبات مواد لازم:😘 🔹نخود آبگوشتی یک فنجان 🔹لوبیا قرمز یک فنجان 🔹پیاز یک عدد کوچک 🔹سیب زمینی یک عدد متوسط 🔹تخم مرغ یک عدد 🔹آرد ۲ قاشق غذاخوری  🔹نمک و زردچوبه و ادویه به میزان دلخواه(برای بالای یکسال) طرز تهیه: 😍 🌈از روز قبل نخود و لوبیا رو داخل آب و نمک بخیسانید بعد از چندین بار عوض کردن ‌آب، آنها رو پخته و توی آبکش بریزید سپس سیب زمینی خام رنده شده و پیاز و حبوبات را داخل غذاساز میکس کنید(می تونید چرخ‌ کنید ) تخم مرغ و نمک و ادویه ها رو اضافه کرده و حسابی مخلوط کنید بعد به اندازه دلخواه از مواد رو برداشته و سرخ کنید. 🆔 @kodakane
‍ 👦🏻✏️یک عادت بد✏️👦🏻 علی کوچولو امسال تازه رفته بود کلاس اول. اون خیلی مدرسه رو دوست داشت. آخه می تونست با دوستای هم سن و سالش بازی کنه، باهاشون حرف بزنه، تازه می تونست خوندن و نوشتن هم یاد بگیره. علی کوچولو وقتی از مدرسه می اومد، دست و صورتش رو می شست و ناهارشو می خورد و بعد کمی استراحت می کرد. علی کوچولو اون روز یه عالمه مشق داشت تازه مامانش باید بهش دیکته هم می گفت. علی کوچولو رفت تو اتاقش تا مشق هاش رو بنویسه. وقتی تکلیفش تمام شد از مامانش خواست تا بهش دیکته بگه. مامان علی هم قبول کرد و علی رفت تا دفتر کتابش رو بیاره. علی کتابش رو به مامانش داد و گفت باید از این درس بهش دیکته بگه. مامان علی شروع کرد به دیکته گفتن و علی هم می نوشت. علی گفت: مامان نوشتم بگو. ولی  مامان به علی نگاه کرد و گفت: عزیزم تو چرا ته مدادت رو می ذاری توی دهنت. علی گفت: من عادتمه. وقتی خانم معلم هم بهم دیکته می گه  این کار رو انجام می دم. مامان علی ناراحت شد و گفت: عزیزم این کار باعث می شه تو مریض بشی. تو نباید مداد و پاکن و هرچیز کثیف دیگه رو تو دهنت بذاری. آخه اونا کثیف هستن و تو رو مریض می کنند. علی هم به مامانش قول داد که دیگه این کار رو انجام نده.  مامانش هم خوشحال شد و بقیه ی دیکته ی علی رو گفت.   🆔 @kodakane
😍 با من دوست می شوی؟❤️ جوجه عقاب تازه پرواز کردن را یاد گرفته بود. اما خیلی تنها بود، نه خواهری داشت نه برادری! هربار به مامان می‌گفت :« من خواهر و برادر می‌خواهم» مامان می‌گفت:« باید صبر کنی » یک روز که از تنهایی خسته شده بود . پر زد و در آسمان پرواز کرد. بال می زد و بال می زد به هر کجا سر می زد تو آسمونِ جنگل تند و سریع پر می زد از آن بالا یک قناری رنگارنگ دید . پایین آمد ،گفت:« سلام قناری کوچولو،تو چقدر کوچولو و بامزه ای» قناری نگاهی به عقاب کرد ترسید و عقب رفت ، گفت:« تو می خواهی مرا بخوری؟» عقاب گفت:« بخورم؟! برای چی بخورم؟! بیا باهم دوست باشیم.» قناری که از ترس نوکش می لرزید گفت:« نه من با تو دوست نمی شوم.» و از آن جا دور شد. جوجه عقاب غصه خورد. از جا پرید و دوباره در آسمان پرواز کرد. بال می زد و بال می زد به هر کجا سر می زد تو آسمون جنگل تند و سریع پر می زد از آن بالا چشمش به یک موش افتاد. با سرعت به سمت موش پرواز کرد. موش تا او را دید خودش را در سوراخی پنهان کرد. جوجه عقاب روی زمین نشست؛ گفت:« بیا بیرون من که با تو کاری ندارم. فقط می خواهم با هم دوست باشیم.» موش که از ترس می لرزید چیزی نگفت. جوجه عقاب غصه خورد. از جا پرید و دوباره در آسمان پرواز کرد. بال می زد و بال می زد به هر کجا سر می زد تو آسمون جنگل تند و سریع پر می زد از آن بالا چشمش به یک جوجه تیغی افتاد . سریع به سمتش پرواز کرد ، کنارش نشست، جوجه تیغی تا عقاب را دید دور خودش چرخید، او حالا یک توپِ تیغی شده بود، عقاب بالش را به توپِ تیغی زد ، تیغی در دستش فرو رفت، عقاب ترسید و عقب رفت. جوجه تیغی یواشکی نگاهی به جوجه عقاب که از ترس می لرزید کرد و گفت:« نترس اگر من را نخوری من هم تو را اذیت نمی کنم» اما جوجه عقاب که بالش درد گرفته بود ترسید و به لانه اش برگشت. در لانه یک جوجه عقاب دید . مامان خندید و گفت:« بالاخره خواهرت از تخم بیرون آمد عزیزم» جوجه عقاب خوشحال شد و خواهرش را محکم بغل کرد و بوسید. او دیگر تنها نبود. 🆔 @kodakane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دستور:یک لیوان آرد ذرت،یک لیوان شکر،ده قاشق غذاخوری روغن مایع درصورت استفاده از آرد سفید میتوان از رنگ خوراکی استفاده نمود. خانگی، 🆔 @kodakane
خانه ی امن.mp3
11.8M
🕊🕊 🎀خانم قصه گو: عمه راحیل 🎀خانم نویسنده :خدیجه بابایی ⏰8:11دقیقه 🆔 @kodakane
تست هوش 🧠 کاربرگ تفاوت تشابه🤔 🆔 @kodakane
🦔‍🎨چطوری جوجه تیغی بکشیم😍 🆔 @kodakane
وقتی فرزندتان آشفته می شود پریشانی اش را کوچک نشمارید. ❌ چیزی نشده که اینقدر ناراحت شدی. به جای آن صراحتا نظرتان را در مورد احساسات او بیان کنید. ✅ حق میدم بهت وقتی یه مدت طولانی روی این بازی کار کزدی و آن طور که دلت میخواست از آب در نیومد. وقتی ناکامی کودک درک شود، ساده‌تر زا آن مشکل کنار می آید. 🆔 @kodakane
❌بحران 7 الی 8 سالگی کودکان: این دوران دورانی است که کودک به خاطر تغییرات بیوشیمیای مغز دارای حسی میشوند که خود را بد میدانند ومعمولا کارهای بدی انجام میدهد که این بد بودن خود را ثابت کند . وظیفه پدر ومادر این است که روزی حداقل 20 بار به کودک فرزند خود بگویند که خوب ودوست داشتنی است و با صبر وتحمل در برابر کودک خود عکس العمل بد وعصبانیت نشان ندهند . پدر ومادر وظیفه دارند که فرزند خود را به جایی که دیگران فرزند آنها را تحقیر وسرزنش میکنند وبرچسب بد بودن به او میزنند نبرند 🚫 متاسفانه جامعه ما پر است از نادان هایی که هیچ چیز از تعلیم وتربیت نمیدانند ونادان هایی نادان تر از خود را تربیت میکنند. 🆔 @kodakane
‍ 🕷عنکبوت و پیرزن🕷 👇 یکی بود یکی نبود غیر از خدای مهربان هیچکس نبود. زیر این آسمان آبی، پیرزنی در کلبه ای جنگلی زندگی می کرد. دراین خانه عنکبوت کوچکی هرشب تا صبح بیدار می ماند و تار می تنید. هروقت حشره ای داخل کلبه می شد به این تارها می چسبید. پیرزن هر روز صبح وقتی این صحنه و خانه عنکبوت را می دید عصبانی می شد و با جارویی خانه زیبای عنکبوت را خراب می کرد. روزها می گذشتند و هر روزهمین اتفاق می افتاد . همیشه پیرزن به عنکبوت کوچک می گفت که چرا این کار را می کنی و تو موجودی شلخته و بی فایده هستی . روزها گذشتند ،فصل ها ی بهار، تابستان ،پاییز نیز گذشتند و فصل زمستان آمد. یکی از شب های زمستان که هوا به شدت سرد شده بود و باران می بارید پیرزن هر چه هیزم داشت در آتش ریخت ولی همچنان خانه سرد بود. دیگروسیله ای برای گرم کردن خانه وجود نداشت و پیرزن عزیز ما سرما خورد . عنکبوت کوچک که قلبی مهربان داشت و پیرزن را بسیار دوست داشت تا صبح بیدار ماند و با تارهای خود یک لباس گرم و زیبا برای پیرزن بافت و جلوی تمام درها و پنجره ها را با تارهای خود پوشاند تا سرما وارد خانه نشود. صبح روز بعد پیرزن وقتی از خواب بیدار شد لباس زیبا را در کنار رختخوابش دید و پوشید .لباس بسیار گرم بود و حالش را بهتر کرد .آن روز پیرزن به کارها ی عنکبوت زیبای قصه ی ما فکر کرد و متوجه شد که عنکبوت موجود بسیار مفیدی است. او با تار های خود دامی برای حشرات می ساخت تا مزاحم پیرزن نشوند و با تارهای ظریف و نازک ولی محکم خود جلوی سرما را هم می گرفت. پیرزن خدا را شکر کرد و با خود گفت: خدا هرگز موجودی را بی فایده نیافریده است . 🆔 @kodakane
@childrin1.کانال دُردونه.mp3
6.02M
"یک شب پر ستاره" موضوع: خواب شب و تاثیر آن بر سلامت با صدای ماندگار( مریم نشیبا) 🆔 @kodakane
🔴‍ مشارکت دادن در آشپزی و تدارک غذا یکی از روشهای مستقل کردن آنهاست. ⭐️ میتوانید ضمن رعایت احتیاط، کارهایی مانند چیدن میوه ها یا خشک کردن ظروف کوچک را به فرزند خردسال خود بسپارید. ⭐️ از او بخواهید غذا را بچشد و نظرش را در مورد طعمش بگوید. با اينكار كودك خود را افزايش ميدهيد. 🆔 @kodakane
🎈 همانطور كه وسايل منزل برای شما با ارزش است ، اسباب بازی های كودك هم برای او با ارزش است 🚫 هيچگاه برای او اسباب بازی اش را پنهان نكنيد ، يا بدون اجازه او آن ها را دور نريزيد . به اسباب بازی هايش و هر آنچه كه او دوست دارد احترام بگذاريد... 🆔 @kodakane
خلاقیت نقاشی انگشتی @morabikodak5159
💕💕 «فرزند خود را بی‌پناه نکنید!». وقتی به هر دلیلی خسته هستید و احساس می کنید که کودک حرف شما را درک نمی کند، حق دارید عصبانی شوید اما لزومی ندارد تمام احساس خشم و عصبانیت خود را به کودک منتقل کنید. مگر هنگامی که شما با بو و تست کردن متوجه فاسد شدن غذایی می شوید، آن را به کودک خود می دهید؟! کودک گنجایش تحمل تمام هیجان های منفی شما را ندارد، پس به جای استفاده از جملاتی مثل: “برو گریه کن، تموم شد بیا” که نه تنها کودک را تشویق به گریه کردن می کند، بلکه احساس بی پناهی به او خواهد داد، از این جمله استفاده کنید: «وقتی گریه می کنی من متوجه خواسته ات نمیشم، تلاش کن تا آروم بشی، من هم کمکت می کنم». ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─ 🆔 @kodakane
🐱🐱🐱🐱🐱 ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─ 🆔 @kodakane
کودک پروانه جون کجایی؟ بازم فصل بهاره پر از گلهای زیبا دامن سبزه زاره بازم بیا پر بزن به همه گلا سر بزن بیا می خوام نگات کنم نگا به سر تا پات کنم با اون بال های رنگی  می دونی چقد قشنگی؟  تو قاصد بهاری  عروس سبزه زاری ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─ 🆔 @kodakane