eitaa logo
【علمداࢪکُمیل🇵🇸】
5.2هزار دنبال‌کننده
7هزار عکس
1.8هزار ویدیو
82 فایل
﴾﷽﴿ • - اینجا خونه شُهداست شهدا دستتو گرفتنا ، نکنھ خودت دستتو بڪشی .. • . پاسخ‌بھ‌ناشناس‌ها؛ 〖 @komeil_212 〗 • اندکـےشࢪط! 〖 @Komeil32 〗 . هیئت‌کانالمون!(: 〖 @Komeil_78
مشاهده در ایتا
دانلود
ببخشید عزیزان اگه بخاطر چالش و حجم پیام ها اذیت شدین🙏🏻بین چالش نشد به عزیزانی که تازه به جمع شهدا اومدن خوش آمد بگیم❤️ به کانال شهدا خیلی خوش اومدین،ان‌شاءالله که به کمک شما عزیزان بتوانیم راه شهدا رو ادامه بدیم و شهدا رو از خودمون راضی کنیم💕
کجایی ای رفــیق آســمانی؟🕊 نشان بر آن نشان که بی نشانی🌺 کجایی ای که با من هم زبانی🌸 کجایی از خودت بده نشانی❤️ کجایی ای که راه تو بُوَد حق🌷 که راه خود بر دل می نشانی💕 💚
سلام آقا.mp3
7.5M
توڪہ باشے... دلــم دیگہ نمےلرزه همین گریہ بہ لبخند تو مےارزه
گُنه از جانب ما نيست اگر مجنونيم... کمی‌کنج‌حرم لطفا...
سلام دوستان✋🏻یه نظرسنجی راه انداختیم که میزان رضایت شما از کانال رو بدونیم😇از همه‌ی شما بزرگواران خواهش می کنیم که در نظر سنجی کانال شرکت کنند🙏🏻 لینک نظر سنجی↓ EitaaBot.ir/poll/k7r3z
عزیزان لطفااا همه شرکت کنید🙏🏻که اگه کانالمون مشکلی داره به کمک شما درستش کنیم✨کانال شهدا باید بدون نقص باشه😇خواهش می کنم همتون شرکت کنید.اجرتون با خود شهدا🌸
حواسم نیست😔 . . . که حواست بهم هست...💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام✋🏻به یه نفر برای خادمی کانال نیاز داریم که بتوانه شب های جمعه، روضه داخل کانال بزاره❤️اگه کسی هست به آیدی پایین مراجع کنه↓ @Rihan3
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 👨هروقت بابام میدید لامپ اتاق یا پنکه روشنه ومن بیرون اتاقم، میگفت: چرااسراف؟چراهدردادن انرژی ؟ 🤔 آب چکه میکرد، میگفت: اسراف حرامه !😔 اطاقم که بهم ریخته بود میگفت :تمیز و منظم باش؛ نظم اساس دینه..🙄 حتی درزمان بیماریش نیز تذکر میداد مدام حرفهای تکراری وعذاب‌آور، تااینکه روزخوشی فرارسید؛چون می بایست درشرکت بزرگی برای کارمصاحبه بدم باخودگفتم اگرقبول شدم،این خونه کسل کننده و پُراز توبیخ رو، رو ترک میکنم. صبح زود حمام کردم، بهترین لباسمو پوشیدم و خواستم برم بیرون که پدرم بهم پول دادوبالبخندگفت:فرزندم!😍 🍃۱_مُرَتب و منظم باش؛ 🌺۲_ همیشه خیرخواه دیگران باش 🍃۳_مثبت اندیش باش؛ 🌺۴-خودت رو باور داشته باش؛ تو دلم غُرولُند کردم که در بهترین روز زندگیم هم ازنصیحت دست بردار نیست واین لحظات شیرین رو زهرمارم میکنه!😔 باسرعت به شرکت رویایی ام رفتم،به در شرکت رسیدم،باتعجب دیدم هیچ نگهبان وتشریفاتی نبود،فقط چندتابلو راهنمابود! به محض ورود،دیدم اشغال زیادی در اطراف سطل زباله ریخته، یاد حرف بابام افتادم؛ آشغالا رو ریختم تو سطل زباله.. اومدم تو راهرو ، دیدم دستگیره در کمی ازجاش دراُومده، یاد پند پدرم افتادم که میگفت:خیرخواه باش؛ دستگیره رو سرجاش محکم کردم تا نیوفته! از کنار باغچه رد میشدم، دیدم آبِ سر ریز شده و داره میاد تو راهرو، یاد تذکر بابا افتادم که اسراف حرامه؛ لذا شیر آب رو هم بستم..‌ پله ها را بالا میرفتم، دیدم علیرغم روشنی هوا چراغ ها روشنه، نصیحت بابا هنوز توی گوشم زمزمه میشد، لذا اونارو خاموش کردم! به بخش مرکزی رسیدم ودیدم افراد زیادی زودترازمن برای همان کار آمدن ومنتظرند نوبتشون برسه چهره ولباسشون رو که دیدم، احساس خجالت کردم؛خصوصاً اونایی که ازمدرک دانشگاههای غربی شون تعریف میکردن! عجیب بود؛ هرکسی که میرفت تو اتاق مصاحبه، کمتر از یک دقیقه میامد بیرون! باخودم گفتم:اینا بااین دَک و پوزشون رد شدن،مگرممکنه من قبول بشم؟عُمرا!! بهتره خودم محترمانه انصراف بدم تا عذرمو نخواستن! باز یادپند پدر افتادم که مثبت اندیش باش، نشستم و منتظر نوبتم شدم🍃🌺 *اونروز حرفای بابام بهم انرژی میداد* توی این فکرا بودم که اسممو صدا زدن. وارداتاق مصاحبه شدم،دیدم۳نفرنشستن وبه من نگاه میکنند😳 یکیشون گفت:کِی میخواهی کارتو شروع کنی❓ لحظه ای فکر کردم،داره مسخره م میکنه یاد نصیحت آخر پدرم افتادم که خودت رو باور کن و اعتماد به نفس داشته باش❗️ پس با اطمینان کامل بهشون جواب دادم: ان شاءالله بعد از همین مصاحبه آماده ام یکی از اونا گفت: شما پذیرفته شدی‼️ باتعجب گفتم: هنوزکه سوالی نپرسیدید⁉️ گفت: چون با پرسش که نمیشه مهارت داوطلب رو فهمید، گزینش ما عملی بود. بادوربین مداربسته دیدیم، تنهاشما بودی که تلاش کردی ازدرب ورود تااینجا، نقصها رو اصلاح کنی.. درآن لحظه همه چی ازذهنم پاک شد، کار،مصاحبه،شغل و.. هیچ چیزجزصورت پدرم راندیدم،کسیکه ظاهرش سختگیر،امادرونش پرازمحبت بودوآینده نگری..💪 🌺عزیزانم!🌺 🍃در ماوراء نصایح وتوبیخهای و ، محبتی نهفته است که روزی حکمت آن راخواهید فهمید... 🍃اما شاید دیگر او در کنار ما نباشد😔