🏝نسبت مسأله هویت با توسعه!
یا چرا روستاها خالی میشوند؟!
چند سال قبل در جمع تشکیل دهنده اولیه قرارگاه آبادانی پیشرفت گفتم که دوستان شما با نیت خیر به سمت توسعه روستایی میروید ولی خوب است که به جنبه هویتی هم در خالی شدن روستاها دقت کنید و تامل کنید که چرا بیش از ۲۰ هزار روستای خالی از سکنه در کشور داریم که حتی طرح هادی در آنها اجرا شده بوده است ؟!
مادامی که روستایی به شهرستان و او به مرکز استان و او به تهران و او به خارج فکر میکند و این فرآیند بعنوان مسیر ترقی، تلقی میشود آیا میتوان به روستایی گفت حالا که ما تو را توانمند و متمکن کردیم به فکر مهاجرت نباش !؟!
سالها قبل با چشم مان خودمان می دیدیم که چطور روستایی های منطقه سیستان به زهک و سپس زابل و بعد هم زاهدان و مشهد و تهران مهاجرت میکردند!
چه مدل های توسعه ما و چه سلسله نظام ارزشی که مدرنیزم شرقی برای جامعه می سازد منجر به محور شدن شهر و شهرنشینی می شود و افراد تنها تعریف یکسان سازی شده از پیشرفت را در آنجا فهم می کنند!
چون تعریف هویت تابع نظام ارزشی است و رسانه هم دایم همان الگوهای شهری را بازآفرینی میکند، طبیعی است که نسل جوان روستایی دیگر نخواهد در آنجا بماند چرا که تولیدکننده و حتی ثروتمند روستایی بلحاظ جایگاه اجتماعی پایین تر از کارگر تهران نشین است !
سخن بسیار است ... همین که به برخی اقدامات جهادی و محرومیت زدایی مان فکر کنیم کافی است !
📍 @komeilialireza
🔫بازداشت الغنوشی در تونس، تیر خلاص به اسلامگرایی سکولار!
خبر بازداشت راشد الغنوشی رهبر حزب اسلامگرای النهضه در تونس که پس از تحولات بیداری اسلامی سال ۲۰۱۱ برای ماندن در قدرت به هر تقلیلی از اصول شرعی تن داده بود در واقع تیر خلاص به مدل فکری است که می توان آنرا #اسلامگرایی_سکولار نامید که گرچه ظاهراً یک تناقض است ولی مراد از آن مدلی از سیاست ورزی اسلامی است که برای ماندن در قدرت، هر تنازلی در اصول خود را مباح می داند و در کنگره دهم خود رسماً سکولاریزم را پذیرفت.
دستگیری وی در حالی که کمتر از یک دهه قبل، اخوانی های عرب به امید کسب قدرتهای کل منطقه به میدان آمدند تیر خلاصی بر حوزه عربی زد که اگر با شکست اردوغان در انتخابات آتی ترکیه نیز همراه شود، صدمات جبران ناپذیری بر جوانان این جریان در سراسر جهان اسلام خواهد گذاشت.
به یاد دارم در گفتگو هایی که پس از کودتای مصر در استانبول با اخوانی ها داشتم به آنها تذکر دادم که شایسته است تجارب و مدل ایران را هم مطالعه کنید چرا که هم بخاطر ضعف تبیینی ما و فقدان متن های مناسب برای جهان اهل سنت و هم متاثر از فضای جنگ سوریه، این گزینه در ذهن جوانان اهل اندیشه آنان نبود.
آنچه در این مدل فکری و بازخوانی تجارب این دهه تلخ که می توانست شیرین ترین دهه برای امت اسلامی باشد باید مورد ملاحظه قرار بگیرد اتفاقا چهارچوب مند کردن فقه المصلحه و لزوم تعیین برخی خطوط قرمز و پایبندی حداکثری به آنهاست چرا که اساسا مدل غرب ایجاد فشار برای تنازل دایمی شماست -حتی تتبع ملتهم- و وقتی مردم شما را نیز مانند سایر جریانات می بینند طبعا تکنوکرات های غربکرای نسخه اصل را بر مدل های کپی شده بی هویت ترجیح خواهند داد!
برعکس این ماجرا یعنی پایبندی به اصول، فارغ از آنکه وعده های قرآنی خداوند را بهمراه خود دارد در پایبندی اسلامگرایان فلسطینی و عراقی و ایرانی و لبنانی عملا تجربه نیز شده است چرا که توانستند با وجود سختی ها به دستاوردهایی مهم نیز دست یابند و همه هویت شان را نبازند...فتامل!
📍 @komeilialireza
🔆 روزی که سیاهی بر ذغال میماند
خبری که روز گذشته از دادسرای قضایی نیروهای مسلح درباره تعیین تکلیف مجرمان فاجعه هشت مهر زاهدان رسید، باعث مسرت کسانی که شد که باور دارند جمهوری اسلامی برای برپایی عدالت خصوصا در قبال مظلومان و بیگناهان برپا شده است.
آنها که از جزییات امور مطلع هستند می دانند که این خبر جز با تلاش های نماینده ولی فقیه در این استان قابل شنیدن نبود و البته در این چند ماه دو جریان بشدت به ایشان حمله ناجوانمردانه کردند.
یکی جریان فرصت طلب سیاسیون عمدتا شیعه که نان شان را در ضدیت سازی قومی می خورند و مجازات گناهکاران هشت مهر را به غلط در ساختار این رقابت ساختگی قومی تصویر می کنند و از این رو به جناب محامی همه نوع حمله و تهمت روا داشتند و دسته دوم جناب عبدالحمید و برخی تندروهای اطرافشان بودند که فریب رسانه های خارجی را خوردند و برای خوشامد آنان بجای تقدیر از تلاش های نماینده رهبری رو به تخریب ایشان آوردند تا به زعم خودشان با همه ارکان حکومت قطع رابطه کنند و خبر مثبتی مخابره نشود!
البته تاریخ این حقایق را فراموش نمیکند و تندروی ها در ذهن نخبگان دلسوز جامعه سیستانی و بلوچ فراموش نخواهد شد.
امیدوارم اجرای قطعی احکام صادره مرهمی باشد بر دردهای رنج کشیدگان و خانواده شهدا و اجرای این قصاص که حکمی الهی است بتواند پایه های اعتماد نظام در استان محروم سیستان و بلوچستان را مستحکم تر کند.
امروز روز جدا کردن خط تندروها از افراد معتدل است. روزی که ج.ا با وجود سختی ماجرا تن به اجرای عدالت در قبال نیروهای انتظامی خود میدهد و پای حرف حق می ایستد. سکوت یا همراهی با تندروها امروز خیانت به خون مظلومان و ضربه به نظامی است که رهبری آن و نماینده او در صدر مطالبه گران حقوق مردم بوده اند.
فتامل...
📍 @komeilialireza
🧿 فقدان چهارچوب نظری در اندیشه سیاسی مسجد مکی
سالها یکی از سوالات فکری ما اندیشه سیاسی دیوبند بود ولی بجز یکی دو جزوه و کتاب کوچک از علمایی چون ابوالحسن ندوی و محمدتقی عثمانی چیز خاصی نیافتیم و عملا این جریان را ذیل کنشگری سیاسی اخوانی ها و جماعت اسلامی ها می شد تصویر کرد یعنی مسائلی که آنها ضریب می دادند را اینان نیز مطرح و پیگیری می کردند، گرچه در برخی مبادی کلامی مثل امکان نقد صحابه با هم اختلاف نظر جدی داشته و دارند.
درباره علمای مسجد مکی هم مساله جدا از این نبود. یعنی نمی شد کتابی منسجم درباره اندیشه سیاسی این جریان یافت ولی به طور طبیعی کنشگری سیاسی در میدان واقعیت پس از انقلاب، از علمایی چون مولوی عبدالعزیز تا مولوی عبدالحمید موجود بود. همین ابهام در مبادی اندیشه سیاسی زمینه گرایش به تفکرات مختلفی را رقم زده است.
اساسا جریانات فکری شبه قاره که مملو از روح صوفی گری است بیش از آنکه یک فکر سیاسی اجتماعی باشند، مکتبی اخلاقی و کلامی اند که مثال بارز آن جماعت تبلیغ است که با رویکردی کاملا سکولار و با دغدغه تقویت دینداری جامعه، در ذیل هر نوع حاکمیت سیاسی فعالیت می کند.
به همین خاطر نوعی عملگرایی در ماهیت کنش سیاسی ایشان قابل رویت است که در زمان هایی با جریانات غربگرا و در دوره هایی با فکر اسلامگرا قابل تطبیق است و نوعی بی مبنایی و ساده انگاری در تحلیل را می توان بوضوح مشاهده کرد.
یادم هست یکی از نویسندگان مجله ندای اسلام، از خواندن مقاله ای از محمد قوچانی نگران شده بود که به او گفتم خب شما در لایه سیاسی با این جریان که مبادی فکری مشخصی دارد پیوند خورده اید و ملزومات و مدلولات آن مبادی در لایه نظر و عمل همین حرفهاست دیگر!
یا در اتفاقات اخیر، اظهار نظرهایی از بزرگان ایشان درباره حل مساله فلسطین یا حل بحران دلار در کشور و سایر مسائل مطرح می شود که بوضوح نکات فوق را در خود نشان می دهد یعنی نوعی ساده سازی مسائل و فقدان یک فکر منسجم درباره مسائل سیاسی پیچیده و نهایتا آویزان شدن فکری به جریان غربگرای اصلاح طلب که با رویکردی سکولار، به حل مسائل توجه می کند.
نهایتا هم استدلال های دینی بسیار بی قاعده به کار می روند و جای هر رفتار در چهارچوب رفتار سیاسی مشخص نیست. بعنوان مثال برای اینکه باید فلسطینی و دولت موهوم و اشغالگر اسرائیل صلح کنند یا ما با آمریکا ببندیم تا تحریم ها لغو شود و دلار ارزان گردد، به صلح حدیبیه پیامبر اکرم ص اشاره می شود!! این یعنی وقتی سطح تئوریک در مبانی اندیشه سیاسی دچار نقص است و تلاش نظری خاصی برای آن صورت نگرفته، در لایه کنشگری سیاسی نیز دچار اعوجاج در بکارگیری مبادی دینی خواهد شد و به هر مستمسکی برای توجیه رفتار خود دست خواهد زد.
البته من نظام جمهوری اسلامی و حوزه های علمیه و جوانان اهل فکر انقلابی را در زمینه این کاستی ها مقصر می دانم. چرا که درگیر نکردن علما و جوانان دلسوز و نوعا مخلص این مسجد و این خطه با مسائل فکری حکمرانی از لایه مبانی تا راهبرد و میدان، باعث شده تا تبادلات فکری کاهش یابد و به ضعف هایی اینچنینی منجر شود و دیگر جای گلایه هم نیست چرا که سنت فکری جریان دیوبند در ایران بدون پشتوانه نظری در لایه اندیشه سیاسی بوده است. اگر بخواهیم دقیق تر سخن بگوییم باید گفت دارای اندیشه سیاسی تبعیت از حاکم بوده که با روح انقلابی و اندیشه سیاسی انقلاب اسلامی ایران قابل جمع نبوده و قهرا به سمت کنشگری سیاسی رفته است.
همین کم کاری ها و تبعیض در رفتارهای حاکمان، منجر به اتخاذ موضع انتقادی و تقابلی با جمهوری اسلامی شده و از همین رو مجبور به نزدیک شدن به جریانات سکولار برای استفاده از ادبیات تولید شده توسط آنان برای نقد نظام شده اند گرچه بنظر من با روحیات و افکار این جریان که عمیقا مذهبی و سنتی و حتی ضدمدرن است تناسب ندارد.
رفتار جریان مکی با جمهوری اسلامی عاقلانه و بر اساس مدارا بوده است. حضور در روز ملی 22 بهمن و مراسمات دیگر و همه انتخابات به صورت گسترده، نشانه های این همراهی بوده اند ولی آنچه منجر به بروز تعارض فکری جدی تر شده، هم مساله مذکور یعنی فقدان یک اندیشه منسجم سیاسی با مبادی روشن و دیگری تعاملات نابجا و غلط دولت های مختلف و امنیتی ها و سیاسیون قومی با آنان بوده است که مجال تفصیل آن در این مقال نیست!
در مجموع معتقدم بجای درگیری سخیف در لایه رسانه باید اهل فکر و نه سیاسیون به سراغ علمای دیوبند بروند و درباره ساختار اندیشه سیاسی دینی با آنان به گفتگو بنشینند تا مساله بجای درگیری در لایه نقدهای میدانی به مباحث اندیشه ای تبدیل شود. بنده بسیاری از نقدهای میدانی این عزیزان درباره استان سیستان و بلوچستان را روا و صحیح می دانم ولی تعمیم های ناروا و بی قاعده شان را ناشی از ضعف تبیین اندیشه سیاسی می بینم.
📍 @komeilialireza
🆘دیپلماسی آب یا تشر؟!
حقابه مساله ای پیچیده است. مثل خیلی دیگر از پرونده ها که برخی رسانه ای های متوهم دوست دارند آنها را ساده سازی کنند. دوستی متخصص دارم در اروپا که دیروز می گفت ما به نقشه ها و آمارهایی دسترسی داریم که حتی میزان تغییرات عمق سدها و رودخانه های دارای عرض 300 متر را نشان می دهد که کمتر در تحلیل افراد فنی ایرانی هم دیده ام و بر اساس این تحلیل، از حدود سه سال قبل تا اواخر 2022 خشکسالی در طرف افغانی بوده و رهاسازی آب کمتر ممکن بوده ولی حالا چند ماهی است که سد کجکی دارای آب نسبتا مناسب است که عدم رهاسازی می تواند بخاطر ترس از تجربه خشکسالی یا اینکه یک حرکت سیاسی باشد.
حالا کسانی که دیروز دروغ بزرگ پنجشیر را فریاد می کردند و وااسلاما سر داده بودند و خون ریخته نشده مجاهدان اینستاگرامی آن دیار را بر عهده رهبری می گذاشتند حرف از آموزش دیپلماسی می زنند و با ساده سازی مجدد مساله و نادیده گرفتن تحقیر و تحریکی که در سخن جناب رییسی بود، تحلیل های مجددشان را مانند پنجشیر بازنویسی می کنند!
البته من هم منتقد دیپلماسی ایرانم. از این باب که بنحو آماتوری با ضریب رسانه ای هوشمندانه همین جریان غربگرا در مساله حقابه مواجه شد. مساله ای که ضریب بیش از حد گرفت و طرف مقابل و البته غربی هایی که توان میدانی و رسانه ای بالایی در پرونده افغانستان دارند را وارد مدیریت روانی آن کرد. آنها خوب فهمیدند که اینجا می تواند محل ایجاد نزاعی جدی بشود و از تمام توان هم در این راستا بهره بردند.
جریان غربگرای پرنفوذ در دستگاه دیپلماسی ما هنوز در امید بازگشت رفقای بیستساله خود است و در حسرت آن دوران زندگی می کند!
دیپلماسی فهمی برخی آقایان در حد فهم پیشینی از مسوولان دلار بگیر افغانستان است که با توسری و تشر هم قابل جمع بوده است! این خاطره تلخ از یک دیپلمات کشورمان به خوبی نشانگر سطح نازل این فهم و غیرعلمی بودن آن می باشد: بعد از مذاکرات، توی ماشین به یکی از سران افغان تشری زدم چون افغان را باید هر چند وقت توسری زد!
و این باصطلاح دیپلمات کارکشته ولی احمق حتی از حداقل های شناختی برخودار نیست و برساخت های بی مبنای خود را تعمیم می دهد! چرا غیر علمی؟ چون نمی داند که پشتون جماعت می گوید «من با دوست تا ته جهنم می روم ولی با دشمن به بهشت هم نمی روم!» این یعنی اگر این آقا واقعا دیپلمات باسوادی باشد باید روحیات هر منطقه و قوم را بشناسد و در راستای ادای تکلیف سیاسی اش، متناسب با آن برخورد کند و بداند که اتفاقا انسان این منطقه، انسان تشر و تحقیر نیست بلکه انسان صداقت و ادب و رفاقت است!
مدل خرید و فروش جیب و تصمیم انسان ها که تاکنون از آن بهره برده بودید جواب نمی دهد. دیپلماسی بازار و سر گذر نیست که به عمله های مظلوم تشر بزنی! و توییت بزنی وای از روزی که گدا معتبر شود! آقایان بیایید برای خدا یک لحظه با این تناقضات تان زندگی نکنید!
📍 @komeilialireza
🧕 از حجاب استایل بازی دمپایی فروش های دیروز تا منبری های جهاد تبیین امروز!
مشکل حجاب در کشور ما این است که پشت آن نوعا اتاق فکر نیست. یکبار که آقای بانکیپور جشنواره بزرگی درباره حجاب برگزار کرده بود نشستم و کلیپ های برگزیده اش را دیدم. کل ایده ها در حد این بود که «چرا به تو گیر ندادن!» یعنی بدحجاب مورد اذیت است و محجبه نه !
وقتی فعالیت در عرصه حجاب محدود به سخنرانان باشد و کسی به مقوله مهم ایجاد الگوهای رفتاری و پوششی توجه نکند کار می افتد دست کسانی که فروش دمپایی با چادر برای شان فرقی ندارد و چون #مبانی ندارند کم کم که میبینند این صنعت هم درآمد خوبی دارد به پدیده #حجاب_استایل که در یک کلمه #حجاب_بی_حیا هست میرسیم.
امام جمعه شهر ما از روزی که آمده در همه خطبه ها درباره حجاب حرف زده ولی حتی یکبار نرفته به #خانه_حجاب_صدف و امثال ش که دارند برای ارایه الگوی ایجابی کار میکنند سری بزند و خداقوت بگوید .
حالا هم مشکل همین است. مدیران کشور هم اهل این مسأله نیستند... سخنرانی راحت است و جواب میدهد حالا چرا باید جوش بزنند که تولیدکننده داخلی حتی برای یافتن پارچه چادری شهرکرد که حالا دیگر کیفیت ش بهتر هم شده و قابلیت تولید رقابتی با کره را هم دارد، دچار مشکل است.
اگر توانستید بدهید مسوولان ارشاد و بنیاد مستضعفان و...بخوانند شاید کسی به دردی رسید. بخش خصوصی پول نمی خواهد ولی نمی تواند همه بارها و موانع را خودش بردارد !
اگر حجاب امری حاکمیتی است که هست نقش دولتمردان بجز سخنرانی و نصب بیلبورد را با رسم شکل نشان بدهید !!
📍 @komeilialireza
💰 منتظر حمایت از تشکلهای مردمی نباشید!
تجربه ورود بچه های انقلابی به ساختارهایی مثل سازمان فرهنگ و تبلیغات و صدا و سیما و... نشان داد که آنها هم مدلی برای حکمرانی ندارند و خصوصا در برخی زمینه ها مدلها همان است که بود!
یکی از موارد مهم در این تجربه، میزان توجه به تقویت تشکلها و موسسات مردمی بود که در آن تقریبا تغییر رویه نداشتیم و اتفاقا بدلیل احتیاج به نیروی انقلابی، حضور این جریان در ادارات منجر به خالی کردن تشکل ها از نیروهای خوب شان و عملا تضعیف آنها شده است!
البته طبعا برای این عملکرد و محدودیت های شان دلایل اداری دارند که دقیقا یعنی تکرار همان حرف های مدیران قبلی ولی مسأله این است که نتیجه تغییر نمی کند.
اگر باور قلبی به لزوم تقویت بدنه مردمی که معتقدیم کارایی بیشتری از ساختار اداری دارد باشد، باید مقوله برون سپاری و حتی تشکیل و تقویت این موسسات، رویه محوری این نهادها باشد حال آنکه میبینیم همگی به بروکراسی پیچیده این نهادها مشغول شده اند و به تغییر برخی مدیران خود اکتفا می کنند!
اینکه شورای عالی انقلاب فرهنگی به دستورالعمل سال ۹۳ انتصاب خودش مبنی بر لزوم رفع موانع و تسهیل گری برای بدنه مردمی توجه نمیکند مربوط به نخواستن نیست مربوط به نتوانستن است. دقیقا همان چیزی که برای انقلابیون حاضر در ساختارهای مختلف رخ داده و عملا به رقیب بخش خصوصی تبدیل شده اند.
در حالی که قرارگاه های تخصصی مرتبط مانند خاتم و قرب و.. در این سالها نشان دادند توان حمایت یا تسهیل مسایل عمده تشکل ها را ندارند و کسی هم در کشور عملا باور به این امر ندارد، بر خود بدنه مردمی است که به فکر تامین منابع خود باشد که طبعا این کار برای برخی راحت تر و برای برخی موضوعات سخت تر است. والله المستعان
📍 @komeilialireza
📭وقتی تقسیم وظایف بی معنا می شود !
اگر کسی تجربه تلخ حضور در جلساتی که نمایندگان ادارات و نهادهای مختلف جمع می شوند را داشته باشد و اندکی هم با آنها کار کرده باشد به یک مسأله فورا پی می برد :
همه می خواهند همه کار بکنند و می کنند!
چندی قبل در یک جلسه مشورتی بودم که دیدم حتی مشاوران روتین این نهادها نیز از هر دری پیشنهاد میدهند و تشتت را در ذهن مدیران زیاد میکنند و تقریبا کسی در چهارچوبی که آن نهاد باید عمل کند سخن نمیگوید !!
با این وضع، عملا تقسیم کار تقریبا امری بی وجه است. این مسأله چه دلیلی دارد ؟
آیا موقع نوشتن اساسنامه ها به اندازه کافی در تحدید آنها دقت نشده است ؟
آیا ذهن مدیران ما کل نگر و جامع گراست و بخاطر این آفت است که همه می خواهند به همه ابعاد یک مسأله بپردازند نه یک بعد آن ؟
آیا مسأله اجرایی است و افراد می دانند که اگر آنها انجام ندهند دیگران هم انجام نخواهند داد و نگران ماندن کار هستند ؟
آیا مسأله ساختار گزارش محوری است که همه را وادار به انجام اقداماتی می کند که به برای بالادست ها جذاب باشد و نوعی روزمرگی حاکم است؟!
💡ماجرا چیست بنظر شما ؟
حالا ریشه معضل هر چه که باشد چطور توان ورود به همه کار را دارند ؟ چون بودجه خودشان را دارند؟ چون نظارت دقیقی در کار نیست و همه چیز قابل تاویل است ؟!
این همه ستاد و شورا که ذاتا برای جلوگیری از موازی کاری ها و تداخل ها شکل گرفته آیا توان حل این مشکل را داشته است ؟!
آیا با سامانه های اشتراک اقدامات رایج میتوان جلوی این مسأله را تا حدی گرفت ؟
آیا راه حل تجمیع نهادی است ؟
این امر یکی از آفت های رایج و مهم ساختار اداری اجرایی کشور ماست که ریشه های متعددی دارد و اگر کسی دنبال تحول باشد باید حتما نسبت به این امر تحلیل و برنامه جدی داشته باشد.
📍@komeilialireza
🧨 در زاهدان عصبیت ها میدان داری می کنند!
بيش از نه ماه از فاجعه هشت تیرماه زاهدان گذشته و هنوز هیچ مجرمی اعدام نشده است و دیگر فریادهای نماینده رهبری در استان هم به گوش قوه قضاییه نمی رسد و دیگران هم که ساکت اند یا از اجرای حکم الهی ناراضی!! پیش بینی این مساله می شد ولی نه تا این حد! البته از آنچه گذشت دو دسته نان حسابی خوردند: یک عده ضدوحدتی ظاهرا شیعه که وقیحانه و بعد از این جنایت آشکار، حالا به تقریبی ها طعنه می زنند که ببینید «مکی قابل اعتماد نیست» یا «آخر سنی مذهبی همین است» و از این دست سخنان غلط و دسته دیگر هم تندروهای ظاهرا سنی که می خواهند به مردم بگویند «دیدید گفتیم جمهوری اسلامی قابل اعتماد نیست» یا «شیعه به شما حقی نخواهد داد» و... که البته با اجرای عدالت روسیاهی به ذغال خواهد ماند.
در این میان ولی ضعف عقلانیت و غلبه عواطف از طرفین جاری است! یک طرف ماجرا یعنی مولوی عبدالحمید وارد مسائل فرعی شد که بتواند حمایت شبکه های خارجی ضدانقلاب را بگیرد و موفق هم شد و در ماهواره دارها معروف گردید. طرفداران او نیز متعصبانه، بجای نقد مواضع ایشان خصوصا در قبال صلح با اسرائیل به نشر سخنان سست زیدآبادی و تاج زاده و... دست زدند و عملا در مقابل مواضع گذشته خودشان و نیز همه اسلامگرایان حامی جنبش های مقاومت فلسطین در جهان ایستادند.
طرف دیگر هم گرچه در ظاهری موجه باشد ولی چون به دنبال زدن اصل وحدت بوده و هست، سخنان مولوی را ضریب داد و به همه اهل سنت تعمیم داد و برای اثبات مواضع ضدوحدتی خودش فاکتور کرد! همین جریان خطرناک است که تئوری ضددینی «ترجیح سنی سکولار» را ترویج می کرد و حالا نیز با استناد به برخی سخنان تند مولوی همین می کند!
باشد که مدیران کشور مصالح عامه و اکثریت را بر مسائل فرعی ترجیح دهند و بهانه را از دست تندروها بگیرند و پس از اجرای عدالت، بتوان بهتر به نقد سخنان بی مبنا و سستی که منجر به افزایش تعصبات و کینه ها شده است دست زد. با دوستی بلوچ سخن می کردم که به اعتراض سخنگوی وزارت خارجه ما به سرکوب مردم در فرانسه اشاره کرد و ایران را بدتر دانست! گفتم اندکی کتاب بخوانیم و انقلاب الجزایر شصت سال قبل را مرور کنیم با 1.5 میلیون کشته یا برگردیم به بیست سال قبل و مجموعا 3 میلیون کشته در افغانستان وعراق را بنگریم؟! چطور می شود انسان با بغض الشی مثل حب الشی، کور بشود و حقایق را نبیند.
📍 @komeilialireza
📜 در لزوم خوانش همگرایانه وقایع تاریخی و اعتقادی
تاریخ وقتی مربوط به معصومین باشد، سیره و برای ما حجت آور است ولی روایت همه این رخدادها چه ماهیت اعتقادی داشته باشند چه نه، می تواند با دو رویکرد باشد.
هم رخدادهایی مثل غدیر که برای ما ماهیت اعتقادی دارند هم دیگر اتفاقات تاریخی مثل جنگ های ایران و عثمانی و... گر چه در لایه علمی، باید به قضاوتی روشن از آنها رسید ولی در لایه اجتماعی و با هدف همگرا کردن جامعه میتوانند با خوانشی به دور از درگیری روایت شوند.
مثل اینکه رهبری انقلاب در مسأله غدیر بیان میکنند که برادران اهل سنت برداشتی بجز «نصب» دارند ولی در اینکه این واقعه نشانگر افضل بودن امام علی علیه السلام هست که اختلافی نداریم لذا چه خوب است که امروز غدیر را هم اینگونه در حیطه ترابط اجتماعی با آنها روایت کنیم و آن را مایه #اختلاف که سهم مهلک امروز است نکنیم.
پر واضح است که این بمعنای تغییر ماهیت یا خوانش ما از آن واقعه نیست ولی روایت همگرایانه ما میتواند همزیستی موجود در بسیاری مناطق را مخدوش نکند برعکس برخی که دوست دارند فقط بر جنبه اختلافی وقایع دست بگذارند و کینه افروزی کنند.
چندی قبل دیدم یک نهاد فرهنگی تمام توان خود را برای روایت جنگ چالدران گذاشته ... خب چه لزومی دارد بر اتفاقات تلخ میان جوامع دست بگذاریم یا اینکه باید مراقب نحوه روایت مان باشیم.
چنانچه روایت جنگ هشت ساله نباید طوری باشد که همدلی کنونی دو جامعه ایرانی و عراقی را مخدوش کند، در قبال وقایع مذهبی این امر حیاتی تر است.
«یدالله مع الجماعه» باور می خواهد و شیاطین به دنبال تفرقه میان ما هستند.
📍 @komeilialireza
🧭 نقدی کوتاه بر چهار دهه عملکرد ایران در آسیای میانه
امروز که خبر پیوستن تدریجی کشورهای آسیای میانه و قفقاز به جریان «ارتباط و همکاری» - و نه صرفا تطبیع!- با رژیم صهیونیستی به گوش می رسد فرصتی مهیا شده که هم نگاه نخبگان انقلابی را متوجه این مناطق کنیم و از «مدیریت هوشمند جهل» نسبت به این مناطق خارج شویم! و هم به بازخوانی سیاست هایی بپردازیم که چهار دهه در کشور، مدعی کنترل شرایط بوده اند و حالا دارد ضعف های آنها به روشنی و یک به یک خود را نشان می دهد!
درست است که اوایل دهه نود میلادی یعنی حدود 30 سال قبل، شوروی دچار فروپاشی شد ولی حداقل تا دو دهه، نفوذ روسیه در این کشورها به طور جدی وجود داشت وهنوز نیز کم نیست. شاید برخی، رفتار محافظه کارانه ما در قبال سرکوب جنبش های اسلامگرای مردمی این کشورها توسط دیکتاتوری های موجودشان را همین وابستگی منافع ما به روسیه دارای حق وتو در شورای امنیت سازمان ملل و نیز درگیری ما در منطقه غربی و عدم امکان مشاهده اغتشاش و ناامنی در کشورهای شرق خودمان بدانند ولی مساله اینقدر صفر و یک نیست که شرح خواهیم داد.
در مجموع می توان گفت که سیاست اصلی ما در این چهار دهه «حفظ وضع موجود سیاسی» بوده است لذا حتی به جریاناتی مثل نهضت اسلامی تاجیکستان یا اسلامگرایان آذری و... که بشدت متاثر از فکر انقلابی امام خمینی بودند، نسخه لزوم تحمل «طاغوت» هایی بنام های رحمان و الهام را تجویز می کردیم و سرکوب خشن آنان و حتی ایران هراسی رو به رشد را نیز تحمل کردیم! بدتر از همه اینکه دولت های کوچک و ضعیفی که کمتر از مهاجرین کشور ما جمعیت دارند و نه اقتصاد فعالی داشتند و نه اثربخشی منطقه ای و جهانی، تا حدی پیش آمدند که حتی خواستار اخراج معترضین یواش خودشان از ایران نیز شدند و ما نیز تقریبا بدان عمل کردیم تا جایی که حالا اسلامگرایان تاجیک را امروز باید در تور سرویس های اروپایی و آلمانی و مشارکت کننده در جنگ اوکراین علیه روسیه ببینیم که البته هنوز بسیاری از انها پاک و قابل جذب اند.
این سیاست محافظه کارانه و مداراجویانه، می توانست با سیاستی فعال تر در قبال گزینه های متعدد داخلی و منطقه ای این کشورها، رنگ و بویی موثرتر بیابد که متاسفانه آن فرصت ها از دست رفت ولی حالا که دیگر این کشورها هم گاها جلوی روسیه شاخ و شانه می کشند و آن تک صدایی شکسته و غرب هم حضور جدی یافته، فرصت بازخوانی جدی سیاست بسته قبلی و لزوم کنشگری جدی تر در این مناطق به وجود آمده است که شایسته است تا قبل از دیر شدن، آن را در پیش بگیریم.
می دانیم که بیش از یک دهه است آمریکا به نقش آفرینی علنی تر خود در آسیای میانه و قفقاز دست زده و مدیران دیکتاتور این کشورها نیز به خوبی دریافته اند که راه خروج از انزوا، مدیریت هوشمندانه همین بازی دوگانه با دو قدرت شرق و غرب است! چرا که دیدند حضور در زیر سیطره روسیه برای آنها رشد اقتصادی و سیاسی جدی را در پی نداشته ولی در شرایط جدید که چین نیز در بعد اقتصادی آن نقش آفرین است، افق روشن تری را روبروی خود می بینند.
ادامه دارد...
📍 @komeilialireza