🔺| کلینی؛ نخستین جامع نگار شیعه!؟ |
تأملی در معنای جامعیت الکافی
کلینی را عمدتاً اولین جامع نگار تاریخ حدیث شیعه میدانند. هرچند این ادعا به لحاظ تاریخی چندان صحیح بنظر نمیرسد، اما به راستی باید او را مقوِّم انگاره جامعیت دانست. شاید اگر نوشته های محدثین طبقات پیش از او را کنار هم بگذاریم، کسان دیگری نظیر صفار قمی یا مشایخ او را بتوانیم به معنایی جامع نگار بخوانیم. فی الواقع تصور رایج مورخین حدیث و فقه از جامعیت، هرکسی (و شاید حتی گوگل را) بتواند ذیل این عنوان قراردهد. در نظر عمده این مورخین ، جامع نگاری یعنی توانایی گردآوری هرآنچه در زمینه ای موجود است؛ جامع نگاری یعنی دایره المعارف نویسی(در مقدمه ای که بررساله «درباب آنچه میباید پیش از آموختن فلسفه بیاید» در خلال مقایسه ابوحیان توحیدی و ابونصر فارابی توضیح داده ام که دایره المعارف نویسی معمولا پیشه اهل فکر نمیتواند باشد.). اما ایا کافی کلینی بواقع دایره المعارف است؟ او اصول اربعمایه را صرفا گردآورده؟
البته برخی از پژوهشگران قدمی پیشتر نهاده اند و راز گرمای کتاب کلینی را در تبویب ان جستجو کرده اند. اما حکم نهایی این پژوهش ها هم معمولا چیزی ناامید کننده از آب در می آید. آنان بر شخصیت کلینی تاکید میکنند به مثابه اول کسی که احادیث را در ابواب مورد نیاز و پرسش مردمان، «تقطیع» کرد و اینگونه بهره بردن از مآثر معصومین را برای شیعه میسّر کرد. این حکم البته هنوز نه فرق روشنی با دایره المعارف نویسی دارد، و نه حتی به لحاظ تاریخی چندان صادق بنظر میرسد. چنانکه ما بسیاری از اصول اربعمایه را در دست نداریم تا بفهمیم آیا مثلا صفارقمی در نقل روایات بصائر دست به تقطیع زده است یا نزده است؟!
در پژوهش هایی که حول کلینی انجام میشود، معمولا به کلمات معصومین در آثار او توجه ویژه ای میشود، حتی به ناقلین این کلمات هم توجه شایانی صورت میگیرد. اما عجیب این جا است که گویا نزد پژوهندگان آثار کلینی، کلمات خود شیخ چندان مورد اعتنا نیست. توضیحات او در بیان احادیث، و مهمتر از همه مقدمه او بر کلّ کتاب کافی کمتر مورد توجه قرار میگیرد. در نظر آوردن مقدمه او بر کتابش، تازه معنای بعضی نامگذاری های منحصر به فرد او را بر ابواب کتابش روشن میکند. کلینی در سخنرانی(در بعضی نسخه ها نام مقدمه را خطبه الکتاب ضبط کرده اند) مفصلی که پیش از بیان احادیث کتابش ترتیب داده است، راز و رمز جامعیت و «کفایت» کتابش را تا حدودی برملا میکند.
کلینی پس از بیان اصول توحیدی شیعه ، جملاتی درباره انسان به زبان می آورد. او انسان را ممتاز به قوه عقل میداند، و بودن و ایستادن عاقل را به «ادب و تعلیم» ممکن میداند. و ادعا میکند که تمام کتابش دعوتی است برای مردمان برای آنکه دوباره به ادب و تعلیم تن دهند، در زمانه ای که علم و ادب رو به تباهی نهاده است. «ادب» آن چیزی است که کلینی بقاء آدمی را بدان میشناسد«جعل بقاء أهل الصحّة و السلامة بالأدب و التعليم». این ادب نه انتخابی میان گزینه های متعدد، بلکه راهی ضروری است، راهی که حتی بعثت انبیاء و اولیاء خدا نیز ضرورت خود را از آن میگیرند؛ « فلو كانت الجهالة جائزة لأهل الصحّة و السلامة لجاز وضع التكليف عنهم و في جواز ذلك بطلان الكتب و الرسل و الآداب، و في رفع الكتب و الرسل و الآداب».
هیچ گفتاری قابلیت خلاصه شدن نخواهد داشت، مگر در صورتی که جوهره اش را به یاد بیاورد. کلینی با این مقدمه، جوهره تمام آنچه به مثابه میراث انبیاء و «علم دین» میشناسیم را متذکر میشود. تنها بدین مقدمه است که میتواند کتابی بنگارد همچون «الکافی فی علم الدین» ، و تنها بدین جوهره است که الکافی او میتواند انسان را کفایت کند، چنانکه ادب او را کفایت میکند.
با این فهم کتاب کلینی را به معنا عام کلمه باید کتاب آداب خواند. از همین جا است که حتی در بخش الاصول من الکافی که مفسرین به غلط آن را شامل اصول عقاید - به معنای رایجش- دانسته اند، با کتاب الایمان و الکفر، و نیز کتاب العشره و کتاب الدعا مواجه میشویم. و بخش الفروع من الکافی که معمولا کتاب فقهش میخوانند، محتوی ابوابی است که داعیه «احکام» بودن ندارند، بلکه خود را به عنوان «آداب» معرفی میکنند؛ ادب الصائم، ادب الصلاه، ادب الحکم و... .
کلینی نخستین جامع نگار شیعه است، تنها اگر جامع نگاری را به طرح او در تلخیص تمام علم دین، ذیل جوهره ای چون «ادب» بشناسیم. امام صادق علیه السلام در نامه ای که به شیعیان خود مینگارد، دستورات متعددی به شیعیان میفرماید. از وجوه مختلفی میشود این دستورات را وحدتی بخشید. شاید از نقطه ای که این متن در تمهید آن است، بشود گفت تمام آنچه در آن نامه است، و تمام آنچه جامع حدیثی کافی در پیجویی آن نگاشته شده، یک دستور امام صادق علیه السلام است؛
«هذا ادبنا ادب الله، فخذوا به، و تفهموه و اعقلوه»
#تاریخ_حدیث
#شیخ_کلینی
#یادداشت
🔺 نکتهای درباب "کلینِ" شیخ کلینی:
| تعلیقهای بر یادداشت اخیر آقای دکتر خامهیار|
چندی قبل در روز بزرگداشت شیخ کلینی (ره) از استاد گرامی آقای دکتر خامهیار خواستم تا نتیجه تحقیقاتشان درباب مقبره منسوب به پدر جناب کلینی در کلین فشاپویه(حسنآباد تهران) را به اختصار مکتوب نمایند. ایشان هم قول دادند که چنین کنند.
شب گذشته این قول عملی شد و ایشان در صفحهای که متکفل انعکاس تلاشهای علمی ایشان است، به اختصار نظر خود را مرقوم فرمودند. در این متن دقیقه مهمی نهفته بود که بنده به اختصار به استقبال آن میروم؛
آقای دکتر خامهیار در نوشته خود موطِن جناب کلینی را کلینی غیر از کلین امروزی معرفی میکنند. کلینی که در منطقه پاکدشت امروزی واقع است در مسیر ری به خراسان واقع بوده؛ و این نکته مهمی است: یعنی واقع در مسیر مشایخ و محدثین خراسانی بوده است.
این قرینه تاریخی اگر در کنار قرائن درونی کتاب کافی قرارگیرد اهمیت خود را بیشتر آشکار میکند. ما میدانیم که جناب کلینی(ره) به خلاف بسیاری از معاصرین قمیِ خود به فضل بن شاذان نیشابوری طریقی داشتهاند و بیش از ۶۰۰ روایت را به واسطه #محمد_بن_اسماعیل از جناب فضل حفظ و نقل نمودهاند. جناب صدوق و مخصوصا مشایخ بزرگ بغداد (نظیر شیخ مفید، ابوالعباس نجاشی و شیخ طوسی) بخش اعظم تراث خراسانی را بهواسطه کلینی ثبت و ضبط و نقل نمودهاند. اینها همه گواهی است بر مراوده جناب کلینی با سنت شیعیان خراسان؛ مراودهای که مشایخ قمی (بهجز شیخ صدوق که خود سفرهایی به آن خطه داشتهاست) ، ظاهرا از آن بهرهای نداشتهاند.
بنابراین احتمالی که دکتر خامهیار در متن خود منعکس کردهاند میتواند ما را در فهم منابع و زمینه تاریخی شکلگیری کتاب کافی راهنمایی کند. لازم است این زمینهها با تمرکز بر بازشناسی مراوده کلینی با سنتهای مختلف علم امامیه مطالعه و بازشناخته شود.
از اقای دکتر خامهیار عزیز بهخاطر اجابتی چنین دلالتآمیز متشکر و ممنونم.
#شیخ_کلینی
[متن مختصر ایشان را اینجا بخوانید] 👇
https://www.instagram.com/p/CPNYFVMhtJ1/?utm_medium=copy_link