eitaa logo
کُنّاش | حمیدرضا میررکنی
115 دنبال‌کننده
75 عکس
9 ویدیو
41 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
(فرسته دوم) 3. نکته پایانی: رساله‌ای که اخیرا با عنوان «ردّ مذهب حکما» تصحیح و منتشر شده است، اتفاقا با مضمون و حتی لحن رساله تشویق‌السالکین هماهنگ و همخوان است. این رساله نه تنها ردّ صوفیه نیست، بلکه ردّ حکما به نفع صوفیه است. مولّف پس از بیان اشکالات و ایراداتِ کار حکما، به سراغ درک ایشان از توحید می‌رود و درک آنان را جرح می‌کند. پس از آن ردّ به هیچ وجه توحید متکلمین را تایید و اثبات نمی‌کند، به سراغ تثبیت توحید عرفا می‌رود. فرازهای پایانی این رساله چنین است: «و دلایل ناقص ناتمام در اثبات واجب‌الوجود که حکما در کتب ضلال خود نقل کرده‌اند تحصیل حاصل است به مشقت و ریاضت تمام و از بابت جستن آفتاب است به نور شمع و چراغ. بیت: زهی نادان که او خورشید تابان به نور شمع جوید در بیابان و صوفیه از کثرت ریاضت و صیقل دادن آیینه دل، به جایی می‌رسانند که هرچه نظر می‌کنند مشاهده حق تعالی می‌کنند به دیده دل. رباعی: صاحب نظران که زنده جاویدند وارسته ز بیم و فارغ از امیدند در هر چه نظرکنند او را بینند ذرات جهان آیینه خورشیدند در حق سبحانه تعالی خلق آسمانها و زمین و ما بینهما را دلیل وجود ساخته تا هیچکس از او غافل نشود کما قال الله تعالی: «سنریهم آیاتنا فی الآفاق و فی انفسهم حتی بتبیّن انه الحق» و مرتبه بالاتر از این هست از جهت صوفیه که آن انتقال از اثر به موثر است، به هرچه نظر می‌اندازند اول خدای را به دیده دل می‌بینند و بعد از آن مصنوع را. بیت: همه عالم به نور او است پیدا کجا او گردد از عالم هویدا و مرتبه بالاتر از این وحدت وجود است که جمیع ماسوی الله را لاشیء محض تصور می‌کند، بلکه غیر از حق چیزی نمی‌بینند و بعضی از علما گفته‌اند که مراد از وحدت آن است که عارف از جمیع مرادات و هوی نفس برخاسته جمیع خواهش و مطالب خود را در رضای حق تعالی محو ساخته غیر ذات او دیگر هیچ چیز منظور او نباشد، بلکه وجود خودش هم در خواطر نیاید، برخلاف جمعی که هزار آرزو و خواهش را خدای خود ساخته، کل معبود و مقصود درباره ایشان متحقق است.»(همان:ص75-76) وارد کردن رساله "ردّ مذهب حکما" در مناقشه سنجش اعتبار رساله تشویق‌السالکین، اتفاقا این انتساب را تایید می‌کند؛ چه این رساله به وضوح در تایید عرفا است و حتی با تایید و تفسیر پرمناقشه‌ترین عقیده ایشان (که همان وحدت وجود باشد) خاتمه یافته است. @konashmirrokni
🔺|نکاتی درباره انتساب رساله تشویق السالکین به مرحوم مجلسی اول(ره) 3| [نسبت تصوف و اهل‌بیت (ع) در سطوری از لوامع صاحبقرانی] چنانکه پیش از این وعده کردیم مواردی در لوامع صاحبقرانی که مناسبت دارد با جریان صوفیه را به مرور نقل خواهیم کرد. مجلسی اول(ره) در لوامع در توضیح شئون علم ائمه هدی علیهم‌السلام می‌فرماید: «و از آن جمله علم الهام است كه اعظم علوم ايشان است و ليكن عامه اين علم را تجويز مى‏كنند نسبت به بايزيد، و ابراهيم ادهم، و حسن بصرى، و امثال ايشان و انكار مى‏نمايند در ائمّه معصومين صلوات اللَّه عليهم با آن كه خود نقل نموده‏اند كه صوفيه منسوب به ايشانند، و ابو يزيد بسطامى كه معظم ايشان است اين رتبه را از سقايى خانه حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه عليه يافت و معروف كرخى از دربانى حضرت ابى الحسن على بن موسى الرّضا صلوات اللَّه عليهما يافت، و هر كه تفصيل آن خواهد بايد كه رجوع نمايد به تذكرة الأولياء شيخ عطار و شواهد النبوّة مولانا جامى بلكه روضة الصفا و حبيب السير و ساير كتب تواريخ ايشان مشحون است از معجزات و كرامات ائمه اهل البيت سلام اللَّه عليهم و بعضى از انواع علوم ايشان در اثناى اخبار اين كتاب خواهد آمد مجملا و مفصلا إن شاء اللَّه تعالى‏ .»(لوامع‌صاحبقرانی . ج۱ : ۴۱ ) چنانکه می‌بینیم اولا مجلسی اول(ره) به این مناسبت تصریح کرده‌است. ممکن است گفته شود که اینجا هم لحن مولف جدلی است و لزومی ندارد ایشان عقاید خود را آشکار کرده باشد. این البته سخن قابل تاملی است. باید در نظر داشت که : - اولا نظیر آنچه در یادداشت دوم درباره تشویق‌السالکین دیدیم، در آنجا غیر از موضع بحث که موضع جدل بود، قرینه دیگری نیز (تعبیر بحسب ظاهر) در کار بود. اما در اینجا چنین قرینه‌ای در میان نیست. -ثانیا بعید است که جریان پرمناقشه و پرحاشیه‌ای مثل صوفیه را شخصی نظیر مجلسی اول(ره) منسوب به اهل‌بیت کند صرفاً به اقتضا جدل. خصوصا که در ادامه هم تصوف را یک امرغلط و مذموم معرفی نکرده تا اهل‌بیت علیهم‌السلام را از آن مبری کند. در حالی که شیعه ولو به اقتضا جدل نسبت امرمذمومی به معصوم را بپذیرد دست آخر توضیح خواهد داد که این از باب تن دادن به عقاید طرف مقابل بوده و دامن عصمت ائمه هدی (ع) از این مطالب پاک است. نکته جالب توجه دیگر آنکه این انتساب را جناب مجلسی به صوفیه نسبت میدهد و نه علمای عامّه؛ یعنی وقتی می‌نویسد که «خود ایشان صوفیه را منتسب به اهل بیت (ع) کرده‌اند» مرادشان علمای عامه نیست، بلکه خود صوفیه است. نشانش این است که در ادامه به کتبی نظیر تذکره الاولیا شیخ عطار و شواهدالنبوه مولانا جامی استناد میکنند. این مطلب حاکی از آن است که چه‌بسا اصلا لحن این نوشته را نباید جدلی خواند، چه اگر روی سخن ایشان با عامّه بود، باید به تواریخ ایشان استناد میفرمودند و نه کتب اهل تصوف. دست‌آخر معلوم می‌شود که این جملات تاحد زیادی گویای عقیده خود مرحوم مجلسی اول(ره) درباب تصوف است. درآخر باید در نظر داشته باشیم که مضمون این مطالب مسطور در کتاب لوامع صاحبقرانی مناسبتی تمام با مضمون فرازهایی از تشویق‌السالکین دارد: " شیخ ابویزید بسطامی فخر می‌کرد به آنکه سقّا بود در خانه حضرت صادق(ع) و شیخ معروف کرخی قدّس سرّه العزیز شیعه خالص و دربان حضرت رضا(ع) بود تا از دنیا رحلت کرد."(ص93 -تصحیح انتقادی رساله تشویق السالکین) ره @konashmirrokni