12.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ هنر بسیجیان حوزه شهدای گمنام شهرستان خرمدره
🔰 خطاط: برادر بسیجی ابوالفضل ترکمن
🔰 تدوین: برادر بسیجی محمد کردلو
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
15.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خيلي جالب!
اواخر جنگ از ناحيه سر مجروح می شود و تمام حافظه اش راواز دست می دهد. حتى نام و نشانى اش .
٣٠ سال در يك اسايشگاه روان درمانى بسترى مي شود تا يك روز از پله هاى اسايشگاه پايين می افتد و با سر به نبش پله اصابت مى كنه و اسمش بخاطرش مي اید. توسط بخش نيكوكارى دنبال خانواده اش می گردد و در نهايت شهرى از توابع كردستان خانواده اش را پيدا مى كنند.
با برادرش تماس مى گيرند واين ، لحظه ورود به منزل و ملاقاتش با خانواده و ماااااااااااادر❤️
🌹🕊🌴🥀🌴🕊🌹
#در_محضر_شهدا
#سردار_شهید
#سیدمحمدحسین_علم_الهدی
زمان شاه انداختنش توی بند نوجوانان بزهکار .
صبوری به خرج داد .
چند روز بعد صدای #نماز جماعت و تلاوت قرآن از بند، بلند بود!
مأموران حسین را گرفتند زیر مشت و لگد .
می گفتند تو به اینها چه کار داشتی ؟!
از آن به بعد شکنجه حسین، کار هر روز مأموران شده بود .
یکبار هم نشد که زیر شکنجه ، اطلاعات را لو بدهد .
نوجوان شانزده ساله را می نشاندند روی صندلی الکتریکی و یا اینکه از سقف آویزانش می کردند .
🕊 #سالروز_شهادت🌹
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🌹🕊🌷🏴🌷🕊🌹
#نحوه_شهادت
#سردار_رشید_اسلام
#شهید_والامقام
#سیدمحمدحسین_علم_الهدی
صدای تانك های آن طرف جاده به گوش می رسید. تیراندازی لحظه ای متوقف نمی شد. راه افتادیم، با اینكه می دانستیم امید برگشت نیست، ولی رساندن «آر. پی. جی» به «علم الهدی» ما را مصمم به پیش می برد. به جاده كه رسیدیم، توانستیم تانك هایی را ببینیم. به جز چند تایی كه در حال سوختن بودند، بقیه غرش كنان به پیش می تاختند.
چشمم به حسین (علم الهدی) كه افتاد، خستگی از تنم در آمد. آر. پی. جی بر دوشش بود و پشت خاكریز دراز كشیده بود. در امتداد خاكریز غیر از حسین حدود ده نفر دیگر هنوز زنده بودند واز همه گروه همین ده نفر مانده بودند. حتی یك جسد بر زمین نمانده بود.
پیدا بود كه بچه ها با گلوله مستقیم تانك ها از پای در آمده بودند. تانك های سالم از كنار تانك های سوخته عبور می كردند و به طرف خاكریز علم الهدی پیش می آمدند.
حسین و افرادش هیچ عكس العملی نشان نمی دادند. «روز علی» كه حسابی نگران شده بود، آر. پی. جی را از من گرفت و به تانك ها نشانه رفت. دست روز علی را نگه داشتم و گفتم: كمی دیگر صبر كن، شاید بچه ها برنامه ای داشته باشند و او پذیرفت.
تانك ها به حدود پنجاه متری خاكریز رسیده بودند كه یكباره حسین از جا بلند شده و نزدیك ترین تانك را نشانه گرفت. گلوله درست به وسط تانك خورد و آن را به آتش كشید. غیر از حسین دو نفر دیگر كه آر. پی. جی داشتند، دو تانك دیگر را نشانه رفتند و هر دو را به آتش كشیدند. بقیه تانك ها سر جایشان ایستادند و ناگهان خاكریز را به گلوله بستند.
خاكریز یكپارچه دود شد و بعید بود كسی سالم مانده باشد.
روز علی بلند شد و نزدیك ترین تانك را نشانه رفت و با اینكه فاصله كم بود، تانك را از كار انداخت.
قامت حسین دوباره از میان دود و گرد غبار پشت خاكریز پیدا شد و یك تانك دیگر با گلوله حسین به آتش كشیده شد. پیدا بود كه از همه افراد گروه فقط روز علی و حسین زنده مانده اند. حسین از جا كنده شد و خود را به خاكریز دیگر رساند. تانك ها هنوز ما را ندیده بودند. پیشروی تانك ها دوباره شروع شد. حسین پشت خاكریز خوابیده بود.
تانك به چند متری خاكریز كه رسید، حسین گلوله اش را شلیك كرد. دود غلیظی از تانك بلند شد. تانك دیگری با سماجت شروع به پیشروی كرد. روز علی كه آر. پی. جی را آماده كرده بود، از خاكریز بالا رفت و آن را هدف قرار داد.
تانك به آتش كشیده شد و چهار تانك دیگر به ده متری حسین رسیده بودند. حسین از جا بلند شد و آخرین گلوله را رهاكرد.
سه تانك باقیمانده در یك زمان به طرف حسین شلیك كردند. گلوله ها خاكریزش را به هوا بردند. گردو خاك كمی فرو نشست، توانستیم اول آر. پی. جی و سپس حسین را ببینیم. جسد حسین پشت خاكریز افتاده بود و چفیه صورتش را پوشانده بود.
یكی از تانك ها به چند متری حسین رسیده بود و می رفت كه از روی پیكر حسین عبور كند.
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
💐🕊🌴🌺🌴🕊💐
#هفدهم_دیماه
اجرای طرح استعماری
#کشف_حجاب
توسط رضا خان
سیاست کثیف شیطانی که برای تحت سلطه قرار دادن #زنان_ایرانی همچنان ادامه دارد .
98.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❌ فیلم کامل مستند «۷۲ ساعت»
🤔 در ۳ روز پایانی عمر شریف #شهید_سلیمانی چه گذشت...
#نشر_حداکثری
7.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ شعر خوانی جانسوز شاعر گرانقدر زنجانی جناب آقای علی حنیفه در محضر رهبری برای حضرت فاطمه (س)
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
🌷🌷🌷🌷🌷🌷
❌ماخودمان هم این قانون را قبول نداریم!!
🔸سال ۱۳۷۷ به عنوان رایزن فرهنگی در کشور بوسنی و هرزگوین مشغول خدمت بودیم؛ برادران سپاه آن جا عملیات بازسازی به عهده شون بود و بعد از جنگ، در حال بازسازی بودند. یک بار حاج قاسم تشریف آوردند آن جا و شب مهمان ما شدند. سوال کردم از تعداد فرزندانشان. دهه هفتاد بود…
🔶حاج قاسم گفت: ما رعایت قانون جمهوری اسلامی رو نکردیم. (یعنی کنترل جمعیت که دوتا بیشتر نشه) بعد خاطره ای نقل کرد که: من خدمت مقام معظم رهبری رسیدم، بحث فرزند شد من گفتم که ما رعایت قانون جمهوری اسلامی رو نکردیم.
👌آقا فرمودند: این قانون رو ما خودمون هم قبول نداریم.
📚 کتاب حاج قاسم