eitaa logo
کوچه های آشنا
447 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
159 ویدیو
23 فایل
📌روزبه‌روز، باید یاد شهدا و تکرار نام شهدا و نکته‌یابی و نکته‌سنجی زندگی #شهدا در جامعه‌ی ما رواج پیدا کند. امام خامنه‌ای ارتباط باادمین @Aboojavad
مشاهده در ایتا
دانلود
کوچه های آشنا
☫ ﷽ ☫ بِــــــــســـــــم رَبـ الشُهـ🌺ــدا #شهیدوالامقام محمدحسین بیگدلو دو فرشته بنام محمدعلی و
خاطره: بسیار بودند و علاقه زیادی به من و مادرشان داشتند، وقتی من کار می‌کردم ناراحت می شدند و می گفتند ما را بکشد، با وجود من و برادرانم شما با این سن نباید کار کنید و همیشه به حرف های من و مادرش گوش می‌کرد. شب قبل از رفتنش به نشستیم صحبت کردیم ، من و همسرم از او خواستیم به نرود اما او گفت: به گفته و که علاقه زیادی به او دارم باید به بروم. راوی: محمدعلی بیگدلو ( )
گذر زمان همه چیـز را با خود می‌برد ، جز ردّ نگاه شهدا ... یاد و خاطره شهدای نوزدهم مرداد ماه استان گرامی باد ✨ڪـوݼـــــــــہ‌هـاے‌آشنــــــــــا 💫 ─────────┅╮ https://eitaa.com/koochehhayehashena ╰┅─────
☫ ﷽ ☫ بِــــــــســـــــم رَبـ الشُهـ🌺ــدا جواد پیری دو فرشته بنام فرهاد و عصمت خانم به مورخ سوم بهمن ماه ۱۳۴۵ در صاحب فرزندی آسمانی بنام جواد شدند. سرانجام در لباس مقدس خاکی همیشه در صحنه به ندای هل من ناصر و درهفتم اسفند ماه ۱۳۶۲ از منطقه عملیاتی و از جزیره مجنون به مقصد بهشت پر کشید و پیکر پاکش به تاسی از مادر سادات حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها مدت ها گمنام بود تا اینکه در سی ام اردیبهشت ۱۳۷۵ تفحص و در گلزار شهدای زادگاهش آرام گرفت. وصیتنامه: از شما می خواهم را تنها نگذارید از این سنگر آزادی و دست هم با آهنین خود با قدم های استوار بر خیزید و امر را به جای آورید از جنگ و نهراسید و بر شیطانهای غرب و شرق و اسرائیل جنایتکار بشورید و دست این خون آشامان را از سر کوتاه کنید و راه را برای دست یافتن به هموار سازید این را هم باید بدانید که ما برای خاک نمی جنگیم بلکه می خواهیم را بر تمام جهان کنیم. سعی کنید فضائل اخلاقی را کسب کنید و رذائل اخلاقی را از خود برانید. ✨ڪـوݼـــــــــہ‌هـاے‌آشنــــــــــا 💫 ─────────┅╮ https://eitaa.com/koochehhayehashena ╰┅─────
کوچه های آشنا
☫ ﷽ ☫ بِــــــــســـــــم رَبـ الشُهـ🌺ــدا #شهیدوالامقام جواد پیری دو فرشته بنام فرهاد و عصمت خ
خاطره: خصوصیات اخلاقی که در این دوران از جواد بیاد دارم بشرح ذیل برایتان باز گو می نمایم جواد نسبت به کردن همیشه پیش قدم بود در طول مدت یکسال هیچگونه حرف های ناشایست و دور از از او نشنیدم همواره بر رفتار و کردار خویش اشرافیت داشت و به قول معروف در زبان خویش را غلام خویش کرده بود هیچگاه خود غلام هوای نفسانی خویش نبود هیچگاه مورد اذیت و آزار دیگران را فراهیم نمی ساخت از به نامحرم دوری می جستند و اینکار را برای دیگران نیز می نمود و به اهمیت بسیار قائل بود بنده به جرات می توانم ادعا کنم که او انسانی بود به تمام معنا و کامل بطوری که بنده احساس می کردم جواد به این دنیا تعلق ندارند و متعلق به دنیای دیگر می باشد به و بسیار اهمیت می داد و در ساده پوش بودن زبان زد خاص و عام بود در بین همسایگان و آشنایان از محبوبیت خاصی برخوردار بود.به در راه خدا عشق می ورزید و شهادت را گرانبهاترین هدیه الهی به حساب می آوردو همواره از می خواست او را به فیض شهادت نائل آورد و به سرور و سالار شهیدان حضرت (ع) علاقه بسیاری داشت و همواره در یاد او اشک ماتم جاری می کرد. راوی: صفرعلی محمدی ( شهید)   ✨ڪـوݼـــــــــہ‌هـاے‌آشنــــــــــا 💫 ─────────┅╮ https://eitaa.com/koochehhayehashena ╰┅─────
آلبوم محمود محمدی وطن زاده گلستانی از شهدا و رزمندگان اسلام ✨ڪـوݼـــــــــہ‌هـاے‌آشنــــــــــا 💫 ─────────┅╮ https://eitaa.com/koochehhayehashena ╰┅─────
☫ ﷽ ☫ بِــــــــســـــــم رَبـ الشُهـ🌺ــدا مرطوبعلی مولائی دو فرشته بنام رضاعلی و یاخچی خانم به مورخ ششم مهرماه ۱۳۴۴ در روستای گاوخس طارم صاحب فرزندی آسمانی بنام مرطوبعلی شدند. سرانجام در لباس مقدس خاکی ارتش همیشه قهرمان به ندای هل من ناصر و درسی ام مهر ماه ۱۳۶۵ از پیچ انگیزه به مقصد بهشت پر کشید و پیکر پاکش و در گلزار شهدای زادگاهش آرام گرفت.   ✨✨ڪـوݼـــــــــہ‌هـاے‌آشنــــــــــا 💫 ─────────┅╮ https://eitaa.com/koochehhayehashena ╰┅─────
ما را هم بگیرید؛ که مان بدجور است، در گِلِ این دنیاے ! یاد و خاطره شهدای بیستم مرداد ماه استان گرامی باد ✨ڪـوݼـــــــــہ‌هـاے‌آشنــــــــــا 💫 ─────────┅╮ https://eitaa.com/koochehhayehashena ╰┅─────
☫ ﷽ ☫ بِــــــــســـــــم رَبـ الشُهـ🌺ــدا حسن ملکی دو فرشته بنام بهرامعلی و جمیله خانم به مورخ سوم شهریور ماه ۱۳۴۶ در روستای دستجرده طارم صاحب فرزندی آسمانی بنام حسن شدند. سرانجام در لباس مقدس خاکی ارتش همیشه قهرمان به ندای هل من ناصر و بیست و سوم تیرماه ۱۳۶۶ از مریوان به مقصد بهشت پر کشید و پیکر پاکش و در گلزار شهدای زادگاهش آرام گرفت. خاطره : هر باری که به مرخصی می آمد از خطرات جنگ برایمان می گفت، اینکه هر روز چند نفر از هموطنانمان می‌شوند. در واقع می‌خواست بگوید احتمال این هست که شود، اما زیاد دنبالش را نمی گرفت یا به طور مستقیم به ما نمی گفت که ما ناراحت نشویم. راوی: جمیله کریمی ( )   ✨ڪـوݼـــــــــہ‌هـاے‌آشنــــــــــا 💫 ─────────┅╮ https://eitaa.com/koochehhayehashena ╰┅─────
آلبوم میکائیل شیری گلستانی از شهدا و رزمندگان اسلام ✨ڪـوݼـــــــــہ‌هـاے‌آشنــــــــــا 💫 ─────────┅╮ https://eitaa.com/koochehhayehashena ╰┅─────
چشـم مـا در پی خوبـان جهان خواهد بود تا جهان باقی و آیین محبت باقی ست ... یاد و خاطره شهدای بیست و یکم مرداد ماه استان گرامی باد ✨ڪـوݼـــــــــہ‌هـاے‌آشنــــــــــا 💫 ─────────┅╮ https://eitaa.com/koochehhayehashena ╰┅─────
☫ ﷽ ☫ بِــــــــســـــــم رَبـ الشُهـ🌺ــدا احمد محدی ارهانی دو فرشته بنام جانعلی و جمیله خانم به مورخ یازدهم اسفند ماه ۱۳۴۴ در شهرستان سلطانیه صاحب فرزندی آسمانی بنام احمد شدند. سرانجام در لباس مقدس خاکی همیشه در صحنه به ندای هل من ناصر و بیست و چهارم تیرماه ۱۳۶۱ از کوشک به مقصد بهشت پر کشید و پیکر پاکش به تاسی از مادر سادات حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها مدت ها گمنام بود تا در سال ۱۳۸۰ تفحص و در گلزار شهدای زادگاهش آرام گرفت. وصیتنامه: و و خواهرانم، برای ما نگران و ناراحت نباشید. اگر من شدم راه (ع) را انتخاب کردم اگر زنده هم باشم باز هم راه حسین را پیموده ام.   ✨ڪـوݼـــــــــہ‌هـاے‌آشنــــــــــا 💫 ─────────┅╮ https://eitaa.com/koochehhayehashena ╰┅─────
کوچه های آشنا
☫ ﷽ ☫ بِــــــــســـــــم رَبـ الشُهـ🌺ــدا #شهیدوالامقام احمد محدی ارهانی دو فرشته بنام جانعلی و
خاطره : برادرم از بچگی کنار من بزرگ شده بود و با هم خیلی انس گرفته بودیم و خیلی او را دوست داشتم. او خوب می خواند و خوب می خواند و بسیار بود در آن زمان که در خوراکی می دادند نمی خورد و نگه می داشت تا به خانه بیاورد و با من تقسیم کند وقتی که به می خواست برود هر چه به او گفتیم که نرو و بمان درست را بخوان قبول نکرد، و حتی دو بار ایشان را پدرم از اهواز برگرداند در مرحله بعدی که می خواست به برود در سپرده بود که جای نیروها را نگویند که مبادا پدرم او را پیدا کند شبی که پیش ما بود پدرم گفت پسر جان من از رفتن تو خیلی خوشحالم و مانع تو نمی شوم اما بحث این است که تو سنت کم است و باید درس بخوانی، احمد به پدرم گفت این بدن سالم که به ما عطا فرموده باید اعضای آن در جای خوب و مفید صرف شود تا راضی باشد اگر فردای قیامت اعضای بدن سوال کنند که چرا به نرفتی چه جوابی بدهم؟ میگویند مگر این اعضا مال تو بود، به عنوان هدیه به تو داده بود و تو میتوانستی به خوبی استفاده کنی چرا استفاده نکردی، با این حرف ها را راضی کرد و رفت و به رسید. راوی: حمیده محمدی ( )