☫ ﷽ ☫ بِــــــــســـــــم رَبـ الشُهـ🌺ــدا
شهید والامقام اصغر نوروزی
دو فرشته بنام علیاکبر و نرگس خانم مورخ دهم خرداد ماه ۱۳۵۰ در #زنجان صاحب فرزندی آسمانی بنام اصغر شدند.
که در لباس مقدس خاکی #بسیج همیشه در صحنه به ندای هل من ناصر #لبیک و در رکاب ولی زمانش به مورخ چهارم اسفند ماه ۱۳۶۵ از شلمچه به مقصد بهشت پر کشید و پیکر پاکش در گلزار شهدای پایین زنجان آرام گرفت.
وصیتنامه:
اى دوستان عزيز مىبخشيد اگر وقتتان را مىگيرم من اميد اين را دارم كه شما هميشه پيرو
و #مطيعرهبركبيرانقلاباسلامى #امامخمينى باشيد و سعى نكنيد با كارهايتان او را رنج بدهيد چون او بجز حضرت امام #مهدى(عج) و شماها كسى را ندارد و سعى كنيد و نگذاريد اين #روحانيت از بين بروند و ريشه آنها را تقويت كنيد با رفتن به #جبهه هاى حق عليه باطل روحانيت و #امام و از همه اينها مهمتر دل حضرت ولی عصر ارواحنا فداه را شاد كنيد.
خاطره:
یک شب در خواب دیدم #شهید در یک جای زیبای نشسته بود، وقتی من را دید پرسید که #مادر شما چرا انقدر ناراحت هستید؟ وقتی شما بی تابی میکنید من هم اینجا آرامش ندارم، و نگران شما هستم. گفتم آخه اصغرجان، از زمانی که شهید شده ای، #قلبم درد می کند به صورتم نگاه کرد لبخندی زد و سپس مرا بوسید و بعد از آن خوابم دیگر قلبم درد نمیکند.
راوی: #مادرشهید
✨ڪـوݼـــــــــہهـاےآشنــــــــــا 💫
─────────┅╮
https://eitaa.com/koochehhayehashena
╰┅─────
#شــــــــادیارواحطيبــــــــہشهداصـَـــــلوات
#شهید_اصغر_نوروزی
هدایت شده از کوچه های آشنا
☫ ﷽ ☫ بِــــــــســـــــم رَبـ الشُهـ🌺ــدا
شهید والامقام ابوتراب نوری
دو فرشته بنام بیوک و زهرا خانم مورخ هفتم خرداد ماه ۱۳۳۸ در روستای حسین آباد #زنجان صاحب فرزندی آسمانی بنام ابوتراب شدند.
که با لباس مقدس خاکی #بسیج همیشه در صحنه به ندای هل من ناصر #لبیک و در رکاب ولی زمانش به مورخ بیست و یکم دی ۱۳۶۰ از دشت عباس به مقصد بهشت پر کشید
و پیکر پاکش به تاسی از #مادرسادات حضرت فاطمه زهرا (س) مدت ها #گمنام بود تا اینکه بعد از ۴۳ سال #تفحص و در روزهای آتی در گلزار شهدای زادگاهش آرام خواهد گرفت.
وصیتنامه:
#پدر و #مادرم اگر نيامدم و در جبهة جنگ #شهيد و فدائی #راه_حق شدم زحمات خود را حلالم كنيد و ببخشيد گريه نكنيد هر وقت گریه كرديد بياد روز #عاشوراى_حسينى گريه كنيد
خاطره:
بعد از اتمام #سربازی دیدم ابوتراب آماده شده و میرود، گفتم کجا می روی؟! ابوتراب گفت #حکم، حکم #جهاد است، از #رهبر گفتن و از ما رفتن به #جبهه.
راوی: زهرا محمدی( #مادرشهید )
✨ڪـوݼـــــــــہهـاےآشنــــــــــا 💫
─────────┅╮
https://eitaa.com/koochehhayehashena
╰┅─────
#شــــــــادیارواحطيبــــــــہشهداصـَـــــلوات
#شهید_ابوتراب_نوری
نرفتن و ماندن نامردیست!
شهیدی که؛
#جبهه را به زمين های مرغوب #طارم ترجیح داد!
به او گفتم نرو و برگرد #روستا , هر زمینی که دوست داری به نامت میزنم!
گفت #مادرجان اگر کل زمین های #طارم را به نام من بزنند بر نخواهم گشت!
چرا که نرفتن! و ماندن! نامردیست
راوی #مادرشهید
دو فرشته بنام جانعلی و ثریا خانم مورخ سوم تیر ماه ۱۳۳۷ در شهرستان طارم #زنجان صاحب فرزندی آسمانی بنام نقدعلی شدند.
که در لباس مقدس خاکی #ارتش همیشه قهرمان به ندای هل من ناصر #لبیک و در رکاب ولی زمانش به مورخ هشتم دی ماه ۱۳۶۰ از کرخه به مقصد بهشت پر کشید و پیکر پاکش در گلزار شهدای زادگاهش آرام گرفت.
✨ڪـوݼـــــــــہهـاےآشنــــــــــا 💫
─────────┅╮
https://eitaa.com/koochehhayehashena
╰┅─────
#شــــــــادیارواحطيبــــــــہشهداصـَـــــلوات
#شهید_نقدعلی_حیدری
﷽
شهدای میراث فرهنگی گردشگری و صنایع دستی استان #زنجان
شهید والامقام علی قرهجلو
دو فرشته بنام محمدحسن و زبرجد خانم به مورخ اول آبان ماه ۱۳۴۶ در روستای آقکند شهرستان ایجرود #زنجان صاحب فرزندی آسمانی بنام علی شدند.
که در لباس مقدس مقدس سبز #پاسداران جان برکف به ندای هل من ناصر لبیک، و در رکاب ولی زمانش به مورخ بیست و نهم دی ماه ۱۳۶۵ از شلمچه به مقصد بهشت پر کشید و پیکر پاکش در گلزار شهدای پایین زنجان آرام گرفت.
#شهید_علی_قرهجهلو
وصیتنامه:
به نام او که #انسان را به وجود آورد و در درون انسان دو #روح الهی دمید که انسان به خواست خود بتواند به بالاترین درجات #الهی برسد یا به خواست خود پست ترین موجودات روی زمین برسد . بنام او که تسکین بخش دردهاست و بنام او که #زنده می کند و می میراند . #پدر و #مادر و #برادر عزیزم برای من گریه نکنید برای #حسینمظلوم و حضرت #ابوالفضلع و #علیاکبر ع و #بهشتیمظلوم گریه کنید . پیروی از #ولایتفقیه بکنید همان طور که در #قرآن آمده است.
خاطره:
قبل از اینکه علی به دنیا بیاید خواب دیدم سیدی نورانی آمد و به من گفت: خانم شما صاحب پسر میشوی که نامش بزرگ می شود و آدم مهمی می شود، تا خواستم از او چیزی بپرسم از خواب بیدار شدم، بعد از اینکه علی به دنیا آمد همسرم گوسفندی قربانی کرد و آن را پخش کردیم.
راوی: زبرجد سیفی ( #مادرشهید )
بسیج حمزه سیدالشهدای ادارهکل میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی استان زنجان
#زنجان_میزبان_مهربان
#میراث_فرهنگی_زنجان
#گردشگری_زنجان
#صنایع_دستی_زنجان
#بسیج
شهید والامقام از صنعتگران استان می باشند.
@miraszanjan_ir
☫ ﷽ ☫ بِــــــــســـــــم رَبـ الشُهـ🌺ــدا
شهید والامقام جمشید آراسته
دو فرشته بنام ابوالفضل و سارا خانم به مورخ یکم مرداد ماه ۱۳۴۵ در #زنجان صاحب فرزندی آسمانی بنام جمشید شدند.
تکاور داستان ما در لباس مقدس خاکی #ارتش همیشه قهرمان به ندای هل من ناصر لبیک، و در رکاب ولی زمانش به مورخ یکم تیر ماه ۱۳۶۷ بر اثر مصدومیت شیمیایی از نهرعنبر به مقصد بهشت پر کشید و پیکر پاکش در گلزار شهدای پایین زنجان آرام گرفت
خاطره:
جمشید نسبت به #خانواده دوستان و افراد غریبه #مهربان و دلسوز بود ؛ #همسایه ای داشتیم که بی بضاعت بودند یک بار دندان او به شدت درد می کرد. وقتی میخواست به داندانپزشکی برود جمشید او را در راه دیده بود و به همراه او به دندانپزشکی رفته بود. به دکتر دندانپزشک گفته بود دندان این خانم را بکش هر چقدر هزینه اش باشه من پرداخت می کنم ، دکتر از این کار جمشید خوشش آمده بود و دندان خانم همسایه را مجانی کشیده بود .
راوی : #مادرشهید
✨ڪـوݼـــــــــہهـاےآشنــــــــــا 💫
─────────┅╮
https://eitaa.com/koochehhayehashena
╰┅─────
#شــــــــادیارواحطيبــــــــہشهداصـَـــــلوات
#شهید_جمشید_آراسته
☫ ﷽ ☫ بِــــــــســـــــم رَبـ الشُهـ🌺ــدا
شهید والامقام حسین آزادی
دو فرشته بنام جواد و ثریا خانم به مورخ بیستم خرداد ماه ۱۳۴۲ در #زنجان صاحب فرزندی آسمانی بنام حسین شدند.
او در لباس مقدس خاکی #بسیج همیشه در صحنه به ندای هل من ناصر لبیک، و در رکاب ولی زمانش به مورخ چهارم اسفند ماه ۱۳۶۵ در منطقه عملیاتی کربلای پنج از شلمچه به مقصد بهشت پر کشید و پیکر پاکش در گلزار شهدای بالای زنجان آرام گرفت
وصیتنامه:
توصیه می کنم در مشکلات #صبور باشید،
اگر واقعا #وصیت مرا می خواهید بدانید؛ #وصیت من یک کلمه است #قرآن بله #قرآن این وظیفه من و شماست که به این #کتابالهی عمل کنیم . بدانید #آگاهانه و #عاشقانه به این #جهاد آمده ام.
خاطره:
بعد از تمام شدن دوره سربازی به عنوان #بسیجی به #جبهه اعزام شد، موقع رفتن هرچه گفتم نرو اواخر عمر ما هست گوش نکرد، یکبار که داشت می رفت با عصبانیت گفتم نمی گذارم بروی، می خواهم برایت #زن بگیرم. گفت: #مادر جان نمی توانم در خانه بمانم و ازدواج کنم، دوست دارم به #امت و #اسلام کمک کنم. بعد از خواندن #نهجالبلاغه برای زنده ماندن فکر نمیکرد و دیگر تمام ذهنش #شهادت بود و عاشق #شهادت شده بود و سرانجام در #عملیات کربلای 5 شهید شد.
راوی: #مادرشهید
✨ڪـوݼـــــــــہهـاےآشنــــــــــا 💫
─────────┅╮
https://eitaa.com/koochehhayehashena
╰┅─────
#شــــــــادیارواحطيبــــــــہشهداصـَـــــلوات
#شهید_حسین_آزادی
☫ ﷽ ☫ بِــــــــســـــــم رَبـ الشُهـ🌺ــدا
شهید والامقام وجیه الله آقاجانلو
دو فرشته بنام علی و اقدس خانم به مورخ یکم دی ماه ۱۳۴۴ در #زنجان صاحب فرزندی آسمانی بنام وجیه الله شدند.
او در لباس مقدس خاکی #بسیج همیشه در صحنه به ندای هل من ناصر لبیک، و در رکاب ولی زمانش به مورخ بیست و یکم اسفند ماه ۱۳۶۲ از جزیره مجنون به مقصد بهشت پر کشید و پیکر پاکش در گلزار شهدای پایین زنجان آرام گرفت
وصیتنامه:
اگر خبر #شهادت مرا شنیدید سر بر #سجده بگذار و از #خداوند شکر گزاری کنید که توانسته اید #فرزند ناقابلتان را در #راهخدا قربانی بدهید و اصلا ناراحت نشوید و زیاد گریه و زاری نکنید و سعی کنید با #صبوری خود دشمنان #اسلام را مایوس و نا امید سازید و #یارانامام را خوشحال بگردانید . و شبهای #جمعه به #مزارشهدا بروید وقتی که بر سر مزار من آمدید سعی کنید که چنان رفتاری داشته باشید که اصلا مردم فکر نکنند که شما #مادرشهید هستی و اما شما ای #پدر بزرگوارم لازم نیست که شما را به صبر و شکیبایی توصیه بکنم می دانم که خود بهتر میدانید وقتی که شنیدید پسرتان #شهید شده است از #خداوند سپاسگزاری کنید .
✨ڪـوݼـــــــــہهـاےآشنــــــــــا 💫
─────────┅╮
https://eitaa.com/koochehhayehashena
╰┅─────
#شــــــــادیارواحطيبــــــــہشهداصـَـــــلوات
#شهید_وجیهالله_آقاجانلو
☫ ﷽ ☫ بِــــــــســـــــم رَبـ الشُهـ🌺ــدا
شهید والامقام بيت الله آقامرادی
دو فرشته بنام حکمعلی و گلبهار خانم به مورخ نهم تیر ماه ۱۳۴۷ در روستای قوزیجاق سفلا #زنجان صاحب فرزندی آسمانی بنام بیت اله ( محسن ) شدند.
او در لباس مقدس خاکی #ارتش همیشه قهرمان به ندای هل من ناصر لبیک، و در رکاب ولی زمانش به مورخ بیست و سوم فروردین ماه ۱۳۶۷ در منطقه عملیاتی مریوان از ارتفاعات کلهقندی به مقصد بهشت پر کشید و پیکر پاکش به تاسی از مادر سادات حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها مدت ها گمنام بود تا اینکه در سال ۱۳۷۳ تفحص و در گلزار شهدای پایین زنجان آرام گرفت.
خاطره:
یک شب قبل از اینکه خبر شهادت بیت الله بیاید خواب دیدم برف زیادی آمده است و وسط برف ها پیکری گذاشته بودندو اطراف آن گل های محمدی ریخته بودند، و همراه با گل ها پیکر را حمل می کردند، یک دفعه از خواب پریدم و به همسرم گفتم حتما می خواهد اتفاقی بیفتد. فردای آن روز خبر شهادتش را آوردند.
راوی: گلبهار شکوری( #مادرشهید )
✨ڪـوݼـــــــــہهـاےآشنــــــــــا 💫
─────────┅╮
https://eitaa.com/koochehhayehashena
╰┅─────
#شــــــــادیارواحطيبــــــــہشهداصـَـــــلوات
#شهید_بیتاله_آقامرادی
کوچه های آشنا
☫ ﷽ ☫ بِــــــــســـــــم رَبـ الشُهـ🌺ــدا شهید والامقام سید جواد آقامیری دو فرشته بنام سید عزیز
خاطره:
تازه وارد #دبیرستان شده بود و به خاطر فعالیتها زیادش مسئولیت #کتابخانه را به او سپرده بودند. به خاطر دارم یکبار صبح از جیب او #پول برداشتم و رفتم #نان خریدم وقتی برگشتم #جواد از خواب بیدار شده بود دیدم خیلی عصبانی است و با ناراحتی از من پرسید : شما از جیب من #پول برداشتید گفتم: خوب چرا ناراحت هستی #پسرم پولت رو پس می دهم،
گفت؛ به خاطر #پول نیست که ناراحتم #پول من هم مال شماست اما این #پول متعلق به #مدرسه بود و خرج کردن آن #حرام است. از کارم پشیمان و ناراحت شده بودم اما ته دلم #خوشحال بودم از این که پسرم با آن سن کم به #حلال و حرام بودن اهمیت می دهد.
راوی:( #مادرشهید )
📌#نکته خاطره فوق 👆یادمان باشد قبل از #شهادت باید #شهید می بود.
کوچه های آشنا
☫ ﷽ ☫ بِــــــــســـــــم رَبـ الشُهـ🌺ــدا شهید والامقام (مصدق) غلامحسین ناصر احمدی دو فرشته بن
خاطره:
غلامحسین به جایی #اعزام شد که عمویش هم در آنجا حضور داشت، ایشان نقل می کردند که یک شب همه بچهها در چادر بودند و برای #عملیات حاضر میشدند، به قول بچه ها شب #حنابندان بود و همه حنا به دست می بستند و خوشحال بودند، غلامحسین که به تازگی وارد آن جمع شده بود نمیدانست که چرا این کارها را میکنند نوبت او که شد، هرچه اصرار کردن او نگذاشت که به دست هایش حنا ببندند، وقتی پرسیدم چرا حنا نمیبندی با ناراحتی گفت من برای این کارها نیامدم، من آمدم برای #شهادت ، و همه از این حرف غلامحسین تعجب کردند و مات و مبهوت به او خیره شدند.
راوی: حکیمه احمدی ( #مادرشهید )
☫ ﷽ ☫ بِــــــــســـــــم رَبـ الشُهـ🌺ــدا
شهید والامقام حسین حاتمی
دو فرشته بنام محمودعلی و کوکب خانم به مورخ بیستم فروردین ماه ۱۳۴۷ در روستای نیماور #زنجان صاحب فرزندی آسمانی بنام حسین شدند.
#دانش_آموز داستان ما در لباس مقدس خاکی #بسیج همیشه در صحنه به ندای هل من ناصر لبیک، و در رکاب ولی زمانش به مورخ هفتم اسفند ماه ۱۳۶۱ از فکه به مقصد بهشت پر کشید و پیکر پاکش در گلزار شهدای بالاي زنجان آرام گرفت.
وصیتنامه:
سلام بر #امامخمینی و درود بر شهدای #راهحق، #پدرم و #مادرم من وصیت میکنم و می روم به #جبههجنگ ، یا #راهکربلا را باز می کنم و یا #شهید میشوم. هیچ ناراحت نباشید.
خاطره:
عاشق #بسیج و فعالیت های آن بود، با آن سن کمش در #تظاهرات ها شرکت می کرد، چهارده سالش که شد تصمیم گرفت به #جبهه برود و با بسیج به جبهه #اعزام شد، پس از سه ماه از اعزامش به مرخصی آمد و خیلی از جبهه و فضای جبهه خوشش آمده بود، چند روزی پیش ما ماند اما نتوانست دوری #جبهه را تحمل کند، میگفت که در جبهه #تکتیرانداز است، مدتی بعد دوباره به جبهه برگشت که بعد از آن خبر شهادتش را برایمان آوردند.
راوی: کوکب حاتمی ( #مادرشهید )
✨ڪـوݼـــــــــہهـاےآشنــــــــــا 💫
─────────┅╮
https://eitaa.com/koochehhayehashena
╰┅─────
#شــــــــادیارواحطيبــــــــہشهداصـَـــــلوات
#شهید_حسین_حاتمی
☫ ﷽ ☫ بِــــــــســـــــم رَبـ الشُهـ🌺ــدا
شهید والامقام رمضان حسنی نیا
دو فرشته بنام مصطفی و فاطمه خانم به مورخ سوم شهریور ماه ۱۳۴۵ در روستای امام شهرستان طارم #زنجان صاحب فرزندی آسمانی بنام رمضان شدند.
که در لباس مقدس خاکی #ارتش همیشه قهرمان به ندای هل من ناصر لبیک، و در رکاب ولی زمانش به مورخ هفتم خرداد ماه ۱۳۶۵ از حاجعمران به مقصد بهشت پر کشید و پیکر پاکش در گلزار شهدای بالای زنجان آرام گرفت.
#شهید_رمضان_حسنینیا
خاطره: پست نگهبانی بجای همرزم
وقتی صبح از خواب #بیدار شدم و پشت #خاکریز رفتم، دیدم رمضان #دعا می خواند با عجله و عصبانیت رفتم کنارش و گفتم چرا مرا بیدار نکردی؟ #شهید گفت: تو خوابیده بودی دلم نیامد بیدارت کنم.
راوی: #همرزم شهید خطاب به #مادرشهید
✨ڪـوݼـــــــــہهـاےآشنــــــــــا 💫
─────────┅╮ https://eitaa.com/koochehhayehashena
╰┅─────
#شــــــــادیارواحطيبــــــــہشهداصـَـــــلوات
#شهید_رمضان_حسنینیا