eitaa logo
کوچه های آشنا
450 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
158 ویدیو
23 فایل
📌روزبه‌روز، باید یاد شهدا و تکرار نام شهدا و نکته‌یابی و نکته‌سنجی زندگی #شهدا در جامعه‌ی ما رواج پیدا کند. امام خامنه‌ای ارتباط باادمین @Aboojavad
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽ بِــــــــســـــــم رَبـ الشُهــــــــ🌹ـــــــــدا علی بزم آرا دو فرشته بنام رشید و شرافت خانم به مورخ پنجم آذر ماه ۱۳۳۸ در روستای چراغتپه سفلی شهرستان تکاب صاحب فرزندی آسمانی بنام علی شدند. سرانجام با لباس خاکی مردمی به ندای هل من ناصر ، و در رکاب ولی زمانش به مورخ دوازدهم اسفند ماه ۱۳۶۱ در کمین عوامل خود فروخته ضدانقلاب از جاده تکاب به شاهين دژ روستای باغچه به مقصد بهشت پر کشید، و پیکر پاکش در گلزاری شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد. وصیتنامه: با درود بر ، و سلام بر امت شهید پرور ایران هميشه در صحنه و درود بر ۱۵ خرداد ۴۲ تا کربلای حسین. جان وقتی که من شدم برای من گریه نکنید، به فرزند هجده ساله ع گریه کنید، چون من راه حسین را پیموده ام و به شهادت نائل شده ام جان هر وقت من شهید شدم، را خوب تربیت کنید، علت شهادتم را به او بگویید که وقتی بزرگ شد راه مرا ادامه دهد ┄┅═✧☫ ☫ ☫✧═┅┄ ✨کوچه های آشنا 💫 ─────────┅╮ https://eitaa.com/khatemogaddam ╰┅───────── 💐شادی ارواح طیبه شهدا
☫ ﷽ ☫ بِــــــــســـــــم رَبـ الشُهـ🌺ــدا محمدحسین بیگدلو دو فرشته بنام محمدعلی و خدیجه خانم به مورخ یکم خرداد ماه ۱۳۴۰ در روستای زرین رود شهرستان خدابنده صاحب فرزندی آسمانی بنام محمدحسین شدند. سرانجام در لباس مقدس خاکی همیشه در صحنه به ندای هل من ناصر و در بیست و چهارم بهمن ماه ۱۳۶۴ از فاو به مقصد بهشت پر کشید و پیکر پاکش در گلزار شهدای زادگاهش آرام گرفت.  وصیتنامه: از هايم مي خواهم كه وقتي بزرگ شدند از و دفاع كنند خط خميني باشيد تا چنديكه ريشه ظالمان را از روي زمين پاك نكرده ايد به مبارزه تان ادامه دهيد اين يكه بدوش است آن را به اصليش يعني به دست آقا (عج) بدهيد باز مهدي جان به شما توسعه مي كنم كه را تنها نگذاريد به نداي امام گويد من از و عزيزم می‌خواهم كه بجای اينكه بر من گريه كنند به جان دعا كنيد را اول وقت بخوانيد چون كه ما هر چه داریم از است. ✨ڪـوݼـــــــــہ‌هـاے‌آشنــــــــــا 💫 ─────────┅╮ https://eitaa.com/koochehhayehashena ╰┅─────
☫ ﷽ ☫ بِــــــــســـــــم رَبـ الشُهـ🌺ــدا شهید والامقام محمد ثاقبی دو فرشته بنام احمد و مریم خانم به مورخ یکم مهر ماه ۱۳۴۵ در درام شهرستان طارم صاحب فرزندی آسمانی بنام محمد شدند. که در لباس مقدس جان برکف و در رکاب ولی زمانش به ندای هل من ناصر گفت. سرانجام مورخ شانزدهم اسفند ماه ۱۳۶۲ از جزیره مجنون به مقصد بهشت پر کشید و پیکر پاکش در گلزار شهدای زادگاهش آرام گرفت. وصیتنامه: ما به ندای هَل من ناصر ینصری عزیزمان لبیک گفتیم و به های بر علیه کفر و نفاق شتافتیم و تا خدمتی به و و به عزیزمان بکنیم و هر کس در این راه خدمتی از دستش برآید موفق و پیروز خواهد شد.گرچه شود یا نه همانطور که عزیز می‌فرماید شما اجر را دارید چه شوید چه نشوید. خاطره: یک بار که مرخصی آمده بود پیراهنش را در آورد، دیدم سینه اش کبود شده است، گفتم چه شده؟ چرا سینه ات کبود شده؟ گفت: جان یک شب عملیات داشتیم بخاطر اینکه عراقیها ما را نبینند، مجبور شدیم برویم و برای همین است که سینه ام کبود شده است. راوی: مریم خدابنده‌لو ( ) ✨ڪـوݼـــــــــہ‌هـاے‌آشنــــــــــا 💫 ─────────┅╮ https://eitaa.com/koochehhayehashena ╰┅─────
☫ ﷽ ☫ بِــــــــســـــــم رَبـ الشُهـ🌺ــدا شهید والامقام مظاهر محمدی دو فرشته بنام الله یار و گل صبا خانم به مورخ نهم آذر ماه ۱۳۴۶ در روستای تسکین شهرستان طارم صاحب فرزندی آسمانی بنام مظاهر شدند. که در لباس مقدس خاکی همیشه قهرمان و در رکاب ولی زمانش به ندای هل من ناصر گفت. سرانجام مورخ سی و یکم تیر ماه ۱۳۶۷ از سرپل ذهاب به مقصد بهشت پر کشید و به تاسی از مادر سادات حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هنوز از پیکر پاکش خبری نیست و مزار یادبودی در گلزار شهدای زادگاهش جانمایی شده است.  خاطره : وقتی می خواست به برود گفت من به نیت در می روم. اما من هنوز هم که بیاید!...😔 راوی: گل صبا احمدی ( ) ✨ڪـوݼـــــــــہ‌هـاے‌آشنــــــــــا 💫 ─────────┅╮ https://eitaa.com/koochehhayehashena ╰┅─────
کوچه های آشنا
☫ ﷽ ☫ بِــــــــســـــــم رَبـ الشُهـ🌺ــدا شهید والامقام سید جواد آقامیری دو فرشته بنام سید عزیز
خاطره: تازه وارد شده بود و به خاطر فعالیتها زیادش مسئولیت را به او سپرده بودند. به خاطر دارم یکبار صبح از جیب او برداشتم و رفتم خریدم وقتی برگشتم از خواب بیدار شده بود دیدم خیلی عصبانی است و با ناراحتی از من پرسید : شما از جیب من برداشتید گفتم: خوب چرا ناراحت هستی پولت رو پس می دهم، گفت؛ به خاطر نیست که ناراحتم من هم مال شماست اما این متعلق به بود و خرج کردن آن است. از کارم پشیمان و ناراحت شده بودم اما ته دلم بودم از این که پسرم با آن سن کم به و حرام بودن اهمیت می دهد. راوی:( ) 📌 خاطره فوق 👆یادمان باشد قبل از باید می بود.