eitaa logo
کانال علی‌اصغر(همراه‌بامعرفی مطالب کانال‌هایی درارتباط‌با کودک و نوجوان)
263 دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
6.5هزار ویدیو
68 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
راهی که می‌رفتم، کویری بود با آسمانی آبی و زیبا وقتی کمی راه آمدم، دیدم یک گوشه، موشک‌های جنگی را در خانه‌مان، هر روز، با کاغذ می‌ساختم موشک، سریع و زود سازنده‌ی این‌ها ولی آن روز آقای تهرانی مقدم بود هر موشکی یک نام زیبا داشت آن یک «شهاب» و دیگری «سجّیل» این قهرمان پاک، دائم بود در فکر نابودی اسرائیل با علم و با آن قلب بی باکش دشمن ازین کشور گریزان بود این مرد خوش قلب و پر از ایمان بابای موشک‌های ایران بود هر موشکی را یک به یک می‌دید آهسته، با آرامش و دقت وقتی به سمت من رسید او گفت: به‌به به این فرزند با همّت! آن وقت با من ساده و با شوق از خاطراتش گفت و یارانش از باکری، چمران، جهان آرا از خاک ایران و شهیدانش آن‌ها که از دشمن نترسیدند وقتی که جنگی سخت برپا بود پیروزی ایران و ایرانی مدیون خون پاک آن‌ها بود او گفت: باید کشور خود را هم ایمن و هم پاک و زیبا کرد فهمیدم از هر حرف او آنجا هر کشوری باید قوی باشد