🕊️در جنگلی سرسبز، کبوتر سفیدی بالای یک درخت بزرگ لانه داشت و روی آن تخم گذاشته بود. 🐥بعد از چند هفته جوجه‌ها سر از تخم درآوردند. نوک یکی از آنها طلایی بود، به همین دلیل کبوتر او را «نوک طلا» نامید. روزها گذشت تا اینکه از مادرشان پرسیدند... 🔎موضوعات قصه #جوجه #طلا #قصه_صوتی #قصه_شب 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda

🌙 ماه خودش را در آب ها دید و گفت: من زیباترین موجود آسمان شب هستم. همه مرا دوست دارند. 🌟ماه از زیبایی خود خیلی خوشحال بود. او به ستاره گفت که آسمان او را بیشتر از همه دوست دارد. 🔎موضوعات قصه #ماه #قصه_صوتی #قصه_شب 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda

👳🏻‍♂مرد زشت رویی بود که هنوز موفق نشده بود ازدواج کند. 🤔مرد، بسیار دانا و عاقل بود. او همیشه مشکلات مردم را حل می کرد اما نمی توانست مشکل خودش را حل کند. 👩🏻 یکی از مشکلات اون قیافه زشتش بود و به خاطر همین هیچ دختری راضی نمی شد با اون ازدواج کند. 🔎موضوعات قصه #دانا #چهره #قصه_صوتی #قصه_شب 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda

کاردستی قورباغه 🐸🐸 #کاردستی 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda

👫این کتاب ماجراهای جالب خواهر و برادریه به نام‌های «ندا» و «نوید». بهتون پیشنهاد می‌کنم این ماجراها رو بشنوید.. 🔎موضوعات قصه #خانه_تکانی #قصه_صوتی #قصه_شب 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda

🤴🏻روزی سلطان محمود از لشکرش جدا افتاد و در راه پسرکی را لب دریا دید. پسرک در حال ماهی‌‌‌گیری بود. 🧑🏻‍🦱سلطان نزدیک پسرک شد و با او سر صحبت را باز کرد. پسر که لاغر و پریده‌‌رنگ بود، گفت: من یتیم‌ام و مجبورم برای خرج خانواده‌‌ام ماهی‌‌گیری کنم. 🔎موضوعات قصه #ماهی_گیری #فقر #قصه_صوتی #قصه_شب 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda