🌼🍃هشتگهای لازم برای دسترسی راحت به مطالب
#قرار_مهدوی_جمعهها
#سهشنبههای_مهدوی
#شعر_مهدوی
#لالایی_مهدوی
#شعر_جمعه (یعنی اون دسته از اشعار مهدوی که در اونها به روز جمعه اشاره شده)
#کلیپ_مهدوی
#کلیپ_صلوات
#نقاشی_مهدوی
#نقاشی_گل_نرگس
#کاربرگ_گل_نرگس
#کاربرگ_مهدوی
#کاربرگ_سرگرمی_مهدوی
#ایدهی_مهدوی
#بازی_مهدوی
#کاردستی_مهدوی
#کاردستی_گل_نرگس
#الگوی_تابلو_سازی
#نیمه_شعبان
#جمکران
#دعای_فرج
#آغاز_امامت_امام_زمان_عج
#دانستنیهای_مهدوی
#پرسش_و_پاسخ_مهدوی
#سوال_و_جواب_مهدوی
#آیا_میدانید_مهدوی
#سوالات_کودکان_از_امام_زمان_عج
#آغاز_امامت
#فضاسازی_مهدوی
#عکس_مهدوی
#معرفی_کتاب
#کتابخوانی
#داستانهای_مهدوی
#داستان_دنبالهدار_گلنرگس
#دعاهای_مهدوی
#فایل_صوتی
منظور آهنگها و موسیقیهای مهدویه
#آموزش_صوتی
منظور آموزشهای صوتی مربیه
#استوری_مهدوی
#ایده_های_جشنی
#فوت_و_فن_های_کلاسداری
#ارسالی_شما
#پاسخ_به_سوالات_شما
🌸🍃تاریخ افتتاح کانال شب میلاد امام جواد ع در یکم بهمن ۱۴۰۲
🌼🍃کانال کودک مهدوی
https://eitaa.com/koodakemahdavi
✅️کودک مهدوی نوزدهمین کانال تیم مهد قرآن خانم نوری هست
🍃داستان دنبالهدار گل نرگس
🍃برای آموزش مفهوم انتظار به زبان کودکانه
🍃قسمت اول
🌸نویسنده: حسین جاهد
🌸تصویرگر: محسن فرجی
🌸انتشارات: گنجشکهای جمکران
📚📚📚📚📚📚📚📚📚
#داستان_دنبالهدار_گلنرگس
🌼🍃کانال کودک مهدوی
https://eitaa.com/joinchat/1236992670C137bcab6a2
نرگس تلویزیون را خاموش کرد و رو به روی کمد اسباب بازیهایش ایستاد.
عروسکهای بزرگ و کوچکش را از داخل کمد برداشت و آنها را مرتب دور تا دور اتاق چید. انگار که عروسکها آمده باشند مهمانی، وسایل خاله بازی را هم گذاشت جلویشان بعد آجرهای خانه سازی را هم ریخت وسط اتاق.
نرگس دور تا دورش را نگاه کرد و با خودش گفت حوصلهام سر رفت پس کی بابا میآید؟
نرگس نمیدانست پدرش کی به خانه برمیگردد پس شانههایش را بالا انداخت و شروع کرد به بازی کردن.
مادر در اتاق را باز کرد و گفت: سلام دختر قشنگم. نرگس خوشحال برخاست و دوید سمت مادرش.
مادر او را بغل کرد و گفت: من فقط یک ساعت نبودم ببین اتاقت رو چه کار کردی!
ادامه دارد ...
#داستان_دنبالهدار_گلنرگس
🌼🍃کانال کودک مهدوی
https://eitaa.com/joinchat/1236992670C137bcab6a2
🍃داستان دنبالهدار گل نرگس
🍃برای آموزش مفهوم انتظار به زبان کودکانه
🍃قسمت دوم
🌸نویسنده: حسین جاهد
🌸تصویرگر: محسن فرجی
🌸انتشارات: گنجشکهای جمکران
📚📚📚📚📚📚📚📚📚
#داستان_دنبالهدار_گلنرگس
🌼🍃کانال کودک مهدوی
https://eitaa.com/joinchat/1236992670C137bcab6a2
نرگس رو به روی ساعت ایستاد و کمی آن
را نگاه کرد، سپس راه افتاد و رفت سمت در خانه.
مادر پرسید: چی شده دخترم؟ کجا میروی؟
نرگس در خانه را باز کرد و گفت: هر روز وقتی چوب بستنی بزرگ و کوچک میآیند و کنار هم میایستند بالای ساعت؛ بابا هم میآید خانه.
مادر لبخند زد و گفت شاید کاری برای بابا
پیش آمده است. نگران نباش دخترم.»
ادامه دارد ...
#داستان_دنبالهدار_گلنرگس
🌼🍃کانال کودک مهدوی
https://eitaa.com/joinchat/1236992670C137bcab6a2
🍃داستان دنبالهدار گل نرگس
🍃برای آموزش مفهوم انتظار به زبان کودکانه
🍃قسمت سوم
🌸نویسنده: حسین جاهد
🌸تصویرگر: محسن فرجی
🌸انتشارات: گنجشکهای جمکران
📚📚📚📚📚📚📚📚📚
#داستان_دنبالهدار_گلنرگس
🌼🍃کانال کودک مهدوی
https://eitaa.com/joinchat/1236992670C137bcab6a2
نرگس عروسک صورتیاش را بغل کرد و کنار در خانه نشست.
مادر گفت: دخترکم اینقدر انتظار نکش بابا هر وقت بیاید، حتماً زنگ می زند.
نرگس به ساعت نگاه کرد و گفت من همینجا منتظر میمانم. شاید بابا زودتر بیاید آخر بابا به من قول داده است که برایم یک گل زیبا بیاورد.
مادر یک لقمه نان و گوشت به نرگس داد و گفت: وقت ناهار است بابا هم خیلی زود میآید. تو هم به جای اینجا نشستن بیا آماده شو. تو باید آماده بشی.
نرگس: گفت آمادهی چی؟ مگر چه کار باید بکنم؟
مادر گفت: وقتی قرار است بابا برایت گل بیاورد تو هم باید یک جایی را برای مراقبت از آن گل آماده کنی.
نرگس سرش را بالا انداخت و گفت: میترسم بابا بیاید و ببیند من نیستم و فکر کند من منتظرش نبودهام.
مادر گفت: انتظار کشیدن که بیکار نشستن نیست.
اتفاقا بابا وقتی ببیند که تو همه چیز را برای مراقبت از آن گل آماده کردهای، میفهمد که خیلی منتظرش بودهای.
ادامه دارد ...
#داستان_دنبالهدار_گلنرگس
🌼🍃کانال کودک مهدوی
https://eitaa.com/joinchat/1236992670C137bcab6a2
🍃داستان دنبالهدار گل نرگس
🍃برای آموزش مفهوم انتظار به زبان کودکانه
🍃قسمت چهارم
🌸نویسنده: حسین جاهد
🌸تصویرگر: محسن فرجی
🌸انتشارات: گنجشکهای جمکران
📚📚📚📚📚📚📚📚📚
#داستان_دنبالهدار_گلنرگس
🌼🍃کانال کودک مهدوی
https://eitaa.com/joinchat/1236992670C137bcab6a2
نرگس از جایش بلند شد و گفت من میخواهم به بابا نشان بدهم چقدر منتظرش هستم.
مادر گفت پس باید زودتر کارهایمان را شروع کنیم. اگر بابا بفهمد چقدر منتظرش بودهایم خیلی خوشحال میشود.
نرگس به سمت حیاط دوید و گلدان سفید را آورد.
مادر یک دستمال به نرگس داد.
نرگس گرد و خاکهای گلدان را پاک کرد و با کمک مادر داخل گلدان خاک ریخت.
ادامه دارد ...
#داستان_دنبالهدار_گلنرگس
🌼🍃کانال کودک مهدوی
https://eitaa.com/joinchat/1236992670C137bcab6a2
🍃داستان دنبالهدار گل نرگس
🍃برای آموزش مفهوم انتظار به زبان کودکانه
🍃قسمت پنجم
🌸نویسنده: حسین جاهد
🌸تصویرگر: محسن فرجی
🌸انتشارات: گنجشکهای جمکران
📚📚📚📚📚📚📚📚📚
#داستان_دنبالهدار_گلنرگس
🌼🍃کانال کودک مهدوی
https://eitaa.com/joinchat/1236992670C137bcab6a2
نرگس دوید و روبهروی ساعت ایستاد.
مادر گفت: اگر بابا اتاقت را ببیند فکر می کند منتظرش نبودهای.
نرگس داخل اتاق دوید و با هر دستش چند تا از عروسکهای روی زمین را برداشت و مرتب آنها را توی کمد چید.
مادر سطل آجرهای خانهسازی را جلو آورد و گفت: بدو! بدو! زود باش بدو!
نرگس روی زمین نشست و وسایل خاله بازی و خانهسازی را داخل دامنش ریخت و بعد هم برخاست و آنها را از توی دامنش ریخت توی سطل.
مادر با صدای بلند گفت: خب دیگر تمام شد و همه جا مرتب است و آمادهی آمدن بابا.
ادامه دارد ...
#داستان_دنبالهدار_گلنرگس
🌼🍃کانال کودک مهدوی
https://eitaa.com/joinchat/1236992670C137bcab6a2
ان شاءالله پنجشنبه قسمت آخر داستان رو میفرستم☺️
روی این هشتگ بزنید و قسمتهای قبلی رو هم ببینید👈 #داستان_دنبالهدار_گلنرگس
🍃داستان دنبالهدار گل نرگس
🍃برای آموزش مفهوم انتظار به زبان کودکانه
🍃قسمت آخر
🌸نویسنده: حسین جاهد
🌸تصویرگر: محسن فرجی
🌸انتشارات: گنجشکهای جمکران
📚📚📚📚📚📚📚📚📚
#داستان_دنبالهدار_گلنرگس
🌼🍃کانال کودک مهدوی
https://eitaa.com/joinchat/1236992670C137bcab6a2
زنگ خانه به صدا در آمد و نرگس به طرف در دوید.
پدر در را با کلید باز کرد و وقتی نرگس را جلوی در دید خوشحال شد و خندید.
نرگس: گفت چرا دیر کردی بابا؟ خیلی منتظرت بودم.
بابا دستهایش را باز کرد و گفت: من از اول پشت در بودم و منتظر بودم که تو آماده بشوی. منتظر بودم تا صدایت را بشنوم که میگویی آمادهای و آن وقت بیایم پیشت.
نرگس پرید بغل بابا؛ بابا هم گلهای نرگس زیبا را داد به دخترش نرگس.
#داستان_دنبالهدار_گلنرگس
🌼🍃کانال کودک مهدوی
https://eitaa.com/joinchat/1236992670C137bcab6a2