🔅«سکوت»
🌴کلافه شده بودم. رفتم پیش حاجی. گزارش طرف را دادم بهش. گفتم: «فلانی کارهای اشتباهش انگار تمومی نداره.
🌷 پشتهم داره تکرار میکنه.» ساکت بود. من را نگاه کرد. در جوابم یک جمله گفت: «یه درصد احتمال میدی توی این مسیر بمونه و خوب بشه⁉️»
🌱رفتم توی فکر. جواب دادم: «بله.»
مهربان نگاهم کرد. .گفت: «پس دیگه هیچی نگو.»
کاش کمی هم مثل سردار باشیم .
#سلیمانی_عزیز
#سلام_بر_شهدا
#کمیته_خادمین_اشهداء_شهرستان گِرمی
#سرباز_ولایت
#سردار_مقاومت
🥀@koolebar_germi
🍂#معرفی_کتاب
🍂#سبک_زندگی_شهدایی
🌷داستان سالار تکریت، داستان و خاطرات سید حسین سالاری است. آزاده جانبازی که در جنگ تحمیلی ایران و عراق حضور داشت، گلوله خورد و مدتی را هم در اسارت زندگی کرده بود.
قسمتی از کتاب:
🌷فرصت چندروزه مرخصی و دیدنکردنها به سرعت تمام شد. وقت رفتن رسید. مادر کاغذی آورد و به من داد. پرسیدم: «این چیه؟ برای کسی باید ببرم؟» گفت: «بله. ببر بده به فرماندهات!» وقتی آن را خواندم با پیگیری شورای محل از طرف دفتر حاجآقا صدوقی سفارش شده بود که به خاطر شرایطی که دارم، مرا به خط مقدم نبرند.
🌷 از این اتفاق خوشحال نشدم، ولی به روی خودم نیاوردم تا دلش نشکند. کاغذ را در ساک گذاشتم و تشکر کردم. روز پنجم عید سال ۶۶، باز هم خداحافظی بود و دورشدن از مادر. این دفعه در چهره و رفتارش مشخص بود که تحمل دوری از من برایش آسانتر است. تنها غصهام این بود که نمیتوانم در مراسم سالگرد بابا شرکت کنم.
🌷از وقتی از پیش ما رفته بود، روزهای اول سال برایم تداعی لحظههای درد و رنج چند سالهاش بود. با جعفر شاکر هماهنگ کرده بودم که در بین مسیر، سوار اتوبوس شود. از اردکان با هم شدیم و به طرف باختران رفتیم. بالاخره رسیدیم و خود را به لشکر ۸۱ زرهی معرفی کردیم. زمانی که وارد پادگان شدیم، یکی از فرماندهان که درجه سرهنگی داشت، انگار از دیدن قدوقواره و ترکیب من که به سربازها نمیخورد، تعجب کرده باشد، پرسید: «کی تو را اینجا فرستاده؟!» ..
#سلام_بر_شهدا🌱
#جهاد_تبیین 🌱
#کمیته_خادمین_شهداء_گِرمی🌱
#تداوم_راه_شهدا🌱
#همپای_انقلاب🌱
#با_شهدا_تا_ظهور 🌱
#یا_زینب🌱
🥀@koolebar_germi
🌴یکی از سرکرده های اشرار، شخصی به اسم «عید محمد بامری» - معروف به «عیدوک» - بود. حاج قاسم گفت با ترفندی عیدوک را دستگیر کردیم. رفتم خدمت آقا تا این خبر مهم را به ایشان بدهم آقا خوشحال شدند.
🌷بعد فرمودند «چطور او را گرفتید؟» گفتم «با او قرار گذاشتیم و سر قرار دستگیرش کردیم». آقا فرمودند «یعنی به او امان دادید؛ بعد دستگیرش کردید؟ همین الآن بروید او را آزاد کنید.»! عرض کردم «آقا آزادش کنیم؟» فرمودند «بله.
🌷 شما به او تأمین داده اید، آمده اسلام اجازه چنین کاری نمیدهد». از همان جا مستقیم رفتم زندان به عیدوک گفتم «مقام معظم رهبری، حکم به آزادی ات دادند. برو. آزادی!». باور نمیکرد گفت «من از زندان بیرون نمیروم». وقتی فهمید خبر درست است از مریدان آقا شد و همکاری مؤثری با ما کرد
🇮🇷خاطرات علی شیرازی از رفاقت 40 ساله با حاج قاسم
#سلام_بر_شهدا🌱
#جهاد_تبیین 🌱
#کمیته_خادمین_شهداء_گِرمی🌱
#تداوم_راه_شهدا🌱
#همپای_انقلاب🌱
#با_شهدا_تا_ظهور 🌱
#یا_زینب🌱
🥀@koolebar_germi
🌷#همگام_با_شهدا_تا_آسمان🌷
🥀شهید_ابراهیم_هادی میگفت:
{برای رفعگرفتاریهابادقت
تسبیحاتحضرتزهرا
بگویید
🍂اینتسبیحاتراپیامبرزمانی
بهدخترشانفرمودندکه ایشانگرفتار
مشکلاتوسختیهای بسیاربودند.🌱
🌴شبتون شهدایی 🌴
🥀@koolebar_germi
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
دعاي هرشب قبل از خواب زمزمه کنيم :
اللّهُمَّ اجْعَلْ عَواقِبَ امُورِنا خَيْراً
خداوندا آخر و عاقبت کارهاے ما را ختم به خيرکن🤲
🔻در آرامش ملکوتی شب ها
چه زیباست در پیشگاه معبودی بنشینیم
که به حکم حکمتش به روزهای ما پویایی بخشیده
و به لطف رحمتش به شب های ما آرامش و سکون .....
⚡️خادمین شهداء... شبی خوش برای شما بزرگواران آرزومند است⚡️
التماس دعا
🥀@koolebar_germi
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#سلام_صبحگاهی
🌷 سلام بر تو ای مولایی که هرکس تو را یافت به تمام خیر و خوبی ها رسیده.
🌷 سلام بر تو و بر روزی که با آمدنت، زمین از خیر و خوبی لبریز خواهد شد.
🟢 السَّلامُ عَلَيْكَ يا عَديلَ الْخَيْرِ
📚 صحیفه مهدیه، زیارت حضرت بقیة الله ارواحنا فداه در سختیها
#امام_زمان
#کمیته_خادمین_شهداء_گِرمی
🥀@koolebar_germi