کسانـیكبـرایهدایـتدیگران؛
تلاشمـیکنند،بـهجائمردن..
"شهیدمـیشونـد!..
-استــاد#پناهیــان
رسانه راهیان نور و خادم شهدا شهرستان مرند
╔═════ ೋ
@koolebar_marand
ღೋ ═════╗
🎙 به روایت مادر شهید
روز مادر برایم یک تابلو خریده بود، تابلو شیشه اش شکست. وسایل کار با چوب را برایش تهیه کرده بودیم در خانه خودش یاد میگرفت سال بعد به آن تابلو با هنر دستان خودش چیزهایی اضافه کرد و روز مادر به من هدیه داد"ای نرگس باغ بهشت دوستت دارم" #شهید_رضا_حاجی_زاده رسانه راهیان نور و خادم شهدا شهرستان مرند ╔═════ ೋ @koolebar_marand ღೋ ═════╗
🔹نماز شب در سیره شهدا
بچــھ هـٰارو با شوخـے بیدار مےکرد
تا نمـٰاز شـب بخونـن . .
مثلـا یکـے رو بیـدار مےکـرد و مےگفت :
[ بابا پـاشو من میخوام نماز شب بخونم ،
هیـچ کس نیست نگام کنـھ :|
یا مےگفت :
پاشـو جونِ مـن ؛
اسـم سـھ چھـٰارتا مومـن رو بگو
تو قنوت نماز شب کـم آوردم!
#شھـیدمسعـوداحمـدیـٰان🌹
رسانه راهیان نور و خادم شهدا شهرستان مرند
╔═════ ೋ
@koolebar_marand
ღೋ ═════╗
حضرت آقا❤️
بازماندگان شهدای عزیزمان و بیش از همه، مادر و پدر و همسر و فرزندان شهیدان، در شأن و ارزش الهی، بلافاصله پشت سر شهیدان عالی قدر قرار دارند.
رسانه راهیان نور و خادم شهدا شهرستان مرند
╔═════ ೋ
@koolebar_marand
ღೋ ═════╗
سالروز شهادت
یکی از همسایه ها زباله هایش را خارج از وقت معین پشت در می گذاشت این کارش باعث میشد زباله ها تا روز بعد در محل باقی بمانند و بوی بدشان همه را اذیت می کرد.
احمد هر روز صبح، وقتی برای رفتن به محل کار از خانه خارج می شد، کیسه ی زباله ی آن همسایه را برمی داشت و آن را به محل مناسبی منتقل می کرد.
این کار مدتی ادامه داشت، تا اینکه چند نفر از همسایه ها متوجه شدند و موضوع را به آن همسایه اطلاع دادند.
وقتی او با شرمندگی آمد تا عذرخواهی کند، احمد خیلی عادی و صمیمی گفت: اشکالی نداره چیز مهمی نیست من که باید تا سر کوچه برم، کیسه ی زباله ی شما رو هم با خودم می برم.
#شهید_احمد_عبداللهی
رسانه راهیان نور و خادم شهدا شهرستان مرند
╔═════ ೋ
@koolebar_marand
ღೋ ═════╗
5.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ائمه را می شناسیم
با ماشین از یکی از خیابانهای اهواز عبور میکردیم.
صدای قرائت دعای توسّل از بلندگویی که روی دیوار یک خانه بود، شنیده میشد.
احمد گفت: نگه دار بریم دعا
گفتم: ولی ما که صاحبِ این خونه رو نمیشناسیم!
گفت: ائمه رو که میشناسیم.
ایستادم پیاده شد و رفت بهطرف خانهای که صدای دعا از آن میآمد.
احمد یک عمر با دعا و نماز زندگی کرده بود؛ آن هم در دوره فساد پهلوی اذان که می گفت تمام بدنش می لرزید و کسانی که صدایش را می شنیدند، گریه می کردند شهید قاسم سلیمانی عاشق اذانش بود نمازها را هم پشت او به جماعت می خواندیم.
در هر فرصتی از جمع فاصله می گرفت و مشغول نماز می شد هر چه اصرار می کردم که این چه نمازی است که می خوانی؟ پاسخی نمی داد آخرش اصرارم به زبانش آورد داشت قضاهای نماز شبش را می خواند.
راوی: حیمد شفیعی کتاب رندان جرعه نوش
#شهید_احمد_عبداللهی
رسانه راهیان نور و خادم شهدا شهرستان مرند
╔═════ ೋ
@koolebar_marand
ღೋ ═════╗
ترکشی به پهلویش اصابت کرد
وقتی بر زمین افتاد
از ما خواست که بلندش کنیم
روی پاهایش که ایستاد..
رو به سمت کربلا
دستش را روی سینه نهاد
و آخرین کلمات را بر زبان جاری کرد
گفت: السلام علیڪ یا اباعبدالله..
موقع خاکسپاری
با اینکه ۶روز از شهادتش گذشته بود
ولی دستش هنوز به نشانه ادب
بر سینهاش قرار داشت..
#شهیداحمدعلینیری
رسانه راهیان نور و خادم شهدا شهرستان مرند
╔═════ ೋ
@koolebar_marand
ღೋ ═════╗