🔹هشدار🔹
📣 حجتالاسلام استاد قرائتی
در حرم امام رضا (ع) فردی از من پرسید: شما چند سال است که طلبه ای؟
گفتم: از ۱۵ سالگی.
آن فرد گفت: امیرالمومنین (ع) به اصحاب و شاگردانش که نگاه می کرد از آنان لذت می بُرد؛ آیا تو هم به عنوان طلبه و شاگرد امام زمان (عج) طوری زندگی می کنی که اگر آقا تو را ببینند از تو لذت ببرند.
اینجا بود که این هشدار آن فرد، مرا تکان داد و من هم این را برای شما به عنوان تذکری مهم نقل می کنم تا به آن فکر کنید.
📚 خاطره حجت الاسلام قرائتی، 1397/11/13
#استاد_قرائتی
#خاطرات
❇️ به ما بپیوندید:
https://eitaa.com/koshechin
🔹دستور🔹
📣 حجتالاسلام استاد قرائتی
استادى داشتم كه مدّتى خدمت او درس مىخواندم، یك روز به هنگام درس، درب اطاق باز شد. استاد بلند شد درب را بست و برگشت و درس را ادامه داد.
گفتیم: آقا مىگفتى ما مىبستیم.
فرمود: خوب نیست استاد به شاگردش دستور بدهد!
خدا مىداند هر چه نزدش خواندم فراموش كردهام، امّا این برخورد همچنان در ذهنم باقى مانده است.
📚 خاطرات استاد محسن قرائتی، ج 1، ص 46
#استاد_قرائتی
#خاطرات
❇️ به ما بپیوندید:
https://eitaa.com/koshechin
🔹من می خواهم عوض شوم🔹
📣 حجت الاسلام استاد قرائتی
یکی از تجّار تهران فرزند نابابی داشت. چون سنّی از او گذشته بود به قم آمد و خدمت آيتالله العظمی بروجردی قدس سره رسید و گفت: پسری دارم هرزه و نمی خواهم عصاره عمرم یعنی دارایی و اموالم به دست آدم فاسدی مثل او بیفتد و تمام اموالش را به آقا داد و پس از مدتی از دنیا رفت.
فرزند او به قم آمد و خدمت آيتالله بروجردی رسید و گفت: پدرم اموالش را به شما سپرده تا به دست من نرسد، درست است که من گذشته بدی داشته ام، ولی اگر پول ها را به من بدهید من رفتارم را عوض می کنم. آقا دستور دادند پول ها را به او بدهند.
بعضی از اطرافیان از این کار ناراحت شدند، آقا فرمودند: شما می گوئید من با این پول ها حوزه علمیه بسازم، طلبه تربیت کنم و در بین طلبه ها بعضی مبلّغ و اثرگذار شوند و به تبلیغ بروند و برای مردم سخنرانی کنند تا بعضی عوض شوند، خوب این آقا از همین الآن می گوید من می خواهم عوض شوم.
📚 خاطرات حجت الاسلام قرائتى، ج ۲، ص ۱۰۹
#استاد_قرائتى
#آیت_الله_العظمی_بروجردی
#خاطرات
❇️ به ما بپیوندید:
https://eitaa.com/koshechin
🔹تشكّر از خانواده🔹
📣 حجتالاسلام استاد قرائتی
با اینكه رفت و آمد مهمان به منزل ما زیاد بود، ولى خانواده گفت: شما آقاى مطهرى را دعوت كن.
- علّت را پرسیدم؟
گفت: چون تنها مهمانى كه موقع رفتن، به نزدیك آشپزخانه آمده و از من تشكّر مىكند، ایشان است، بقیه مهمانها تنها از شما تشكّر مىكنند!
📚 خاطرات استاد قرائتی، ج ۱، ص ۱۸
#استاد_قرائتی
#شهید_مطهری
#خاطرات
❇️ به ما بپیوندید:
https://eitaa.com/koshechin
🔹طلب مغفرت🔹
📣 حجت الاسلام استاد محسن قرائتی
مادرِ یکى از مسئولین فوت کرده بود. دفتر یکى از علما تسلیت نامهاى تنظیم کرده و نوشتند: بسیار متأسّفیم. وقتى جهت امضا خدمت آن عالم بردند.
- فرمود: کلمه بسیار را حذف کنید، دروغ است.
- بعد فرمود: کلمه متأسّفم را نیز حذف کنید. همین اندازه طلب مغفرت کنید، کافى است. ما نباید دروغ بنویسیم.
📚 خاطرات خواندنی قرائتی
#استاد_قرائتی
#دروغ
#خاطرات
❇️ به ما بپیوندید:
https://eitaa.com/koshechin
6.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹کار برای خدا🔹
📣 حجتالاسلام استاد قرائتی
#استاد_قرائتی
#کار_الهی
#ویدئو
❇️ به ما بپیوندید:
https://eitaa.com/koshechin
🔹اقرار به اشتباه🔹
📣 حجت الاسلام استاد محسن قرائتی
در منزل آیت الله العظمی بروجردی در جلسه ای علما جمع شده بودند. یکی از علمای تهران هم مهمان جلسه بود، موضوعی علمی مطرح شد، علمای قم و آیت الله بروجردی یک نظر داشتند و این عالم تهرانی نظری خلاف آنها، جلسه تمام شد پس از چند روز مرجع بزرگوار متوجّه شد که حق با آن عالم تهرانی است، لذا در نامه ای به او نوشت: حق با شما بوده است و با کمال بزرگواری به اشتباه خود اقرار کرد.
📚 خاطرات حجت الاسلام قرائتى، ج ۲، ص ۱۰۵
#استاد_قرائتی
#اقرار_به_اشتباه
#خاطرات
❇️ به ما بپیوندید:
https://eitaa.com/koshechin
🔹بی فرهنگ🔹
📣 حجتالاسلام استاد قرائتی
سال هاى اوّل طلبگىام به خانه عالمى رفتم، پرسید: چه مىخوانى؟
گفتم: ادبیات عرب.
گفت: بگو ببینم اُشترتُنّ چه صیغهاى است؟
یك كلمه قلمبه سلمبه از من پرسید كه نفهمیدم چیست، بعد پرسید: اگر خواهر زن كسى پسر دائى خواهرش را شیر بدهد آیا به او محرم مىشود یا نه؟!
پیش خود گفتم: آدم باید فرهنگ داشته باشد. این استاد علم دارد، امّا فرهنگ نه.
📚 خاطرات استاد قرائتی، ج 1، ص 14
#استاد_قرائتی
#عقل
❇️ به ما بپیوندید:
https://eitaa.com/koshechin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹گناهی که خدا نمی بخشد🔹
📣 استاد قرائتی
#استاد_قرائتی
#تمسخر
❇️ به ما بپیوندید:
https://eitaa.com/koshechin
🔹از کاباره تا مهدیه🔹
📣 حجت الاسلام استاد قرائتی
من كسی را ديدم كه كاباره و سينمایی را داشت، يك زمانی خدمت او رسيديم و ايشان يك مرتبه در اواسط صحبت محكم به سر خودش زد و شروع به گريه كرد. بعد گفتم كه برادر چه شد؟
گفت: الان يادم می افتد كه زمان طاغوت، چقدر جوان را آلوده كردم و چقدر كمك به ساواك كردم. عكس شاه می آمد و جوان های خوبی كه در سينما بودند، اين ها به احترام شاه بلند نمی شدند، من اين ها را از روزنه شناسایی می كردم و بعد به ساواكی ها خبر می دادم.
شروع كرد به گفتن جنايات خود و يك مرتبه سالن سينما را داد و آنجا را مهديه كرد و آنجا مركز تبليغات اسلامی و فيلم های سالم شد و اين معناي ذکر است. من خودم خيلي جاها رفتم، سخنرانی كردم و به من گفتند كه اين جا قبلاً مركز شراب خواری بوده است. «يحيي الارض بعد موتها» زمين زنده می شود، بعد از آنی كه مرده بود. دل ها زنده می شود، بعد از اين كه مرده بود.
📚 درس هایی از قرآن، پخش تلویزیونی مورخ 1360/11/9
#استاد_قرائتی
#خاطرات
#تحول_نفسانی
❇️ به ما بپیوندید:
https://eitaa.com/koshechin
🔹ادب و احترام🔹
📣 حجت الاسلام استاد قرائتی
به عیادت یكى از مراجع رفتم، ایشان از جاى خود بلند شد و عمّامهاش را به سر گذاشت و نشست، علّت را پرسیدم. فرمود: به احترام شما.
من تقاضا كردم راحت باشد و استراحت كند، ایشان قبول كرد و فرمود: حال كه اجازه مىدهى عمّامه را بر مىدارم.
شاید من تمام درس هایى كه در محضرش خواندهام فراموش كرده باشم، ولى این خاطره هنوز در ذهنم مانده كه به احترام من بلند شد و عمّامه به سر گذاشت.
📚 خاطرات استاد قرائتی، ج ۱، ص ۴۷
#استاد_قرائتی
#خاطرات
#احترام
❇️ به ما بپیوندید:
https://eitaa.com/koshechin