eitaa logo
خوشه چین
149 دنبال‌کننده
358 عکس
77 ویدیو
1 فایل
■امام علی علیه السلام: «انظر الی ما قال و لا تنظر الی من قال» بنگر که چه گفته می‌شود نه این که چه کسی می‌گوید.
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹هدایت عملی🔹 📣 متفکر شهید استاد مرتضی مطهری برای هدایت و راهنمایی بشر دو راه است: یکی راه گفتن و نوشتن و دیگر راه پیشقدم شدن، و هرگز گفتن به قدر پیشقدم شدن اثر ندارد. بزرگان گفته‏اند: «دو صد گفته چو نیم کردار نیست». یک فرق میان مکتب انبیا و مکتب فلاسفه و حکما این است که حکما تنها اهل نظریه و تعلیم و تدریس می‏باشند و سر و کارشان تنها از راه زبان با افکار و ادراکات بشر است ولی پیغمبران به آنچه می‏گویند قبل از آنکه از دیگران تقاضای عمل بکنند خودشان عمل می‏کنند و لهذا تا اعماق روح بشر نفوذ می‏نمایند، قلب و احساسات بشر را تحت تصرف خویش در می‏آورند. سخن از زبان بیرون می‏آید و از گوش می‏گذرد ولی عمل، موجی و انعکاسی عمیق در روح دیگری پدید می‏آورد. اثر سخن هم وقتی هست که توأم با ایمان و عقیده و داغی روح باشد و اگر روح با ایمان بود قهراً عمل را هم به دنبال دارد و بی‏اثر نمی‏ماند. اولیای خدا مردم را با عمل خود تحت تأثیر قرار دادند نه تنها با سخن. 📚 حکمت ها و اندرزها، ج ۱، ص ۱۹۹ ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹مهد آزاد اندیشی🔹 📣 رهبر معظم انقلاب اسلامی چرا این کرسی های آزاداندیشی در قم تشکیل نمی شود؟ چه اشکالی دارد؟ حوزه‌های علمیه‌ی ما، همیشه مرکز و مهد آزاداندیشىِ علمی بوده و هنوز که هنوز است، ما افتخار می کنیم و نظیرش را نداریم در حوزه‌های درسىِ غیر حوزه‌ی علمیه، که شاگرد پای درس به استاد اشکال کند، پرخاش کند و استاد از او استشمام دشمنی و غرض و مرض نکند. طلبه آزادانه اشکال می کند، هیچ ملاحظه‌ی استاد را هم نمی کند. استاد هم مطلقاً از این رنج نمی‌برد و ناراحت نمی شود؛ این خیلی چیز مهمی است. خوب، این مال حوزه‌ی ماست. در حوزه‌های علمیه‌ی ما، بزرگانی وجود داشته‌اند که هم در فقه سلیقه‌ها و مناهج گوناگونی را می پیمودند، هم در برخی از مسائل اصولی تر؛ فیلسوف بود، عارف بود، فقیه بود، اینها در کنار هم زندگی می کردند، با هم کار می کردند؛ سابقه‌ی حوزه‌های ما این جوری است. یکی، یک مبنای علمی داشت، دیگری آن را قبول نداشت. اگر شرح حال بزرگان و علما را نگاه کنید، از این قبیل مشاهده می کنید. مرحوم صاحب حدائق با مرحوم وحید بهبهانی، نقطه‌ی مقابل؛ هر دو در کربلا زندگی می کردند؛ معاصر، مباحثه هم می کردند با هم. یک شب در حرم مطهر سیدالشهدا (سلام‌اللَّه‌علیه) اینها سر یک مسئله‌ای شروع کردند بحث کردن، تا اذان صبح این دو نفر روحانی ایستاده - حالا وحید بهبهانی آن وقت نسبتاً جوان بوده، اما صاحب حدائق پیرمردی هم بوده - بحث کردند! مباحثه هم می کردند با هم، منازعه هم می کردند، اما هر دو هم بودند، هر دو هم درس می گفتند. من شنیدم که شاگردان وحید - که وحید تعصب شدیدی علیه اخباری ها داشت - مثل صاحب ریاض و بعضی دیگر از شاگردان وحید، می رفتند درس صاحب حدائق هم شرکت می کردند! این جوری بوده؛ ما تحمل را در حوزه باید بالا ببریم. خوب، یکی مشرب فلسفی دارد، یکی مشرب عرفانی دارد، یکی مشرب فقاهتی دارد، ممکن است هم دیگر را هم قبول نداشته باشند. 📚 بیانات در دیدار جمعی از اساتید و فضلا و مبلغان و پژوهشگران حوزه های علمیه کشور ۱۳۸۶/۹/۸ ‌ ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹امامی در کلیسا🔹 ✍️ حارس فرحات، روزنامه نگار لبنانی ◀️ اشاره: امام موسی صدر ۱۹ فوریه ۱۹۷۵ به کلیسای کبوشیین بیروت رفت و موعظه روزه را برای مسیحیان القا کرد. این دیدار تاریخی و ماندگار با سخنان متفاوت امام درباره نقش ادیان همراه بود. حارس فرحات، روزنامه نگار لبنانی طی مقاله‌ای در روزنامه الجمهوریه که در تاریخ ۲۲ فوریه همان سال منتشر شد، به شرح و توصیف این واقعه پرداخته است که بخش هایی از آن به شرح ذیل است: در لبنان وقتی می‌گویی «امام»، مردم می‌فهمند مقصود علامه سید موسی صدر، رئیس مجلس اعلای شیعیان، است؛ درست مثل آنچه در گذشته می‌گفتند: «لا فَتی اِلّا علی لا سَیفَ إلّا ذوالفَقار» که علی بن ابی طالب را به ذهن متبادر می‌ساخت. وقتی می‌گویی امامی به کلیسا رفته است، خواننده یا شنونده درمی‌یابد که این کلیسا در لبنان است، زیرا لبنان تنها کشور دنیاست که به عرصه همزیستی زلال و خالصانه دینی میان همه ادیان، مشهور و متمایز است. کشیشان کلیسای کبوشین کار خوبی کردند که از سید موسی صدر دعوت کردند تا مراسم موعظه روزه را در محراب کلیسایشان افتتاح کند و با این کار دری بزرگ به روی گفت‌وگو میان ادیان گشودند. این پدیده، بدون شک، پدیده‌ای است تاریخی و شگرف و مبارک و حرکتی است به سوی جوهر و محتوا و حقیقت محض که نشان می‌دهد جوهر و حقیقت، ‌‌‌همان انسان است و در این عرصه، لبنان پیش‌گام بود. امام صدر وارد کلیسای جامع لوئیس در منطقه باب ادریس شد و نماز گزارد و در محراب آن سخنرانی کرد: «پروردگارا، تو را سپاسگزاریم که ما را با عنایت خود توفیق بخشیدی و با رحمت خویش همدل ساختی. ما در موسم روزه، در پیشگاه تو و در یکی از خانه‌های تو گرد هم آمده‌ایم، در حالی که چشمانمان از تو نور و هدایت می‌جوید. ما به درگاه تو روی ‌آورده‌ایم و در محراب تو نماز گزارده و به خاطر انسانی که ادیان برای او آمده‌اند، گرد هم آمده‌ایم...» او در درون مثلث مسیح و پیامبر و پولس ششم، به قضیه انسان، به‌ویژه انسان لبنانی در بیروت و جنوب و هرمل و عکار و حومه بیروت و در کرنتینا و حی‌ّالسلم، از منظری معنوی و انسانی و بی‌نظیر و جذاب پرداخت. امام از محراب مسیح گواهی داد که لبنان، کشور هم‌گرایی و اتحاد و کشور انسان و انسانیت است: «تصویری که تصویر اسرائیل را به چالش می‌کشاند... تا فرصت عمر باقی است، بیایید برای انسان، همه انسان‌ها، گردهم آییم و امانت تاریخ و امانت خدا و امانت انسان را برای او پاس بداریم.» 📚 امامی در کلیسا، وبسایت امام موسی صدر ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹میوه‏ های وجود انسان🔹 📣 متفکر شهید استاد مرتضی مطهری کارهای انسان، آنچه از انسان بروز می‏ کند، چه تلخ و چه شیرین، ناشی از طرز تفکر و خلق و خوی انسان است. آن کسی که فکرش پاک است، اخلاقش پاک است، فکرش شیرین است، اخلاقش شیرین است، عمل و رفتار او شیرین است، غذای مطبوع و مفید برای مردم دیگر است؛ و آن کسی که کارها و سخنش همه تلخی و سمومات است، سخنش به هر کس که برسد مثل یک غذای سمّی است که به افراد برسد، تا در روح او خباثت نباشد، تا اخلاقش مسموم و فاسد نباشد، تا افکار و عقایدش این طور نباشد حرفش به این صورت در نمی‏ آید. مردی هست که سابقاً - یعنی در دوره‏ های خیلی قبل از ما - طلبه بوده، من چند جلسه‏ ای بیشتر او را ندیدم؛ یکی از اقوامش گفت: من این را هیچ وقت در خانه‏ ام راه نمی‏ دهم {بعد من تجربه کردم، دیدم همین طور است} برای اینکه بر بچه‏ هایم از این می‏ ترسم {چون قوم و خویش نزدیک او بود} زیرا این را تجربه کرده‏ ام، او با هر کسی که روبرو می‏ شود کاوش می‏ کند ببیند که او به چه اعتقاد دارد، یک تکیه‏ گاه روحی یا فکری برای او پیدا می‏ کند، ببیند او به چه اعتقاد دارد، به چه پایبند است، همین قدر که آن را کشف کرد کوشش می‏ کند او را در همان جهت خراب کند. این دیگر جنس و طبیعتش این طور شده، و خودش یک آدم متزلزل و مردّدالذات است، دستش به هیچ جا بند نیست، هر کسی را که ببیند به جایی بند است کأنّه ناراحت می‏ شود و می‏ خواهد دستش را از آنجا بکند. پس اعمال انسان میوه‏ های وجود انسان است، اخلاق انسان شاخه‏ های وجود انسان است، عقاید انسان ریشه‏ های درخت وجود انسان است و اساساً روح انسان نیست جز یک درخت، یک درخت پر ریشه و پر شاخه و پر میوه و پر برگ، درختی که در این دنیا انسان باید خودش را پیوند بزند و در این دنیاست که این درخت، درخت طوبی یا زقّوم می‏ شود با دو تفاوت: یکی این که در دنیا ثمره این درخت را انسان تنها خودش نمی‏ چیند، احیاناً به دیگران هم می‏ دهد، دیگران هم از میوه‏ های این درخت می‏ خورند، اگر شیرین باشد شیرین و اگر تلخ باشد تلخ؛ تفاوت دوم این است که انسان واقعیت‏ خودش را در دنیا درک نمی‏ کند. حکما ثابت کرده‏ اند که روح انسان در دنیا مادامی که با این بدن هست حالت موجودی را دارد که عضوش را بی‏ حس کرده‏ اند، حالت تخدیر شده دارد، یعنی آنچه را که از درون خودش باید درک کند درک نمی‏ کند، مثل آدمی است که موجبات درد در او هست ولی فعلًا یک آمپول به عضو زده‏ اند و آن را تخدیر کرده‏ اند و چیزی احساس نمی‏ کند. ولی این مخدر برای همیشه باقی نخواهد ماند، روزی خواهد آمد که از بین برود، وقتی از بین رفت انسان واقعیت را درک می‏ کند. 📚 آشنایی با قرآن، ج ۵، ص ۱۴۱ ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹آسان گیری🔹 ✍ شیخ اجل سعدی شیرازی ◽️یکی خوب کردار خوش خوی بود ◾️که بد سیرتان را نکو گوی بود ◽️به خوابش کسی دید چون در گذشت ◾️که باری حکایت کن از سرگذشت ◽️دهانی به خنده چو گل باز کرد ◾️چو بلبل به صوتی خوش آغاز کرد ◽️که بر من نکردند سختی بسی ◾️که من سخت نگرفتمی بر کسی 📚 گلستان سعدی ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹مشکلات روحانیت🔹 📣 متفکر شهید استاد مرتضی مطهری در حدود سیزده سال پیش شبی در قم در یک محفل دوستانه مرکب از گروهی از اساتید و فضلا، که اینجانب نیز افتخار حضور در آن جلسه را داشت، سخن از مشکلات و نواقص سازمان روحانیت به میان آمد. سخن در این بود که چرا در گذشته حوزه‏های علمی و روحانی ما از لحاظ رشته‏های مختلف علوم از تفسیر و تاریخ و حدیث و فقه و اصول و فلسفه و کلام و ادبیات و حتی طب و ریاضی، جامع و متنوع بود و در دوره‏های اخیر تدریجاً به محدودیت گراییده است و به اصطلاح در گذشته به صورت جامع و دانشگاه بود واخیراً به صورت کلّیه و دانشکده فقه درآمده و سایر رشته‏ها از رسمیت افتاده است؟ چرا افراد بیکار و مزاحم و علف هرزه در محیط مقدس روحانیت زیاد است به طوری که یک زعیم روحانی مجبور است برای آب دادن یک گل، خارها و علف هرزهایی را هم آب بدهد؟ چرا اساساً در میان ما سکوت و سکون و تماوت و مرده‏وشی، بر حرّیت و تحرّک و زنده‏صفتی ترجیح دارد و هرکس بخواهد مقام و موقع خود را حفظ کند ناچار زبان در کام می‏کشد و پای در دامن می‏پیچد؟ چرا برنامه‏های تحصیلی ما مطابق احتیاجات‏ تنظیم نمی‏شود؟ چرا تصنیف و تألیف و نشریه و مجله به قدر کافی نداریم؟ چرا بازار القاب و عناوین و ژست و قیافه و آراستن هیکل در میان ما اینقدر رایج است و روز به روز مع‏الاسف زیادتر و رایج تر می‏گردد؟ چه رمزی در کار است که زعمای صالح و روشنفکر ما همین که در رأس کارها قرار می‏گیرند قدرت اصلاح از آنها سلب می‏گردد و مثل این است که اندیشه‏های قبلی خود را فراموش می‏کنند و ... 📚 ده گفتار، ص ۲۸۵ ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
هدایت شده از خوشه چین
🔹انصاف🔹 📣 آیت الله شهید دکتر بهشتی انصاف؛ یعنی خود و دیگران را با یک دیده نگاه کردن. یعنی آنچه بر خود نمی پسندی بر دیگران هم نپسند و آنچه برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند. این می شود انصاف. و بی انصافی، یعنی بد دیگران خیلی بزرگ است، ولی بد من چیزی نیست! خوب دیگران خیلی کم ارزش است، ولی خوب من را حلوا حلوا کنید. 📚 باید ها و نبایدها، صر۶۶ ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹محدوديت علوم بشری🔹 ✍ آيت‌الله العظمی جوادی آملی يكی از علل سرمستی به علم، بی اعتنایی به نارسایی های آن است. دانشمندان اذعان دارند كه علم بشری در هر رشته ای تنها به كشف بخش كوچكی از مجهولات نايل شده است و نايافته ها به مراتب، بيش تر از يافته های بشری است. افزون بر آن، يافته های علمی در هيچ يك از مواردش با ثبوت و تعيين همراه نيست و بسياری از آنها از حدّ فرضيه‌ تغيير پذير فراتر نمی رود. بسا معلومات زيادی كه ساليان مديد، دانشمندان آنها را مسلّم فرض می كردند، امّا پس از مدتی به راحتی از صحنه‌ دانش مورد اعتماد محو شد. نمونه‌ بارز آن، «هيئت بطلميوسی» است كه قرن ها بر اذهان بشريّت حكومت كرد، سپس نامی از آن برده نشد. افزون بر آن، اختلاف های زياد در ميان دانشمندان مشكلات پيشين را می افزايد؛ به گونه ای كه در عرصه‌ دانش های بشری به ويژه در علوم انسانی كه بيش از ديگر علوم، مورد نظر ماست نظريه‌ واحدی وجود ندارد. آن قدر اين اختلاف ها چشمگير و عميق است كه امروزه، اصل نِسبی نگری از تفكرات پر طرف دار و شايد مسلّم غرب تلقی می شود؛ با اين وصف، چگونه انسان با تكيه بر چنين علمی از تعاليم الهی می خواهد احساس بی نيازی كند و زندگی خود را تنها به مدد علم به پيش برد؟ او چگونه به راه های نامطمئن، ناثابت و متزلزل می خواهد اعتماد كند و بزرگترين سرمايه‌ خود يعنی عمرش را به پای آن ريزد؟ آيا تعاليم الهی در صورت اعتقاد به درستی آن ها پايگاهي مطمئن تر نيست؟ صرف نظر از اِشكال های ياد شده، علوم بشری با محدوديت روبروست؛ چون علم بشری، تنها می تواند اوضاع و احوال امور اين عالم را بررسی كند و در برابر بسياری از پرسش ها توان پاسخگویی ندارد. مثلاً اين كه آن سوی اين عالم، چگونه است، پس از مرگ چه حوادثي رخ می دهد و روح پس از خاك سپاری بدن به كجا می رود، برزخ چيست و ارتباط روح با آن چگونه است، بعث چگونه است و لقاء الله چه معنایی دارد، بهشت و جهنم چيست و...، همگی از پرسش هایی است كه علم از درك و پاسخ به آن ها نفياً و اثباتاً عاجز است؛ حال آن كه اين ها پرسش هایی است كه پاسخ صحيح به آن ها بخش مهم تری از زندگی بشر را سامان می دهد. آيا می توان واقعيت آخرت را كه به حتم ارتباط مستقيم با دنيا دارد ناديده گرفت و تنها با كمك علم مادی بشر كه فقط به دنيا و طبيعت نگاه می كند، براي زندگی انسان تصميم گرفت؟ با كمی دقت می توان فهميد قضا و داوری علم درباره‌ دنيا و مسايل دنيوی به جهت عدم احاطه به آخرت با توجه به اعتباری بودن انفكاك دنيا و آخرت و عدم جدایی واقعی بين آن ها قضا و داوری ناقص و يك سويه است. خلاصه آن كه: ۱. نايافته های علوم بشری در برابر دست آوردهايش، بسی بيش تر و فراگيرتر است. ۲. از ثبات و ارزش اطمينان پذيری برخوردار نيست. ۳. براي دستيابی به آن ها راه و نظريه‌ مشخصی وجود ندارد. ۴. حقيقت آخرت از قلمرو علوم بشری فراتر و بيرون است. از اين رو، چنين علومی نمی توانند مستقلا ً درباره‌ مسايل دنيوی برنامه دهند. البته همان گونه كه اكتفا به علم مادی، كاري خطا و ناصواب است، ناديده گرفتن دانش های بشری نيز عملی نابخردانه و اشتباه است. علم می تواند در خدمت دين، بسيار ارزشمند و تعالي بخش باشد. علم و عقل، روش ها و خط مشي معيشتی دين را جامه‌ عمل می پوشاند و ابزار دستيابی به جامعه ای سالم، پيشرفته و كارا را فراهم می كند. انسان ها نيز می توانند با بهره گيری از علمی كه در خدمت دين و تعاليم آن است و با رفع نواقص و كمبودهای آن، به پيشرفت هایی دست يابند كه مسلّماً از يافته های علم زدگان مادی، ارزشمندتر و چشمگيرتر است. دين نيز با عرضه‌ قوانين و احكام فقهی خود بر طبق تقاضايی كه ناشی از گسترش علوم است به صورتی پويا و كارآمد، نه تنها مانع توسعه و پيشرفت علوم نخواهد شد، بلكه تأكيدها و تأييدهای خود را بدرقه‌ آن خواهد كرد. 📚 نسبت دين و دنیا، ص ۴۳ ❇️،به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹از قلبت بپرس🔹 📣 متفکر شهید استاد مرتضی مطهری در کتب سیره نوشته‌اند: روزی مردی به خدمت رسول اکرم صلی الله علیه و آله آمد و عرض کرد سؤالی دارم. پیامبر فرمودند: آیا می‌خواهی پاسخت را بشنوی؟ عرض کرد بفرمایید. پیامبر فرمود: آمده‌ای از من معنای برّ و نیکی، و اثم و زشتی را سؤال کنی؟ جواب داد آری سؤال من همین است. پیامبر سه انگشت خود را جمع کرد و آرام بر سینه مرد زد و فرمود: این فتوا را از قلبت بپرس، و بعد اضافه کرد: این دل انسان طوری ساخته شده است که پیوندی دارد با نیکی‌ها؛ با نیکی‌ها آرام می‌گیرد ولی بدی‌ها و زشتی‌ها آن را مضطرب و ناراحت می‌کند. درست همان‏گونه که بدن انسان اگر چیزی که با آن تجانس ندارد واردش شود نظم آن را بهم می‌زند و کار ارگان های مختلف آن را مختل می‌سازد، روح انسان نیز به واسطه اعمال ناشایست دچار اختلال و ناراحتی می‌شود. آنچه که در میان ما «عذاب وجدان» نامیده می‌شود ناشی از همین عدم تجانس روح است با زشت‌کاری و تباهی. 《اسْتَفْتِ قَلْبَک وَ انْ افْتاک الْمُفتونَ》 نظر واقع‏بینانه را از قلبت بپرس اگرچه صاحب‌ نظران به خلافش نظر بدهند. مولوی این حدیث را به شعر درآورده: ◽️پس پیمبر گفت استفتوا القلوب‏ ◾️گرچه مفتیشان برون گوید خطوب‏ و یا در شعر دیگری: ◽️گوش کن استفتِ قلبَک از رسول‏ ◾️گرچه مفتی برون گوید فضول‏ پیامبر بر این نکته انگشت می‌گذارد که اگر انسان جوینده حقیقت باشد و برای کشف حقیقت خود را بی‏‌طرف و خالص بکند، در این صورت قلب او هرگز به او خیانت نخواهد کرد و او را در مسیر صحیح هدایت خواهد کرد. اساساً انسان تا زمانی که جوینده راستین حق و حقیقت است و در جاده حق گام بر می‌‏دارد هرچه‏ که به او برسد حق و حقیقت است. و البته این نکته ظریفی است که اغلب باعث اشتباه می‌شود. آنجا که انسان به گمراهی کشیده می‌شود دلیلش این است که از ابتدا جهت‌گیری خاصی داشته و جویای حقیقت خالص نبوده است. پیامبر در جواب کسی که سؤال کرده بود «برّ» چیست، جواب داد: اگر تو واقعاً به دنبال برّ هستی، آنگاه که قلبت به چیزی آرام می‌گیرد و وجدانت آسوده می‌شود بدان که این برّ است، ولی آنگاه که به چیزی راغب هستی اما دلت آرام و قرار نمی‌گیرد مطمئن باش که آن اثم است. 📚 آشنایی با قرآن، ج ۱، ص ۷۴ - ۷۵ ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹شرایط امر به معروف و نهی از منکر🔹 📣 متفکر شهید استاد مرتضی مطهری در امر به معروف شرایطی هست که فقهای شیعه و فقهای سنی ذکر کرده‌اند. از این رو فقها برای هر کسی جایز نمی‌دانند به عنوان امر به معروف و نهی از منکر متعرض دیگران بشود، خصوصآ اگر آن تعرض شدید باشد و پای مزاحمت و زد و خورد و خونریزی باشد که آن وقت شرایط زیادی دارد. دو شرط از شرایط امر به معروف و نهی از منکر از شرایط اولیه است که در همه موارد لازم است و خوارج فاقد هردو شرط بودند، بلکه منکر یکی از این دو شرط بودند. آن دو شرط یکی بصیرت در دین است و یکی بصیرت در عمل. بصیرت در دین یعنی اطلاع کافی و صحیح در امور دینی داشته باشد، حلال را از حرام، واجب را از غیر واجب تشخیص بدهد، و اینها نداشتند، لهذا یک آیه قرآن را که می‌فرماید: 《اِنِ الْ حُکمُ اِلّا لِلّهِ یقُصُّ الْ حَقَّ وَ هُوَ خَیرُ الْفاصِلینَ》 دستاویز قرار دادند و جمله «لا حُکمَ اِلّا لِلّه» را شعار خود ساختند در صورتی که این آیه ربطی ندارد به موضوعاتی از قبیل موضوع حکمیت و امثال آن. اما بصیرت در عمل: در باب امر به معروف و نهی از منکر، شرطی ذکر می‌کنند تحت عنوان احتمال اثر، و شرطی ذکر می‌کنند تحت عنوان عدم ترتب مفسده؛ یعنی امر به معروف و نهی از منکر برای این است که معروف رواج بگیرد و منکر محو شود، پس در جایی باید امر به معروف و نهی از منکر کرد که احتمالا این کار اثر داشته باشد و اگر می‌دانیم که قطعآ بی‌اثر است واجب نیست؛ دیگر اینکه این عمل برای این است که یک مصلحتی انجام شود، پس در جایی باید صورت بگیرد که مفسده بالاتری بر آن مترتب نشود. لازمه این دو شرط بصیرت در عمل است. آدمی که در عمل بصیرت ندارد نمی‌تواند پیش‌بینی کند که آیا اثری بر این کار مترتب هست یا نیست و آیا مفسده بالاتری هست یا نیست. این است که امر به معروف‌های جاهلانه همان‌طوری که در حدیث آمده افسادش بیش از اصلاحش است. 📚 بیست گفتار، ص ۴۵ و ۴۶ ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin