eitaa logo
خوشه چین
151 دنبال‌کننده
357 عکس
66 ویدیو
1 فایل
■امام علی علیه السلام: «انظر الی ما قال و لا تنظر الی من قال» بنگر که چه گفته می‌شود نه این که چه کسی می‌گوید.
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹آزادی، اخلاق، منطق🔹 ✍ رهبر معظم انقلاب اسلامی نباید از «آزادی‌» ترسید و از «مناظره‌» گریخت‌ و «نقد و انتقاد» را به‌ کالای‌ قاچاق‌ و یا امری‌ تشریفاتی‌، تبدیل‌ کرد، چنانچه‌ نباید به جای‌ مناظره‌، به‌ «جدال‌ و مراء»، گرفتار آمد و به جای‌ آزادی‌، به‌ دام‌ هتاکی‌ و مسئولیت‌ گریزی‌ لغزید. آن‌ روز که‌ سهم‌ «آزادی‌»، سهم‌ «اخلاق‌» و سهم‌ «منطق‌»، همه‌ یکجا و در کنار یکدیگر اداء شود، آغاز روند خلاقیت‌ علمی‌ و تفکر بالنده‌ دینی‌ در این‌ جامعه‌ است‌ و کلید جنبش‌ «تولید نرم‌افزار علمی‌ و دینی‌» در کلیه‌ علوم‌ و معارف‌ دانشگاهی‌ و حوزوی‌ زده‌ شده‌ است‌. بی‌ شک‌ آزادی خواهی‌ و مطالبه‌ فرصتی‌ برای‌ اندیشیدن‌ و برای‌ بیان‌ اندیشه‌ توأم‌ با رعایت‌ «ادب‌ استفاده‌ از آزادی‌»، یک‌ مطالبه‌ اسلامی‌ است‌ و «آزادی‌ تفکر، قلم‌ و بیان‌»، نه‌ یک‌ شعار تبلیغاتی‌ بلکه‌ از اهداف‌ اصلی‌ انقلاب‌ اسلامی‌ است‌. 📚 پاسخ به نامه جمعی از دانش آموختگان و پژوهشگران حوزه علمیه در مورد کرسی‌های نظریه‌پردازی، ۱۳۸۱/۱۱/۱۶ ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹آنجا نرم‌تر است🔹 ✍ علامه سید محمد حسین حسینی طهرانی اين‌ مرد (علامه طباطبائی)، جهانی از عظمت‌ بود؛ عيناً مانند يك‌ بچه‌ طلبه‌ در كنار صحن‌ مدرسه‌ روی زمين‌ می نشست‌ و نزديك‌ به‌ غروب‌ در مدرسۀ فيضيّه‌ می آمد، و چون‌ نماز بر پا می شد مانند سائر طلاّب‌ نماز را به جماعت‌ مرحوم‌ آيت الله‌ آقای حاج‌ سيّد محمّد تقی خونساری می خواند. آنقدر متواضع‌ و مؤدّب‌، و در حفظ‌ آداب‌ سعی بليغ‌ داشت‌ كه‌ من‌ كراراً خدمتشان‌ عرض‌ كردم‌: آخر اين‌ درجه‌ از ادبِ شما و ملاحظات‌ شما ما را بی ادب‌ می كند! شما را به خدا فكری به حال‌ ما كنيد! از قريب‌ چهل‌ سال‌ پيش‌ تا به حال‌ ديده‌ نشد كه‌ ايشان‌ در مجلس‌ به‌ متّكا و بالش‌ تكيه‌ زنند، بلكه‌ پيوسته‌ در مقابل‌ واردين‌، مؤدّب‌، قدری جلوتر از ديوار می نشستند؛ و زير دست‌ ميهمانِ وارد. من‌ شاگرد ايشان‌ بودم‌ و بسيار به منزل‌ ايشان‌ می رفتم‌، و به‌ مراعات‌ ادب‌ می خواستم‌ پائين‌تر از ايشان‌ بنشينم‌؛ ابداً ممكن‌ نبود. ايشان‌ بر می خاستند، و می فرمودند: بنابراين‌ ما بايد در درگاه‌ بنشينيم‌ يا خارج‌ از اطاق‌ بنشينيم‌! در چندين‌ سال‌ قبل‌ در مشهد مقدّس‌ كه‌ وارد شده‌ بودم‌، برای ديدنشان‌ به منزل‌ ايشان‌ رفتم‌. ديدم‌ در اطاق‌ روی تشكي‌ نشسته‌اند - به علّت‌ كسالت‌ قلب‌ طبيب‌ دستور داده‌ بود روی زمين‌ سخت‌ ننشينند - ايشان‌ از روی تُشك‌ برخاستند و مرا به‌ نشستن‌ روی آن‌ تعارف‌ كردند، من‌ از نشستن‌ خودداری كردم‌. من‌ و ايشان‌ مدّتی هر دو ايستاده‌ بوديم‌، تا بالاخره‌ فرمودند: بنشينيد، تا من‌ بايد جمله‌ای را عرض‌ كنم‌! من‌ ادب‌ نموده‌ و اطاعت‌ كرده‌ و نشستم‌. و ايشان‌ نيز روی زمين‌ نشستند، و بعد فرمودند: جمله‌ای را كه‌ می خواستم‌ عرض‌ كنم‌، اينست‌ كه‌: «آنجا نرم‌تر است‌.» 📚 مهر تابان، ص ۸۲ ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹کرامت اخلاقی🔹 📣 آيت‌الله العظمی شبیری زنجانی آقای آ سید محمد علی سبط - ساکن تهران - در باره آ شیخ محمدرضا دزفولی خیلی اعجاب می کرد و می گفت: ایشان خیلی فوق العاده بود. مرحوم آقای سبط سرعت انتقال و ذکاء ممتازی داشت. من از نزدیک ایشان را دیده بودم. ایشان خیلی اهل بحث بود. می گفت: جوان بودم - حدود ۲۰ سالگی - خدمت آ شیخ محمدرضا دزفولی رفتم. شخصی غیر روحانی در مجلس حضور داشت. من با آ شیخ محمدرضا بحثی مطرح کردم و بر خلاف نظر ایشان گفتم: سید هم در عروه همین مطلب را می گوید. آ شیخ محمدرضا چیزی نگفت. من فورا پریدم و عروه را برداشتم و باز کردم، ولی دیدم در آنجا به طور قطعی و جزمی مطلب آ شیخ محمدرضا ذکر شده است. آ شیخ محمدرضا که از اشتباه من آگاه بود، نه تنها اظهار نکرد، بلکه فورا خطاب به آن شخص کلاهی از من تمجید کرد و فرمود: این آقا، پسر فلانی، خیلی زحمت کشیده است. آن شخص هم چنین برداشت کرد که حق با من است. 📚 جرعه‌ای از دریا، ج ۳، ص ۴۰۰ ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹رعایت جهات اخلاقی🔹 📣 رهبر معظم انقلاب اسلامی جهات اخلاقی را باید رعایت کرد؛ از جمله یکی از آنها این است که مسائل شخصی افراد را نباید با آن مسائل عمده خیلی مخلوط کرد؛ مثلاً مسائل خطی و سیاسی را نباید با مواضع واقعی انقلابی و ضد انقلابی مخلوط کرد. ممکن است یک نفر باشد که از لحاظ سیاسی مذاقی داشته باشد؛ کسی است که طرفدار انقلاب و علاقه‌مند به انقلاب است و تلاش هم می کند؛ اما حالا در انقلاب زید را قبول دارد، عمرو را قبول ندارد؛ در حالی که ما عمرو را قبول داریم، زید را قبول نداریم؛ یا ما هر دوی زید و عمرو را قبول داریم، اما او یکی از آنها را قبول ندارد؛ این‌که جرم نیست. اگر اعضای هیأت های نظارت دچار مسائلی شوند که امروز به آنها مسائل خطی گفته می شود، این واقعاً مسأله‌ی مهمی است؛ این شبیه گروه‌گرایی و قبیله‌گرایی و قوم‌ و خویش‌گرایی است. یک نفر را برای خاطر این‌که جزو یک مجموعه است، قبول بکنیم؛ یک نفر دیگر را به خاطر این‌که جزو مجموعه‌ی دیگری است، رد بکنیم؛ نباید اجازه بدهیم که چنین چیزی در حوزه‌ی کار ما وارد بشود. حب و بغض ها هم همین‌ طور است؛ گاهی یک نفر از کسی خوشش می‌آید، از دیگری بدش می‌آید؛ باید واقعاً مواظبت کرد که در هیچ سطحی از سطوح، این مسأله دخالت نکند. 📚 بیانات در دیدار اعضای هیأت مرکزی نظارت بر انتخابات مجلس، ۱۳۷۰/۱۲/۴ ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹مقام انسان🔹 📣 متفکر شهید استاد مرتضی مطهری قرآن برای انسان یک مقام فوق حیوانی قائل است و یک مقام هم درجه با حیوان و یک مقام پایین‌تر از حیوان؛ یعنی انسان گاهی در حیوانیت با حیوان هم درجه می‌شود، گاهی ارزشی بالاتر از حیوان - و حتی بالاتر از ملک و فرشته - پیدا می‌کند و گاهی ارزش منفی پیدا می‌کند و زیر صفر قرار می‌گیرد، یعنی از حیوان هم پست‌تر می‌شود. کارهای‌ انسان هم سه قسم است: ۱. اخلاق، یعنی بالاتر از حد حیوان. ۲. ضد اخلاق، یعنی پایین‌تر از حیوان. ۳. نه اخلاق، یعنی اخلاق نیست ولی ضد اخلاق هم نیست. نه اخلاق و نه ضد اخلاق، یعنی یک کار عادی در حد حیوان. حال اگر شما یک آدمی را در دنیا پیدا کنید - و این‌طور آدم ها زیاد هستند - که درست خصلت کبوتر و یا گوسفند را دارد، یعنی فقط در فکر خودش است و بس، از صبح که بلند می‌شود، همه فعالیتش برای این است که شکم خود را سیر کند و شب هم بخوابد، چنین آدمی در حد حیوان است. کار او در این حد، اخلاق نیست، ولی ضد اخلاق هم نیست‌. 📚 انسان کامل، ص ۱۹۴ ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹اخلاق بزرگواری🔹 📣 متفکر شهید استاد مرتضی مطهری جمله‌ای‌ است از پیغمبر اکرم ، فرمود: 《انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق》 مکرر گفته‌ام گاهی در ترجمه فارسی، این جمله را غلط ترجمه می‌کنند، می‌گویند پیغمبر فرمود که من مبعوث شدم که اخلاق نیک را تکمیل کنم. نه، این ترجمه رسائی نیست، پیغمبر بیشتر از این گفت. اگر پیغمبر گفته‌ باشد من معبوث شدم که اخلاق نیک را تکمیل کنم، این چیز تازه‌ئی نیست. هر صاحب مکتبی، هر نوع اخلاقی آورده باشد، عقیده‌اش این است که اخلاق‌ نیک همین است که من می‌گویم. آن اخلاقی که اساسا دستور تدنی و پستی‌ می دهد هم معتقد است که اخلاق نیک همین است. آن دیگری مثل نیچه که اساسا می‌گوید بشر باید تکیه‌اش بزور باشد، گناهی بالاتر از ضعف نیست‌، به ضعیف ترحم نکنید و زیر بالش را نگیرید هم می‌گوید اخلاق نیک همین‌ است که من می‌گویم. پیغمبر نه تنها فرمود: اخلاق نیک، بلکه نیکی را هم‌ در مکتب خود تفسیر کرد، من تنها نمی‌گویم نیک، نیک را همه می‌گویند، این که چیز تازه‌ای نیست. 《بعثت لاتمم مکارم الاخلاق》 من معبوث شدم که‌ اخلاق را تکمیل کنم که در آن روح مکرمت هست، یعنی اخلاق بزرگواری، اخلاق‌ آقائی اما نه آقائی به معنای آن سیادتی که بر دیگری مسلط بشوم، بلکه آقائی ای که روح من آقا باشد و از پستی، دنائت، دروغ‌، غیبت، از تمام صفات رذیله احتراز داشته باشد، خودش را برتر و بالاتر از اینها بداند و در این زمینه بقدری ما در آثار اسلامی داریم که‌ الی ماشاءالله. 📚 آزادی معنوی {بزرگی و بزگواری روح}، ص ۲۰۱ ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹نیاز اول ما🔹 📣 رهبر معظم انقلاب اسلامی تربیت دوم، تربیت اخلاقی است که: «بعثت لأتمّم مکارم الاخلاق»؛ مکرمت‌های اخلاقی، فضیلت های اخلاقی را در میان مردم کامل کند. اخلاق آن هوای لطیفی است که در جامعه‌ی بشری اگر وجود داشت، انسان ها می توانند با تنفس او زندگی سالمی داشته باشند. اخلاق که نبود، بی اخلاقی وقتی حاکم شد، حرص ها، هوای نفس ها، جهالت ها، دنیاطلبی ها، بغض های شخصی، حسادت ها، بخل ها، سوءظن به یکدیگر وارد شد - وقتی این رذائل اخلاقی به میان آمد - زندگی سخت خواهد شد؛ فضا تنگ خواهد شد؛ قدرت تنفس سالم از انسان گرفته خواهد شد. لذا در قرآن کریم در چند جا - «یزکّیهم و یعلّمهم الکتاب و الحکمة» - تزکیه که همان رشد اخلاقی دادن است، جلوتر از تعلیم آمده است. در همین روایت هم که راجع به عقل از پیغمبر اکرم عرض کردیم - بعد که عقل را بیان می کند - می فرماید که آن وقت از عقل، حلم به وجود آمد؛ از حلم، علم به وجود آمد. ترتیب این مسائل را انسان توجه کند: عقل، اول حلم را به وجود می آورد؛ حالت بردباری را، حالت تحمل را. این حالت بردباری وقتی بود، زمینه برای آموختن دانش، افزودن بر معلومات خود - شخص و جامعه - فراهم خواهد آمد؛ یعنی علم در مرتبه‌ی بعد از حلم است. حلم، اخلاق است. در آیه‌ی قرآن هم «یزکّیهم و یعلّمهم الکتاب و الحکمة»، تزکیه را جلوتر می آورد. این، تربیت اخلاقی است. امروز ما نهایت نیاز را به این تربیت اخلاقی داریم؛ هم ما مردم ایران، جامعه‌ی اسلامی در این محدوده‌ی جغرافیائی، هم در همه‌ی دنیای اسلام؛ امت بزرگ اسلامی، جوامع مسلمان. این‌ها نیازهای اول ماست. 📚 بیانات در سالروز عید سعید مبعث‌، ۱۳۸۸/۴/۲۹ ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹رشد اخلاقی جامعه🔹 📣 رهبر معظم انقلاب اسلامی امروز ما محتاج نصیحتیم. برای رشد اخلاق در جامعه، برای گسترش خلقیات خوب، برای اعتلای روحیه‌ی همدلی و برادری و صفا و اخوتی که در جامعه‌ی دینی مطلوب است، احتیاج داریم به نصیحت. اینها را از کی یاد بگیریم؟ پایه‌های اخلاق در کلمات ائمه {علیهم‌ السّلام} است، در رفتار ائمه {علیهم‌ السّلام} است. ما اخلاق را در جامعه رشد بدهیم؛ مردم را به خیرخواهی، به امید، به تعاون، به اخوت، به صبر، به حلم، به شکر، به احسان، به ایثار، به گذشت دعوت کنیم؛ از اخلاق بد، از تنگ‌نظری، از ناامیدی، از بدبینی، از بدخواهی برای این و آن، از حسد، از بخل و بقیه‌ی سیئات اخلاقی، مردم را پرهیز بدهیم... اخلاقیات باید تکرار شود. گفتن اثر دارد، شنیدن اثر دارد؛ اما این اثر، دائمی و ابدی نیست؛ مؤثرات دیگری هم در جامعه هست که در جهت عکس آن کار می کند. لذا بایستی اخلاقیات هی گفته بشود، باز گفته بشود، باز تکرار بشود. 📚 بیانات در دیدار جمعی از شاعران و ذاکرین اهل بیت {ع}، ۱۳۹۰/۳/۳ ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹اساس اسلام🔹 ✍ آيت‌الله ابراهیم امینی اسلام نسبت به اخلاق عنایت خاصی داشته است، و به‌ همین جهت در قرآن آیات اخلاقی به مراتب بیشتر از آیات احکام دیده می‌شود. حتی داستان‌های قرآن هم غالبا هدف اخلاقی دارند. شما در کتب حدیث هزاران حدیث اخلاقی می‌یابید که اگر از موضوعات دیگر بیشتر نباشد کمتر هم نیست. نویدها و ثواب‌هائی که برای اخلاق نیک ذکر شده از ثواب هائی که برای سایر اعمال ذکر شده کمتر نیست، و تحذیرها و کیفرهائی که برای اخلاق زشت بیان شده از سایر اعمال کمتر نیست. بنابراین اخلاقیات اساس اسلام را تشکیل می‌دهند و نباید آنها را در درجه دوم احکام دین، و اسباب آرایش و زیبائی دینداران محسوب بداریم. اگر در احکام، امر و نهی داریم در اخلاق هم امر و نهی داریم. اگر در احکام تشویق و ترغیب و ثواب یا تحذیر و تخویف و کیفر داریم در اخلاقیات نیز همین امور را داریم. چه فرقی با هم دارند؟ پس ما اگر طالب سعادت و کمال هستیم نمی‌توانیم نسبت به اخلاقیات بی‌عنایت باشیم. نمی‌توانیم واجبات اخلاقی را به بهانه اینکه واجبات اخلاقی هستند ترک کنیم و منهیات اخلاقی را به عنوان اینکه محرمات اخلاقی هستند انجام دهیم. اگر نماز واجب است و ترک آن حرام و عقاب دارد، وفای به عهد نیز واجب است و خلف وعده حرام و عقاب دارد. چه فرقی می‌کند؟ دیندار واقعی و سعادتمند کسی است که هم نسبت به احکام و تکالیف تقیّد داشته باشد و هم نسبت به اخلاقیات. بلکه اخلاقیات در سعادت و کمال معنوی و نفسانی از اهمیت بیشتری برخوردارند چنانکه بعدا خواهیم گفت. 📚 وبسایت آيت‌الله ابراهیم امینی، تزکیه نفوس، هدف بزرگ پیامبران ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹انحراف از خط امام🔹 📣 رهبر معظم انقلاب اسلامی اگر به نام عدالت‌خواهی و به نام انقلابی گری، اخلاق را زیر پا بگذاریم، ضرر کرده‌ایم؛ از خط امام منحرف شده‌ایم. اگر به نام انقلابی گری، به نام عدالت‌خواهی، به برادران خودمان، به مردم مؤمن، به کسانی که از لحاظ فکری با ما مخالفند، اما می‌دانیم که به اصل نظام اعتقاد دارند، به اسلام اعتقاد دارند، اهانت کردیم، آن‌ها را مورد ایذاء و آزار قرار دادیم، از خط امام منحرف شده‌ایم. اگر بخواهیم به نام انقلابی گری و رفتار انقلابی، امنیت را از بخشی از مردم جامعه و کشورمان سلب کنیم، از خط امام منحرف شده‌ایم. در کشور آراء و عقاید مختلفی وجود دارد. اگر چنانچه یک عنوان مجرمانه‌ای بر یک حرکتی، بر یک حرفی منطبق شود، این عنوان مجرمانه البته قابل تعقیب است؛ دستگاه‌های موظف باید تعقیب کنند و می‌کنند؛ اما اگر عنوان مجرمانه‌ای نباشد، کسی است که نمی‌خواهد براندازی کند، نمی‌خواهد خیانت کند، نمی‌خواهد دستور دشمن را در کشور اجرا کند، اما با سلیقه‌ی سیاسی ما، با مذاق سیاسی ما مخالف است، ما نمی‌توانیم امنیت را از او دریغ بداریم، عدالت را دریغ بداریم. 《و لایجرمنّکم شنئان قوم علی الّا تعدلوا》 قرآن به ما دستور می‌دهد و می‌گوید: مخالفت شما با یک قومی، موجب نشود که عدالت را فرو بگذارید و فراموش کنید. «اعدلوا»؛ حتّی در مورد مخالف هم عدالت به خرج دهید. «هو اقرب للتّقوی»؛ این عدالت، نزدیک‌تر به تقواست. مبادا خیال کنید تقوا این است که انسان مخالف خودش را زیر پا له کند؛ نه، عدالت ورزیدن با تقوا موافق است. تقوا یعنی‌‌ همان مراقبت؛ مراقبت از خود، مراقبت از مسیر، مراقبت از در نیفتادن و دچار نشدن به مشکلات. می‌فرماید: این جوری است که شما از چنگ مشکلات رهائی پیدا می‌کنید؛ این جوری است که در این خارزار عجیب و غریب، می‌توانید راه را درست طی کنید و بدون آسیب جلو بروید. 《اعدلوا هو اقرب للتّقوی》 📚 بیانات در دیدار رئیس و مسوولان قوه قضاییه، ۱۳۸۹/۴/۷ ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹اجباری نیست🔹 📣 متفکر شهید استاد مرتضی مطهری یک سلسله مسائل دیگر است که در آنها می‏ شود مردم را اجبار کرد ولی آن کمالی که در آن کار می‏ خواهند، به اجبار پیدا نمی‏ شود. مثلا در اخلاقیات، مردم موظفند راستگو باشند، امین باشند، به یکدیگر خیانت نکنند، عادل باشند. می‏ شود مردم را مجبور کرد که دروغ نگویند، امین باشند؛ اگر خیانت کردند، دزدی کردند دستشان هم بریده شود. ولی این از نظر مقررات اجتماعی است. در این گونه مسائل یک جنبه دیگری هم وجود دارد که جنبه اخلاقی مطلب است و آن این است که اخلاق از انسان می‏ خواهد که راستگو باشد، امین باشد. آنچه که اخلاق می‏ خواهد این نیست که انسان راست بگوید بلکه این است که انسان راستگو باشد، یعنی راستگویی ملکه روحی او باشد، تربیت او باشد، تقوا در روح او وجود داشته باشد که راستی و درستی و امانت و آن چیزهایی که فضایل اخلاقی گفته می‏ شود به طبع ثانوی از روح او صادر شود؛ یعنی وقتی که راست می‏ گوید نه به خاطر ترس از قانون باشد که اگر دروغ بگوید قانون مجازاتش می‏ کند، یا امانت داشته باشد نه به خاطر این که اگر خیانت کند قانون مجازاتش می‏ کند، بلکه امانت داشته باشد به دلیل این که امانت را برای خودش فضیلت و انسانیت می‏ شمارد، راستگو باشد برای این که راستی را برای خودش شرف و کمال می‏ داند و از دروغ تنفر دارد و آن را زشت می‏ داند. پس راستی، درستی، امانت، آن وقت برای بشر فضیلت و کمال است که به صورت یک تربیت در آید نه صرف این که فقط عمل و اجرا شود. این گونه مسائل هم به این شکل قابل اجبار نیست. 📚 آینده انقلاب اسلامی ایران، ص ۳۱۴ - ۳۱۵ ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹بهترین و بدترین مردم🔹 📣 امام حسن مجتبى عليه‌السلام 🔻مردم چهار دسته‌اند: ◻️ دسته‌اى از آنها اخلاق دارند، امّا بهره‌اى {از دنيا} ندارند. ◻️ دسته‌اى بهره‌مندند، اما اخلاق ندارند. ◻️ دسته‌اى نه بهره‌اى {از دنيا} و نه اخلاق دارند كه اينها بدترين مردم‌اند. ◻️ و دسته‌اى كه هم اخلاق دارند و هم {از دنيا} بهره‌مندند كه اينان، بهترين مردم‌اند. 《اَلنّاسُ اَرْبَعَةٌ فَمِنْهُمْ مَنْ لَهُ خُلقٌ وَ لا خَلاقَ لَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ لَهُخَلاقٌ وَ لا خُلقَ لَهُ، قَدْ ذَهَبَ الرّابِـعُ وَ هُوَ الَّذى لا خَلاقَ وَ لا خُلقَ لَهُ وَ ذلِكَ شَرُّ النّاسِوَ مِنْهُمْ مَنْ لَهُ خُلقٌ وَ خَلاقٌ فَذلِكَ خَيْرُ النّاسِ》 📚 بحارالأنوار، ج ۷۰، ص ۱۰، ح ۸ ‌ ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹از سخن بیهوده بپرهیزیم🔹 ✍ آيت‌الله العظمی مکارم شیرازی از یکى از زاهدان نقل شده که: در بادیه زنى را تنها دیدم گفتم: کیستی؟ جواب داد: «وَقُلْ سَلاَمٌ فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ» بگو سلام بزودى مى دانید. از قرائت این آیه فهمیدم، که مى گوید: اول سلام کن، سپس سؤال کن، که سلام علامت ادب و وظیفه وارد بر مورود است. به او سلام کردم و گفتم: در این بیابان آن هم با تن تنها چه مى کنى؟ پاسخ داد: «مَنْ یَهْدِ اللهُ فَمَا لَهُ مِنْ مُّضِلّ» کسى را که خدا هدایت کند، گمراه کننده اى براى او نیست. از این آیه شریفه دانستم راه را گم کرده ولى براى یافتن مقصد به حضرت حق جلّ و علا امیدوار است. گفتم: جنّى یا آدم؟ جواب داد: «یَا بَنِى آدَمَ خُذُوا زِینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِد» اى فرزندان آدم زینت هاى خود را نزد هر مسجد برگیرید. از قرائت این آیه درک کردم که از آدمیان است. گفتم: از کجا مى آئى؟ پاسخ داد: «یُنَادَوْنَ مِنْ مَّکَان بَعِید» از مکان بعیدى ندا داده مى شوند. فهمیدم از راه دور مى آید. گفتم: کجا مى روى؟ جواب داد: «وَللهِِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَیْهِ سَبِیلا» براى خداوند است بر گردن مردم حج خانه خدا براى کسى که استطاعت به سوى آن را پیدا کرد. فهمیدم قصد خانه خدا دارد. گفتم: چند روز است حرکت کرده اى؟ گفت: «وَلَقَدْ خَلَقْنَا السَّماوَاتِ وَالاَْرْضَ وَمَا بَیْنَهُمَا فِى سِتَّةِ أَیَّام» ما آسمان ها و زمین هر چه بین این دو است را در شش روز خلق کردیم. فهمیدم شش روز است از شهرش حرکت کرده و به سوى مکه مى رود. پرسیدم: غذا خورده اى؟ جواب داد: «وَمَا جَعَلْنَاهُمْ جَسَداً لاَّ یَأْکُلُونَ الطَّعَامَ» ما پیامبران را مثل فرشتگان بدون بدن قرار ندادیم تا غذا نخورند. فهمیدم چند روزى است غذا نخورده. گفتم: عجله کن تا تو را به قافله رسانم. جواب داد: «لاَ یُکَلِّفُ اللهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَهَا» خداوند هیچ نَفْسى را بیشتر از طاقتش تکلیف نمى کند. فهمیدم که مثل من در حرکت تندرو نیست و طاقت ندارد. به او گفتم: بر مرکب من در ردیف من سوار شو تا به مقصد رویم. پاسخ داد: «لَوْ کَانَ فِیهِمَا آلِهَةٌ إِلاَّ اللهُ لَفَسَدَتَا» اگر در این آسمان و زمین چند خدا غیر از خداى یگانه بود فاسد مى شدند. آگاه شدم که تماس بدن زن و مرد در یک مرکب یا یک خانه و یک محل موجب فساد است، به همین خاطر از مرکب پیاده شدم. به او گفتم: شما به تنهائى سوار شوید. وقتى سوار شد گفت: «سُبْحانَ الَّذِى سَخَّرَ لَنَا هَذَا وَمَا کُنَّا لَهُ مُقْرِنِینَ» منزّه است خداوندى که براى ما این {کشتی ها و چهارپایان} را مسخر گردانید و ما هرگز قادر بر آن نبودیم. وقتى به قافله رسیدیم گفتم: در این قافله آشنائى دارى؟ جواب داد: «وَمَا مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ» محمد نیست مگر رسولى و قبل از او رسولانى دیگر بوده اند. «یَا یَحْیَى خُذْ الْکِتَابَ بِقُوَّة» اى یحیى کتاب را با قوت بگیر. «یَا مُوسَى إِنِّى أَنَا اللهُ» اى موسى من خداوند هستم. «یا داود انّا جعلناک خلیفَةً فى الارض» اى داود ما تو را در زمین جانشین و خلیفه قرار دادیم. از قرائت این چهار آیه دانستم، چهار آشنا به نام محمد و یحیى و موسى و داود در قافله دارد. چون آن چهار نفر نزدیک آمدند، این آیه را خواند: «الْمَالُ وَالْبَنُونَ زِینَةُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا» مال و فرزندان زینت حیات دنیوى هستند. فهمیدم این چهار نفر فرزندان او هستند. به آنها گفت: «یَا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَیْرَ مَنْ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِىُّ الاَْمِینُ» دختر شعیب به پدرش گفت: اى پدر، موسى را اجیر کن بهترین کسى که باید به خدمت برگزید، کسى است که امین و توانا باشد. فهمیدم به آنها گفت به این مرد امین که زحمت کشید و مرا تا اینجا آورد، مزد بدهید. آنها به من مقدارى درهم و دینار دادند و او حسّ کرد کم است گفت: «وَاللهُ یُضَاعِفُ لِمَنْ یَشَاءُ» خداوند براى کسى که بخواهد مضاعف مى کند. فهمیدم مى گوید به مزد او اضافه کنید. از وضع آن زن سخت به تعجب آمده بودم و به فرزندانش گفتم: این زن با کمال که نمونه او را ندیده بودم، کیست جواب دادند: اى مرد این زن حضرت فضّه، خادمه حضرت زهرا علیها السلام است که بیست سال است خارج از قرآن سخن نگفته است. اى عزیز! اگر قدرت متابعت از همچون فضّه را نداریم، سعى کنیم لااقل از کلام بیهوده بپرهیزیم، که: سخنِ بیش از حدّ موجب هلاکت انسان است، چه رسد حرف زیادى بیهوده! 📚 اخلاق اسلامی در نهج البلاغه، ج 2، ص 82 ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹آزادی🔹 ✍ آیت الله العظمی مکارم شیرازی فلسفه و ریشه علاقه انسان به آزادى الهام گرفته از وجدانیات او است، گرچه برهانى و استدلالى نیز هست، انسان، علاقمند به آزادى است چنانکه علاقمند به زیبائى است، او دوستدار گلى زیبا می باشد، و هرگز به دنبال استدلالى براى این دوستى نیست، یک مسئله فطرى و وجدانى است، این گرایش به آزادى نه تنها در انسان که در تمامى موجودات زنده نهفته است، حتى گیاه هم تمایل دارد آزادانه به هر سو رشد کند و محصور کردن آن در محیطى منافقات با طبیعت آن دارد، و چه بسیار دیده شده محصور کردن آن موجب پژمردگى و خشکى آن مى شود. شما اگر پرنده اى را در قفسى از طلا حبس کنید، و به او برسید و پرستارى کنید، باز مى بینید روز به روز پژمرده تر و ضعیف تر مى شود، و چه بسا خوانندگى خود را فراموش مى کند، معروف است اگر پرنده اى آزاد باشد و حبس شود، خواندن را فراموش مى کند، اینها که مى بینید مى خوانند پرندگانى هستند که از ابتداء در قفس به دنیا آمده اند، شما در باغ وحش مى بینید همه چیز فراهم است، و مصونیت براى حیوانات وجود دارد، ولى آنها رنجوراند، و عمرشان کوتاه، در حالى که اگر در میان جنگل و در دسترس حیوانات درنده باشند و طعمه آنها قرار گیرند ولى باز چون آزاداند شادابتر و قویتر و چه بسا عمرشان طولانى تر است. در داستان ها مطالبى گفته اند که مؤید و شاهد این مطلب است، داستان آن بازرگانى که به هند رفت و طوطى را گرفته در قفس کرد معروف است، با این که بسیار به او توجه داشت ولى طوطى از اسارت رنج مى برد و در نهایت با یاد گرفتن درسى که دوستان او توسط آن بازرگان به او تعلیم کردند، خود را به مردن زده و رها شد. چرا حیوان با تمام خطرات جنگل پذیراى آزادى در جنگل است، و حاضر به حبس نیست، چرا انسان و حتّى گیاهى از سلب آزادى رنجور شده و مى میرد؟ نکته مهم این است که شکوفائى استعدادهاى هر موجودى در مسیر تکامل، هرگز با حبس شدن او حاصل نمى شود پیمودن این مسیر بدون آزادى ممکن نیست. آزادى هدر دادن نیروها و سرمایه ها نیست، بلکه وسیله شکوفائى و بارور شدن استعدادها است. از این جا آزادى منطقى و معقول از غیر منطقى و نامعقول جدا مى شود، تفاوت آزادى اسلامى با آزادى غربى روشن مى گردد؛ آزادى در منطق عقل و اسلام عبارت از آزاد بودن براى پیمودن مسیر تکامل و به فعلیت رسیدن استعدادها و شکوفائى خلاقیت ها است، اما آزادى شهوات و اسیر شدن انسان در چنگال هواها و پستیها که مایه هدر رفتن آب حیات و عمر و نیروهاى انسان در باتلاق رذالت ها و بیچارگى ها است، نه جنبه منطقى، نه عقلى و نه اسلامى دارد. 📚 اخلاق اسلامی در نهج البلاغه، ج ۲، ص ۸۲ ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹یک اخلاق خوب🔹 📣 آيت‌الله العظمی شبیری زنجانی آقا ضياء بيگدلى نقل مى‏‌كرد: در بازار روضه‌‏اى بود و مرحوم آقاى حاج شيخ عبدالكريم حائری هم شركت كرد. براى ايشان پشتى گذاشته بودند و ايشان هم آنجا نشست. آقاى حاج آقا مرتضى {فرزند حاج شيخ} وارد مجلس شد و پايين مجلس نشست. حاج ميزرا مهدى بروجردى خواست ايشان را بالاى مجلس بياورد، به حاج آقا مرتضى گفت: آقا بفرماييد بالا، بفرماييد بالا. آقاى حاج شيخ فرمود: بگذاريد همان جا بنشيند. يك اخلاق خوب دارد، تو اين را هم مى‌‏خواهى از او بگيرى!؟ آقاى حاج شيخ مرتضى حائرى در زمان مرحوم آقاى حاج شيخ، بروزى نداشت؛ چون آقاى حاج شيخ از اينكه فرزندانش آقازادگى كنند، نهى مى‏‌كرد. 📚جرعه ای از دریا ج ۲، ص ۶۷۳ ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹میوه‏ های وجود انسان🔹 📣 متفکر شهید استاد مرتضی مطهری کارهای انسان، آنچه از انسان بروز می‏ کند، چه تلخ و چه شیرین، ناشی از طرز تفکر و خلق و خوی انسان است. آن کسی که فکرش پاک است، اخلاقش پاک است، فکرش شیرین است، اخلاقش شیرین است، عمل و رفتار او شیرین است، غذای مطبوع و مفید برای مردم دیگر است؛ و آن کسی که کارها و سخنش همه تلخی و سمومات است، سخنش به هر کس که برسد مثل یک غذای سمّی است که به افراد برسد، تا در روح او خباثت نباشد، تا اخلاقش مسموم و فاسد نباشد، تا افکار و عقایدش این طور نباشد حرفش به این صورت در نمی‏ آید. مردی هست که سابقاً - یعنی در دوره‏ های خیلی قبل از ما - طلبه بوده، من چند جلسه‏ ای بیشتر او را ندیدم؛ یکی از اقوامش گفت: من این را هیچ وقت در خانه‏ ام راه نمی‏ دهم {بعد من تجربه کردم، دیدم همین طور است} برای اینکه بر بچه‏ هایم از این می‏ ترسم {چون قوم و خویش نزدیک او بود} زیرا این را تجربه کرده‏ ام، او با هر کسی که روبرو می‏ شود کاوش می‏ کند ببیند که او به چه اعتقاد دارد، یک تکیه‏ گاه روحی یا فکری برای او پیدا می‏ کند، ببیند او به چه اعتقاد دارد، به چه پایبند است، همین قدر که آن را کشف کرد کوشش می‏ کند او را در همان جهت خراب کند. این دیگر جنس و طبیعتش این طور شده، و خودش یک آدم متزلزل و مردّدالذات است، دستش به هیچ جا بند نیست، هر کسی را که ببیند به جایی بند است کأنّه ناراحت می‏ شود و می‏ خواهد دستش را از آنجا بکند. پس اعمال انسان میوه‏ های وجود انسان است، اخلاق انسان شاخه‏ های وجود انسان است، عقاید انسان ریشه‏ های درخت وجود انسان است و اساساً روح انسان نیست جز یک درخت، یک درخت پر ریشه و پر شاخه و پر میوه و پر برگ، درختی که در این دنیا انسان باید خودش را پیوند بزند و در این دنیاست که این درخت، درخت طوبی یا زقّوم می‏ شود با دو تفاوت: یکی این که در دنیا ثمره این درخت را انسان تنها خودش نمی‏ چیند، احیاناً به دیگران هم می‏ دهد، دیگران هم از میوه‏ های این درخت می‏ خورند، اگر شیرین باشد شیرین و اگر تلخ باشد تلخ؛ تفاوت دوم این است که انسان واقعیت‏ خودش را در دنیا درک نمی‏ کند. حکما ثابت کرده‏ اند که روح انسان در دنیا مادامی که با این بدن هست حالت موجودی را دارد که عضوش را بی‏ حس کرده‏ اند، حالت تخدیر شده دارد، یعنی آنچه را که از درون خودش باید درک کند درک نمی‏ کند، مثل آدمی است که موجبات درد در او هست ولی فعلًا یک آمپول به عضو زده‏ اند و آن را تخدیر کرده‏ اند و چیزی احساس نمی‏ کند. ولی این مخدر برای همیشه باقی نخواهد ماند، روزی خواهد آمد که از بین برود، وقتی از بین رفت انسان واقعیت را درک می‏ کند. 📚 آشنایی با قرآن، ج ۵، ص ۱۴۱ ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin