🔹رهگذر شک🔹
✍ دکتر سید يحیی یثربی
شماری شک را پدیده ای نامیمون و ویرانگر نظام علمی و ارزشی دانسته، از آن گریزانند. اینان حق دارند، چون شک، جهل است و انسان تشنه علم است، اما باید از این نکته غفلت نکنند که شک، هدف نیست، بلکه وسیله ای برای دست یافتن به هدف اصلی و نهایی، یعنی علم و آگاهی است. سخن ما این نیست که شک از یقین بهتر است، بلکه می گوییم اگر کسی به دنبال یقین باشد، باید از رهگذر شک، به سوی آن گام بردارد.
بشر سال های بسیار فهم خود را از جهان بر پایه یافته های حسی خود شکل داده و شمار زیادی از گزاره های خود ساخته اش را نیز بر آنها افزوده بود. نخستین فيلسوفانی که قوای ادراکی بشر را زیر ذره بین برده، به ارزیابی توان و امکانات دستگاه ادراکی وی پرداختند، اساسی ترین نقش را در کامیابی علمی انسان به عهده گرفتند. نقادان و شکاکان همیشه راه گشا بوده اند. اگر ما به پيشداوری ها و داوری هایمان به دیده نقد ننگریم، ممکن است برای همیشه در غفلت بمانیم و گامی به جلو بر نداریم.
بنابراین، یک محقق شک می کند تا راه یقین را کشف نماید، نه اینکه در شک بماند. شک سرمنزل مقصود نیست و تنها وسیله و روش است و بس.
📚 از یقین تا یقین (راه نو در معرفت شناسی و میتافیزیک)، ص ۴۴ - ۴۵
#دکتر_سید_یحیی_یثربی
#شک
#یقین
❇️ به ما بپیوندید:
https://eitaa.com/koshechin
🔹دست ها بالا، تسلیم🔹
📢 کیومرث صابری {گل آقا}
🌀 فرانسوا میتران تبریک به آقای رجایی گفت که: رئیس جمهور شدید مبارک باد. یک چنین چیزی. این چیزها را آقای رجایی همیشه می گفت که آقای صابری، تو در مدرسه معلم انشا بودی، من معلم ریاضی، منطق با من، این احساساتی است تو این را بنویس.
🌀 ... ما به میتران نوشتیم که بله شما از یک طرف به ما تبریک گفتی و از آن طرف پاریس را کرده اید مرکز سقر ضد انقلاب {زمانی بود که منافقین آنجا بودند} نمی دان کسی که می خواست این را به فرانسه ترجمه کند نفهمید یا فهمید و شیطنت کرد. ما یک سقر داریم به نام جهنم، این را جهنم ترجمه کرد. یک جوری ترجمه کرد که انگار پاریس را جهنم ضدانقلاب خواهیم کرد، یعنی تهدید و دخالت در امور داخلی. حالا اگر این هم نبوده باشد متنی که من نوشتم متن غیر دیپلماتیک بود، یعنی یک متنی بود که کسی به شما گفته است تبریک عرض می کنم و شما نگفتید غلط کردید، گفته اید برو خودت را بساز، خودت را درست کن.
🌀 جالب این است که من لیسانس علوم سیاسی هستم، در رژیم گذشته در امتحان سیاسی وزارت امور خارجه جزو چهل نفر اول قبول شدم. اما در مصاحبه رد شدم که اصلًا به خاطر رساله پایان تحصیل امور سیاسی ام درباره تجزیه و تحلیل فرمان حضرت علی به مالک اشتر بود که خودش آنجا کلی حرف دارد، ولی در رژیم سابق اصلا گوش به این حرف ها نبود. یک آدمی که لیسانس علوم سیاسی است و مثلا ادیب هم هست آمده است به رئیس جمهور یک مملکت که به رئیس جمهور خودش گفته است، به شما تبریک عرض می کنم، گفته است که تو اگر راست می گویی چرا نمی روی اخلاق خودت را درست کنی {خیلی بی ادبانه است} امضا محمد علی رجایی.
🌀 این نامه رفت. یک مانوری روی آن مرکز سقر و جهنم کردند و این خیلی به ضرر ما تمام شد. این، چیزی نبود، این را دشمن ساخته بود، ما این را نگفته بودیم که آنجا جهنم است و جهنم خواهیم کرد. اما اصل قضیه اصلا با عرف دیپلماتیک نمی خواند. از این طرف ما مشتهامون را بلند کردیم مرگ بر آمریکا، دیگر می گوییم مرگ بر فرانسه برای اینکه مسعود رجوی آنجاست و غیره.
🌀 ... یک روز دفترم نشسته بودم، آقای رجایی فشاری که روی شانه من داد دیدم ای داد بیداد، ما همین الان باید با هم دعوا کنیم. نگاه کردم رنگش مثل گچ پریده است. چی شده؟
🌀 گفت: تو نمی دانی چکار کردی؟ گوشی از من امام کشید که در عمرم کسی این جور با من برخورد نکرده بود.
🌀 چی گفت امام؟ سر چی؟ خدایا چه خلافی کرده ایم؟ ما تمام دل مان با امام، تمام دل مان با انقلاب، چی شده؟
🌀 گفت ... راجع به آن اطلاعیه جواب میتران.
🌀 گفتم: آقا به میتران می گفتی که این را بد ترجمه کرده اند ما مرکز سقر نوشتیم.
🌀 گفت: اصلا دعوا این نبوده است که، من هم فکر می کردم همین است امام به من گفت: یک کسی به تو گفته است تبریک عرض می کنم، تو به عنوان یک مسلمان باید بگوییم متشکرم. اصلا رئیس جمهور هم هیچ، تو چه جوری می زنی تو دهان رئیس جمهور یک مملکت، نخست وزیر یک مملکت، چرا؟ ادب مان کجا رفته است. گفت: من هر چی فکر کردم دیدم خب امام راست می گوید.
🌀 گفتم: هیچ هم امام راست نمی گوید چی چی راست می گوید، امام خودش می گوید مرگ بر آمریکا، خودش مقابل آن جوری، ملت زیر سایه امام این جوری بگویند مرگ بر فرانسه، امام هیچی نگوید من بنویسم تو بنویسی این جوری، حتما باید پیش امام بروی.
🌀 بالاخره در اولین ملاقات ... آمد این دفعه دیگر خوشحال، گفتم: چی شد؟
🌀 گفت: خدا ما را فدایی امام بکند ما اصلا باید خودمان را با امام میزان بکنیم. من رفتم به او گفتم: آقا مشاور فضول ما این جوری می گوید. گفت: هم مشاور فضول تو درست می گوید، هم تو درست می گویی. اما کار شما غلط است. {این حرف ها را شما می گویید چرا ما نگوییم} پس هماهنگی دولت با رهبر کجاست با ملت کجاست؟ امام گفت: من یک آخوند هستم، اینجا نشسته ام دارم حرف می زنم چکاره هستم من، من تو عالم اسلام برای مسلمان ها باید حرف بزنم، حرف می زنم. تو پست سیاسی قبول کردی، تو رئيس جمهور مملکتی، رئيس جمهور مملکت باید به حرف سیاسی عمل کند در عرف سیاسی جواب می شنوی اما حق توهین نداری، در حالی که اگر کسی به تو گفت تبریک عرض می کنم هر کس بوده باشد، تو باید بگویی متشکرم، تمام.
🌀 دیدیم راست می گوید، علوم سیاسی را ما خواندیم، این بنده خدا تا قم بوده است در خانه اش بود. تا تبعید بوده باز در خانه اش بوده حداکثر راهش این بوده که رفته مثلا نجف مرقد حضرت علی {ع} دعا خوانده است یا شاید این را هم در قم بوده به جهت ازدحام مردم باید یک نیمه شب می رفته است. آن وقت این جور دنیا را با عرف و نزاکت دیپلماسی آن می شناسد که من علوم سیاسی خوانده نمی شناسم. گفتم: آقا به حضرت عباس دست ها بالا، تسلیم.
📙 خاطرات کیومرث صابری {گل آقا}، ناشر: چاپ و نشر عروج، ص ۲۵ - ۲۹
#کیومرث_صابری
#گل_آقا
#امام_خمینی
#دیپلماسی
@khateratenghelab تلگرام
🔹شنیده ایم، می گویند🔹
📣 متفکر شهید استاد مرتضی مطهری
این چه مسلمانی ای است که من و شما داریم و کبائر محرّمات اسلامی را هم مرتکب می شویم؟ قرآن دیگر چقدر در مورد همین معصیت رایج میان ما، یعنی غیبت کردن و تهمت زدن داد بکشد؟! به خدا قسم انسان از این همه تهمت هایی که میان مردم است تعجب می کند. می دانید تهمت یعنی چه؟ ما دو گناه کبیره درجه یک داریم: یکی از آنها دروغ گفتن است و دیگری غیبت کردن. گناه کبیره یعنی گناهی که انسان به وسیله آن استحقاق جهنم رفتن را پیدا می کند.
《لا یغْتَبْ بَعْضُکمْ بَعْضاً ایحِبُّ احَدُکم انْ یأْکلَ لَحْمَ اخیهِ مَیتاً》
مردم! غیبت یک دیگر را نکنید. آیا هیچ یک از شما دوست دارد که گوشت برادر مسلمانش را در حالی که مرده است بخورد؟! گوشت مرده چقدر تنفّرآور است، خصوصاً اگر انسانْ مرده را بشناسد و دوستش بوده باشد. دیگر بالاتر از این تعبیر هم هست؟ تهمت یعنی دروغ به علاوه غیبت؛ یعنی دو گناه که با هم دیگر توأم شوند اسمش می شود تهمت، و چقدر در میان ما تهمت زدن رایج است! و بعضی از ما که می خواهیم مقدسی کنیم، یک «می گویند» اول حرفمان می آوریم. مثلًا شخصی به یک نفر تهمتی زده، می خواهیم از گردن خودمان رد کنیم، خیال می کنیم که سر خدا را هم می شود کلاه گذاشت! می گوییم: می گویند فلانی چنین است، می گویند فلان جا چنین است. دیگری از ما می شنود و در جای دیگر می گوید: می گویند چنین، و بعد می گوید: خوب، من که نگفتم، من می گویم دیگران گفته اند که این طور است. قرآن جلوی این را هم گرفته است، این را هم یک گناه بزرگ شمرده است، می گوید:
《انَّ الَّذینَ یحِبّونَ انْ تَشیعَ الْفاحِشَةُ فِی الَّذینَ امَنوا لَهُمْ عَذابٌ الیمٌ》
آنان که دوست دارند در میان مردم حرف زشتی درباره فرد مؤمنی، افراد مؤمنی، یک مؤسسه ایمانی شیوع پیدا کند [برایشان عذاب دردناکی است] اگر از یک احمقی یا مغرضی یا کسی که معلوم است که ریشه حرفش در کجاست درباره کسی حرفی شنیدید، حق ندارید بگویید «شنیده ام»، «می گویند». خود این «می گویند» ها اشاعه دادن فحشاست.
📚 آزادی معنوی، ص 136
#شهید_مطهری
#گناه_کبیره
#اشاعه_فحشا
#دروغ
#غیبت
#تهمت
❇️ به ما بپیوندید:
https://eitaa.com/koshechin
🔹همه اینجا فاسقند؟🔹
✍🏻 آیت الله نصرالله شاهآبادی
آقای خویی میفرمود: روزی به استقبال آسیّد حسین - فرزند آیت الله سیّد ابوالحسن اصفهانی - رفته بودیم. در خان النّص، دیدم که تعدادی از طلّاب هم به احترام آسیّد ابوالحسن تا خان النّص برای استقبال آمدهاند. اذان ظهر شد. هر کس گوشهای ایستاد و نماز را فرادی خواند.
در همین حال عربی آمد و به من گفت: سیّدنا! كلّكم فسقة؟! یعنی همهٔ این جمعیّت فاسق هستند که به هم اقتدا نکردند؟! آقای خویی میفرمود: من از حرف این عرب خیلی خجالت کشیدم که چرا با وجود این همه طلبه، اقامهٔ نماز جماعت صورت نگرفت.
📚 حدیث نصر، ص ۳۹۲
#سید_ابوالقاسم_خوئی
#شیخ_نصرالله_شاه_آبادی
#خاطرات
❇️ به ما بپیوندید:
https://eitaa.com/koshechin
🔶 به نفع ارمنی تبریزی
📢 آيتالله مسلم ملکوتی
🌀 روزی یک نفر از آقایان ارامنه شکایتی آورد. من آن را بخصوص سفارش دادم تا خوب رسیدگی کنند و خدای نکرده حقی از آقایان اهل ذمه ضایع نشود. ماجرا از این قرار بود که او از یک بازاری در تبریز، منزل خریده بود. مقداری از مبلغ را داده و بقیه پولش را هم قرار بود در چند قسط پرداخت نماید. او به همین خاطر کامیون خودش را می فروشد تا پول آن را وصول کند، ولی طول می کشد و چند قسط آن به تاخیر می افتد و این هم زمان با پیروزی انقلاب بود. از طرفی صاحب منزل به بهانه این تاخیر، منزل را به آقای ارمنی تحویل نمی دهد و با انعقاد معامله دیگر به برادرش می فروشد. آقایان وقتی در دادگاه انقلاب این پرونده را بررسی می کنند در نهایت به نفع صاحب منزل حکم صادر می کنند و آن فرد ارمنی را خلع ید می نمایند.
🌀 وقتی پرونده را پیش من آوردند و قولنامه بنگاه و سندهای مربوطه را مطالعه کردم، متوجه شدم در اسناد و قولنامه شرط نکردهاند که اگر در مدت معین، خریدار پول نیاورد، فروشنده اختیار فسخ داشته باشد و یا معامله خود به خود فسخ شود. گفتم این حکم صحیح به نظر نمیرسد، چون هیچ شرطی در قولنامه نیست، بنابراین، فروشنده حق ندارد معامله را از طرف خود فسخ نماید. معامله به طور صحیح منعقد شده است. فروشنده می تواند به خاطر این تاخیر، فقط ادعای خسارت کند، ولی هرگز نمى تواند معامله را به هم بزند، لذا قاضی پرونده به این نکته متوجه شد و حکم را به نفع فرد مسیحی تغییر داد و این موضوع در میان برادران مسیحی و ارمنی در تبريز و شهرهای دیگر پیچید.
🌀 از اعضای شورای خلیفه گری ارامنه چند نفر از پدران روحانی و نماینده مسیحیان در مجلس شورای اسلامی از تهران آمدند از من تشکر کردند. به آنها گفتم: "من کاره ای نیستم، این حکم اسلام است، شما باید از اسلام و رسول خدا {ص} تشکر کنید." از آن تاریخ، دیگر ارتباط اینها با ما هر روز صمیمی تر و گرم تر شد.
📙 خاطرات آیت الله مسلم ملکوتی، تدوین: عبدالرحیم اباذری، ناشر: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص ۲۷۱ - ۲۷۳
#آیت_الله_ملکوتی
#دادگاه_انقلاب
#ائمه_جمعه
#ارامنه
#تبریز
@khateratenghelab
🔹خوی قدیمی و بیماری جدید🔹
📣 متفکر شهید استاد مرتضی مطهری
آنچه در میان ما معمول و متداول بوده و هست یک خوی قدیمی و یک بیماری نوظهور است. خوی قدیمی ما مداحی و ستایشگری و تملق است.
بیماری جدید ما که علامت روشنفکری به شمار می رود لکه دار کردن و لجن مال کردن افراد است و به غلط نامش را «انتقاد» گذاشته ایم.
در عین اینکه آن خوی قدیم و این بیماری جدید به ظاهر معکوس یکدیگر می باشند، از یک اصل و یک ریشه سرچشمه می گیرند و آن «گزافه گویی» و هوایی سخن گفتن و مصلحت اجتماع را در نظر نگرفتن است.
📚 شش مقاله، ص ۳۷ - ۳۸
#شهید_مطهری
#مدح_تملق
#تخریب
❇️ به ما بپیوندید:
https://eitaa.com/koshechin
🔹ایثار🔹
📣 آيتالله العظمی شبیری زنجانی
گاهی باید ملاکات، کسر و انکسار و مصلحت اهم بر مهم مقدم شود. گاهی مومنی خودش را در معرض توهین قرار میدهد برای یک مصحلت اهم. از آقای آ سید عبدالله شرف الدین شنیدم می گفت: موقعی که کشور لبنان با فرانسوی ها جنگ داشت، پدر ما برای نجات شیعیان گرفتار در چنگ فرانسوی ها، خیلی شدید در مقابل آنها خضوع می کرد تا شیعیان را از مرگ و اعدام نجات دهد.
📚 جرعه ای از دریا، ج ۳، ص ۴۷۸
#آیت_الله_شبیری_زنجانی
#آیت_الله_العظمی_بروجردی
#ایثار
#خاطرات
❇️ به ما بپیوندید:
https://eitaa.com/koshechin
🔶 حماسۀ مردم فلسطین
🔸 امام خمینی (ره)
حماسۀ مردم فلسطین یک پدیدۀ تصادفی نیست. آیا دنیا تصور میکند که این حماسه را چه کسانی سرودهاند و هم اکنون مردم فلسطین به چه آرمانی تکیه کردهاند که بیمحابا و با دست خالی در برابر حملات وحشیانۀ صهیونیستها مقاومت میکنند؟ آیا تنها آوای وطنگرایی است که از وجود آنان دنیایی از صلابت آفریده است؟ آیا از درخت سیاست بازان خود فروخته است که بر دامن فلسطینیان میوۀ استقامت و زیتون نور و امید میریزد؟ اگر اینچنین بود، اینها که سالهاست در کنار فلسطینیان و به نام ملت فلسطین نان خوردهاند!
شکی نیست که این آوای «الله اکبر» است، این همان فریاد ملت ماست که در ایران شاه را و در بیتالمقدس غاصبین را به نومیدی کشاند. و این تحقق همان شعار برائت است که ملت فلسطین در تظاهرات حج دوشادوش خواهران و برادران ایرانی خود فریاد رسای آزادی قدس را سر داد و «مرگ بر امریکا، شوروی و اسرائیل» گفت؛ و بر همان بستر شهادتی که خون عزیزان ما بر آن ریخته شد او نیز با نثار خون و به رسم شهادت آرمید.
آری، فلسطینی راه گم کردۀ خود را از راه برائت ما یافت. و دیدیم که در این مبارزه چطور حصارهای آهنین فروریخت، و چگونه خون بر شمشیر و ایمان بر کفر و فریاد بر گلوله پیروز شد؛ و چطور خواب بنی اسرائیل در تصرف از نیل تا فرات آشفته گشت، و دوباره کوکب درّیۀ فلسطین از شجرۀ مبارکۀ «لاشَرقیة و لاغربیة» ما برافروخت. و امروز به همان گونه که فعالیتهای وسیعی در سراسر جهان برای به سازش کشیدن ما با کفر و شرک در جریان است، برای خاموش کردن شعلههای خشم ملت مسلمان فلسطین نیز به همان شکل ادامه دارد.
و این تنها یک نمونه از پیشرفت انقلاب است. و حال آنکه معتقدین به اصول انقلاب اسلامی ما در سراسر جهان رو به فزونی نهاده است و ما اینها را سرمایههای بالقوۀ انقلاب خود تلقی میکنیم و هم آنهایی که با مرکّب خون طومار حمایت از ما را امضا میکنند و با سر و جان دعوت انقلاب را لبیک میگویند و به یاری خداوند کنترل همۀ جهان را به دست خواهند گرفت. امروز جنگ حق و باطل، جنگ فقر و غنا، جنگ استضعاف و استکبار، و جنگ پابرهنهها و مرفهین بیدرد شروع شده است. و من دست و بازوی همۀ عزیزانی که در سراسر جهان کولهبار مبارزه را بر دوش گرفتهاند و عزم جهاد در راه خدا و اعتلای عزت مسلمین را نمودهاند میبوسم؛ و سلام و درودهای خالصانۀ خود را به همۀ غنچههای آزادی و کمال نثار میکنم.
و به ملت عزیز و دلاور ایران هم عرض میکنم: خداوند آثار و برکات معنویت شما را به جهان صادر نموده است؛ و قلبها و چشمان پرفروغ شما کانون حمایت از محرومان شده است و شرارۀ کینۀ انقلابیتان جهانخواران چپ و راست را به وحشت انداخته است.
📚 صحیفه امام، ج ۲۱، صفحه ۷۴
🔶 نقل نکن
🔸 متفکر شهید استاد مرتضی مطهری
شخصی آمد خدمت امام صادق علیه السلام و شروع کرد از تنگدستی خودش گفتن که خیلی فقیر شدهام، خیلی ناچارم و درآمدم کفاف خرجم را نمیدهد، چنین میکنم و چنان. حضرت به یکی از کسانشان فرمود: برو فلان مقدار دینار تهیه کن و به او بده.
تا رفت بیاورد، آن شخص گفت: آقا! من والله مقصودم این نبود که از شما چیزی بخواهم.
فرمود: من هم نگفتم که مقصود تو از این حرفها این بود که از من چیزی میخواهی ولی من یک نصیحت به تو میکنم؛ این نصیحت از من به تو باشد که هر بیچارگی و سختی و گرفتاری که داری برای مردم نقل نکن زیرا کوچک میشوی.
اسلام دوست ندارد مؤمن در نظر دیگران کوچک باشد؛ یعنی صورت خودت را با سیلی هم که شده سرخ نگهدار، عزّت خودت را حفظ کن. علی هم میگوید: وَ رَضِی بِالذُّلِّ مَنْ کشَفَ ضُرَّهُ آن کسی که درد خودش را، بیچارگی خودش را برای دیگران میگوید آبرو و عزّت خود را از بین میبرد. همه جا میگوید: آقا! ما خیلی بیچاره هستیم، اوضاع ما خیلی بد است، اوضاعمان به قول امروزیها خیلی درام است، چنین و چنان.
📚 آزادی معنوی، ص 205
سيماى لقمان
لقمان، در دهمين سال حكومت حضرت داود در خانواده اى از نسل ابراهيم عليه السلام به دنيا آمد. كنيه او «ابوالاسود»، غلام سياه حبشى يا سودانى بود كه در ميان اهالى نوبه از قوم بنى اسراييل رشد يافت. برخى او را پسر خاله يا خواهرزاده حضرت ايوب عليه السلام مى دانند. او به خاطر داشتن چهره اى نازيبا و بدنى سياه ولى نيرومند، برده و گله دار قين بن حسر از ثروتمندان بنى اسراييل بود. پس از دريافت «حكمت» آزاد گرديد.
لقمان از همراهان حضرت داود بود و بسيار به ديدار او مى رفت و ايشان را اندرز و آگاهى مى داد حضرت داوود عليه السلامهمواره به او مى فرمود: «خوشا به حـال تو كه حكمت به تو داده شد و به بلاى حكومت گرفتار نشدى»
لقمان در دانش عقلى و اجتماعى و اخلاقى از فرزانگان دوره خويش شايسته تر بود. لحظه هاى بيكارى را به انديشه در شناخت خدا و جهان مى گذرانيد و براى زندگى به شغل خياطى، درودگرى سرگرم بود به خاطر داشتن هوش سرشار و انديشه ورزى زياد، تجربه و منطق محكم و بيان شيوا به «لقمان حكيم» مشهور گرديد و عمر او را در تاريخ از ۲۰۰ تا ۵۶۰ سال و در روايتى تا ۳۵۰۰ سال نقل كرده اند.
روزى ندايى شنيد. اى لقمان! آيا مى خواهى خدا تو را جانشين خود در زمين كند تا بين مردم به حق حكم كنى. لقمان پاسخ داد: «اگر پروردگارم مرا اختيار دهد، عافيت را مى خواهم و بلا را نمى پذيرم ولى اگر او اراده كرده باشد خودش يارى ام مى نمايد و از خطا نگهم دارد». فرشتگان از فهم او شگفت زده شدند. بامدادان كه از خواب برخاست قلبش لبريز از «حكمت» بود. خداوند حكيم به لقمان «حكمت» عنايت كرد و او نيز از مقام «حكمت» به مقام «شكر» دست يافت.
خداوند هم به پاس احترام و مقام لقمان، سفارش هاى حكيمانه او را در سوره لقمان براى مسلمانان، بازگو نموده است. امام صادق عليه السلام مى فرمايد: «لقمان در سايه خويشاوندى و مال و نيرومندى و زيبايى به آن مقام بلند نرسيد. بلكه او مردى بود كه در اطاعت خدا ايستادگى داشت. پرهيزكار، ساكت، باوقار، آينده نگر و تيزهوش و پندآموز بود در هر موضوعى عميقانه فكر مى كرد، از هر حادثه اى درس مى گرفت. روز نمى خوابيد و از خود مراقبت زياد مى نمود، كم خنده و شوخى مى كرد. از توجه دنيا شاد نمى شد و از پشت كردن آن اندوهناك نمى گشت.
فرزندان زيادى داشت و همه قبل از او مردند و در مرگ آنها بردبارى را از دست نداد. يكى از روشهاى نيكوى او اين بود كه هر گاه دو نفر با هم اختلاف پيدا مى كردند، تا آشتى ميان آنها برقرار نمى ساخت آرام نمى گرفت. به مجالس دانشمندان اهميت مى داد و براى حكمرانان اندوهناك مى شد كه چگونه فريب چند روز مقام دنيايى را مى خورند».
روزى يكى از بزرگان بنى اسرائيل از محلى گذر مى كرد، ديد كه گروهى از مردم مانند تشنگان آب گوارا به دور لقمان گرد آمده اند وبه سخنان حكيمانه او گوش مى دهند. آن رهگذر با تعجب به لقمان گفت: تو آن نيستى كه با ما گله دارى مى كردى؟ گفت: آرى. پرسيد: پس چگونه به اين مقام رسيده اى: لقمان فرمود: سه ويژگى مرا به اين مقام رسانيد: راستگويى، امانت دارى، دورى از كارهاى بيهوده
📚 وبگاه کتابخانه احادیث شیعه
🔸 نفرت پراکنی
رهبر معظم انقلاب اسلامی در بیانات نوروزی خود سخنانی در زمینه اختلافات و نوع مواجه با آنها فرمودند که مورد استقبال هیچ کدام از جناحهای اصولگرا و اصلاحطلب قرار نگرفت و مغفول ماند. فعالان سیاسی بایسته است خود را مخاطب این سخنان - که نیاز جدی زمانه ماست - قرار داده و برای پیشبرد آن تلاش نمایند. فرازهای از بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی:
«نکتهی بعدی در باب منافع ملّی، مسئلهی اتّحاد دلهای مردم است؛ اتّحاد عزمها و ارادههای مردم است. ما در این زمینه متأسّفانه مشکلاتی داریم، عقبافتادگیهایی داریم؛ ارتباط و همدلی اجتماعی خیلی مهم است؛ در این زمینه دچار غفلت شدیم؛ خودمان به دست خودمان در وحدت ملّیمان اختلال ایجاد میکنیم. همهی ما در این غفلت شریکیم؛ همهی ما وظیفه داریم که وحدت ملّی را، اتّحاد مردم را، اتّحاد مردم و مسئولین را حفظ کنیم؛ روزبهروز آن را تقویت کنیم؛ این سیاست قطعی نظام جمهوری اسلامی از روز اوّل بوده است. امام بزرگوار از روز اوّل روی یکی از چیزهایی که همیشه تکیه میکرد، مسئلهی «اتّحاد» بود. بعضیها با یکدیگر سر مسائل جناحی، مسائل سیاسی اختلاف پیدا میکردند، امام (رضوان الله علیه) به اینها نهیب میزد و میگفت: «هرچه فریاد دارید بر سر آمریکا بزنید».
اختلاف فکری، اختلاف سلیقه، اختلاف سیاسی در یک کشور یک امر طبیعی است، امّا نفرتپراکنی غیر از اینها است. خب یک نظری شما دارید، یک نظری دیگری دارد، اینها با همدیگر یکسان نیست، اشکالی هم ندارد، امّا این نباید موجب نفرتپراکنی بشود، نباید افراد را از یکدیگر متنفّر بکند، دشمنِ یکدیگر بکند، اجازه بدهد که هر کدام علیه یکدیگر، علیه آن دیگری، به هر وسیلهای که ممکن است، موجب اهانت و آزار و مانند اینها بشوند؛ احیاناً با افترا و دروغ و مانند این چیزها هم همراه بشود که خب این خیلی مشکل است. به نظر من رقابتهای داخلی به جای خودش محفوظ ــ البتّه در داخل کشور در زمینهی مسائل گوناگون سیاسی و غیره، رقابتهایی وجود دارد، این به جای خود محفوظ ــ امّا همه باید با هم باشند، همراه باشند.
در یک خانواده ممکن است دو برادر با هم دو سلیقهی مختلف داشته باشند امّا برادریشان از بین نمیرود؛ کار به دشنام و دروغ و اهانت و مانند اینها نباید بکشد؛ این را همه باید مراقبت کنند. این هم مسئلهی اساسی و مهمّی است، تأکید میکنم و توصیه میکنم به جوانهای عزیزمان که سعی کنند در داخل جامعه نفرتپراکنی انجام نگیرد. خب اختلاف سلیقهای وجود دارد، اشکالی هم ندارد امّا همه با هم برادروار در کنار هم، روی مسائل کلّی جامعه و در مقابله و مواجههی با مخالفین کشور، مخالفین جمهوری اسلامی، مخالفین ملّت ایران، یکسان بِایستند و حرکت کنند.»
◾️سخنرانی نوروزی در جمع اقشار مختلف مردم، ۱۴۰۳/۱/۱
🔸 شیر مردان 🔸
▫️شیر مردانند در عالم مدد
▪️آن زمان کافغان مظلومان رسد
▫️بانگ مظلومان ز هرجا بشنوند
▪️آن طرف چون رحمت حق میدوند
▫️آن ستونهای خللهای جهان
▪️آن طبیبان مرضهای نهان
▫️محض مهر و داوری و رحمتند
▪️همچو حق بیعلت و بیرشوتند
▫️این چه یاری میکنی یکبارگیش
▪️گوید از بهر غم و بیچارگیش
▫️مهربانی شد شکار شیرمرد
▪️در جهان دارو نجوید غیر درد
▫️هر کجا دردی دوا آنجا رود
▪️هر کجا پستیست آب آنجا دود
▫️آبِ رحمت بایدت، رو پست شو
▪️وانگهان خور خمر رحمت، مست شو
🔹 منبع: مثنوی معنوی، دفتر دوم، اعتماد کردن بر تملق و وفای خرس
🔸 نور ماه
▪️نکوتر بتاب امشب اى نور ماه
▪️که روشن کنى روى این بزمگاه
▪️بسا شمع رخشنده تابناک
▪️ز باد حوادث فرو مرده پاک
▪️حریفان به یکدیگر آمیخته
▪️صراحى شکسته، قدح ریخته
▪️به یک سوى ساقى برفته ز دست
▪️به سوى دگر مطرب افتاده مست
▪️بتاب امشب اى مه که افلاکیان
▪️ببینند جانبازى خاکیان
▪️مگر نوح بیند کزین موج خون
▪️چسان کشتى آورد باید برون
▪️ببیند خلیل خداوندگار
▪️ز قربانى خود شود شرمسار
▪️کند جامه موسى به تن چاکچاک
▪️عصا بشکند بر سر آب و خاک
▪️مسیحا اگر بیند این رستخیز
▪️صلیب و سلب را کند ریزریز
▪️محمد سر از غرفه آرد برون
▪️ببیند جگرگوشه را غرق خون
🔹 استاد حسین مسرور سخنیار اصفهانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خاطره مرحوم علامه جعفری از تاثیر رفتار با مردم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺 همخوانی دختران در جشن تکلیف 🌺
🔹آتش حسد🔹
📣 متفکر شهید استاد مرتضی مطهری
داستان خیلی معروفی در کتب تاریخ نقل میکنند: در زمان یکی از خلفا، مرد ثروتمندی غلامی خرید. از روز اولی که او را خرید، مانند یک غلام با او رفتار نمیکرد، بلکه مانند یک آقا با او رفتار میکرد. بهترین غذاها را به او میداد، بهترین لباس ها را برایش میخرید، وسایل آسایش او را فراهم میکرد و درست مانند فرزند خود با او رفتار میکرد، گویی پرواری برای خودش آورده است. غلام میدید که اربابش همیشه در فکر است، همیشه ناراحت است. بالاخره ارباب حاضر شد او را آزاد کند و سرمایه زیادی هم به او بدهد. یک شب درد دل خود را با غلام در میان گذاشت و گفت: من حاضرم تو را آزاد کنم و این مقدار پول هم بدهم، ولی میدانی برای چه این همه خدمت به تو کردم؟ فقط برای یک تقاضا. اگر تو این تقاضا را انجام دهی، هرچه که به تو دادم حلال و نوش جانت باشد و بیش از این هم به تو میدهم. ولی اگر این کار را انجام ندهی، من از تو راضی نیستم.
غلام گفت: هرچه تو بگویی اطاعت میکنم، تو ولی نعمت من هستی و به من حیات دادی.
گفت: نه، باید قول قطعی بدهی، میترسم اگر پیشنهاد کنم قبول نکنی.
گفت: هرچه میخواهی پیشنهاد کنی بگو تا من بگویم «بله».
وقتی کاملًا قول گرفت، گفت: پیشنهاد من این است که در یک موقع و جای خاصی که من دستور میدهم، سر مرا از بیخ ببری.
گفت: آخر چنین چیزی نمیشود.
گفت: خیر، من از تو قول گرفتم و باید این کار را انجام دهی.
نیمه شب غلام را بیدار کرد، کارد تیزی به او داد و با هم به پشت بام یکی از همسایهها رفتند. در آنجا خوابید و کیسه پول را به غلام داد و گفت: همین جا سر من را ببر و هرجا که دلت میخواهد برو.
غلام گفت: برای چه؟
گفت: برای اینکه من این همسایه را نمیتوانم ببینم. مردن برای من از زندگی بهتر است. ما رقیب یکدیگر بودیم و او از من پیش افتاده و همه چیزش از من بهتر است. من دارم در آتش حسد میسوزم، میخواهم قتلی به پای او بیفتد و او را زندانی کنند. اگر چنین چیزی شود، من راحت شدهام. راحتی من فقط برای این است که میدانم اگر اینجا کشته شوم، فردا میگویند جنازهاش در پشت بام رقیبش پیدا شده، پس حتماً رقیبش او را کشته است، بعد رقیب مرا زندانی و سپس اعدام میکنند و مقصود من حاصل میشود!
غلام گفت: حال که تو چنین آدم احمقی هستی، چرا من این کار را نکنم؟ تو برای همان کشته شدن خوب هستی.
سر او را برید، کیسه پول را هم برداشت و رفت. خبر در همه جا پیچید. آن مرد همسایه را به زندان بردند. ولی همه میگفتند: اگر او قاتل باشد، روی پشت بام خانه خودش که این کار را نمیکند، پس قضیه چیست؟ معمایی شده بود. وجدان غلام او را راحت نگذاشت، پیش حکومت وقت رفت و حقیقت را اینطور گفت: من به تقاضای خودش او را کشتم. او آنچنان در حسد میسوخت که مرگ را بر زندگی ترجیح میداد.
وقتی مشخص شد قضیه از این قرار است، هم غلام و هم مرد زندانی را آزاد کردند.
📚 انسان کامل، ص ۱۲۲ - ۱۲۳
#شهید_مطهری
#حسد
#داستانک
❇️ به ما بپیوندید:
https://eitaa.com/koshechin
🔸 رحمت بیکران
✍ شیخ عطار نیشابوری
▪️در کنار دجله سلطان بایزید
▪️بود روزی فارغ از خیل مرید
▪️ناگهان از بام عرش کبریا
▪️این ندا آمد که ای شیخ ریا
▪️میل آن داری که بنمایم به خلق
▪️آنچه را داری تو در این کهنه دلق؟
▪️تا خلایق قصد آزارت کنند
▪️تیر باران بر سر دارت کنند
▪️جملگی گویند کاو دیوانه است
▪️وز طریق دین حق بیگانه است؟
▪️در جوابش گفت میخواهی تو هم
▪️شمهای از رحمتت سازم رقم؟
▪️تا خلایق از عبادت رم کنند؟
▪️وز نماز و روزه و حج کم کنند؟
▪️ره به کوی بینیازیت برند؟
▪️پی به سر خلق سازیت برند؟
▪️پس ندا آمد که ای شیخ کهن
▪️نی ز ما و نی ز تو رو دم مزن
27.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ادامهٔ نهضت «سلام یا مهدی»، افغانستان در انتظار رؤیت خورشید ...
مردم افغانستان، تا پای جان با قرآن ...
لشکر لشکر آماده ایم
بر سرِ عهد ایستاده ایم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صحبتهای بسیار عجیبی که ما ایرانیها درباره خودمان نمیدانیم!
🔷 چراغ پر فروغ
🔹 امام خمینی (ره)
خداوندا، این دفتر و کتاب شهادت را همچنان به روی مشتاقان باز، و ما را هم از وصول به آن محروم مکن. خداوندا، کشور ما و ملت ما هنوز در آغاز راه مبارزهاند و نیازمند به مشعل شهادت؛ تو خود این چراغ پر فروغ را حافظ و نگهبان باش. خوشا به حال شما ملت! خوشا به حال شما زنان و مردان! خوشا به حال جانبازان و اسرا و مفقودین و خانوادههای معظم شهدا! ... و بدا به حال آنانی که در این قافله نبودند! بدا به حال آنهایی که از کنار این معرکۀ بزرگِ جنگ و شهادت و امتحان عظیم الهی تا به حال ساکت و بیتفاوت و یا انتقاد کننده و پرخاشگر گذشتند!
📚 صحیفه امام (ره)، جلد 21، صفحه 93
هدایت شده از الو سلام حاج آقا
♦️ الو سلام حاج آقا / ۴۶
🔸 سلام بفرمایید.
🔹 حاج آقا ماجرای نامه امام علی (ع) به «عثمان بن حنيف انصارى اوسی» چه بود؟
🔸 عثمان کارگزار امام و فرماندار «بصره» بود و این نامه در ملامت او نوشته شده است. عثمان دعوت مهمانى سرمايهدارى از مردم بصره را پذيرفت، به سوى آن شتافت، خوردنىهاى رنگارنگ و كاسههاى پر از غذا تناول کرد، در حالی که فقرای شهر از آن محروم بوده و تنها ثروتمندانشان اطمام میشدند. در این مهمانی خوردنیها و نوشیدنیهای حرام یا آلات قمار وجود نداشت، اما حضور عامل حکومت در آن، روح امام را به درد آورده و فشرد.
🔹 محور اصلی این نامه چه بود؟
🔸 دو مقوله آسیبشناسی اشرافیگری و راهکارهای مقابله با آن در ساحت مسئولان حکومتی محور اصلی این نامه است.
🔹 نامه دارای چه مضامینی است؟
🔸 نامه از مضامینی بسیار عالی و روحنوازی برخوردار بوده و به نوعی فوّران درد انسانیت است. توصیه به تقوا و پارسایی، توجه به الگوهای صالح، وارستگی از دنیا و معادباوری و اشاراتی به احوالات دوستان خدا از جمله درون مایههای این نامه جانپرور است که تنها میتواند از یک روح معنوی، مواج، بزرگ، دردمند و ستایشبرانگیز صادر شود.
🔹 مهمترین فرازهای این نامه کدام است؟
🔸 همه ابعاد این نامه مهم و ارزشمند است، اما بخشهایی که در آن امام به خود میپردازد از برجستگی خاصی برخوردار است. امام مینویسد: «سوگند به خدا من از دنياى شما طلا و نقرهاى نیندوخته و از غنيمتهاى آن چيزى ذخيره نكردهام، بر دو جامه كهنهام جامهاى نيفزودم و از زمين دنيا حتى يك وجب در اختيار نگرفتم و دنياى شما در چشم من از دانه تلخ درخت بلوط ناچيزتر است. آرى از آنچه آسمان بر آن سايه افكنده «فدك» در دست ما بود كه مردمى بر آن بخل ورزيده و مردمى ديگر سخاوتمندانه از آن چشم پوشيدند و بهترين داور خداست. مرا با فدك و غير فدك چه كار، در حالى كه جايگاه فرداى آدمى گور است كه در تاريكى آن، آثار انسان نابود و اخبارش پنهان مىگردد. گودالى كه هرچه بر وسعت آن بيفزايند و دستهاى گوركَن فراخش نمايد، سنگ و كلوخ آن را پر كرده و خاك انباشته رخنههايش را مسدود كند. من نفس خود را با پرهيزكارى مىپرورانم تا در روز قيامت كه هراسناكترين روزهاست در أمان و در لغزشگاههاى آن ثابت قدم باشد.»
🔹 چه فرازهای دیگری با این مضامین وجود دارد؟
🔸امام در این سیاهه مینویسد: «من اگر مىخواستم، مىتوانستم از عسل پاك و از مغز گندم و بافتههاى ابريشم، براى خود غذا و لباس فراهم آورم، امّا هيهات كه هواى نفس بر من چيره گردد و حرص و طمع مرا وادارد كه طعامهاى لذيذ برگزينم، در حالى كه در «حجاز» يا «يمامه» كسى باشد كه به قرص نانى نرسد و يا هرگز شكمى سير نخورد، يا من سير بخوابم و پيرامونم شكمهايى كه از گرسنگى به پشت چسبيده و جگرهاى سوخته وجود داشته باشد، يا چنان باشم كه شاعر گفت: «اين درد تو را بس كه شب را با شكم سير بخوابى و در اطراف تو شكمهايى گرسنه و به پشت چسبيده باشند.» آيا به همين رضايت دهم كه مرا اميرالمؤمنين خوانند و در تلخىهاى روزگار با مردم شريك نباشم و در سختىهاى زندگى الگوى آنان نگردم. آفريده نشدهام كه غذاهاى لذيذ و پاكيزه مرا سرگرم سازد، چونان حيوان پروارى كه تمام همّت او علف و يا چون حيوان رها شده كه شغلش چريدن و پر كردن شكم بوده و از آينده خود بىخبر است.»
🔹 امام به چه چیز دیگری میپردازد؟
🔸 در فرازی از این نامه که رَشحه در جان انسان میافکند، آمده است: «چنان نفس خود را به رياضت وادارم كه به يك قرص نان، هرگاه بيابم شاد شود و به نمك به جاى نان خورش قناعت كند و آنقدر از چشمها اشك ريزم كه چونان چشمهاى خشك در آيد و اشك چشمم پايان پذيرد. آيا سزاوار است كه چرندگان فراوان بخورند و راحت بخوابند و گله گوسفندان پس از چرا كردن به آغل رو كنند و على نيز همانند آنان از زاد و توشه خود بخورد و استراحت كند، چشمش روشن باد كه پس از ساليان دراز، چهارپايان رها شده و گلّههاى گوسفندان را الگو قرار دهد.»
🔹 ممنون حاج آقا
✍️ اکبر مظفری
📚 برداشتی از کتاب: نهج البلاغه، (نامه 45)، ترجمه: استاد محمد دشتی (ره)
#نامه_به_عثمان_بن_حنیف_انصاری
▪️به ما بپیوندید:
https://eitaa.com/alosalamhajaqa
🔹 جزایر آریانا و زرکوه را پس بگیریم!
دو جزیره آریانا و زرکوه که مجموعاً ۲۰ کیلومترمربع مساحت دارند، به صورت غیرقانونی و بدون هیچ معاهده بینالمللی، از بدو تأسیس امارات در سال ۱۹۷۱ تا کنون، در اختیار دولت ابوظبی است. جزیره آریانا ۱۲ کیلومتر مربع مساحت دارد و امارات در حال حاضر با هزینهای معادل ۵۰۰ میلیون درهم، در حال ساخت هتلی پنج ستاره، فروشگاه بینالمللی، ایجاد کمپ شبانه، طراحی گردشگری زیست محیطی و تأسیس ساحل تفریحی در این جزیره است، تا آن را به یکی از قطبهای گردشگری خود تبدیل کند.
این دو جزیره ۶۵ کیلومتر از دبی، ۵۵ کیلومتر با ابوظبی، ۸۰ کیلومتر با ابوموسی و ۱۵۰ کیلومتر با کیش فاصله دارند و امارات قصد دارد با اسکان ۳ هزار نفر در جزیره آریانا به این جزیره خالی از سکنه، ماهیت مسکونی بدهد.
شیخنشین شارجه به دلیل نزدیکی به این دو جزیره ابتدا به صورت موقت به عنوان مکانی برای پهلوگیری قایقهای ماهیگیری و کمپ استراحت غواصان استفاده میکرد، اما به مرور کشفیاتی در جزایر صورت گرفت، در زرکوه نفت کشف شد و به اهمیت توریستی جزیره آریانا افزوده شد. این دو جزیره ایرانی عملا از طرف امارات اشغال شده اند و باید به آغوش وطن باز گردند.
هدایت شده از الو سلام حاج آقا
♦️ الو سلام حاج آقا / ۴۹
🔸 سلام بفرمایید.
🔹 حاج آقا منظور از «اسرائيليّات» چیست؟
🔸 اسرائليات، قصهها، افسانهها، روايات و اخبارى است كه از «تورات» و منابع يهودى گرفته شده و به دست علماى يهود، به ويژه كسانى كه پس از ظهور اسلام مسلمان شدند، وارد فرهنگ اسلامى شده است. علماى اسلام، گاهى اصطلاح اسرائيليات را به «نصرانيات» و همه مجعولاتى كه رنگ يهودى دارد، تعميم مىدهند.
🔹 چه عواملی باعث نفوذ اسرائيليات در فرهنگ اسلامی شد؟
🔸 ريشههاى تاريخى نفوذ اسرائيليات در فرهنگ اسلامى را باید از يك سو به حضور جامعه يهودی در جزيرة العرب و ارتباط نزديكشان با قوم عرب و برترى فرهنگى آنان بر عرب جاهليت دانست و از سوى ديگر باید آن را در خصومت و كينهتوزى يهود با اسلام جستوجو كرد. یهودیان چون در رويارويى سياسى و نظامى با مسلمانان شكست خوردند، تلاش كردند تا از راه نفوذ فرهنگى و از درون به مسلمانان ضربه بزنند.
🔹 یهودیان در کدام نقاط جزيرة العرب زندگی میکردند؟
🔸 دين يهود چند قرن پيش از ظهور اسلام، در عربستان نفوذ يافته بود و برخى نقاط يهودىنشين در اين سرزمين پديد آمده بودند كه مهمتر از همه يثرب بود كه پس از هجرت پيامبر اسلام (ص) مدينه (مدينة الرسول) ناميده شد. علاوه بر يثرب كه سه طائفه يهودى ثروتمند و متنفّذ «بنىقينقاع»، «بنىنضير» و «بنىقُريظه» در آن سكونت داشتند، در «تيماء»، «فدك» و «خيبر» نيز نقاط يهودىنشين پديد آمده بود و تعدادى از اين گروه در آنجا حضور داشتند.
🔹 یهودیان چه چیزهایی را وارد فرهنگ اسلامی کردند؟
🔸رواياتى كه یهودیان در جامعه عرب بازگو مىكردند، بيشتر گزارشها و روايات آميخته با خرافات و افكار آشفته درباره آفرينش جهان، پيامبران، اقوام، امتهاى پيشين و امثال اينها بود. اينگونه مطالب در عصر اسلام از طريق راويان يهودىالأصل یا غیر آنها مانند «عبدالله بن سلام»، «كعب الأحبار»، «وهب بن منبّه» «ابو هُريره»، «عبدالله بن عمرو بن العاص» و «مُقاتل بن سليمان» وارد كتابهاى تاريخ اسلام شد.
🔹 خرافات هم جزیی از اسرائيليات است؟
🔸بله. مثلا «بخارى» و «مسلم» از «ابو هريره» نقل كردهاند كه وى مىگفت: «ملكالموت روزى نزد موسى (ع) رفت و گفت: دعوت پروردگارت را اجابت كن!. موسى (ع) سيلى به صورت او زد و چشم او را كور كرد! فرشته نزد خدا برگشت و گفت: مرا نزد بندهاى فرستادى كه نمىخواهد بميرد و دو چشمم را كور كرد!، خداوند چشم فرشته را به حال اول برگرداند و به او گفت: نزد بندهام برو و به او بگو اگر مىخواهى زنده بمانى، دستت را بر پشت گاو نرى بنه، به تعداد موهاى گاو كه زير دستت قرار مىگيرد، بر سالهاى عمر تو مىافزايم» همچنین وهب بن منبّه مىگفت: «مردم بيتالمقدس، همسايگان خدا هستند، بر خداست كه همسايگان خود را عذاب نكند. هركس در بيتالمقدس دفن شود، از عذاب و فشار قبر نجات خواهد يافت»
🔹 برخورد رسول خدا (ص) و ائمه معصومین (ع) با اسرائيليات چگونه بود؟
🔸آنها به سختی با اسرائيليات مبارزه میکردند. مبارزه رسول خدا (ص) و ائمه اطهار (ع) با اسرائيليات گاهى به شكل تكذيب راويان آنها و سلب اعتماد مردم از آنها و گاهى از راه پاسخگويى به احاديث آنها با استدلال و روش علمى بود. امام على (ع) درباره ابوهريره فرمود: «دروغگوترين كسى كه احاديثى را به دروغ به رسول خدا (ص) نسبت داده، ابوهريره دوسى است.»
🔹 ممنون حاج آقا
✍️ اکبر مظفری
📚 برداشتی از کتاب: مجموعه مقالات تاریخی، (راههاى نفوذ اسرائيليّات در تاريخ اسلام)، تالیف: استاد مهدی پیشوائی
#اسرائيليّات
▪️به ما بپیوندید:
https://eitaa.com/alosalamhajaqa
هدایت شده از الو سلام حاج آقا
♦️ الو سلام حاج آقا / ۵۰
🔸 سلام بفرمایید.
🔹 حاج آقا «نهج البلاغه» چه کتابی است؟
🔸 نهج البلاغه منتخبی از خطبهها، وصایا، دعاها، نامهها و کلمات کوتاه امام علی (ع) است که توسط «ابوالحسن محمد بن الحسین بن موسی» معروف به «سید رضی» و «سید شریف رضی» از فقیهان و شاعران به نام شیعه در قرن چهارم جمعآوری شده است.
🔹 بیشترین بخش نهج البلاغه مربوط به چیست؟
🔸 بزرگترین بخش نهج البلاغه مواعظ آن است. تقریباً نیمی از نهج البلاغه مربوط به موعظههاست و بیشترین شهرت نهج البلاغه مدیون موعظهها، پندها، اندرزها و حکمتهای عملی آن است.
🔹 کدام موعظه نهج البلاغه از مضامین عالی برخوردار است؟
🔸 سخنان علی (ع) به حق از سخن خالق فروتر و از سخن مخلوق فراتر است، همه مواعظ امام (ع) حکیمانه، عالی و نامیراست. چنان که میفرماید: «پیش از این مرا برادری در راه خدا بود که کوچک و حقیر بودن دنیا در چشمش، او را در چشم من عظمت و شکوه ویژهای بخشیده بود. او از بندگی و چیرگی شکم خویش آزاد بود، چیزی را نمییافت، آرزو نمیکرد و چون مییافت، زیاده روی نمینمود. بیشتر روزگارش در سکوت میگذشت، اما گاهی که لب به سخن میگشود بر سخنوران غالب میشد و عطش پرسشگران و سوز تشنگیشان را فرو مینشاند. او به ظاهر افتاده مینمود و همه ناتوانش میانگاشتند، ولی اگر زمان کوشش فرامیرسید و برخوردی جدی در میان بود، به سان شیر بیشه میخروشید و چونان مار بیابان بر دشمن میپیچید. حجت و برهان خویش را جز در نزد قاضی طرح نمیکرد. چنین بود که هیچ کس را بر آن چه در موردش امکان توجیهی باشد تا عذرش را نمیشنید، ملامتش نمیکرد. از هیچ دردی جز به هنگام بهبودی شکوه نمینمود و نمینالید. آنچه میگفت عمل میکرد و آنچه را نمیکرد، نمیگفت، اگر در سخن مغلوب میشد، در سکوت و خاموشی شکستپذیر نبود، همواره به شنیدن حریصتر از گفتن بود. هرگاه دو کار برای او پیش میآمد مینگریست که کدام یک از آن دو به هوای نفس و هوسهایش نزدیکتر و سازگارتر است تا خلاف آن را انجام دهد، پس بر شما باد جست و جوی چنین خویها، آنها را فراگیرید و در به دست آوردنشان با یکدیگر رقابت نمایید، و اگر تحصیل این همه را نمیتوانید، دست یافتن به اندک بهتر از رها کردن همه است.»
🔹 برادر مورد اشاره امام (ع) چه کسی است؟
🔸 در این باره احتمالاتی داده شده است. عدهای معتقدند مراد امام (ع) «ابوذر غفاری» است، جمعی نیز «مقداد بن عمرو» و برخی «عثمان بن مظعون» را منظور امام (ع) تلقی کردهاند. شماری نیز بر این باورند که مراد امام (ع) شخص معینی نبوده، بلکه حضرت بر طبق عادت عربها که اینگونه سخن میگویند، اوصاف انسان شایسته و خوب را معرفی کرده است.
🔹 منظور امام (ع) از برادری در راه خدا چیست؟
🔸 فرهنگ برادری و اخوت در میان مسلمانان با نزول آیه «انما المومنون اخوه» شکل گرفت و پیوند عمیقی بین اهل ایمان پدید آمد. پیامبر (ص) با ورود به «مدینه» چندین بار مراسم اخوت برگزار کرد و هر مسلمانی را به عقد برادری مسلمانی دیگر درآورد و افتخار برادری خود را نصیب امام علی (ع) کرد. به تدریج عنوان «اخ فی الله» برادر ایمانی در میان مسلمانان رایج شد.
🔹 ملاک اخوت و برادری چه بود؟
🔸 ملاک و میزان اصلی در این برادری پیوندهای عقیدتی است که دلها را به هم گره زده و مومنان را در یک صف واحد قرار میدهد. اخوت دینی از چنان قدرتی برخوردار است که بر پیوندهای خانوادگی و برادریهای پدر و مادری غالب آمده و مصداق اعلای «اعتصام به حبل الله» و پرهیز از تفرقه و اختلاف میشود.
🔹 ممنون حاج آقا
✍️ اکبر مظفری
📚 برداشتی از کتاب: برادری داشتم که ...، (حکمت 289)، تالیف: محمد محمدیان
#برادر_دینی
▪️به ما بپیوندید:
https://eitaa.com/alosalamhajaqa