وااااااااااااااااای
همین الان دوباره شروع کردن به سرو صدا و دعوا و من رفتم روی بالکن
آقاااااااا
یه لحظه دعوا بالا گرفت من جیغ کشیدم اومدم داخل خونه و خوردم به مبل😂
ترسیدما💔😐
الان مامان رفتن و اونا رو بیرون کردن از حیاط 😐💔
ݪَبْݒَࢪ
من گربه دوست دارم گربه هم داشتم: رجی❤️🩹 گربه جماعت خیلی منو ترسونده اما خداروشکر فوبیا نگرفتم😁 یه
ادامه:
آقا من رفتم درو ببندم که یه گربه اومد داخل و از بین پای من رد شد.
و من ترسیدم.
دوباره برگشت و در رفت بیرون
و من دوباره ترسیدم😐💔
ترس باعث شد من لکنت زبون بگیرم.
و خیلی جالب بود😂💔
گذشت و یک هفته شاید بیشتر من لکنت زبون داشتم.
حالا چطوری لکنته رفت جالبه.😂😂😂
داشتیم از جایی برمیگشتیم با مهدی و لاو (زهرا)و مامان.
هوا تاریک بود.
نزدیک خونمون یه زمین خالی بود که شب که میشد ظلمات بود اونجا.
من از اونجا میترسیدم
مهدی گفت بیا با هم بریم اونجا ببینی چیزی نیست و ترست بریزه.
لاو و مامان رفتن سمت خونه منو مهدی موندیم سر کوچه.
آقا مهدی گفت من میرم ببینی چیزی نیست.
مهدی که رفت من جیغ کشیدم که ن ن ن ن ن رو رو رو(نرو)
و از تنهایی ترسیدم.
دویدم توی کوچه که به مامان بگم مهدی رفت تو تاریکی که یه گربه از وسط پام رد شد و من ترسیدم و ترس روی ترس و لکنتم رفت 😂
خلاصه که اره 😂
الآنم ترسیدم.
و آروم یه جمله گفتم ببینم لکنت گرفتم یا نه!🤣
ݪَبْݒَࢪ
- مرو که با تو هر چه هست میرود :)!
- بیچارهتر از عاشقِ بیصبر کجاست؟
ݪَبْݒَࢪ
پای اگر فرسودم و جان کاستم آنچنان رفتم که خود میخواستم .. -ابتهاج . @labpar 🤍 .
آه اگر آرزو به باد رود..
-
ابتهاج
ݪَبْݒَࢪ
- چقدر دنیا هیچ است و ما برایِ هیچ ، چه ها که نکردیم !
- دنیا به اهلِ خویش ترحم نمیکند .
ݪَبْݒَࢪ
محبوبِ من، واقعا نمیخواهی حتی به روی خودت بیاوری که یک هفته ای میشود که حرف نزدیم، یا اون ایموجی چاق
محبوبِ من♥️؛
بسیار امیدوارم، هر کسی جز من نوتیف پیامت را روی گوشیاش میبیند، تلفنش سوخته و به دیار باقی بپیوندد.
والا، همه که نباید مقادیر ذوق کردنشون با من یکی باشه:/