eitaa logo
لحنِ نگاه (روزمرگی های یک معلم)
1.8هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
629 ویدیو
65 فایل
القدس تبقی للمجاهدِ مقصداً -معلّم ومربی پرورشی مناطق کم برخوردار -اینجا شاهد روزمرگی و برداشت هایم از جهان پیرامون هستید. -از دیارِ نخل و آفتاب تلگرام: https://t.me/baranitor https://abzarek.ir/service-p/msg/2180257 حرف: پاسخ حرف ها: @jaharfi2
مشاهده در ایتا
دانلود
.. کل‌دنیـٰا‌ با‌تمام‌شور‌و‌ادعـٰایش‌ در‌نبود‌خنده‌هـٰایت‌ بیخِ‌ریش‌صـٰاحبش :)🌱 والا:( 👇👇👇👇👇 [ @harf97 |
هدایت شده از حرف
ما نماز می‌خواندیم.. تا رفع تکلیف کنیم..! اما دقیقا می دیدم که احمد از نماز خواندن و مناجات با خدا لذت می برد..!(: 🌿💚 👇👇👇👇👇 [ @harf97 |
هدایت شده از حرف
خدایا منو برگردون به روزایی که با کوچکترین گناه دلم میگرفت 👇👇👇👇👇 [ @harf97 |
. ↓ «شما هر چقدر هم برای جذب دیگران به حجاب،‌ستایل خودتان را خوش رنگ وجذاب کنید،زیبایی های بدحجابی در فضای مجازی باعث می شود کارتان به چشم نیاید،‌باید سراغ اصالت ها بروید.» ➣@lahne_negah .
. ↓ «از شهید بهشتی پرسیده بودند:«در آلمان که بودید چند نفر را مسلمان کردید؟ایشان فرمودند:‌هیچ کس! ‌گفتند:‌پس شما آنجا از طرف اسلام وشیعه چه می کردید؟‌ ایشان فرمودند:‌من آنجا نرفتم که کسی را مسلمان کنم،‌رفته بودم کاری کنم که مسلمان های آنجا مسلمانی شان حفظ شود.»شاید یه بانوی محجبه نتونه با حجاب خودش کسی رو به حجاب ترغیب کنه اما قطعا میتونه اراده ی کسانی که حجاب رو رعایت میکنن رو تقویت کنه و اعتقادشون به حجاب رو تثبیت کنه.» ➣@lahne_negah .
. ↓ «اگر روز شما بدون یاد امام زمان عج تمام می شود،‌باید بدانید که در زندگی شما و سازماندهی اولویت هایتان نقصی وجود دارد.» @lahne_negah .
در شگفتم از کسی که می‌گوید: «آن‌چنان مشغله دارم که وقتی برای مطالعه نمی‌یابم» آیا صحبت از بودن مشغله‌‌‌ هاست یا نبود علاقه‌ی کافی برای ایجاد وقت میان همان مشغله هاست؟ آدمی که علاقه‌مند است رویداد نبود وقت برای او شوخی‌ای بیش نیست؛زیرا اگر اهمیت ‌مطالعه در زندگی‌اش ثابت شود در همه حال سعی می‌دارد که در بین فعالیت های خود برای آن وقت بیافریند.شاید هیچ‌ وقت لازم نباشد که خودتان را به دردسر بیندازید و با فکر ایجاد وقت از کارهای دیگرتان دست بکشید.هر فرد علاقه مندی می‌تواند خرده وقت هایش را بررسی و برای همان‌ها سرمایه‌گذاری کند.مثلاً به جای بیهوده گردی در کانال‌ها و پیج ها و صفحات شخصی و پیوستگی های غیر لازم، می‌توانید خودتان را به خواندن یکی دو صفحه از کتاب معیّن،‌وادار کنید.اگر حق بینانه بنگرید؛روزتان را پر از خرده وقت‌هایی می‌یابید که در راه بیهوده گردی صرف می‌شود و شاید به عمد یا ناخواسته برخی از فعالیت های بیهوده را وارد زندگی‌تان کرده‌اید که جای کتاب و مطالعه را پر کرده‌است.فعالیت هایی که اگر راجع‌به تک‌تک آن‌ها تأمل کنید هیچ سودی برای شما و ترقی زندگی و رشد شخصی تان ندارد و صرفاً با حضور آن ها،‌از وقت های بیکاری تان عبور می کنید.بسیار جای ناراحت شدن است اینکه لذت کشف کردن را به نتیجه ی مطالعه وتحلیلات دیگران که چه بسا ناقص یا حاصل تفکر نابخردانه آن هاست،‌ترجیح می دهیم. حرف:‌میریام •
‌• ↓ چند روز پیش، مشاوره بودم. بهم گفت اولین باری که باید تشویق میشدی و نشدی کی بود؟ رفتم تو فکر. بعد یهو گریه ام گرفت. باورم نمیشد که گریه ام گرفته. گفت برام تعریف کن. گفتم کلاس پنجم ابتدایی منتظر بودم مثل همه کارت صد آفرین بدن بهم. مثل بغل دستی هام، مثل بقیه ی بچه ها. هی منتظر موندم ولی اسمم رو صدا نکردن. وسایلم رو جمع کردم تو کیفم، زودتر از همه زدم بیرون و اومدم خونه. من فقط نقاشی و انشام خوب بود. بهم گفت امروز معلمت رو چطور تعریف می‌کنی برام؟ گفتم قدرنشناس، نفهم، کسی که سخاوتمند نیست، نمیبخشه بهم و نمیبینه منو. گفت میدونی دقیقا همون وقت که کارت صد آفرین نگرفتی، یه آدمی ساختی برای خودت مثل همون معلم تا الان؟ گفتم یعنی چی؟ گفت یعنی والدت با کودک درونت همونطور بی سخاوت، قدرنشناس، نفهم و کوره. میدونی سالهاست که به خودت کارت صد آفرین نمیدی؟ دوباره گریه ام گرفت. گفتم آره. ادامه داد که، علیرغم تمام پیروزی ها و موفقیت ها تو زندگی، تو همیشه بازنده ای میدونی چرا؟ چون هیچوقت موفقیت های زندگیت رو دستاورد به حساب نمیاری. تو هیچوقت از نظر خودت قابل قبول نیستی. همیشه در تکاپو اما از مقصد خبری نیست. گفتم بهم بگو، الان باید چیکار کنم؟ گفت هر صبح که بیدار شدی قبل هر کاری با خودت تکرار کن. بگو من به تو میبخشم اشتباهاتت رو، من قدر تو رو میدونم. من میفهمم چقدر با ارزشی. حواسم بهت هست و افتخار می‌کنم بهت. انقدر این کار رو می‌کنی تا با خودت آشتی کنی. حرف:‌امیر علی ق •
. ↓ «تمام شدن غم‌انگیز است؛کسانی که به توصیه‌ی کسی راهی حوزه علمیه شدند تا درس بخوانند و منتظر روزی باشند که بالاخره مثل رشته‌های دیگر به‌ اصطلاح فارغ‌التحصیل شوند،گمان نکنم هدف اصیل حوزه رو درک کرده باشند.گاهی به خودم می‌گویم:اساساً من چه کسی هستم که بخواهم راجع‌ به رویه‌ ‌ی برخی طلبه ها اظهار نظر کنم اما جوشش حرف‌های کهنه ام اجازه بی‌تفاوتی را به من نمی‌دهد.در زبان انگلیسی، برای پایان مقطع تحصیلی، از واژه Graduate استفاده می کنند از ریشه ی Grad به معنای «پله» و «گام».پایان مقطع تحصیلی به معنای یک گام به پیش یا حرکت به یک پله ی بالاتر است.ولی ما از کلمه ی فارغ استفاده میکنیم گویا از همان سال های اول بار سنگینی را با خودمان حمل کرده بودیم وسرانجام زمان فراغ رسیده است،‌ولی خدا نکند که تمام شود بی آنکه زبان شهید صدر را نتوانی ترجمه کنی،بی آنکه منطق مظفر را نتوانی شرح بدهی وصرف ونحو را به اندازه ی فهمِ آیات قرآن نتوانی درک کنی ودر کنار این ها که جزئی از حوزه اند وتمام حوزه نخواهند بود،چقدر تلاش کردی که تعالیم وآموزه های اسلام را به دیگران انتقال بدهی؟چقدر در راه پیاده کردن دستورات خدا در جامعه،‌خون دل خوردی؟‌چقدر ایستادگی کردی ومثل آرمان علی وردی کم نیاوردی؟‌..اخیراً چقدر آسان شده است تمام شدن این چند سال ومدرک گرفتن وتمام شدن ماجرا بدون اینکه خودت را محاسبه کنی که چقدر روحت به فضای حقیقی حوزه آغشته شده است؟خدا نکند آدمی باشیم که با هدفِ موجه وارد حوزه شویم اما آخر راه هیچ چیز دیگری جز عنوانِ طلبگی دستگیرمان نمی شود در حالیکه از اصول آن بهره ای نبردیم.به هرحال از قدیم گفته اند:‌طلبگی فارغ التحصیلی ندارد وتا برقراری دولت موعود تو ناخدایِ کشتی هایی هستی که باید به دست صاحبش برسد.» :‌میم.مالک .