هیچکی جرات نداشت جلو بره برایِ کمک!
آقا فرمود چرا کتکش میزدن؟
گفتم اینطور که شنیدم پایِ این زن لغزید و به زمین افتاد و وقتی افتاد گفت:
لَعَنَ اللهُ ظالِمیک یافاطِمه!
خدا ظالمینِ در حقِ تو رو لعنت کنه فاطمه!
مامورینِ حکومتی حرفش رو شنیدن و دستگیرش کردن و با تازیانه می بُردَنش.
بشار میگه همین که امام صادق ماجرا رو شنید گریست به قدری که اشک محاسنِ شریف که هیچ بلکه سینه یِ مبارک از اشک نَمناک شد! فرمود:
پاشو بشار که به مسجد بریم
و برایِ آزادیِ اون زن دعا کنیم!
عازم شدیم و آقا برایِ آزادیِ اون زن دعا فرمود و کسی از یارانش رو فرستاد تا پیگیرِ خبرِ آزادیِ اون زن بشه و او هم با خبرِ آزادیِ اون زن برگشت...
04-Fatemie-Aval[Shab1]-1402[1445]-Mejid Reza Nejad-Shoor[01].mp3
4.62M
آقا شما که بر حالِ اون زن گریستی
دعا کردی و آزاد شد
خدا خیرت بده.
اما عزیزِ دلم...
کاش کسی هم
برایِ شفایِ فاطمه دعا میکرد :)
مادرموای🥀
لاهوت
آقا شما که بر حالِ اون زن گریستی دعا کردی و آزاد شد خدا خیرت بده. اما عزیزِ دلم... کاش کسی هم برایِ
یــاربنصیبهیـچغریبیدگرمکن
داغےکهگیسوانحسنراسپیدکرد 💔
حسنموای:(
4_5989917070681182464.mp3
9.43M
زود است بهر #زینب ِتو خانه داری
بنگر که او گردیده مضطر، کَلِّمینی...
4_5823529741281394860.mp3
27.19M
خیلی جوانی، رفتنت زود است زهرا
لعنت به آن ثانی کافر کَلِّمینی...
#مصائب_کوچه_بنی_هاشم
وقتی که صدیقه کبری نگذاشت مولا علی «علیهماالسلام» را به مسجد ببرند، «چند نفر» و «چگونه» آن مظلومه را میزدند...!
گزارشهای دردناکی از این واقعه نقل شده که چند مورد از آن ها را با قلمی لرزان نقل میکنیم:
أَنَّ قُنْفُذاً مَوْلَى عُمَرَ لَكَزَهَا بِنَعْلِ السَّيْفِ بِأَمْرِهِ.
قنفذ (غلام عمر) به دستور او با غلاف شمشیر ضربهای محکم بر آن بانوی مظلومه زد.
فَأَلْجَأَهَا قُنْفُذٌ إِلَی عِضَادَةِ بَیْتِهَا وَ دَفَعَهَا فَکَسَرَ ضِلْعاً مِنْ جَنْبِه
قنفذ، با ضربهای فاطمه زهرا سلاماللهعلیها را به میان در و دیوار خانه پرت کرد که در اثر این ضربه، یکی از دندههای پهلوی آن مظلومه شکست!
ضَرَبَها قُنفُذ عَلَى وَجهِها و أصابَ عَينَها
قنفذ ضربهای به صورت آن حضرت زد که در اثر آن ضربه چشم آن مظلومه مجروح شد.
ضَرَبَها خالدُ بنِ الوَليدِ بِنَعلِ السّيف
خالد بن ولید با غلاف شمشیر آن بانوی مظلومه را کتک زد.
ضََربَها المُغیرةُ حتّی أدمٰاها
مغیره آنقدر آن حضرت را کتک زد که خون از جسم شریفش جاری شد.
فَرَفَعَ السَّیْفَ وَ هُوَ فِی غِمْدِهِ فَوَجَأَ بِهِ جَنْبَهَا فَصَرَخَتْ فَرَفَعَ السَّوْطَ فَضَرَبَ بِهِ ذِرَاعَهَا
عمر، شمشیرش را در حالی که در غلاف بود، بالا برد و آن را محکم به پهلوی آن حضرت زد؛ آن مظلومه نالهای کشید که عمر باز با تازیانهاش بر روی دست آن حضرت زد!
فَالْتَفَتَ عُمَرُ إلىٰ مَن حَولِهِ وَ قال: «إضرِبُوا فاطمةَ» فَانْهٰالَتِ السِّياطُ عَلَى حَبيبةِ رَسولِ اللهِ...حتّى أدمُوا جِسمِها!
عمر رو کرد به همه اطرافیانش و فریاد زد: «فاطمه را بزنید!»
پس، از زمین و هوا تازیانهها بر جسم شریف آن حضرت فرود میآمد و آن قدر آن مظلومه را زدند تا خون از جای جای جسم شریفش جاری شد.
در اثر آن ضربت هائى كه به فاطمه زهرا سلاماللهعلیها وارد شد آن حضرت غش كرد.
-دلائلالإمامة،ص۱۳۵
-کتابسلیمبنقیس،ص۸۵
-سیرةالأئمةالإثنیعشر،ج۱،ص۱۳۲
-موسوعةالکبری،ج۱۰،ص۳۷۵
-الاحتجاج،ج۱،ص۱۸۱(با اندکی تفاوت)
-کتابسلیمبنقیس،ص۸۴
-مؤتمرعلماءبغداد،ص۶۳
-جنةالعاصمة،میرجهانی،ص۲۵۲
لاهوت
فَالْتَفَتَ عُمَرُ إلىٰ مَن حَولِهِ وَ قال: «إضرِبُوا فاطمةَ» فَانْهٰالَتِ السِّياطُ عَلَى حَبيبةِ ر
قَتلِگاهدَرقَتلِگاهاینداستانمادراست!