🍃🌸🍃🌹🍃🌸🍃🌹
🌸
🌹
💐بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم💐
#هرشب شمه اے از ژرفای مکیال.. .
0⃣2⃣ #اثبات_امامت. .
ودر ادامه : وسخن که به اینجا رسید: مولایمان امام حسن بن علی* امام حسن عسکری علیه السلام] برای نماز برخاست؛
#قائم_عَجّ_الله_نیز_بااوبرخاست و من از خدمتشان بازگشتم و به جستجوی احمدبن اسحاق بر آمدم؛ که دیدم گریان به نزدم آمده؛ گفتم : چرا معطّل شدی؟ و چرا گریه می کنی؟
#گفت: پیراهنی که مولایم مطالبه فرمود ؛ #نیافتم .گفتم ناراحت نباش ؛ برو به حضرت خبر بده ؛ #پس بر حضرت داخل شد و برگشت در حالی که با تبسّم بر محمّد و آل محمِد درود می فرستاد .
گفتم : چه خبر است؟ گفت دیدم : پیراهن زیر پای مولایم گسترده است.
#پس_حمدالهی را بجای آوردیم و پس از آن روز؛ چند روزی هم به خانه مولایمان می رفتیم #ولی_آن_کودک_را_نزد_آن_حضرت_نمیدیدیم چون روز وداع و خداحافظی رسید. ؛ من و احمدبن اسحاق و کهلان ؛ همشهری من بر آن حضرت وارد شدیم. .احمدبن اسحاق بپا خاست و عرضه داشت ؛ #ای فرزند پیامبر خدا ! رفتن نزدیک و غصّه مان زیاد است ؛ از درگاه خداوند می خواهیم که #درود خود را بر #جدّت محمد مصطفی و پدر حضرت مرتضی و مادرت حضرت سیده ے النّساء و دو سرور جوانان بهشت عمو و پدرت و امامان پاکیزه بعد از ایشان از #پدرانت_علیه_السّلام ونیز درود و صلوات خود را بر تو و فرزندت قرار دهد. 💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍوَ عَجّل فَرَجَهُمْ
💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓
واز خدا می خواهیم که آستانه ات بلند و دشمنانت را پست و زبون گرداند؛ و خدا نکند که این #آخرین دیدارمان با شما باشد .
چون سخن احمدبن اسحاق به اینجا رسید؛ #حضرت_متأثرشد به طوری که اشک از دیدگانش جاری گشت ؛ سپس فرمود : ای ابن اسحاق : دعای خود را از #حد_ّمَگذران که تو در این سفر خدای را #ملاقات خواهی کرد.
احمدبن اسحاق تا این سخن را شنید بیهوش اُفتاد و چون به هوش آمد عرضه داشت ' تو را به خدا و به حُرمتِ #جدّت_قسم میدهم که به پارچه ای مفتخرم نمایی تا آن را #کفن خود قرار دهم؟
مولای ما دست زیر مسند خود برد و سیزده درهم بیرون آورد و فرمود : این را بگیر و غیر از این را برای خودت مصرف مکن و آنچه خواستی مَحروم نخواهی شد ؛ #البتّه خداوند اجر نیکوکاران را ضایع نخواهد کرد.
سعد ادامه میدهد: چون برگشتیم در بین راه سه فرسنگ به حلوان مانده ؛ احمدبن اسحاق #تب کرد و بیماری سختی گرفت که از زندگی دست شست و هنگامی که وارد حلوان شدیم ؛ در یکی از کاروان های آن فرود آمدیم؛ احمدبن اسحاق یکی از همشهریانش را که مقیم حلوان بود نزد خود خواند و سپس به ما گفت: ، امشب از نزد من بیرون روید و مرا تنها بگذارید.
هرکدام از ما به خوابگاه خودرفت ؛ نزدیک صبح فکری به سرم زد ؛ چون چشم گشودم؛ #کافور خادم مولایم #ابو_محمد_علیه_السلام را دیدم که می گفت: خداوند اجر شما را در این مصیبت زیاد کند؛ ، و برایتان این فاجعه را جبران نماید؛ #ما از غسل و کفن رفیق شما فراغت یافتیم؛▪️شما برای دفن او برخیزید▪️زیرا که او مقامش نزد سرور شما از همه تان گرامی تراست▪️ سپس از #چشم_ما_غایب_شد و ما با گریه بر جنازه احمدبن اسحاق حاضر شدیم▪️وحقّ او را ادا کردیم و مراسم او را به پایان رساندیم؛ خدا #رحمتش کند▪️!
2#حدیثی است که #ثقة_الاسلام_کلینی در کافی آورده که #امام_صادق_علیه_السلام فرمود: آیا گمان می کنید که هر یک از ما به هر کس دلمان بخواهد می تواند #وصیّت کند؟
#نه_به_خدا_قسم ؛ بلکه امامت #عهد_وپیمانی است از طرف خدا و رسولش برای مردی پس از مردی دیگر تا #امر_به_صاحبش_برسد.
چون این مطلب را دانستی؛ باید گفت که امامت مولی و سیِد ما #حُجّة_بن_الحسن_العسکری صاحب الزمان_عجّل الله تعالی فرجه الشریف_به هر دو راه #نصّ_ومعجزه )به وسیله روایات #متواتره ثابت است که در دو فصل قسمتی از آنها را می آوریم تا این کتاب از دلیل خالی نباشد. 🍃🌸🍃
#اَللّهُمّ_عَجّل_لِوَلِیّکَ_الفَرَج
#مکیا_المکارم/ج1
📝ادامه دارد. ..
🌹 @Laylatolghadrnoor
🍃🌸🍃🌹🍃🌸🍃🌹🍃