❤️ꕥ لیـــلےبـےعـشـــق ꕥ❤️
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸 🌸 #سوگلی_خان #part449 ص
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌸🍃🌸
🌸🍃🌸
🍃🌸
🌸
#سوگلی_خان
#part450
فعلا که فقط اتاق جداکردن و حرفی میون زن و شوهرنیست.
شاید می خواد غضبش بخوابه، اون زنم حقش نیست اگه ناحقه؛ بسوزه تو آتیش.
اگرم قرار به سوختن باشه، تو کنده درخت ننداز وسطش که شعله بگیره.
امیربهرام فشاری به پهلویش داد و گفت:
_همین یکی رو خوردم دنیا دور سرم چرخید، فعلا پیچ شل دهن خودم رو سفت کنم بهتره.
نسترن به عاقبت خواهرش فکر می کرد و امیربهرام به خشم برادرش...
دلارای در اتاق را نه به روی ماه منیر باز کرده بود و نه به روی عمه اش، نه چیزی از گلویش پایین رفته بود و نه میلی داشت.
لباس هایش را با چنگ از کمد بیرون کشید و دور خودش ریخت.
روی هر کدام که دست می گذاشت، عطر آرش در مشامش می نشست.
چشمان پر آبش را به لباس های آویز شده و مرتب شوهرش انداخت.
طاقت یک شب و دو شب دوری در دلش ریشه ندوانده بود و مصیبت رفتن را چه می کرد؟
ته این جاده به تنهایی من ختم شده ست...
ِتو بگو کی و کجا سمت دلم می آیی؟!
نه پای دلش مسیر رفتن را بلد بود و نه جان و دلش فکر رفتن داشت...
آرش به شعله ی کوچک چراغ نفتی اتاقش خیره بود. ساعتی می شد که به اجبار خستگی چشمانش، پلک می زد.
در اتاقش آرام باز شد و نگاه خیره ی آرش چرخید.
مش حسین وارد شد و گفت:
_سلام پسر جان، تو مجلس داییت کم پیدا شدی.
آرش جواب سلامش را آرام داد و گفت:
_به هیچ کاری نرسیدم مشتی، گیر و گرفت زیاد داره این سر لاکردار.
مش حسین روی صندلی نشست و چشم به او دوخت:
_نه من اهل نصیحتم و نه تو نصیحت شنو، اومدم بگم این مدل راه تباهی میاره. سنگاتو وا کندی باهاش؟
حرفاشو شنفتی که کی ناحق گفته و چی باطل بوده؟
آرش سر میان دستانش گرفت و گفت:
_اعتماد نکردکه نگفت، لَقلَقه زبون همه شد.
سوز دلم همینه مشتی، که دیر به حرف اومد.
سکه یه پول شدم وسط یه مشت زیر دست و غریبه.
مش حسین دستی به محاسنش کشید و گفت:
_آزادش کن بره، اگه به دلت بد نشسته.
سر آرش چرخید و نگاهش کرد. عذر زنش را خواسته بود و کسی خبر نداشت.
فقط گفت:
_مشتی اهل جا به جا شدن و دل از خونه زندگیت کندن هستی؟
مش حسین با چشمانی ریز شده، نگاهش کرد و گفت:
_مصلحتم به رفتن باشه، چرا که نه؟
ولی پشت سرم آباد رو ویرونه نمی کنم که راه برگشت داشته باشم.
🌸
🍃🌸
🌸🍃🌸
🍃🌸🍃🌸
🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸