پیشاپیش🌙
🌕🌙ماه
🌕🌙رحمت
🌕🌙و برکت
🌕🌙ماه
🌕🌙عبادت
🌕🌙خدا
🌕🌙ماه
🌕🌙آمرزش
🌕🌙گناهان
🌕🌙برشما
🌕🌙دوستان
🌕🌙عزیز
🌕🌙مبارک
🌕🌙بــــــاد
در ماه پر خیر و برڪت رمضان براتون
قبولے طاعات و عبادات را آرزومندم🙏
التماس دعا🙏
#عصر_زیباتون_بخیر 🍰🌙
🌸آدمیزاد کمحافظه است، یادش میرود باید با خودش مدارا کند گاهی، نباید با خودش سختگیر باشد
🌸آدم اگر آدم است باید حواسش به خودش باشد، با خودش مهربان باشد، خودش را دوست داشته باشد، با خودش دوست باشد
باید گاهی پیشانی خودش را ببوسد
لُپ خودش را بکشد، بزند قد خودش، خودش را ببخشد، با خودش آشتی کند.
🌸آدمیزاد اگر روانشناس خوبی باشد چارهای ندارد جز اینکه با خودش آشتی کند
میدانيد قشنگترین جای زندگی کجاست؟
آنجاست که به دلتان فرصت میدهيد
به دلتان این جرأت را میدهيد که دوباره به زندگی اعتماد کند،
بدى ها را فراموش کند
دوباره منتظر يك اتفاق ناگهانی خوب باشد
زندگیتون پر از اتفاقای خوب یهویی❤️
تمام بیماری های انسان
از افکار او سرچشمه میگیرند
یعنی افکار ما هستند که بیماری ها را
در وجودمان تولید میکنند...
#تیروئید:
وجود بغضی در گلو، که ترکیده نمیشود
#سرطان:
ناشی از نبخشیدن خود و دیگران است
#ام_اس:
به دلیل عصبانیت طولانی مدت
و کینه ورزی است
#بیماری_قند:
بخاطر افسوس گذشته ها را خوردن است
#سر_درد:
به دلیل انتقاد از خود و دیگران است
#زکام:
بخاطر وجود آشفتگی های ذهنی است
#درد_مفاصل:
به دلیل نیاز به محبت و آغوش گرم است
#فشار_خون: به خاطر مشکل عاطفی
درازمدتی است که حل نشده باقی مانده
پس بیایید ذهن هایمان را
پاک کرده و شستشو دهیم...
دیگران را ببخشیم، خودمان را
ببخشیم بیشتر محبت کنیم
کمتر گله و شکایت کنیم
فراوان تر بخندیم و شاد باشیم
و بدانیم افکار ما بسیار قدرتمند
و اثرگذار هستند و تاثیرات بسیار
شگفت انگیزی از خود باقی می گذارند.
#لوئیز_ال_هی
میهمان را تو بخوانی و در آغوش نگیری؟
دل بیتاب، به دنبال جواب است، خدایا
#ویژه_رمضان
- چرا حاج آقا ها اینطوری نگام میکنن؟!
پری متعجب گفت:- چطوری؟!
- انگار چشمک میزنن، نکنه هوا آلوده ست؟!
یه پیرزن با نچ نچ از کنارم گذشت
- قدیما دخترا حیا داشتن.
چشمام گرد شد که یهو پری به چادرم نگاه کرد و از خنده ترکید.
- چرا میخندی؟!
- چادرتو برعکس پوشیدی!
- خب این یعنی چی؟!
سرشو کنار گوشم آورد و با شیطنت گفت
- یعنی مایل به صیغه هستـ..
بی اختیار داد زدم:- من گوه بخورم!
- میخوای صیغه بشی بی شرف؟!
با شنیدن صدای شاهین کنار گوشم برگ روی تنم نموند. یا قمر بنی هاشم!
- به ولله نمیدونستم!
با عصبانیت غرید
- من خودم یه صیغه ای نشونت میدم که....
خواست بازومو بگیره که زدم روی دستش و پا گذاشتم به فرار
- این ماه حقوق نمی گیری تا آدم بشی!
از صدای دادش خندم گرفت
- رئیس یه صیغه که حسادت نداره!
برگشتم عقب عقب رفتم که یهو به ستون وسط امام زاده خوردم.
- الله اکبر!
اون پیرزنه رو که دیدم چادرمو صاف کردم و داد زدم - این همه جلال!
https://eitaa.com/joinchat/3314810948C9f3ebba200
خـــــــــدایا 🙏
ای پناه بی پناهان و ای همراه بی همراهان🌸🍃
در آخرین سه شنبه فروردین ماه
درهای رحمت خود را بروی ما بگشا ...🙏
و ما را در سرزمین بی پایان
محبت خویش وارد کن🌸🍃
نیکوکاری و حسن نیت
و امانتداری را به ما بیاموز
ما را از رنج حسد و
تکبر و غرور رها ساز🙏
آمیـــن یا اَرْحَمَ الرّاحِمین 🙏
ای مهربان ترین مهربانان 🙏
#سلام_روزتون_بخیر 🌸🍃🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷🌱🌷🌱🌷
🌷آخرین سهشنبه
ماه شعبان خود را
معطر می کنیم به
عطر دل نشین صلوات🌷
🌷اَللّٰهُــمَّ صَلِّ عَلی ٰمُحَمَّدٍ
🌱وَّ آل محمد
🌷وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
🌷در پناه حضرت محمد(ص)
و خاندان پاکش علیهم السلام
روزتون پر خیر و برکت🌷
🌷🌸عمر و عاقبتتون بخیر ان شاء الله
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدایا🙏
دستانمان را در آخرین روز
ماه مبارک شعبان 🌙
به امیداستجابت
دعاهایمان
به سوی تو بلند است
معبودا پرکن
ظرف وجودمان را
ازآنچه برای بهترین بندگانت
عطامیکنی🙏
🌸پیشاپیش حلول مـاه
🌸مبارک رمضان مبارک باد
❤️ꕥ لیـــلےبـےعـشـــق ꕥ❤️
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸 🌸 #سوگلی_خان #p620
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌸🍃🌸
🌸🍃🌸
🍃🌸
🌸
#سوگلی_خان
#p621
_خودم بلبل زبونت می کنم زن، تو فقط گوش به حرفم بگیر که فقط یه بار بغل گوشت تکرارش می کنم که روت زیاد نشه. ماه منیر نقلی خندید و پیراهن همایون را از ترس سفت تر کشید. همایون به تخت رسید و گفت:
_لامصب کلی پول خرج این پیرهن کردم، الان تو تنم جر می دیش و تو خرج می ندازی. ماه منیر با خوش زبانی گفت:
-شوهر که خسیس باشه، زنم شبیهش می شه. همایون او را روی تخت نشاند و کنارش نشست. با خباثت گفت:
_من خسیسم؟
ماه منیر با شیطنت تأییدش کرد و همایون رویش خیمه زد. مجبورشد عقب بکشد و کمرش خم شد. همایون دوباره پرسید:
_من خسیسم؟ ماه منیر گوشه ی ابروی تیز شده اش را بالا فرستاد و گفت: دل نگران پیرهن تنت بودی آقا. همایون مجبورش کرد روی تخت دراز شود و خودش هم فاصله اش را با او به صفر رساند:
_بلای آقات تو سر دشمناش، زبون وا کردی ضعیفه. خسیس شدم، دیگه چیا بلدی بار شوهرت کنی؟ ماه منیر نگاه از چشمان همایون نگرفت و او بی تاب سر خم کرد:
_نامرد تو که حرف خوب بلد نیستی، ولی چشمات حرف دارن. می گی یا مجبورت کنم بگی؟ ماه منیر که هنوز ته مانده ی آرایش ساده اش روی صورتش باقی مانده بود، گفت:
_مثل شما بلد نیستم قشنگ حرف بزنم.
همایون فاصله ای باقی نگذاشت و لب زدن
همایون واسه چشمات می میره... ماه منیر تمام تنش آتش گرفت، لب هایش گیر و دلش به دل این مرد سنجاق شد. همایون که از او فاصله گرفت، ماه منیر گفت:
_لایق دلت باشم، چشم و دلم دوره نمی گرده واسه غير چشم و دل شوهرم... همایون باز هم او را غرق عشقش کرد و تند گفت:
-تو که از منم قشنگ تر بلدی دل ببری دختر، همایون قربونی دل صاف و ساده ت بشه.
_خدا نکنه همایون...
-جون دل همایون، می دونم آخر کاری می کنی که بچه دارم بشیم. پیراهنش را در آورد و ماه منیر را در آغوش گرفت و زمزمه هایش عشق بود و عشق بود و نوازش...
_راضی باشی ماه منیر، دلم می خواد با زنم باشم. ماه منیر سر در سینه اش پنهان کرد و همایون آرام گفت: من رو می کشی با این نازت دختر...
🌸
🍃🌸
🌸🍃🌸
🍃🌸🍃🌸
🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸