جونت درآد
یکی از #محافظ های #سید_عباس_موسوی در اتاق نگهبانی بیرونی بود. حوصله اش سر رفته بود. تصمیم گرفت به اتاق استراحت محافظان زنگ بزند و به همکارش بگوید #چای آماده کند و بیاورد تا با هم بنشینند و سفره دل باز کنند.
تلفن را برداشت و شماره گرفت اما اشتباها شماره منزل سید را گرفت. تا گوشی را برداشتند گفت جونت دراد، زود یه قوری چای درست کن بیار پایین. ده دقیقه وقت داری! و گوشی را گذاشت.
ده دقیقه که گذشت دید سید عباس موسوی خودش سینی چای را در دست گرفته و به سمت اتاق نگهبانی می آید. جا خورد! رنگش پرید، سرخ شد ... خیلی خجالت کشید. نمی توانست حرف بزند. با #دبیر_کل #حزب_الله بد حرف زده بود و اشتباه بزرگی مرتکب شده بود.
در این لحظه سید نگاهی به او انداخت و گفت عیب نداره من چای درست می کنم، اما لازمه جمونم دراد؟! و با آن خنده پدرانه و گیرایش به چهره این برادر نگریست. نگهبان فقط توانست سید را در بغل بگیرد و های های گریه کند.
*انقبر یک اصطلاح عربی است به معنای قبر بشو، مشابه جون بکّن و جانت دراید در فارسی که جوانها در جوی صمیمانه به همدیگر می گویند. البته در موقع دعوا و فحش دادن هم به کار می رود.
@libaniran