🌺شرح #غزلیات_حافظ
🌺 #غزل116
🔺زیباترین ناز ودلکش ترین عتاب
💠https://lobolmizan.ir/leaflet/1049
🔮استاد اصغر طاهرزاده
کانال لب المیزان
📱 @lobolmizan
کانال صدای لب المیزان
📱 @sound_lobolmizan
آدرس اینستاگرام
📱https://www.instagram.com/asghar_taherzadeh
آدرس آپارات
🌐https://www.aparat.com/asghar_taherzadeh
🌺شرح #غزلیات_حافظ
🌺 #غزل116
🔺زیباترین ناز ودلکش ترین عتاب
🔮استاد اصغر طاهرزاده
✅باسمه تعالی
آن که از سنبل او غالیه تابی دارد
باز با دلشدگان ناز و عتابی دارد
از سر کُشته خود میگذری همچون باد
چه توان کرد که عمر است و شتابی دارد
ماه خورشید نمایش ز پس پرده زلف
آفتابی است که در پیش سحابی دارد
آب حیوان اگر این است که دارد لب دوست
روشن است این که خِضِر بهره سرابی دارد
چشم من کرد به هر گوشه روان سیل سرشک
تا سَهی سرو تو را تازه تر آبی دارد
غمزه شوخ تو خونم به خطا میریزد
فرصتاش باد که خوش فکرِ صوابی دارد
چشم مخمور تو دارد ز دلم قصد جگر
تُرک مست است مگر میل کبابی دارد
جان بیمار مرا نیست ز تو روی سؤال
ای خوش آن خسته که از دوست جوابی دارد
کی کند سوی دل خسته حافظ نظری
چشم مستاش که به هر گوشه خرابی دارد
---------------------------------
جناب حافظ با نظر به چشماندازی بس متعالی وگزارش حضوری که ایشان را فرا گرفته چنین گزارش دهند که:
🌸آنکه از سنبل او غالیه تابی دارد
🌸باز با دلشدگان ناز و عتابی دارد
🔺آن کسی که از زلف و سنبل حضرت محبوب غالیه و بیتابی دارد ، هم او همچنان با دلشدگان و عشاق ، ناز میکند و عتاب دارد. لذا از یک جهت به نور اسم جمالاش بر سالک روی میگشاید و از جهتی دیگر عتابگونه به نور اسم جلالاش رُخ برمیتابد ، حاکی از آنکه تو هنوز آماده نیستی، و این حکایت آن کسی است که قدم در مسیر حقیقت گذارده و همراه با ناز و عتابِ حضرت محبوب در سوز و گداز است، پس نه با ناز و جلوات جمالی او باید کار را تمامشده دانست که به مقصد رسیدهایم، و نه با عتاب او باید مأیوس شد که ما را به آن درگاه او راه نیست؛ اینطور نمیباشد. زیرا: «آنکه از سنبل او غالیه تابی دارد/ باز با دلشدگان ناز و عتابی دارد».
🌸از سر کُشته خود میگذری همچون باد
🌸چه توان کرد که عمر است و شتابی دارد
🔺جناب حافظ با توجه به بیت فوق گلهمندانه عرضه میدارند: هان ای محبوبِ جانها! که با جلوات گوناگون خود عشاق را کُشته خود کردهای تا آنها در آتش شوق نسبت به آنچه زمانی در آن بهسر میبردند بسوزند، چه میتوان با تو کرد که این قصه عمر است. لذا آنچه باید میآمد، آمد و خیلی زود و با شتاب رفت و حال مائیم و آن خاطرههای خوش برای حضوری دیگر. پس اگر فرمود: «خاطرات جبههها یادش بهخیر» در امروزمان باید به حضوری دیگر نظر کنیم و آن ارتباط با وجدانهای بیدارشدهای است که با سرمایه دیروز دفاع مقدس و شهادتدادنها متوجه آیندهای هستند قدسی و جهانی هرچند گویا در این روزها عتاباش بر نازش پیشی گرفته، اما و صد اما:
🌸ماه خورشید نمایش ز پس پرده زلف
🌸آفتابی است که در پیش سحابی دارد
🔺آری! جلوه زیبا و خورشیدگونهاش از پس پرده آنچه فعلا پیش آمده و به ظاهر آن دلرُباییها را در حجاب برده، همچون آفتابی است بسی درخشان که چشم را میزند، ولی مژده پیشآمدن ابری را میدهد بارانزا و بدین لحاظ باید به آیندهای نورانی امیدوار بود. از پس پرده زلفاش شوری و صفایی در پیش است ، «آفتابی است که در پیش سحابی دارد».
🌸آب حیوان اگر این است که دارد لب دوست
🌸روشن است این که خِضِر بهره سرابی دارد
🔺اگر آب حیات و راز پایداری و آیندهداری این است که حضرت محبوب در دل این انقلاب به میان آورده، در این صورت روشن است که جاودانگی حضرت و آب حیاتی که ایشان نوشیدهاند در مقابل حضوری که با انقلاب اسلامی پیش آمده، سرابی بیش نیست. زیرا حضور انقلاب اسلامی در آینده و پایداری آن شبیه پایداری نهضت کربلا است که حضوری است تاریخی و جاودانه که همه انسانهای مجاهد و شهدا را فرا میگیرد، در حالیکه جاودانی حضرت خضر، امری است فردی و مربوط به خود آن حضرت است. باید به خضر محمّدی«صلواتاللهعلیهوآله» و جاودانی آن حضرت نظر کرد که صاحب اصلی این انقلاب است. این است آب حیات حقیقی که از لب حضرت دوست ما را فرا گرفته، آیا سیاهروزتر از آنهایی که آب حیات را در بیرون از حضور تاریخی انقلاب اسلامی در جای دیگر جستجو میکنند، میشناسید؟ ما به لطف الهی اگر در سفر اربعینی حاضر میشویم به این امید است تا از آب حیاتی که حضرت دوست در این زمانه از چشمه انقلاب اسلامی به حاج قاسم سلیمانیها نوشاند، به ما نیز بچشاند و این مشروط بر آن است که خادم این انقلاب و مردم باشیم.
🌸چشم من کرد به هر گوشه روان سیل سرشک
🌸تا سَهی سرو تو را تازهتر آبی دارد
🔺ای عطای بزرگ الهی! ای آب حیات این دوران! اگر اشک در چشمان من همچون سیل روان شد، قصه آن، قصه آب تازه