eitaa logo
محسن قنبریان
17.6هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
892 ویدیو
111 فایل
کانال نشر سخنان و مطالب استاد محسن قنبریان (توسط ادمین اداره میشود) . ارتباط با مدیر کانال @admin_ghanbarian . کانال دروس @doros_ghanbarian . پیج اینستاگرام instagram.com/ghanbarian.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
محسن قنبریان
⁉️پرسش از منطق تصمیمات کرونایی4⃣ ☑️ @m_ghanbarian
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⁉️ اگر "میزان آلایش" و "قابلیت سرایت" در حرمها با سایر اماکن مساوی نیست و کمتر است؛ پس چرا آمد و شد (با ماسک و فاصله) به درون رواقها، تازه از سایر اماکن محدودتر است؟! و با فصل سرما، حیاط هم عملا تعطیل میشود؟! این تناقض چه منطقی دارد؟! ☑️ @m_ghanbarian
محسن قنبریان
⚜امام(ع) و روح جمعی امت/ جلسه دوم 🔅اراده جمعی در ایران! 🔅امام حسن(ع) اسلام ارتدوکس-کاتولیک را اجازه
🌐 رهبر امت؛ نه فقط امامِ مذهب❕ ❓چرا شیعه و سنی در دوره ائمه، به اسلام کاتولیک(جهانی) و اسلام ارتدوکس(راست آیینی) نیانجامید؟! ۲۸صفر۹۹ 🔹مسیحیتِ واحد، از قرن۴م با جدایی جغرافیایی و سیاسی به مرور در اواخر قرن۵م به جدائی همه جانبه انجامید. دو بلوک کاتولیک/ ارتدوکس پدید آمد: - سال۳۳۰م کنستانتین(مسیحی) پایتخت را از رم به قسطنطنیه منتقل و جدایی شروع شد. - ۳۹۵م تئودوسیوس اداره بخش شرقی و غربی امپراطوری روم(مسیحی) جدا کرد. - اواخر قرن۵ امپراطوریِ بخش غربی سقوط و کلیسا جای آن نشست. بخش شرقی امپراطوری ماند و کلیسا ذیل امپراطوری روم شرقی بود. - این جدایی ها؛ آیین ها، باورها و مناسک مسیحی را متفاوت کرد و دو مذهب متفاوت مسیحی با دو قلمرو متفاوت پدید آورد: کاتولیک(=جهانی): به مرکزیت کلیسای رم و شامل کشورهای اروپای غربی و... ارتدوکس(=راست آیین): کلیسای قسطنطنیه و کشورهای اروپای شرقی و... ❗️اسلام اموی/ اسلام علوی، در مقطعی زمینه کاتولیک و ارتدوکس شدن و جداشدن قلمرو یافت؛ اما ائمه شیعه(بخصوص امام دوم شیعیان) ترجیح دادند، "رهبر امت" بمانند بجای اینکه قلمرویی مختص شیعیان خود بپذیرند و اسلام ارتدوکس را مستقل کنند! 🔹آن مقطع حساس: ۱.زمینه کاتولیک شدن اسلام اموی: - معاویه در زمان خلیفه دوم و سوم فتوحات را در جانب روم پیش برد: فتح جزیره و ارمنستان و آذربایجان و... ، ابتکار نبردهای تابستانی-زمستانی، مرکز کشتی سازی عکا و نخستین ناوگان عربی و شکست دادن ناوگان بیزانس و... محصول امارت اوست. - پس از حکمیت هم با یورشهای متعدد سقوط یمن و حجاز و انبار و... از حکومت علوی را موجب شد. طوری که امیرالمومنین در سرزنش کوتاهی مردم کوفه فرمود برایم جز کوفه نماند!(۱) ۲. سابقه دکترین خود مختاری کوفه: این دکترین را ابوموسی در اول دوره حکومت امیرالمومنین طرح می کرد. در اعلان بیطرفی نسبت به جنگ جمل(حجاز-بصره) به مردم کوفه گفت: "ای مردم کوفه از من پیروی کنید تا پناهگاه اعراب شوید. مظلوم به شما پناه آورد و درماندگان در پناه شما ایمن شوند".(۲) این دکترین بر کوتاهی کوفیان در جمل و صفین اثر داشت. ۳.فرصت برای امام حسن(ع): با آن وضعیت سپاه و فرماندهان، واضح بود پیروزی بر امپراطوری اموی محال است. معاویه کاغذ سفید امضاء برای امام فرستاد تا صلح کند.(۳) شرایط متعددی نوشته شد از جمله نوعی استقلال بیت المال برای شیعیان!(۴) شاید اگر ایالت کوفه بعنوان یک واحد مستقل سیاسی هم مطالبه می شد؛ معاویه موافقت میکرد! تازه حاکمیت سیاسی کوچک اما مستقل، موجب تحقق بسیاری از شروط دیگر(استقلال بیت المال شیعیان، امنیت مخالفان اموی و...) هم می شد. شیعیان امام(اعم از عقیدتی و سیاسی) در ایالتی سکنی و به تعالیم اصیل اسلام علوی می پرداختند و معاویه و جانشینانش هم -چنانچه بعدا محقق شد- امپراطوری بزرگ اموی را موجب می شدند؛ و اسلامِ خویش را جهانی می کردند! لکن امام مجتبی(ع) در قامت رهبر امت درخشید، کل را واگذار کرد و صلاح امت را در یکپارچگی دید(تَرَکتُکَ لِصَلاحِ الاُمَة).(۵) این سخن ایشان در ساباط و قبل از پایان دادن جنگ موید خوبی است:"بدانید پیوستن به اجتماع، بهتر از جدایی و دودستگی است. هرچند اجتماع برای شما ناخوشایند باشد و آنچه را دوست می دارید در جدایی از جمع به دست آورید! من خیر شما را بیش از تصور خودتان در نظر دارم"(۶)(دقت کنید). "صلاح امت" را در این دیدند که مملکت و امت یکپارچه بماند و "شیعیان ناظر بر حرکت امت"(۷) تا به "اصلاح امت" بیانجامد(کاری که برادرش حسین شروع کرد: انما خرجت...لطلب الاصلاح فی امة جدی).(۸) ائمه شیعه هرگز دست از راست آیینی و اسلام ناب محمدی برنداشتند و مواجهه مکتبی خود را تا امام آخر حفظ کردند؛ اما از امت دست نکشیدند و به کشوری برای شیعیان و "فقط امام مذهب شدن" راضی نشدند. این تدبیر بزرگ در بزنگاهی تاریخی بود که امام حسن(ع) را "عقل مجسم" کرد.(۹) . پی نوشت ها در مطلب بعد⏪ محسن قنبریان ☑️ @m_ghanbarian
محسن قنبریان
🌐 رهبر امت؛ نه فقط امامِ مذهب❕ ❓چرا شیعه و سنی در دوره ائمه، به اسلام کاتولیک(جهانی) و اسلام ارتدوکس
🌐 پی نوشت "رهبر امت؛ نه فقط امامِ مذهب" ۱. نهج البلاغه خ۲۵ ۲.اخبارالطوال ص۱۸۱ ۳.طبری ج۲ص۹۳/ کامل ابن اثیر ج۳ص۴۰۵ ۴.در شروط صلح اختلاف است اما ۵میلیون بیت المال کوفه برای کمک به شیعیان و ۱میلیون از خراج دابگرد برای بازماندگان جمل و صفین را برخی قید کرده اند.ر.ک: علل الشرایع ج۱ص۲۱۲ بحارج۴۴ص۱۰ و... ۵.یعنی : " ترا( معاویه) رها کردم بخاطر صلاح امت".کامل ابن اثیر ج۳ص۲۰۵ ۶.الارشاد ج۲ص۱۱ ترجمه رسولی محلاتی ج۲ص۷و۸/ریاض الابرار ج۱ص۱۲۵/ نزدیک به همین مضمون: شرح ابن ابی الحدید ج۱۶ص۲۶ شیخ مفید و سیدجزایری این جملات را برای امتحان اصحاب خوانده است! ۷.امام صادق(ع) در روایتی صلح امام را تحلیل و از زبان امام حسن(ع) در پاسخ به یاران اندک مقاوم میفرماید:" چون من دیدم شما توان پیروزی برآنها راندارید، امر را به معاویه واگذاردم تا خودم وشما مراقب و ناظر آنها بمانیم(لِاَبقی انا وانتم بَینَ اَظهُرِهِم)". تحف العقول ص۳۲۰ ۸. ممکن است اشکال شود بعدتر استقلال قلمرو برای گروه هایی حاصل شد مثلا حکومت مستقل اموی در اندلس ( سال۱۳۸ق) که تا سال ۳۰۰ به خلافت مستقل هم رسید؛ اما مثل مسیحیت اسلام کاتولیک و ارتدوکس نشد! جواب این است که اختلاف اموی و عباسی مثل اختلاف علوی و اموی نبود و صرفا اختلافی بر سر قدرت بود .هردو در عقاید جبرگرا و در شریعت مذاهبی مثل هم داشتند .از اینرو جدایی طلبی سیاسی به طرز دیگری حل می شد.اما مکتب علوی با اموی اختلافات بنیادین در عقاید و اخلاق و احکام داشت که قلمرو جدایافتنش دو اسلام مجزا با مملکت جدا موجب می شد و اثرگذاری ائمه بر اهالی مملکت دیگر را صفر می کرد. آنها قبل از حاکم سیاسی، رهبران دینی مردم بودند و نمی خواستند در ازای حکومتی در بخشی از قلمرو اسلام، هدایت امت را رها کنند. ۹.اشاره به حدیث نبوی که درباره امام حسن( ع) فرمود:" لَوکانَ العَقلُ[ یا: الفضل] شَخصَاً لَکانَ الحَسَن": اگر عقل [یا فضیلت] می خواست تشخص یابد، حسن(ع) می شد./ مائة منقبةمن مناقب امیرالمومنین والائمةص۱۳۶ ☑️ @m_ghanbarian
10.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻 پیامبر (ص) و روح جمعی امت 🎙️ حجت‌الاسلام محسن قنبریان 📍 برشی از سخنرانی شب رحلت پیامبر اکرم(ص) ۱۳۹۹ ☑️ @m_ghanbarian
🚦عدالت خواهی: الهیاتی یا حقوقی؟! 1⃣ ▫️گاهی عدالتخواهی ای به یک قانون مصوّب و مُمضای شورای نگهبان یا حکم قضائی دادگاه صالحه اصابت می کند. بدون مناقشه در مثال از ده ونک تا آسیه پناهی و روستای ابالفضل و برخی محکومیت های قضائی در بدو امر اینگونه به نظر می رسد! ❓در این موارد چه باید کرد؟! جلوی قانون و حکم ج.ا.ا ایستاد و کماکان با ادبیات الهیاتی عدالتخواهی کرد؟! آن قانون را هم زیر سؤال برد و ظلم مضاعف خواند؟! یا به عدالتخواهی حقوقی تنزّل کرد؟! یعنی به قانون و حکم تمکین کرد و آن پرونده را از دور خارج نمود؟! 🔸چالش این سالهای جوانان انقلابی، یکی همین تقاطع بوده است: 🔺عده ای "عدالتخواهی حقوقی" را ترجیح داده اند. صرفاً در چارچوب قوانین و احکام موجود، "مطالبه گری" می کنند. برخی تئوریسین های این بخش از نیروهای انقلاب برای برتری مفهوم مطالبه گری نسبت به مفهوم عدالتخواهی، وجوهی برشمردند. عنوان "جنبش مطالبه گری" بجای "جنبش عدالتخواهی" نیز تفنن در عبارت نیست؛ عقبه تئوریک دارد. فرق اساسی "مطالبه گری" با "عدالتخواهی" در این است که : مطالبه گری، متاخر از امر (قانون، حکم، فرامین) است؛ اما عدالتخواهی، مقدم بر آن(البته در الهیات عدلیه نه اشاعره). به بیان دیگر، تا امری، قانونی، حُکمی نباشد؛ مطالبه معنا نمی یابد. لکن عدالت، عارض بر همان امر و قانون و حکم هم می شود. شهید مطهری دراینباره دارند:《فقهای ما توجه ندارند که اصل "اِنَّ اللهَ یَامُرُ بِالعَدلِ وَ الاِحسانِ"، به منزله روح و مشخص سایر مقررات حقوق اسلامی است و لهذا بر ظواهر و قوالب، جمود می کنند و روح را از دست می دهند.》(۱) 🔻عده ای دیگر از اینسو عدالت خواهیِ الهیاتی را ترجیح داده و از چند و چون قوانین و احکام هم پرسش می کنند. طیفی از این دسته نه فقط در "نظر" بلکه در "عمل" هم تمکین به قانون و حکمی -که ناعادلانه می شمارند- نمی کنند. در مقابل اجرای آن مقاومت کرده، برچسب آنارشیست برخود هموار کرده اند! 🔘نمونه ای از عدالت خواهی الهیاتی پیش از انقلاب در کلام رهبران انقلاب: 《اگر چنانچه قائل به باشی در جامعه اختلاف طبقاتی و تبعیض معنی ندارد. آن جامعه ای که سری و تَهی دارد، بالایی و پایینی دارد آن جامعه، "جامعه توحیدی" نیست》.《در یک کلمه قیافه و اندام جامعه توحیدی، با قیافه و اندام جامعه غیرتوحیدی متفاوت است. این جور نیست که اگر در یک جامعه توحیدی یک قانونی اجرا می شود، آن قانون یا ده تا مثل آن قانون در یک جامعه غیر توحیدی اجرا شد، آن هم توحیدی است؛ نه. قواره جامعه توحیدی، شکل قرار گرفتن اجزای یک جامعه، اندام عمومی اجتماعی که براساس توحید و یکتاپرستی و یکتا گرایی است، با غیر این چنین جامعه ای به کلی متفاوت است. در یک کلمه آنچه امروز به آن می گویند: نظام اجتماعی. نظم اجتماعی و سیستم اجتماعی و شکل اجتماعیِ جامعه توحیدی یک چیزی است به کلی مغایر و مباین و احیاناً متعارض و متضاد با جامعه غیر توحیدی》. این ادبیات الهیاتی، "قانون" را هم می گرفت:《بنابراصل توحید، انسانها حق ندارند هیچ کس و هیچ چیز جز خدا را عبودیت و اطاعت کنند》.《از جمله چیزهایی که اگر پیروی اش کردی عبادت آن را کردی، "قانون" است...پس به کدام قانون عمل کنیم؟ آیا به قانون عمل نکنیم؟ از نظمی و نظامی پیروی نکنیم؟ چرا. لکن سعی کن این همه، خدایی باشد تا تو در حال اطاعت، در حال تبعیت، بنده خدا و مشغول عبادت خدا باشی》. حتی "تفسیر از دین" را هم با همان الهیات، مورد ارزیابی قرار می داد:《اگر دینی دیدی که در جهت عکس فلسفه ادیان[اقامه قسط] حرکت می کند، بدان یا الهی نیست یا خرابش کردند》(۲) ❓آیا چنین سطحی از عدالتخواهی و ارزش گذاری فقط در دستگاه جور و حکومت طاغوت، درست است؟! به حکومت اسلامی که رسید، دیگر هم در "نظر" و هم در "عمل"، قانون اسلامی فصل الخطاب است؟! ❗️برخی دوستان انقلابی بدین نظر مایلند (تقریرشان بیان خواهد شد) ❓از سوی دیگر آیا هیچ فرقی در حکومت اسلامی و ولیّ مشروع با حکومت طاغوت در مواجهه با قانون و اجرا وجود ندارد؟! اگر قانونی ناعادلانه تشخیص داده شد، مجوز ایستادگی در مقابل آن، صادر است؟! برخی عدالتخواهان نیز بدین مایلند.(تقریرشان خواهد آمد) ⬅️ آنچه درست بنظر می رسد حد وسط بین آندوست: در حکومت ولیّ مشروع، التزام "عملی" به قانون، همزمان با مطالبه تصحیح حکم و قانون با عدالتخواهیِ الهیاتی و بسنده نکردن به مطالبه گری در حد قوانین موجود (توضیحش خواهد آمد). * حوصله کنید و همراه بمانید! .................................... ۱.یادداشتها ج۳ص۲۷۱ ۲.طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن آیت الله خامنه ای به ترتیب صفحات: ۲۰۷و۲۲۹و۲۲۹و۲۵۲و۲۰۷ 📝 محسن قنبریان ۹۹/۸/۴ ☑️ @m_ghanbarian
🚦عدالتخواهی: الهیاتی یا حقوقی؟! 2⃣ وقتی عدالتخواهیِ آرمانی با ادبیات الهیاتی به قوانین و ساختارهای موجود اصابت می کند؛ یک عکس العمل واحد از عدالتخواهان سرنمی زند. 🔹طیفی از آنها: - عدالتخواهی خویش را تسلیم ساختارها و قوانین موجود نمی کنند. - "ولایت" و تاییدات او بر نظام موجود را، کاهنده و جبران کننده ی آنچه ظلم و تبعیض می دانند؛ نمی گیرند. - به مرور در مختصات قبل۵۷ قرار می گیرند! 🔺وجه مشترک همه، کوتاه نیامدن در مقابل قوانین و ساختارهای موجود در قبال عدالتخواهی+امید نداشتن به اصلاح ساختارها و قوانین و رویه هاست. 🔘سه تقریر از باب نمونه: ▫️۱.مقاومت عملی در مقابل احکام قضاییِ تخلیه (مثل ده ونک و روستای ابالفضل و...) و در مقابلِ اجرای احکام جزایی (مثل مقاومت بهاری ها و سلسله بست نشینی ها). ▫️۲.اعلان توقف انقلاب اسلامی و جدایی نظام موجود از تشیع علوی: این قرائت حتی اگر قائل به مشروعیت ولایت فقیه در زمان غیبت باشد(۱)، اسلام را در اجرای غیر معصوم، "نظام عامل بالعدل" می داند و غیر آنرا[حتی اگر دست فقیه باشد] حکومت مسلمانان، نه اسلام می شمارد.《 مصداق صحیح حکومت مذهبی در عصر غیبت، همان حکومت مسانخ[هم سنخ با معصوم] است نه جز آن... تنزّل کردن از عهدنامه مزبور[عهدنامه مالک اشتر: نامه ۵۳ نهج البلاغه] تنزّل از اسلام است در اجرای غیر معصوم》. معیار حکومت اسلامی در این قرائت بیش از آنکه "چه کسی حکومت می کند؟" باشد، "برای چه حکومت می کند؟" است. معیار نزدشان، "برقراری عدالت" است و نشانه برقراری عدالت هم از "بین رفتن فقر" است. قضاوت اینان درباره انقلاب اسلامی و نظام موجود این است که: انقلاب اسلامی به سوی اهداف و آرمانهایش به ویژه عدالت اقتصادی طی طریق نکرد بلکه "متوقف شد".《گاندی با اسوه جویی از قهرمانان اسلام، ملت هند را نجات می دهد و ما با ترک روش بزرگان اسلام، ملت نجات یافته را دوباره به وادی پرخطر و هولناک مشکلات گوناگون سوق دادیم》.《در مبارزه با ظلم اقتصادی...مهلت و تراخی جایز نیست... سست گیری در کار انقلاب از ترک انقلاب بدتر است》.《در انقلاب، عدالت ذره ای اجرا نشد و برعکس چپاولهای اموال عمومی سربه فلک کشید》!《با وجود شکافهای طبقاتی عمیق در جامعه و پیدایش قله های ثروت در کنار دره های عمیق فقر...جالب توجه (بلکه باعث تعجب و تاسف) اینکه در عین حال حکومت هم "اسلامی" نامیده می شود(یعنی مبتنی بر احکام قرآن) و هم "مردمی" (یعنی مورد درخواست و رضایت قلبی تمام قشرها)》.(۲) ▫️۳. آنارشیست بجای استیت! این قرائت در سالهای اخیر از سوی برخی جوانان موسوم به چپ نو مسلمان ارائه می شود که جای اصلاح ساختار و قوانین، پیشنهاد عملی دیگری دارد. صورت بندی اجمالی این قرائت: - حکمرانی مدرن(استیت) قواعد و لوازم خاص خودش را دارد و از یک منظر جبر روزگار ماست. قابل تسخیر و اسلامی شدن نیست و فرهنگ و آثار سیاسی و اقتصادی خود را برجا می نهد. - انقلاب اسلامی در مرحله پس از پیروزی و تبدیل به دولت، به استیت تبدیل شده است. استیتی که لاجرم با تکنیک های حکمرانی مدرن [بروکراسی، تکنوکراسی و...] باید اداره شود. - اصلاح ساختار سیاسی یا قوانین، اقتضائات این غول[لویاتان] را تغییر نمی دهد. [از اینرو جابجایی اعتراضات از مصادیق بی عدالتی به تصحیح قوانین و اصلاح ساختار، عبث است چون ساختار جدید هم جزیی از همان استیت است] -راه حل، آنارشسیت است. نه به معنای غلط هرج و مرج بلکه《به معنی احیای جایگزین های اداره، خارج از منطق استیت》. آنارشیسم "هدفش نه اصلاح ساختار سیاسی" بلکه "در پی زیر و رو کردن و انداختن طرحی نو در بنیان همه چیز از اقتصاد و هنر گرفته تا سیاست و تمدن است".《 نوآوری ها و خلاقیت های ملهم از مذهب را باید در امور خرد، جوامع کوچک و به شکل عملیاتی جستجو کرد》 - در این رویکرد، دفاع کنش گران مذهبی از حقوق مردم در ماجرای ده ونک(۱۳۹۷) نمونه ای از این راه حل و اصلا نقطه شروع چپ نو اسلامی قلمداد می شود. در مقابل ابتکاراتی مثل برنامه ثریا حتی با رویکرد انتقادی اش، تلاشی برای کارآمدی حکمرانی مدرن ایرانی قلمداد میشود. [چون دست آخر به راه حلهایی جهت تصحیح ساختار و قوانین می انجامد].(۳) - ادامه دارد... ................................... ۱.ر.ک: الحیات ج۲/ ۲.جمع بندی این قرائت توسط یکی از شاگردان استاد محمد رضا حکیمی(محمد اسفندیاری) در کتاب راه خورشیدی در مقاله ی "انقلابی که متوقف شد" آمده است./ ۳. ر.ک: میلاد دخانچی پسا اسلامیسم و... 📝 محسن قنبریان ۹۹/۸/۵ ☑️ @m_ghanbarian
🔆عقب نمانیم! 1⃣ ☑️ @m_ghanbarian
🔆عقب نمانیم! 2⃣ ☑️ @m_ghanbarian
🔆عقب نمانیم! 3⃣ ☑️ @m_ghanbarian
7.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻 پیامبر(ص) و روح جمعی امت 2⃣ ✅ چرا تنها پیامبر(ص) توانستند سنت زنده به گور کردن دختران را از بین ببرند؟ 🎙️ حجت‌الاسلام محسن قنبریان 📍 برشی از سخنرانی شب رحلت پیامبر اکرم(ص) ۱۳۹۹ ☑️ @m_ghanbarian
🔆عقب نمانیم! 4⃣ ☑️ @m_ghanbarian
محسن قنبریان
🚦عدالت خواهی: الهیاتی یا حقوقی؟! 1⃣ ▫️گاهی عدالتخواهی ای به یک قانون مصوّب و مُمضای شورای نگهبان یا
توحید و عدالت.mp3
17.28M
🎧 نشست علمی 🔘استاد قنبریان 🗓 تاریخ جلسه: 99/6/27 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی ............... 🔅سه قرائت الهیاتی برای عینیت توحید و عدالت اجتماعی 🔅چگونه توحید می تواند سنجه ی احکام شود؟! 🔅سنجه بودن عدالت، مصحح توحیدی ماندن فتاوا و احکام! ☑️ @m_ghanbarian