eitaa logo
محسن قنبریان
19.3هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.1هزار ویدیو
124 فایل
کانال نشر سخنان و مطالب استاد محسن قنبریان (توسط ادمین اداره میشود) . ارتباط با مدیر کانال @admin_ghanbarian . کانال دروس @doros_ghanbarian . پیج اینستاگرام instagram.com/ghanbarian.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
💠درباره ایده های جذاب ساز سیر مطالعاتی [با تلخیص] ایده های جذاب سازی مطهری از بینشهای او می گذرد/ این مطهری را هنوز هم حوزه های ما دفع میکند/ اگر خون او پای حرفهایش نبود این قسمتها حتی سانسور هم می شد! __________________ درباره ایده های طرح مطالعاتی شهید مطهری اول باید نکاتی را رک و بدون سانسور درباره ایشان و اندیشه هایشان بگویم چون بسیار موثر در ایده هاست: 1⃣آثار شهید را علیرغم گوناگونی و تنوع میتوان به دو حیث کلی تقسیم کرد: الف) آنچه محصول مطهری باعنوان یک و مدرس حوزه است ب) آنچه محصول مطهری بعنوان یک روشنفکر و است. 🔺منظور از "عالم دینی" شناخت و معرفی تراث اسلامی از قرآن و سنت تا حکمت و کلام است. 🔺منظور از روشنفکر و مصلح، کسی است که درد بشر معاصر را دارد، جامعه و نیازهایش را می شناسد و می شناساند و از آنجا سراغ دین آمده نسخه درمان می برد. 🔺بین این دو عنوان و حیثیت هم تقابل و تهافت نیست و رابطه رفت و برگشت است. اولی "دانش" افزا و دومی "بینش" ساز است. بینش های جدید و عمیق، سؤالات و نیازهای جدید به سرای دانش اسلامی می برد و همچنین دانش اصیل اسلامی، بینش صائب تری به او می دهد از این حیث مطهری بخاطر دانش عمیق ترش از اسلام روشنفکر و دردمندی متفاوت از شریعتی است و از حیث روشنفکر و دردمندی اش عالمی متفاوت از هم شاگردان خود (نام نبرم بهتر است) می باشد! 2⃣آثار قسم اول همه دانش های مطهری در حوزه عقاید و اخلاق است. از شرح منظومه و کتابهای فلسفی اش تا بحثهای اعتقادی اش و بحثهای اخلاقی اش [فهرست کامل همه قابل تدارک است] 🔺در این دانش ها هم اثر بینش های مطهری هست. شبهات جدید و مواجهه با متفکران معاصر و حک و اصلاح و نقد و ابرامها در مواجهه با اندیشه ها. اما اینجا ماحصلش دادن دانشی از اسلام است البته دانشی به روز و تازه. 3⃣محصولات دسته دوم مطهری حاصل بینش او تحلیل او از زمانه، تاریخ، تمدن، حکومت، جنبشها، سازمانها، حوزه و...است. 🔺اینجا هم بحثهای دانشی موج میزند اما آنچه او را متفاوت میکند تفاوت دید او(بینش) و روش طرح و حل و احیانا نسخه درمان او نسبت به سایر عالمان است. هم شاگردی های خوب و حتی انقلابی او به حافظ و ایران و مثل اینها نپرداخته اند. با زن و حجاب یا اقتصاد مثل او مواجه نشده اند که کتمان برخی حرفها را حرام بداند. جسارت پرداختن به عیوب روحانیت یا آسیب تقلید(اصل اجتهاد در اسلام-ده گفتار) را به خود نداده اند و شاید توجیه گر وضع موجود بوده اند چنانچه هنوز هم نوعا نمیگویند! 4⃣مطهری اگر در قسمت دوم بدون سانسور و با چاشنی تاریخ و بیوگرافی او و مواجهه با او درقسمت بینشی و محصولات مصلحانه اش گفته شود فوق العاده برای جوانان آرمان خواه جذاب و پرکشش و همانقدر برای بزرگترها و صاحبان کرسی ها و تریبون ها چالش برانگیز است. دروغ نگوییم این مطهری را هنوز هم حوزه های ما دفع میکند و او را بایکوت(بله بایکوت!) میکند و فراری می دهد. اگر خون او پای حرفهایش نبود این قسمتها حتی سانسور هم میشد و سرنوشتی مثل یادداشتهای اقتصادی او می یافت. حوزه بیشتر بعد اول و دانشی او را دوست دارد فیلسوف و متکلمی که مباحث را شیرین و عالی و به روز طرح میکند و پاسخگوی شبهات است. کجا از گیر دادن او به تحریفات و روضه های دروغ، از نظارت بر مرجع تقلید در تقلید، برعیبهای سازمان روحانیت و مشکل عوام زدگی، از مفت خوری و مشکل آقازادگی در بیوتات(رجوع کن به جلد ۴یادداشتها) و... خوشش می آید؟! 5⃣ایده های جذاب سازی مطهری از بینشهای او میگذرد و در فرد انقلاب میسازد و الا کماکان اقلی، تکراری و ملال آور جلوه میکند. حداکثر اساتید عقاید در هرقسمت به کتابهای دانشی او در حوزه عقاید حواله می دهند و بحث را ظریفتر و دقیق تر میکنند و برخی اساتید اخلاق از بحثهای اخلاقی او بهره ببرند و در تاریخ اسلام به بحثهای او هم ارجاع شود! این مطهری، مطهری سانسور شده و بی خطر و است. اما مطهری + بینش ها، یقه گیر و چالشی و مطالبه گر و احیاگر و مصلح است. طلبه ای که پای آن بنشیند با خیلی از رویه ها و وضع های موجود نمی سازد بسیاری از تحلیلها و توجیه ها را آبکی و ساختگی می بیند منتقد و نقاد میشود و... راستش کاستی اصلی برخی اساتید و زعماء، غور نکردن لازم در همین بعد مطهری است. لذا بوی او را نمی دهند فکر میکنند مطهری آدمی + فلسفه و فقه و تفسیر و...است!!! پس چرا بقیه ای که با او اینها را خواندند مطهری نشدند؟! متاسفانه برخی فضلاء با گذراندن دروس متداول چون خود را بی نیاز از محصولات دانشی مطهری می بینند، اغراء به جهل شده و خود را بی نیاز از همه آثار(از جمله بینشی) می بینند لذا مدرس یا مبلغی معمولی می مانند و راه آن شهید کم راهرو میشود. (پاسخ به یک پرسش و درخواست برخی مدارس علمیه) ☑️ @m_ghanbarian
💠درباره ایده های جذاب ساز سیر مطالعاتی [با تلخیص] ایده های جذاب سازی مطهری از بینشهای او می گذرد/ این مطهری را هنوز هم حوزه های ما دفع میکند/ اگر خون او پای حرفهایش نبود این قسمتها حتی سانسور هم می شد! ______________ درباره ایده های طرح مطالعاتی شهید مطهری اول باید نکاتی را رک و بدون سانسور درباره ایشان و اندیشه هایشان بگویم چون بسیار موثر در ایده هاست: 1⃣آثار شهید را علیرغم گوناگونی و تنوع میتوان به دو حیث کلی تقسیم کرد: الف) آنچه محصول مطهری باعنوان یک و مدرس حوزه است ب) آنچه محصول مطهری بعنوان یک روشنفکر و است. 🔺منظور از "عالم دینی" شناخت و معرفی تراث اسلامی از قرآن و سنت تا حکمت و کلام است. 🔺منظور از روشنفکر و مصلح، کسی است که درد بشر معاصر را دارد، جامعه و نیازهایش را می شناسد و می شناساند و از آنجا سراغ دین آمده نسخه درمان می برد. 🔺بین این دو عنوان و حیثیت هم تقابل و تهافت نیست و رابطه رفت و برگشت است. اولی "دانش" افزا و دومی "بینش" ساز است. بینش های جدید و عمیق، سؤالات و نیازهای جدید به سرای دانش اسلامی می برد و همچنین دانش اصیل اسلامی، بینش صائب تری به او می دهد از این حیث مطهری بخاطر دانش عمیق ترش از اسلام روشنفکر و دردمندی متفاوت از شریعتی است و از حیث روشنفکر و دردمندی اش عالمی متفاوت از هم شاگردان خود (نام نبرم بهتر است) می باشد! 2⃣آثار قسم اول همه دانش های مطهری در حوزه عقاید و اخلاق است. از شرح منظومه و کتابهای فلسفی اش تا بحثهای اعتقادی اش و بحثهای اخلاقی اش [فهرست کامل همه قابل تدارک است] 🔺در این دانش ها هم اثر بینش های مطهری هست. شبهات جدید و مواجهه با متفکران معاصر و حک و اصلاح و نقد و ابرامها در مواجهه با اندیشه ها. اما اینجا ماحصلش دادن دانشی از اسلام است البته دانشی به روز و تازه. 3⃣محصولات دسته دوم مطهری حاصل بینش او تحلیل او از زمانه، تاریخ، تمدن، حکومت، جنبشها، سازمانها، حوزه و...است. 🔺اینجا هم بحثهای دانشی موج میزند اما آنچه او را متفاوت میکند تفاوت دید او(بینش) و روش طرح و حل و احیانا نسخه درمان او نسبت به سایر عالمان است. هم شاگردی های خوب و حتی انقلابی او به حافظ و ایران و مثل اینها نپرداخته اند. با زن و حجاب یا اقتصاد مثل او مواجه نشده اند که کتمان برخی حرفها را حرام بداند. جسارت پرداختن به عیوب روحانیت یا آسیب تقلید(اصل اجتهاد در اسلام-ده گفتار) را به خود نداده اند و شاید توجیه گر وضع موجود بوده اند چنانچه هنوز هم نوعا نمیگویند! 4⃣مطهری اگر در قسمت دوم بدون سانسور و با چاشنی تاریخ و بیوگرافی او و مواجهه با او درقسمت بینشی و محصولات مصلحانه اش گفته شود فوق العاده برای جوانان آرمان خواه جذاب و پرکشش و همانقدر برای بزرگترها و صاحبان کرسی ها و تریبون ها چالش برانگیز است. دروغ نگوییم این مطهری را هنوز هم حوزه های ما دفع میکند و او را بایکوت(بله بایکوت!) میکند و فراری می دهد. اگر خون او پای حرفهایش نبود این قسمتها حتی سانسور هم میشد و سرنوشتی مثل یادداشتهای اقتصادی او می یافت. حوزه بیشتر بعد اول و دانشی او را دوست دارد فیلسوف و متکلمی که مباحث را شیرین و عالی و به روز طرح میکند و پاسخگوی شبهات است. کجا از گیر دادن او به تحریفات و روضه های دروغ، از نظارت بر مرجع تقلید در تقلید، برعیبهای سازمان روحانیت و مشکل عوام زدگی، از مفت خوری و مشکل آقازادگی در بیوتات(رجوع کن به جلد ۴یادداشتها) و... خوشش می آید؟! 5⃣ایده های جذاب سازی مطهری از بینشهای او میگذرد و در فرد انقلاب میسازد و الا کماکان اقلی، تکراری و ملال آور جلوه میکند. حداکثر اساتید عقاید در هرقسمت به کتابهای دانشی او در حوزه عقاید حواله می دهند و بحث را ظریفتر و دقیق تر میکنند و برخی اساتید اخلاق از بحثهای اخلاقی او بهره ببرند و در تاریخ اسلام به بحثهای او هم ارجاع شود! این مطهری، مطهری سانسور شده و بی خطر و است. اما مطهری + بینش ها، یقه گیر و چالشی و مطالبه گر و احیاگر و مصلح است. طلبه ای که پای آن بنشیند با خیلی از رویه ها و وضع های موجود نمی سازد بسیاری از تحلیلها و توجیه ها را آبکی و ساختگی می بیند منتقد و نقاد میشود و... راستش کاستی اصلی برخی اساتید و زعماء، غور نکردن لازم در همین بعد مطهری است. لذا بوی او را نمی دهند فکر میکنند مطهری آدمی + فلسفه و فقه و تفسیر و...است!!! پس چرا بقیه ای که با او اینها را خواندند مطهری نشدند؟! متاسفانه برخی فضلاء با گذراندن دروس متداول چون خود را بی نیاز از محصولات دانشی مطهری می بینند، اغراء به جهل شده و خود را بی نیاز از همه آثار(از جمله بینشی) می بینند لذا مدرس یا مبلغی معمولی می مانند و راه آن شهید کم راهرو میشود. (پاسخ به یک پرسش و درخواست برخی مدارس علمیه) ☑️ @m_ghanbarian
12.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥ببینید| در مورد چه می دانید؟ 🔺 نمایندگان لزوما نمایندگان فکری نیستند! 🛎 خیلی کم می بینیم که نمایندگان تعینی به تعیینی تبدیل شوند! 🔹 و هم بدون اینکه حکمی داشته باشند، از جانب مردم، نماینده امام (ره) محسوب می شدند... 🆔 @sedayehowzeh
lotf latif_1401.02.11_.mp3
زمان: حجم: 6.02M
🔅جرعه ای از نور/ برنامه رادیو اقتصاد/ رمضان ۱۴۰۱ ▫️ لطیفه بیست و نهم: اقتصاد مبادله ای ۷ ❓گستره تجارت عن تراض تا کجاست؟! چگونه این قاعده می تواند مانع استثمار و بهره کشی از کار و خدمات دیگران شود؟! • معاملات اجباری و اکراهی باطل است! • دو نحوه اضطرار! ۱- فروش اضطراری! - راه حلش در اقتصاد تبرعی است! ۲- فروش به قیمت نازل بخاطر اضطرار! • گله از فقهاء در اینباره! - قدرت اقتصادی طبقه کارفرما و فروش کار توسط کارگر به قیمت نازل! - دامپینگ ها و تحمیل قیمت بالا به مصرف کننده! ❓ آیا اینها هم مشمول تجارت عن تراض می شود؟! • تفاوت حکم فرد و حکمران! • راه حل نظام حکمرانی برای منع سوء استفاده: ۱. به شکل اصولی کارگر را به عامل_مالک ارتقاء دهد ۲. به شکل موقت مانع خرید ارزان کار کارگر شود! ☑️ @m_ghanbarian
1.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گزاره "اقتصاد باید رعایت منافع مستضعفان -یعنی عدالت اجتماعی- را درنظر بگیرد"؛ چگونه گزاره ای علمی است؟! ۱- علم، کشف حقایق و هست هاست. پس هر چیزی که به "حقیقت قابل کشفی" رسید، "علمی" است. یعنی قابل "بحث علمی" است نه صرفاً "قبول ارزشی و هنجاری". ۲- عدالت، "رعایت استحقاق ها"ست. رسیدن محروم شدگان به حق شان، عدالت است. ۳- "استحقاق"، تابع "وضع طبیعی" است نه "صرف جعل و اعتبار"! وضع طبیعی گوسفند (از دندان تا هاضمه) "سند واقعی" برای استحقاق علف است. "وضع طبیعی انسان" (با فکر و اختیار و...) "سند واقعی" برای حق بیان، رأی و...است. لذا قابل بحث بین المللی و برون فرهنگی است. ⬅️ از اینرو استحقاق ها (و بالتبع عدالت) ، "قابل کشف" در "واقعیت عینی و اجتماعی" است. "ارزش" شدنش (حُسن عدل) هم از باب "تطابق آراء عقلاء" و از "بدیهیات" است. * * * ۴- در یک جامعه، انسانها در وضع اوّلی، شبیه هم اند؛ پس "فرصت برابر داشتن"، "حقی مبتنی بر واقعیت" آنهاست. ۵- "محرومیت های صناعی و ساختاری"، خلاف وضع طبیعی جامعه، پس "غیر علمی" است! بالعکس، رفع آن ساختارهای ناعادلانه، "لحاظ وضعیت طبیعی اجتماع" و کاملا "علمی" است. ۶- فرصت سازی برای "ورود خیل محرومین به تولید و توزیع"، قطعا "بزرگتر شدن کیک اقتصاد" و بالتبع "رشد و پیشرفت" را موجب می شود. یعنی: عدالت=پیشرفت یا "پیشرفتِ مردم پایه" = عدالت. ⬅️ "اقتصاد مردمی" در مقابل "اقتصاد دولتی" و "اقتصاد خصوصی"، دقیقا همین را میگوید: پیشرفت مردم پایه = عدالت! محسن قنبریان ☑️ @m_ghanbarian
🔹 سازمان و نظام صالح ✍ معلم شهید مطهری: ابتدا چنین به نظر می‌رسد که صلاح و فساد اجتماع بزرگ یا کوچک، تنها به یک چیز بستگی دارد: صلاح و عدم صلاح افراد آن اجتماع و بالاخص زعماء آنها. یعنی فقط افرادند که همه مسئولیتها متوجه آنها است. بسیاری از افراد اینچنین فکر می‌کنند و بر این پایه نظر می‌دهند. این دسته هنگامی که متوجه برخی مفاسد اجتماعی می‌شوند چاره کار را می‌دانند و به اصطلاح اصالت فردی هستند. اما کسانی که بیشتر و عمیقتر مطالعه کرده‌اند به این نتیجه رسیده‌اند که تأثیر و اهمیت سازمان و تشکیلات و از تأثیر و اهمیت زعماء بیشتر است، در درجه اول باید درباره اندیشید و در درجه دوم‌ درباره زعماء صالح. افلاطون معروفی دارد که به نام "مدینه فاضله افلاطون" معروف است . در میان حکماء اسلامی، حکیم ابونصر فارابی از افلاطون پیروی‌ کرده و نظریاتی ابراز داشته است. این دو حکیم اساس نظر خود را صلاحیت‌ افراد قرار داده‌اند و اصالت فردی اندیشیده‌اند. تمام توجه خود را به این‌ نکته معطوف کرده‌اند که زمام امور اجتماع را چه افرادی باید در دست‌ بگیرند، آن افراد باید دارای چه فضائل علمی و عملی بوده باشند. اما اینکه تشکیلات و نظامات اجتماعی باید چگونه بوده باشد و آن افراد "ایده آل" در چه نظاماتی زمام امور را در دست بگیرند چندان مورد توجه‌ این دو حکیم واقع نشده است. بر این نظریه، انتقاداتی شده، از جمله اینکه تأثیر شگرف و عظیم‌ سازمان در افکار و اعمال و روحیه افراد (و از آن جمله خود زعماء) مورد توجه واقع نشده است. این نکته مورد توجه قرار نگرفته که اگر نظام، صالح بود کمتر فرد ناصالح قدرت تخطی دارد و اگر ناصالح بود فرد صالح‌ کمتر قدرت عمل و اجراء منویات خود را پیدا می‌کند و احیانا منویات و افکار خود را می‌بازد و همرنگ سازمان می‌شود. یکی از دانشمندان در مقام انتقاد نظر افلاطون می‌گوید: "افلاطون با بیان مسئله شوم" چه کسی باید بر جامعه حکومت کند ؟ "یک اشتباه و خطر پر دوامی در فلسفه سیاسی ایجاد کرده است! مسئله‌ عاقلانه‌تر و خلاق‌تر اینست که: چگونه می‌توانیم سازمانهای اجتماعی را چنان‌ ترتیب دهیم که زعماء بد و ناصالح نتوانند اسباب ضرر زیان وی شوند؟". اهمیت زعماء صالح فقط از نظر طرز تفکری است که در مورد اصلاح و بهبود و تغییر سازمانهای اجتماعی دارند، و اما زعماء صالحی که طرز تفکرشان در اساس و تشکیلات با ناصالحها یکی است و تفاوتشان از لحاظ اخلاقی و شخصی‌ است و بنا است همگی در یک قالب کار کنند، اثر وجودیشان با ناصالح‌ها آنقدر زیاد نیست و منشأ تحولات اجتماعی قابل توجه نخواهند گشت. اگر بخواهیم نظر افلاطون و فارابی را توجیه کنیم باید بگوئیم آنها به آن‌ افراد صالح اهمیت داده‌اند که حاکم بر سازمانهای اجتماعی می‌باشند نه‌ محکوم آنها. تشکیلات و نظامات اجتماعی نسبت به افراد اجتماع به منزله خیابانها و کوچه‌ها و خانه‌های یک شهر است نسبت به مردم و وسائل نقلیه‌ای که در آن‌ شهر حرکت می‌کنند. هر شهری به هر نحو که خیابان کشی و کوچه سازی شده‌ باشد مردم شهر مجبورند از پیچ و خم همان خیابانها و لابلای همان کوچه پس‌ کوچه‌ها و از همان چهار راهها حرکت کنند. حداکثر آزادی عمل مردم آن شهر اینست که در میان همان خیابانها و همان کوچه‌ها هر کدام که نزدیکتر یا خلوت‌تر یا پاکیزه‌تر و با صفاتر است انتخاب کنند. اگر فرض کنیم که آن شهر بدون نقشه و حساب تدریجا توسعه پیدا کرده‌ باشد نه روی اصول شهرسازی، در چنین شهری افراد چاره‌ای ندارند از اینکه‌ زندگی و رفت و آمد خود را با وضع موجود تطبیق دهند. رفت و آمد و رانندگی و اداره امور چنین شهری دشوار خواهد بود. با وجود چنین ترتیبی در ساختمان آن شهر، از افراد، کاری ساخته نیست. تنها کاری که ساخته هست اینست که تغییراتی در وضع خیابانها و کوچه‌ها و منزلهای آن شهر بدهند و خود را راحت کنند. اگر فرض کنیم زعماء صالحی در رأس سازمانهائی قرار بگیرند که دارای‌ نواقصی می‌باشند، حدود تفاوت کار آنها با دیگران همان اندازه است که‌ یک نفر بخواهد از میان خیابانهای پر پیچ و خم و نامنظم و کوچه و پس‌ کوچه‌های بی‌ترتیب، بهترین و نزدیکترین راهها را انتخاب کند. 📚 ده گفتار ص۲۸۱تا۲۸۴ ☑️ @m_ghanbarian